افزایش احتمال درگیری‌های نظامی میان دولت آمریکا و جمهوری اسلامی

درحالی‌که تشدید تحریم‌های اقتصادی و تهدیدات نظامی دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد، روز پنجشنبه ۷ فروردین، وزیر خارجه جمهوری اسلامی رسماً اعلام کرد که پاسخ‌نامه ترامپ به جمهوری اسلامی از طریق عمان ارسال‌شده است.

در همان حال رئیس شورای راهبردی روابط خارجی رژیم گفت: ” راهبرد آمریکا دعوت به مذاکره‌، در سایه تشدید تحریم‌های اقتصادی و تهدیدات نظامی است، با این هدف که ایران تحت‌فشار به مذاکره‌ای تن دهد که نه اصول حاکم بر آن روشن است و نه بر اساس تجارب گذشته، می‌تواند به وعده‌ها و امضاهای طرف مقابل خود اعتماد کند. نتیجه این راهبرد چیزی جز تحمیل خواست یک‌طرف به‌طرف مقابل در فضای تحکم و تهدید نیست.

آن‌ها فکر می‌کنند می‌توانند ما را به مذاکره‌ای بکشانند که از قبل نتیجه آن مشخص‌شده است.جمهوری اسلامی ایران همه راه‌ها را برای مذاکره نبسته، بلکه آماده مذاکره غیرمستقیم جهت ارزیابی طرف مقابل،اعلام شرایط خود و اتخاذ تصمیم مقتضی است.”

چنانچه از اظهارنظر مقامات جمهوری اسلامی برمی‌آید، رژیم حاکم بر ایران در یک تناقض و بن‌بست گرفتار آمده است. از یک‌سو زیر فشار تهدیدات دولت آمریکا و وخامت اوضاع داخلی، خود را در شرایطی می‌بیند که ناگزیر به مذاکره “غیر شرافتمندانه” است و از سوی دیگر پیشاپیش می‌داند که هرگونه مذاکره‌ای به معنای پذیرش خواسته‌های دیکته شده طرف مقابل است. ازاین‌رو برای نجات از این بن‌بست به تاکتیک قدیمی خود ، مذاکره غیرمستقیم روی آورده است. اما آیا این تاکتیک راهی برای خروج از بن‌بست است؟

اولاً- بعید به نظر می‌رسد که طرف آمریکائی پای مذاکره غیرمستقیم بیاید. چراکه این‌یک تاکتیک شناخته‌شده جمهوری اسلامی به‌عنوان تاکتیک وقت‌کشی برای موکول به محال کردن حل مسائل مورد اختلاف است. یعنی مذاکره از طریق واسطه‌هایی است که پاسخ به خواست طرف مقابل، زمان می‌برد ولو این‌که طرفین در دو اتاق جداگانه در یک کشور ثالث با یکدیگر گفتگو کنند. ثانیاً- به فرض که دولت آمریکا با محاسبه جلوگیری از تنش‌هایی که ممکن است از جانب جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس رخ دهد یا با وساطت قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی چنین مذاکره‌ای را بپذیرد، بی‌تردید به‌زودی به شکست خواهد انجامید. چراکه دولت آمریکا خواسته‌هایی را به میان کشیده است، که لااقل پذیرش یک مورد آن به معنای پایان تمام ادعاهای هژمونی‌طلبانه رژیم در منطقه خاورمیانه و حتی ادعاهای موهوم ضد صهیونیستی آن خواهد بود. آنچه ترامپ از جمهوری اسلامی خواسته است، حول سه محور اصلی خلاصه می‌شود: توقف تمامی فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی اورانیوم ، پایان دادن به حمایت نظامی و مالی از گروه‌های اسلام‌گرای مسلح و درنهایت موضوع سلاح‌های موشکی است.

