اعتصاب بزرگ و شکوهمند کارگران مبارز گروه ملی فولاد اهواز که از روز شنبه دوم دیماه ۱۴۰۲ آغاز شد بیش از یک هفته ادامه یافت. کارگران آگاه و دلاور فولاد اهواز با متوقف ساختن چرخ تولید و تجمعات گسترده روزانه پیکار طبقاتی مهمی را علیه مدیریت و حامیان دولتی آن سازمان دادند. این کارگران با تجمع در برابر دفتر مدیریت و سپس راهپیمایی بهطرف میدان بقایی در ابتدای جاده اهواز – خرمشهر، اعتراضات یکپارچهای را برپا نمودند که در نوع خود کمنظیر بوده است. فولاد گران اهواز در تجمعات پرشور خود با سردادن شعارهایی که امروز همه کارگران و جنبش کارگری میدانند از دل اعتصابات و مبارزات فولاد برخاسته است، تمام فضای سیاسی جامعه را به خود اختصاص داده و به طرح چندینباره مطالبات خویش پرداختهاند. “ما کارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد میجنگیم” ” ما کارگران آهنیم، ریشه ظلم رو میکنیم”.
یکی از خواستهای مهم کارگران فولاد، اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل است. در اعتصاب ۳ روزه آبان ۱۴۰۲ مدیریت شرکت در همان حال که از ترس ادامه و گسترش اعتصاب، مبلغی را بهحساب کارگران واریز نمود و وعده داد این طرح را از اول دیماه اجرا کند، همزمان اقدامات ایذایی و سرکوب گرانه علیه کارگران را نیز تشدید نمود. علی محمدی مدیرعامل شرکت تصور میکرد با این تاکتیک و یک وعده سرخرمن و در همان حال تشدید فشارهای امنیتی میتواند کارگر فولاد را از مبارزه منصرف و او را خاموش کند.
اول دیماه فرارسید، اما هیچ اقدامی در جهت اجرای طبقهبندی مشاغل و رسیدگی به سایر خواستها صورت نگرفت بماند، که کارت ورود ۲۱ تن از کارگران نیز مسدود شد. دیگر جای معطلی نبود، کارگران فولاد در اعتراض به عدم اجرای طرح طبقهبندی و ممنوعالورود شدن همکاران خود بهطور یکپارچه دست از کار کشیدند. در اعتصاب آبان ماه، کارگران بهروشنی هشدار داده بودند اگر کارت ورودی حتی یک نفر مسدود شود، کار تعطیل خواهد شد و به هشدار خویش عمل کردند.
شور مبارزه در فولاد چنان فزونی یافت که ترس و وحشت شدیدی سرتاپای علی محمدی مدیرعامل شرکت و گروه مدیریتی وی را فراگرفت بهنحویکه مدیرعامل شرکت در جستجوی سوراخ موش، از دفتر کار خود گریخت و در مکان دیگری پنهان شد. اما کارگران مبارز و هوشیار فولاد، وی را از سوراخ موش درآوردند و از شرکت بیرون انداختند. این مدیرعامل در طول دو سالی که اداره امور فولاد را به دست گرفته است، نهفقط چندین بار به کارگران وعدههایی داده و به آن عملنکرده، بلکه مدام علیه کارگران پیشرو و مبارز فولاد به نهادهای امنیتی و سرکوب گزارش داده است. یکی از اقدامات وی جلوگیری از ورود ۲۱ کارگر بود که با هماهنگی کامل دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم به اجرا درآمد و خشم عموم کارگران را در پی داشت. در دومین روز اعتصاب( یکشنبه ۳ دی) کارگران فولاد خواهان لغو فوری ممنوعیت ورود همکاران خود شدند. علیرغم این، مدیریت شرکت ورود ۱۷ کارگر دیگر را نیز ممنوع کرد و شمار تعلیقیها به ۳۸ تن رسید. به دنبال آن کار گران مبارز و آگاه فولاد، بهمنظور مراقبت از تولیدات و وسایل و ابزار تولید و همچنین زیر نظر داشتن رفتوآمد مدیران فاسد، تمام درهای ورود و خروج شرکت را تحت کنترل خود درآوردند.
از همان نخستین روز اعتصاب، تهدید و ارعاب و احضار کارگران پیشرو و فعالان اعتصاب، توأم با اعزام گارد ویژه آغاز شد. این اقدامات سرکوب گرانه و تهدیدات گوناگون نمیتوانست خللی در اراده کارگران آگاه و مبارز ایجاد کند و نکرد. کار گران با شعار ” نه تهدید، نه زندان، دیگر اثر ندارد” به استقبال نیروهای سرکوب رفتند. مدیریت شرکت بهمنظور تشدید فشار بر اعتصاب و ایجاد نفاق میان کارگران و تسلیم آنها تاکتیکهای دیگری را نیز به اجرا گذاشت.
