پیام اصلی سخنان نوروزی خامنه‌ای -بن بست حکومتی که به پایان سلام می‌کند

خامنه‌ای رهبر مستبد و جنایتکار جمهوری اسلامی در به‌اصطلاح پیام نوروزی خود، بسان سال‌های سپری شده، بار دیگر یک موضوع اقتصادی را شعار سال تعیین کرد. او گفت: “در سال گذشته ما (یعنی فرد خامنه‌ای که همیشه خودش را ما می‌نامد) شعار جهش تولید با مشارکت مردم را مطرح کردیم که این برای کشور لازم بود بلکه به یک معنا حیاتی بود. حوادث گوناگون سال ۱۴۰۳ مانع از آن شد که این شعار به تمام معنا تحقّق پیدا بکند. البته تلاش‌های خوبی انجام گرفت… لکن آنچه اتّفاق افتاد با آنچه مورد انتظار بود فاصله داشت. بنابراین امسال هم مسئله‌ی عمده‌ی ما مسئله‌ی اقتصاد است… شعار امسال سرمایه‌گذاری برای تولید است که این انشاءالله مایه‌ی گشایشی برای معیشت مردم خواهد شد و برنامه‌ریزی دولت با مشارکت مردم، در کنار یکدیگر انشاءالله مشکل را برطرف خواهد کرد”.

اگر بخواهیم اراجیف خامنه‌ای را خلاصه کنیم به این نتیجه می‌رسیم که گویا اقتصاد غرق در بحران کشور به همراه مردم کشور منتظر بودند تا خامنه‌ای شعار “سرمایه‌گذاری برای تولید” را بدهد، تا به یکباره همه چیز گل و بلبل شود. براستی مضحک‌تر از این را هم می‌توان تصور کرد؟

در تمام سال‌های اخیر خامنه‌ای یک موضوع اقتصادی را به عنوان شعار سال خود انتخاب کرد اما همه می‌دانند که نه تنها این شعارها تحقق پیدا نکرد، بلکه سال از پی سال شرایط اقتصادی مردم بدتر و بحران رکود – تورمی عمیق‌تر گردید. سال پیش که شعار خامنه‌ای “جهش تولید” بود، همه دیدند که به جای جهش چه پسرفتی در نتیجه رکود ناشی از بحران اقتصادی و تشدید ناترازی برق و گاز و آب (برای کشاورزی) در تولید رخ داد، آن‌گاه او باز با وقاحتی که تنها از عهده‌ی چنین فرد شارلاتانی برمی‌آید، می‌گوید: “حوادث گوناگون سال ۱۴۰۳ مانع از آن شد که این شعار به تمام معنا تحقّق پیدا کند، البته تلاش‌های خوبی انجام گرفت“!!

وقتی خامنه‌ای می‌گوید: “کار مردم این است که سرمایه‌های خُرد و سرمایه‌های بزرگ خود را بتوانند در راه تولید به کار ببرند. اگر سرمایه در راه تولید به کار رفت، دیگر به سمت کارهای مضر مثل خرید طلا، خرید ارز و امثال اینها نخواهد رفت”، فقط می‌توان دو احتمال داد. یا او آگاهانه خود را به نفهمی در مورد مسائل اقتصادی می‌زند و یا او واقعاً درک و شعورش از مسائل اقتصادی فراتر از این نیست و اصلاً هیچ درکی از بحران اقتصادی رکود – تورمی، بحران ساختاری و غیره ندارد.

مضحک‌تر آن‌ که خامنه‌ای در دیدار نوروزی خود در اول فروردین گفت: “رهبری در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی دخالتی نمی‌کند. یعنی حق دخالت هم ندارد، این جزو وظایف دولت است، دولت باید این کار را بکند”. او در حالی این ادعای پوچ را مطرح کرد که همگان از نقش وی در تعیین حتا گاه جزئی‌ترین سیاست‌های رژیم از جمله در عرصه‌های اقتصادی آگاه هستند. اما چرا او چنین ادعایی را بر زبان می‌راند؟!

خامنه‌ای با این ادعا در واقع می‌خواهد مشکلات اقتصادی مردم را بر گردن کابینه‌های منصوب خود گذاشته و خود را تبرئه کند. او می‌گوید: “حق دخالت هم ندارد”. عجبا! از کی تا حالا خامنه‌ای برای خود محدودیتی قائل شده است؟!

تنها نکته قابل تأمل سخنان خامنه‌ای در مورد عدم دخالت‌ وی در امور اقتصادی این است که نشان می‌دهد وی نیز برعکس سخنرانی‌های علنی خود، از بهبود شرایط اقتصادی کاملاً ناامید شده و برای همین در “ظاهر” از عدم دخالت خود سخن می‌راند. البته اگر او تازه متوجه این واقعیت شده باشد، مردم ایران از کارگران تا معلمان و دیگر زحمتکشان جامعه و حتا نوجوانان دانش‌آموز سال‌هاست که به این واقعیت پی برده‌اند.