اولین آن برچیده شدن تأسیسات هسته‌ای به نحوی است که تحت کنترل مداوم قرار گیرد و امکان دست‌یابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای منتفی شود. بر طبق گزارش‌هایی که از قول مقامات دولت آمریکا انتشاریافته، ترامپ خواستار توقف کامل غنی‌سازی بالای ۶۷ / ۳  درصد و دسترسی کامل بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ‌شده است. جمهوری اسلامی در موردپذیرش این خواست ترامپ البته باکمی چانه‌زنی، مشکلی ندارد. چراکه بر سر این مسئله  فقط  با آمریکا درگیر نیست، بلکه با قدرت‌های اروپائی عضو شورای امنیت نیز درگیر است و از آن بیم دارد که در چند ماه آینده آن‌ها با فعال کردن مکانیسم ماشه، تمام تحریم‌ها را برگردانند. مشکل جمهوری اسلامی اما بر سر پذیرش خواست دوم دولت آمریکا، پایان دادن به حمایت مالی و تسلیحاتی از نیابتی‌های خود ازجمله حوثی‌های یمن و حزب‌الله لبنان، منحل کردن برخی از آن‌ها نظیر حشدالشعبی و عدم دخالت در کشورهای دیگر است. این خواستی است که برای جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست. چون  نه‌فقط به معنای پایان ادعاهای هژمونی‌طلبانه در خاورمیانه، بلکه پایانی بر ادعای اسلام‌گرایانه رژیم برای سرنگونی دولت اسرائیل و به‌اصطلاح آزادی قدس خواهد بود. یعنی پایان یافتن سیاستی است که پایه آن با موجودیت جمهوری اسلامی در خاورمیانه گذاشته شد. بنابراین  در نامه جمهوری اسلامی به ترامپ  هرگونه مذاکره‌ای بر سر این مسئله رد شده است. ازاین‌رو به نظر می‌رسد که گزارش شبکه المیادین وابسته به حزب‌الله لبنان در این مورد با واقعیت منطبق باشد.

به گزارش این شبکه، جمهوری اسلامی در نامه خود تأکید کرده است که “به‌هیچ‌وجه به نمایندگی و نیابت از هیچ نیروی منطقه‌ای مذاکره نخواهد کرد و شروط غیرواقع‌بینانه ترامپ را هرگز نمی‌پذیرد.”

این گزارش می‌افزاید که  در این نامه آمده است، هرگونه تهدیدی با پاسخ مواجه خواهد شد، پاسخی که تمامی منافع آمریکا در منطقه را در بر خواهد گرفت.

همین موضع‌گیری به شکلی دیگر از سوی سفیر جمهوری اسلامی در عراق تکرار شده است . سفیر جمهوری اسلامی در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی عراقی  در پاسخ به خواست ترامپ برای انحلال گروه حشدالشعبی توسط جمهوری اسلامی گفت: حشدالشعبی  یک‌نهاد نظامی عراقی است و فقط مسئولان خود آن کشور می‌توانند درباره آن تصمیم‌گیری کنند. وی افزود:  انحلال این گروه در نامه ترامپ به خامنه‌ای  خواسته‌شده است.

بنابراین روشن است که حتی با فرض پذیرفته شدن مذاکره غیرمستقیم، این مذاکرات به نتیجه‌ای نخواهد انجامید.

اما با عدم پذیرش مذاکرات غیرمستقیم از سوی آمریکا یا شکست آن، چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟ در طول چند روز گذشته دولت آمریکا نه‌فقط تحریم‌ها را تشدید کرده بلکه علاوه بر آن، چندین کشتی حامل نفت جمهوری اسلامی را توقیف کرده است.  به گزارش بلومبرگ، حداقل ۱۱ نفت‌کش حامل نفت ایران این هفته در نزدیکی مالزی متوقف‌شده‌اند.  اما مهم‌ترین تحولات در این است که در روزهای اخیر گزارش‌های موثقی از گسیل تجهیزات نظامی پیشرفته آمریکائی به پایگاه نظامی  دیه‌گو گارسیا در اقیانوس هند و آماده‌باش نظامی نیروهای نظامی آمریکائی انتشاریافته است. بر طبق این گزارش‌ها در هفته گذشته تعدادی بمب‌افکن‌های رادار گریز بی-۲ به پایگاه دیه‌گو گارسیا، گسیل‌شده و تعداد دیگری از همین بمب‌افکن‌ها از پایگاه وایتمن در میسوری به‌سوی این پایگاه حرکت کرده‌اند. بمب‌افکن‌های بی-۲ قابلیت نفوذ به سامانه‌های دفاعی سنگین و هدف قرار دادن مراکز زیرزمینی با بمب‌های عظیم نفوذ گر مهمات انبوه رادارند.

“همچنین ۱۱ فروند هواپیمای سوخت‌رسان بوئینگ کی‌سی-۱۳۵ استراتوتانکر، ۳ هواپیمای ترابری سی-۱۷ و احتمالاً یک هواپیمای گشت دریایی پی-۸ پوسایدون در این پایگاه دیده‌شده‌اند.”

خبرگزاری‌ها همچنین گزارش کرده‌اند که جنگنده‌های پیشرفته اف-۳۵ نیز به خاورمیانه اعزام‌شده‌اند. مأموریت ناو هواپیمابر ترومن در خاورمیانه تمدیدشده و ناو کارل وینسون نیز به منطقه اعزام‌شده است.

