عتصاب و اعتراض خیابانی و شعارهای کارگران هفتتپه و فولاد اهواز، بیش از یک ماه است تمام فضای جامعه را به تسخیر خود درآورده است. مبارزات قهرمانانه کارگران و شعارهای آنها، نه تنها یک همبستگی کارگری و طبقاتی کمنظیر و بیهمتایی را در مقیاس تمام کشور رقم زد، بلکه توانست حمایت و همبستگی اقشار وسیعی از زحمتکشان را نیز جلب کند. وقتی که پرچم کار، نان، آزادی و اداره شورایی جامعه، در هفتتپه به اهتزاز درآمد و به یک همبستگی و اتحاد مبارزاتی در مقیاس سراسری شکل داد، این در واقع نخستین بار بود که بعد از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی، یک آلترناتیو واقعی و کارگری، نه در تبیینات نظری یا عالم تجرید، که در عالم واقعی و بهطور مشخص ابراز وجود میکرد. پرسشی که سالهاست ذهن اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به خود مشغول ساخته و اینکه بعد از سرنگونی رژیم حاکم، چه نظم و سیستم و حکومتی جایگزین آن میشود و چه مختصاتی خواهد داشت، پاسخ مشخص گرفت. اگر که بسیاری از کارگران از سراسر کشور همبستگی خود را با کارگران هفتتپه اعلام کرده و میکنند، اگر که سایر زحمتکشان حامی کارگران هفتتپه میشوند، این بدان خاطر است که تبلور شعارها و خواستهای خود را در شعار اصلی کارگران هفتتپه یعنی کار، نان، آزادی، اداره شورایی جامعه و حاکمیت شوراها میبینند. شعاری که در آغاز توسط کارگران هفتتپه مطرح و از حمایت معنوی عمومی برخوردار شد، به سرعت در میان سایر کارگران رواج یافت و به شعار عمومی کارگران و زحمتکشان تبدیل شده است. این هفتتپه بود که با استمرار اعتصاب و راهپیماییهای شورانگیز و جسورانه خود، این شعار را از سطح کارگران هفتتپه فراتر برد و آن را به یک نیروی مادی تبدیل کرد، تا جایی که اکنون خواست و شعار کار، نان، آزادی و اداره شورایی به شعاروخواست میلیونها کارگر و شعار سراسری عموم کارگران و زحمتکشان تبدیل شده است.
هفتتپه خوزستان، الگوی سایر کارگران و زحمتکشان و پیشتاز پرولتاریای ایران با طرح جسورانه آلترناتیو شورایی، تمام گروههای بورژوا – امپریالیستی و جریانهایی از قماش سلطنتطلبها، جمهوریخواهان و مجاهدین که ادعای آلترناتیو بودن داشتند، بیاستثنا همه را رسوا و مفتضح ساخت. با برافراشته شدن پرچم کار، نان، آزادی و اداره شورایی در هفتتپه که از دل کارگران جوشیده و سربرآورده بود و اصولیت و انطباق این شعار که در تودهای شدن سریع آن انعکاس یافت و جامعه را حول خود بسیج کرد، سکوتی مرگبار آمیخته با خشم و غضب، تمام محافل و گروهبندیهای بورژوایی را که با این ضربه، دچار تشنج شده بودند، فرا گرفت. آلترناتیوی که در هفتتپه پا به عرصه حیات نهاد، موجودیت این به اصطلاح آلترناتیوها و آلترناتیوهای دیگری از قماش اینها را که هنوز از بهت و حیرت ابراز وجود طبقه کارگر درنیامدهاند و بخشا آرزوهای خود را بربادرفته میبینند، بیمعنا ساخت وبه کلی از موضوعیت انداخت. هفتتپه بساط همه آنها را به هم ریخت. هفتتپه نشان داد تنها نیرویی میتواند آلترناتیو باشد که استراتژی و تاکتیکهای مشخص پرولتری و با شعارها و مطالبات مشخصی که در عینحال خواستها و مطالبات سایر زحمتکشان را نیز نمایندگی میکند، پا به صحنه مبارزه طبقاتی گذاشته است. این نیرو، جز کارگران وجز طبقه کارگر، نیروی دیگری نیست. این تنها طبقه کارگر است که میتواند سایر زحمتکشان را زیر پرچم خود گرد آورد و تمام جامعه را از چنگال فلاکت و بدبختی نجات دهد. تمام راز قدرت بسیجکنندگی هفتتپه نیز در همین شعارها و مطالباتی نهفته است که عصاره شعارها و مطالبات عموم کارگران و زحمتکشان است.
وقتی کار، نان، آزادی و حاکمیت شوراها بر پرچم کارگران هفتتپه نقش بست، وقتی که کارگران و زحمتکشان بر گرد شوراها حلقه زدند و حاکمیت شوراها به عنوان آلترناتیو و حکومت جایگزین اعلام شد، نه فقط راستها و اپوزیسیون بورژوایی رژیم، بلکه آن گروه از بهاصطلاح چپهایی که دل در گرو نهادهای بورژوایی و پارلمانتاریستی دارند ، از طرح صریح شعار کار، نان، آزادی ،اداره شورایی و حاکمیت شوراها از زبان کارگران به سختی جا خورده و شوکه شدند. همه آن کسانی که طبقه کارگر را دست کم گرفته، رسالت تاریخی این طبقه را آشکار و نهان انکار میکنند و به بازی در بساط بورژوازی خو گرفتهاند و همه آنهایی که در ارائه آلترناتیوهای بورژوایی و شیفتگی به نهادهای پارلمانتاریستی از نمونه مجلس موسسان، دست کمی از گروهبندیهای اصلی بورژوایی ندارند، حیرت زده ماندند که در قبال شعار کار، نان، آزادی و اداره شورایی چه کنند و با آلترناتیو شورایی طبقه کارگر چگونه کنار آیند؟ آلترناتیو شورایی کارگران هفتتپه نه فقط بساط تمام گروهبندیهای بورژوایی و آلترناتیوهایشان را برچید و دکانشان را تخته کرد، بلکه تمام گروهبندیهای سیاسی که در تحلیلهای خود از اوضاع جامعه، صفبندیهای طبقاتی و نقش و جایگاه طبقات مختلف، طبقه کارگر را طبقهای ناتوان و ناآگاه میخواندند و گاه حتا موجودیت این طبقه را انکار میکردند یا نادیده میگرفتند، مات و مهبوت و رسوا ساخت. هفتتپه تکلیف تمام مرددین و میانهبازانی را که عمری به نشستن میان دو صندلی عادت کردهاند روشن و یکسره ساخت. مبارزات قهرمانانه کارگران، شعارها و خواستهای ساده و روان اما جسورانه و پرولتری هفتتپه، راه و خط مشی صحیح را نشان داده بود و همه این تیپها را به مخمصه انداخت.