مسعود روغنی زنجانی که ۱۲ سال ریاست سازمان برنامه و بودجه را در کابینه‌های موسوی و رفسنجانی برعهده داشت و از این جهت رکورددار است، در گفتگوی تصویری اخیر با “اکو ایران” به یک واقعیت مهم اعتراف می‌کند. وی با تشریح وضعیت اقتصادی بد سال‌های جنگ و کسری بودجه ۵۰ درصدی سال ۶۷ می‌گوید: “ما فقط می‌خواستیم وضع موجود بدتر نشه که اون هم نشد، شرایط فعلی مشابه آن زمان است” وی البته به یک تفاوت مهم این دو مقطع زمانی نیز اشاره‌ای دارد و آن این‌که در آن زمان بخش‌های مهمی از مردم هنوز به حاکمیت متوهم بودند، امروز اما همگان خواهان سرنگونی این رژیم سفاک و ددمنش هستند. وی پیشتر نیز در گفتگو با “اکو ایران” با بیان وضعیت فاجعه‌بار اقتصاد پیش‌بینی کرده بود که دلار در سال جاری به ۲۰۰ هزار تومان برسد.

در اثر تشدید بی‌سابقه‌ی بحران اقتصادی، بحران مالی رژیم، ویرانی زیرساخت‌ها از جمله کمبود آب و برق و گاز و نارضایتی عمیق توده‌ها و خیز آن‌ها برای سرنگونی رژیم، تضاد و کشمکش در درون طبقه حاکم با شدتی بسیار در حال رشد است. اکنون بسیاری بر این باورند که سال جاری سالی سرنوشت ساز خواهد بود. این که بسیاری از مقامات حکومتی و کارگزاران وابسته به رژیم و یا نظریه پردازان سابقاً وابسته به حکومت به این باور رسیده‌اند، بیان‌گر شرایط حاد جمهوری اسلامی است که بحران اقتصادی کنونی یک وجه مهم آن می‌باشد.

بخش بزرگی از طبقه حاکم بر این موضوع پای می‌فشارند که تنها راه باقی مانده برای حفظ نظام رفتن به پای مصالحه با آمریکا است، اما مصالحه با دولت آمریکا برای جمهوری اسلامی ساده نیست. دولت آمریکا همان‌طور که در نامه ترامپ به خامنه‌ای نیز منعکس شده، خواستار تغییراتی بسیار فراتر از سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی است، از جمله در رابطه با برنامه‌های موشکی و نیروهای نیابتی. دولت آمریکا جدا از همه‌ی این‌ها خواستار سهمی از بازار ایران است و منافع اقتصادی خود را نیز در ایران دنبال می‌کند. مشکل اما این است که خامنه‌ای به دلایل متعدد آمادگی عقب‌نشینی در این ابعاد را ندارد. نتیجه اما یک چیز خواهد بود و آن تشدید بحران در سیاست خارجی که می‌تواند حتا به حملات نظامی به ایران و در نتیجه اقدامات تلافی جویانه جمهوری اسلامی منجر گردد.

این وضعیت، یعنی عدم آمادگی جمهوری اسلامی برای مصالحه با دولت آمریکا، هم شکاف در میان بالایی‌ها را تشدید خواهد کرد و هم منجر به تشدید بحران اقتصادی خواهد شد.

یکی از نتایج بحران در سیاست خارجی که هم اکنون نیز قابل مشاهده است، معضل جمهوری اسلامی در فروش نفت خام و مشتقات آن است. براساس اخبار منتشره هم اکنون ۱۱ نفتکش بزرگ جمهوری اسلامی بیش از یک ماه است که در نزدیکی سواحل مالزی بدون مشتری مانده‌اند و این فشارها در صورت ادامه سیاست جمهوری اسلامی بیشتر نیز خواهد شد.

بدیهی‌ست که در شرایط کنونی و بحران مالی رژیم، فروش نفت یک موضوع حیاتی برای جمهوری اسلامی است. البته تحریم‌ها جنبه‌های متعدد دیگری هم دارند و از جمله تاثیری که بر شرکت‌های متعلق به سپاه می‌گذارد.

از همین‌روست که برخی از رسیدن دلار به ۲۰۰ هزار تومان حرف می‌زنند. اگر مقایسه‌ای بین بهای سکه و دلار در فروردین سال گذشته با فروردین سال‌جاری بیاندازیم، این موضوع روشن‌تر می‌گردد. بهای سکه در ۹ فروردین سال گذشته کمتر از ۳۹ میلیون تومان بود که در ۹ فروردین امسال به ۱۰۳ میلیون رسید. به عبارت دیگر در طول یک سال ۱۶۵ درصد افزایش یافت. بهای دلار نیز ۹ فروردین سال گذشته ۶۱۵۹۰ تومان بود که با ۷۰ درصد افزایش هم اکنون به ۱۰۵ هزار تومان رسیده است.

بنابراین بیراه نیست اگر در آینده‌ای نه چندان دور شاهد دلار ۲۰۰ هزار تومانی باشیم. با این وضعیت اقتصادی، با کسری ۵۰ درصدی (و شاید هم بیشتر) بودجه، با کمبود آب، برق و گاز، و دیگر معضلاتی که امروز جامعه گرفتار آن‌ها شده است، از وضعیت بیمارستان‌ها و نبود داروهای مناسب تا وضعیت حمل و نقل و جاده‌ها و غیره، فقط یک نتیجه می‌توان گرفت و آن این‌که این وضعیت دیگر قابل دوام نیست. باید تغییری رخ دهد. اما مهم این است که تغییر چگونه خواهد بود؟ تنها با یک انقلاب، تنها با سرنگونی قهرآمیز جمهوری اسلامی با دستان قدرتمند طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان جامعه و تنها با برپایی حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان، منافع و خواست‌های توده‌های تحت ستم جامعه تحقق‌پذیر خواهد بود.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۱۳  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.