رفقا!
پنجاه سال پیش، زمانی که جهان در التهاب سیاسی بسر میبرد، در چهار گوشه جهان، انقلابهای رهاییبخش و نبردهای مسلحانه بهعنوان یک شیوه مسلط مبارزاتی در دستور کار انقلابیون قرار گرفت. انقلابیون برای به زیر کشیدن حکومتهای سرمایهداری و استقرار نظمی سوسیالیستی، دنیایی بدون استثمار، فقر و نابرابری در تلاش و مبارزه بودند. دهههای شصت و هفتاد میلادی، دوران رشد مبارزات مسلحانه با نظام سرمایهداری در جهان بود. مبارزه مردم ویتنام تحت رهبری حزب کمونیست به الگوی مقاومت در برابر قلدرمنشی و تجاوزات نظامی امپریالیسم آمریکا تبدیل شد. فروپاشی نظام مستعمراتی امپریالیسم سرعت گرفت. کشورهای آفریقایی یکی پس از دیگری حلقههای زنجیر بردهسازی استعماری را در هم شکستند. مبارزات مسلحانه تمام کشورهای آسیای جنوب شرقی را فراگرفت. در آمریکای لاتین تحت تاثیر انقلاب کوبا، جنبشهای چریکی در شهر و روستا گسترش یافت. این مبارزات به قلب جهان سرمایهداری، در پیشرفتهترین کشورهای سرمایهداری نیز رسید.
در اروپا، سازمانهای مسلح چریکی در آلمان، ایتالیا، انگلیس، اسپانیا و یونان دست به عملیات مسلحانه زدند. در ژاپن هم اوضاع بر همین منوال بود. در خاورمیانه، در تعدادی از کشورهای عربی، نظامیانی که تحت تاثیر سازمانهای چپ قرار گرفته بودند، رژیمهای دست نشانده را با کودتاهای نظامی سرنگون کردند.
جنبش مقاومت مردم فلسطین در اوج قدرت خود قرار داشت و سازمانهای مارکسیست و چپ نقش مهمی در عملیات مسلحانه مردم فلسطین برعهده داشتند. در همسایگی ایران، در ُظفار جنگ مسلحانه در جریان بود. در ترکیه سازمانهای مارکسیست به تاکتیک تبلیغ مبارزه مسلحانه روی آوردند.
احزاب کمونیست و اتحادیههای کارگری اروپا، نیرویی پر قدرتی را تشکیل میدادند. جنبش جهانی زنان با مطالباتی نوین در عرصه مبارزه ظاهر شد. جنبشهای دانشجویی به نبردی رادیکال در سراسر اروپا و آمریکا برخاستند. تظاهرات تودهای میلیونی در جانبداری از مبارزه مردم ویتنام و محکوم کردن تجاوزات نظامی آمریکا، خیابانهای کشورهای اروپایی و آمریکا را فراگرفت.
ایران هم از این اوضاع سیاسی جهان برکنار نبود. در ایران، رژیم کودتایی شاه با حمایت امپریالیسم آمریکا، رژیم دیکتاتوری و اختناق را برقرار کرده بود. تمام آزادیهای سیاسی از مردم سلب شده بود. فعالیت سازمانهای سیاسی، صنفی و دمکراتیک ممنوع و تمام راههای فعالیت قانونی مسدود گردید. فعالیت احزاب و سازمانهای سیاسی ممنوع گردید. هرگونه تلاش گروهها و محافل مارکسیستی برای فعالیت سیاسی با شدیدترین سرکوبها روبه رو میشد.
به رغم سرکوبگریهای رژیم دیکتاتوری شاه، مبارزه ادامه داشت. به ویژه از اواسط دهه ۴۰ محافل متعددی از کارگران و روشنفکران انقلابی شکل گرفت که تحت تأثیر موج انقلابات و عملیات مسلحانه در سراسر جهان قرار داشتند. این محافل و گروهها میکوشند تجربیات انقلابها و جنبشهای مسلحانه در کشورهای دیگر را در ایران به کار گیرند. سازمان چریکهای فدایی خلق که از وحدت دو گروه از انقلابیون مارکسیست در ایران تشکیل گردید، برجستهترین، بزرگترین و موفقترین آنها بود. این دو گروه به تاثیر از مبارزات مسلحانه انقلابیون در جهان، بویژه در کوبا، با اعتقاد به مشی مسلحانه، به مبارزه مسلحانه علیه نطام سلطتنی شاه روی آوردند و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را تشکیل دادند و برای شعلهور ساختن انقلاب در ایران و همچنین برهم زدن “جزیره ثبات شاه”، حساسترین عملیات مبارزاتی خود را در نوزده بهمن ١۳۴٩ با حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، به اجرا درآوردند. در مورد تأثیر سیاهکل همین کافی است که اشاره شود، به محض اینکه خبر آغاز مبارزه مسلحانه به دانشجویان دانشگاهها رسید، گروههایی از دانشجویان آماده پیوستن به چریکهای فدایی بودند.
نبردی که در سیاهکل آغاز گردید، در شهرها ادامه یافت. از فروردین سال ۵۰ عملیات تبلیغ مسلحانه در شهر گسترش یافت. این شکل از تبلیغ در جامعهای که سالها در سکون و سکوت فرو رفته بود و اختناق و ترس از پلیس و ساواک مانع از انتشار هر خبر و مبارزهای میشد، انعکاسی وسیع در مقیاس سراسر ایران پیدا کرد.
رژیم شاه که به یکباره با پدیدهای روبه رو شده بود که انتظار آن را در “جزیره ثبات و آرامش” خود نداشت، با انتشار عکس و نام تعدادی از چریکها و تعیین جایزه برای لو دادن آنها، ناخواسته به انعکاس مبارزهای که آغاز شده بود، کمک کرد.
حمایت بالفعل از سازمان چریکها در میان دانشجویان و بخش بزرگی از روشنفکران وجود داشت که از اختناق و بیحقوقی در رژیم شاه به تنگ آمده بودند. دانشجویان علناً با برپایی تظاهرات، جانبداری خود را از سازمان و مبارزه آن اعلام میکردند. گروههای کوچک و متحرک دانشجویان با برپایی تظاهرات موضعی، عکسهای چریکها را که رژیم شاه به در و دیوار شهر تهران چسبانده بود، جمع میکردند. سیاهکل، تاریخ سیاسی و مبارزاتی چپ در ایران را دگرگون و بازنویسی و پایههای دیکتاتوری شاه را سست و لرزان کرد. چپ در ایران با سیاهکل تولد دیگری یافت.
در نتیجه مبارزات دوران پیش از قیام بود که سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در روزها و ماههای پس از قیام و سرنگونی رژیم شاه توانست به بزرگترین سازمان کمونیست، نه فقط در ایران، بلکه در کل خاورمیانه تبدیل شود.
اما به دلیل بروز اختلافات جدی، انشعابی بزرگ در سازمان، در وهله نخست بر سر ماهیت طبقاتی رژیم جمهوری اسلامی و موضعگیری در قبال آن، و البته همچنین در ارزیابی مبارزات گذشته سازمان رخ داد. جناج موسوم به فدائیان اکثریت، به حمایت از جمهوری اسلامی برخاست و جناح فدائیان اقلیت به مبارزه علیه آن.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید) پنجاهمین سالروز تولد سیاهکل را به سازمان فدائیان اقلیت تبریک میگوید و در این دوران سخت و پر فراز و نشیب مبارزه، برایشان آرزوی موفقیت میکند.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
۶ فوریه ۲۰۲١
نظرات شما