اعتراض در فولاد و هفتتپه و حمایت از کارگران ادامه دارد. کف شعارها و خواستهای کارگران ایران، کار، نان، آزادی و اداره شورایی است و این محصول قهرمانی و مبارزه جسورانه کارگران هفتتپه است. هفتتپه خوزستان، پیشتاز پرولتاریای ایران، الگوی کارگران و زحمتکشان با طرح آلترناتیو شورایی، در واقع عزم و اراده طبقه کارگر برای تحقق خواستهای سیاسی و اجتماعی این طبقه را متجلی ساخت. هفت تپه تلاش طبقات و گرایشهای بورژوایی و ارتجاعی و غیرکارگری برای مدفون ساختن سیاستها و خطمشی پرولتری در زیر خرواری از افکار و تبلیغات و اندیشههای بورژوایی را خنثا کرد. هفتتپه به رنگباختگی ایدئولوژی بورژوایی در درون طبقه کارگر یاری رساند. هفتتپه به همگان نشان داد که شوراها و حاکمیت شورایی برخاسته از مبارزات کارگران، متعلق به کارگران و منطبق بر خواست و دیدگاه کارگران است و غیر از آن هر چه هست غیرکارگری و بورژواییست. هفتتپه که خود گردانی از ارتش پرولتاریای ایران است، از طریق اتحاد و همبستگی بیمانندی که در جامعه به آن شکل داد، دورنمای با عظمتی را در برابر تمام جامعه گشود و شایستگی و توانایی طبقه کارگر برای هدایت و رهبری تمام جامعه را به اثبات رساند. هفتتپه، بانگ رسای تولیدکنندگان و استثمارشدگان، علیه استثمارگران و طبقه حاکم است. بانگی که در تمام جامعه طنینافکن شد. هفتتپه ثابت کرد که این تنها طبقه کارگر است که ضمن مبارزه علیه طبقه سرمایهدار و طرح خواستهای اخص خویش، پرچمدار مبارزه برای دستیابی به خواستهای عموم زحمتکشان نیز هست. آنچه که در هفتتپه و فولاد رخ داد، عمومیت یافتن مبارزه کارگری از سطح کارخانه به خیابان و حمایت گسترده سایر اقشار زحمتکش از حرکتی بود که اتوریته و رهبر آن کارگران بودند. هفتتپه نه فقط این را ثابت کرد که رهبر انقلابی که قرار است نظم موجود را به زیر کشد، کس دیگری جز طبقه کارگر نیست بلکه این مهم را نیز مشخص کرد و در خواستها و شعارهای خود به آن صراحت بخشید که آلترناتیو کارگران، چیز دیگری جز اداره شورایی جامعه و حاکمیت شوراها نیست.
مستقل از آنکه نتایج نهایی اعتصاب و اعتراض خیابانی در هفتتپه و فولاد چه خواهد بود، اما پدیدهای که از دل مبارزات کارگران هفتتپه پدیدار شد، پدیده منحصر به فردی است که جنبش کارگری در چهاردهه حاکمیت ارتجاع اسلامی به خود ندیده است. طرح صریح و جسورانه آلترناتیو شورایی به عنوان جایگزین و آنتیتز مستقیم رژیم حاکم، نه در جنبش کارگری و نه در جنبشهای دیگر در طول ۴۰ سال اخیر سابقه نداشته است. این آن نکته بسیار پر اهمیتیست که جنبش کارگری را دهها گام به جلو برده است. این فریاد رهاییبخش طبقه کارگر است که از حنجره خوزستان، قلب تپنده فلز و کار و نفت و گاز و صنعت، زادگاه پرولتاریای ایران، در آسمان جامعه طنین انداز شده است. فریادی از اعماق و چنان نافذ که تارهای صوتی تمام اقشار فرودست و کل جامعه را به ارتعاش درآورده و بر پیکر نظم پوسیده حاکم، رعشهی مرگ انداخته است. هفتتپه (و فولاد) نه فقط قلوب بسیاری از کارگران و زحمتکشان سراسر کشور را تسخیر کرد، بلکه اخگرمبارزه در دل آنها را نیز فروزان ساخت.
نام کارگران هفتتپه به عنوان پیشتازان اداره شورایی جامعه و حاکمیت شوراها در تاریخ جنبش کارگری ایران ثبت و جاودانه شد.
پرچمی که در هفتتپه به اهتزاز درآمد، موجب افتخار و سرافرازی پرولتاریای ایران است، این پرچم هرگز بر زمین نخواهد افتاد!
متن کامل نشریه کار شماره ۸۰۱ در فرمت پی دی اف
نظرات شما