یاشار: به یاد آن یار؛ خاطره رفیق محمد نجفی جاودان باد!
وقتی از شکم مادر زاده شد، به جای گهواره نرم و متحرک، در کنار مادر رنجور، نحیف و زرد و نیمه جان به آن چوبین داربست سخت قالی، آویخته شد. از آوازهای حزین مادر تنها ترانهای که ذهن محمد را با هنر
وقتی از شکم مادر زاده شد، به جای گهواره نرم و متحرک، در کنار مادر رنجور، نحیف و زرد و نیمه جان به آن چوبین داربست سخت قالی، آویخته شد. از آوازهای حزین مادر تنها ترانهای که ذهن محمد را با هنر
اگر در کشورهای پیشرفتهی امپریالیستی در پهنهی اروپا و آمریکا بیرون کردنهای کارگران، خصوصیسازیهای پی در پی و میزان بالاروندهی دستمزدها، پاداشها و ارزش سهام خصوصی سرمایهداران و رئیسهای
پس از برگزاری مراسم سی و هشتمین سالگرد سیاهکل توسط فعالین سازمان فدائیان (اقلیت) در ونکوور- کانادا، نوشته ای با امضای (ش) به من تحویل داده شد تا پس از آگاهی از متن آن در اختیار رفقایمان قرار
بحران عمیق سرمایه از راه میرسد و فجایع سرمایه را که نزدیک به سه دهه و بر بستر سیاست نئولیبرالی و مدل جهانیسازی آن دست به تاخت و تاز زده کامل مینماید و جامعه بویژه طبقه کارگر رابه ورطه هولناکی
جلادان در جمهوری مفتخوران اسلامی نشخوار فتح را مزمزه می کنند. مگر نه این است که ” کار- دانش ” شلاق سازی رواج ” حسنه ” دارد در این بهشت قاتلان؟! اینان مردم را به بیگاری و کار جنگل هم که می گمارند
در ستون مباحثات نشریه کارشماره ۵۲۲ مقاله یی تحت عنوان “ارزیابی نوین سی سال زمستان بعد” از رفیق بردیا چاپ شد که تعجب بر انگیزاست. تعجب بر انگیز بودنش نه از این جهت که رفیق چیز جدیدی مطرح میکند
تلاش و تکاپو برای برپا داشتن ساختارهای انسانی در جامعه و بهیمان و نا آدمان را از اریکه ی سروری و نیرومندی پائین کشیدن همان چیزیست که دانش انقلابی پرولتاریا و تلاش های چشم گیر، پیوسته و پایدار
در شرایطی که همه سویه بر مردم میتازند و پیر و جوان و زن و مرد را به جرم ناکرده و به فرمان ولی خونخوار فقیه در کوی و برزن به شلاق و دار محکوم می کنند، برخاستن و شوریدن نه تنها حق طبیعی و خدشه
دنیای شگفتی است.مردم را شقّه شقّه می کنند اما حامیان مردم هشدار می دهند که مبادا مردم را به شورش و انقلاب فراخوانید زیرا آنها هنوزآمادۀ قیام و انقلاب نیستند. دانش جویان را از پشت میز دانش گاهها
در این نوشته به نکاتی پیرامون مقاله «ارزیابی نوین، سی زمستان بعد» منتشره در نشریه کار ۵۲۲ می پردازم. من با قسمتی از نظرات مطروحه در این مقاله موافقم ولی قسمتی را نیز غلط می دانم. در برخی نشریات و
نظرات شما