به نظر نمی‌رسد که گسیل این حجم از بمب‌افکن‌های پیشرفته و ناوهای جنگی، صرفاً پشتوانه تهدیدات ترامپ برای ترساندن جمهوری اسلامی باشد. واقعیت این است که در اوضاع کنونی جهان و منطقه خاورمیانه، احتمال درگیری‌های نظامی میان دولت آمریکا و جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر افزایش‌یافته است.

اما محدوده این درگیری‌های نظامی احتمالی تا کجاست؟ به نظر می‌رسد که در وهله نخست هدف دولت آمریکا چیزی فراتر از بمباران محدود چند مرکز نظامی و هسته‌ای جمهوری اسلامی نخواهد بود. واکنش جمهوری اسلامی اما تعیین‌کننده مراحل بعدی این درگیری نظامی است. سران و مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی تهدید به اقدامات نظامی متقابل کرده‌اند. وزیر خارجه جمهوری اسلامی روز دوشنبه هفته گذشته  در واکنش به تهدیدات نظامی دولت آمریکا گفت که نیروهای مسلح آماده مقابله‌اند. برخی از فرماندهان نظامی نیز تهدید کرده‌اند که پایگاه‌های نظامی دولت آمریکا را در کشورهای منطقه هدف قرار خواهند داد. احتمال مسدود شدن تنگه هرمز نیز منتفی نیست. بااین‌همه بعید است که جمهوری اسلامی تهدیدات خود را عملی کند و واکنش جدی نشان دهد. چراکه می‌داند پی آمد آن تشدید بمباران‌ها و مهم‌تر از آن احتمال بروز شورش‌های داخلی از سوی مردم ناراضی از سیاست‌های ارتجاعی رژیم است. اما در‌هرحال، چنانچه جمهوری اسلامی واکنش نظامی نشان دهد، با وضعیتی به‌مراتب شدیدتر از یمن روبه‌رو خواهد شد و پیوسته مراکز نظامی و دولتی هدف بمباران‌های سنگین قرار خواهند گرفت. گرچه هدف اقدامات نظامی دولت آمریکا ظاهراً مراکز مختلف نظامی و هسته‌ای وابسته به رژیم خواهد بود، اما همانند تحریم‌ها که بار اصلی آن بر دوش توده‌های زحمتکش قرارگرفته، درگیری های نظامی نیز به اشکال مختلف بر زندگی توده‌ها تأثیر خواهد گذاشت و فشار بر مردم ایران را افزایش خواهد داد. اما در این میان نقش مردم ایران چیست و چه باید بکنند؟

دولت‌های ارتجاعی همواره تلاش می‌کنند اختلافات خود را حتی با توسل به جنگ و درگیری نظامی حل کنند. اما فشار تمام بار سیاست‌های ارتجاعی خود را بر دوش توده‌های زحمتکش مردم قرار می‌دهند و سرانجام هم با یکدیگر سازش می‌کنند. مردم ایران این واقعیت را در جریان جنگ ۸ ساله دیدند و آن را تجربه کردند. کسی هم نباید تردیدی داشته باشد که امپریالیسم آمریکا هرگز خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نبوده است. هدف از نزاع کنونی نیز گرفتن امتیاز و واداشتن جمهوری اسلامی به تبعیت است. آنچه اکنون میان دو دولت آمریکا و جمهوری اسلامی می‌گذرد، نزاع میان دو دولت ارتجاعی است که هریک در پی منافع خود است که ربطی به خواست و منافع مردم ایران ندارد، اما تمام فشار بار این نزاع را بر دوش مردم قرار داده‌اند. برای مردم ایران راه نجاتی از شر سیاست‌های ارتجاعی و اوضاع فلاکت‌باری که جمهوری اسلامی آفریده جز این وجود ندارد که به پا خیزند، ابتکار عمل را به دست بگیرند و به مبارزه‌ای همه‌جانبه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و نجات از فجایعی که به بار آورده است، روی‌آورند. نزاع میان جمهوری اسلامی و دولت آمریکا، نزاعی میان دونیروی ارتجاعی است. کارگران و زحمتکشان باید با روی‌آوری به انقلاب، به زیر کشیدن نظم موجود به دست گرفتن زمام امور کشور از طریق استقرار یک حکومت شورایی به این درگیری‌ها و فجایع ناشی از آن، پاسخ دهند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۱۳  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.