دیدگاه‌ها

نان آور کوچک

هر راهی را که انتخاب می‌کردم، می‌دیدم دریک گردونه بدبختی افتاده‌ام. این را زمانی فهمیدم که دیدم تنها نان‌آور خانه شده‌ام. زمانی که آن مرد بلندقد و لاغر را مقابل خودم دیدم. دانستم بدون حضور من

سرخم، سیاهم، سفیدم، زنم!

اهل کرهٔ خاکیم. ساکن زمین. سرخم، سیاهم، سفیدم. زنم. کارگرم. در شالیزار کارمی کنم. دستم تا آرنج در آب و گل است. دانه‌دانه برنج‌ها را در آب می‌نشانم. تا دانه‌ها سر از خاک درآورند، خمیده می‌شوم.

خامنه‌ای بی‌ریشه، خیزش تمام نمی شه

مردم ایذه! توده‌های محروم و ستمدیده از ظلم ولایت و سلطنت! حکومت فکرمی کند با سرکوب می‌تواند به اعمال حاکمیت خود تداوم بدهد وبر فضای سیاسی جامعه یک‌بار دیگر غالب شود، حماقت و ساده‌انگاری است. رژیم

برخورد جناحی دو نهاد کارگری، صنایع فولاد و نیشکر هفت‌تپه، با منشور مطالباتی ۲۰ ماده‌ای نهادهای جامعه صنفی طبقاتی

جنبش کارگری نهادها و سازمان‌های کارگری متعلق به این جنبش، هنوز و تا رسیدن به نهادها سازمان‌های کارگری رزمنده باقابلیت‌های موردنظر و مورد اعتماد طبقه کارگر، راه طولانی در پیش دارند. سازمان‌ها و

جریان «خیزش» و حماسه سیاهکل

«خیزش» نه از روی میل، بلکه ناچار خود را به موضع‌گیری در قبال حرکت سیاسی تاریخی سیاهکل می‌بیند. مگر می‌شود مدعی مارکسیست راستین بود، از نقطه عزیمت یک جنبش رادیکالم. ل که سرفصل یک دوره از تاریخ

انقلاب مردم و آقای نیم پهلوی

هوا سرد است. زمین‌های یخ‌بسته راه رفتن را دشوارمی کند. گرچه راه ناهمواراست و سرد، اما ما مردم مصمم همچنان در راهیم. دل‌هایمان گرم است و امیدوار. دست‌هایمان درهم زنجیراست و همگام با اندیشه رهایی

نعره‌ی ببرهای عاشق ایذه

مبارزان مسلح ایذه چه کسانی بودند؟ هم‌زمان با چهلم حسین سعیدی و محمود احمدی، چریک‌های شهید ایذه، از شکل‌گیری و مراحل اعتلای مبارزه‌ی گروهی در ایذه می‌خوانیم که از چند سال پیش در این شهر و مناطق

آخرین نفس‌های دیکتاتور

زیر پلک‌های بسته شب، گردبادی مهیب نهفته است. گردبادی که ورق را برگردانده و درحال درهم پیچیدن طومار دیکتاتور است. مردم ستم دیده در خیابان‌ها به نبردی خستگی‌ناپذیر با ارتجاع و حاکمیت سرمایه‌داران