از سومین روز اعتصاب(۴ دی) طبخ غذا و ارائه آن به کارگران قطع شد و دو روز بعد (پنجمین روز اعتصاب) بهمنظور تضعیف اعتصاب و جلوگیری از حضور گسترده کارگران در اعتصاب و راهپیمایی، سرویسهای ایابوذهاب تعطیل و ارائه خدمات به کارگران منع شد. تمام این اقدامات که با تهدیدات امنیتی نیز همراه بود، هیچکدام نتوانست مانع ادامه اعتراض و مبارزات کارگران شود. کارگران فولاد مصممانه به اعتصاب و مبارزه ادامه دادند. نیروهای مزدوری که برای سرکوب کارگران در میدان بقایی مستقرشده بودند و در آنجا نیز با شعار ” نه تهدید نه زندان دیگر اثر ندارد ” روبرو شدند، رعب و هراسی در دل کارگران ایجاد نکرد. اعتراض و مبارزه یکپارچهای که کارگران همهی بخشها و همهی شیفتها در آن مشارکت داشتند، پرشورتر از روزهای اول اعتصاب ادامه یافت. درنبرد دشواری که کارگران فولاد آغاز کرده بودند به قول خود کارگران فولاد “وسوسه تسلیم ” جایی نداشت.
کارگران آگاه فولاد در جریان مبارزه و اعتصاب و راهپیمایی بزرگ خود، از مشورت و هماهنگی شورایی با یکدیگر و ارزیابی از وضعیت غافل نبودند و در همین رابطه در چهارمین روز اعتصاب(۵ دی) یک مجمع عمومی برگزار نموده و به مشورت پرداختند. در همین روز جلسهای نیز از طرف شورای تأمین با حضور تعدادی از کارگران در دفتر مدیریت برگزار شد که هیچ نتیجهای در برنداشت. پنجشنبه (۷ دی ) ششمین روز اعتصاب و تجمع و راهپیمایی با همان قدرت، گستردگی و درخشندگی روزهای قبل و حتی قویتر و پرشورتر از آن ادامه یافت. تمام تلاشهای نفاقافکنانه، محدودیتها و اقدامات تهدیدآمیز مدیریت و دستگاه امنیتی حامی آن برای سست کردن اراده کارگران و شکست اعتصاب، با سد محکم آگاهی، اتحاد، تشکل و همبستگی پولادین و سازمانیابی محکم فولاد گران جسور برخورد نمود و باشکست روبرو شد. یک جاسوس حکومتی بنام “اسماعیل محمدولی” که در پوشش خبرنگار در همین روزبه میان کارگران رفته بود تا طبق معمول گزارشها و دروغهای موردپسند کارفرما و دستگاه دولتی تهیه کند که با عدم استقبال اکثریت کارگران و بایکوت آگاهانه کارگران آگاه فولاد روبرو شد که سابقه و عملکرد این ” خبرنگار نما” را در هفتتپه، عسلویه و اراک میدانستند و خطاب به وی اعلام کردند” صدای حقخواهی ما آنقدر رساست که نیازی به گزارش از جانب تو و تهیه مستندات سفارشی امنیتی تو نیست”. کارگران فولاد به این بهاصطلاح خبرنگار یا به قول خودشان” گرگی در لباس میش” هشدار دادند بساطش را جمع کند و دیگر در اطراف جمع اعتصابی دیده نشود. در ادامه این هشدارها، کانال تلگرام صدای مستقل گروه ملی فولاد با انتشار عکسی از “تیم خبرنگاران امنیتی” که برای اخلال و خرابکاری درروند اعتصاب، سعی در دسیسهچینی درمیان کارگران داشتند، این عناصر را در نزد کارگران افشا کرد.
روز پنجشنبه ۷ دی ( ششمین روز اعتصاب) جلسهای مرکب از نمایندگان بانک ملی، اداره کل کار استان و برخی مقامات امنیتی ظاهراً بهمنظور رسیدگی به خواستهای کارگران در محل شرکت تشکیل شد. بهرغم آنکه اکثریت کارگران بنا بر تجارب قبلی میدانستند که این جلسه نتیجه ملموس و مفیدی برای کارگران در بر نخواهد داشت، اما نمایندگانی نیز از طرف کار گران در این جلسه حضور یافتند. جلسه اما همانطور که کار گران از قبل پیشبینی کرده بودند، هیچ دستاوردی نداشت. در این جلسه مسائل و پیشنهادهایی عنوان شد که بههیچوجه موردتوافق کارگران نبود.
درحالیکه اعتصاب هنوز ادامه داشت، فرماندار اهواز(“موالی”) بلافاصله در “خبر خوزستان” بهدروغ از توافق با نمایندگان کارگران و راه افتادن خط تولید سخن گفت. کانال تلگرام صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد با انتشار اطلاعیهای در رابطه با نتیجه این جلسه نوشت:” آنچه امروز در جلسه درباره حقوق ما مطرحشده چیزی فراتر از توهین به کارگران شریف گروه ملی و عملکردی وقیحانه و برخاسته از مجموعهای سراسر فاسد و کلاش است. پاسخ این بیشرمی را با ادامه اعتصاب خردکننده خواهیم داد. اعتصاب را با بیتوجهی به مذاکرات فریبکارانه و بدون واهمه از تهدیدهای امنیتی ادامه خواهیم داد. تمام اهواز را با خود همراه میکنیم. اگر مطالباتمان زمین بماند زمین زیر پایتان را میلرزانیم. ما کارگران آهنیم و بازیچه بانک ملی و اداره کار و اداره اطلاعات و امامجمعه نیستیم”
جمعه ۸ دی اعتصاب ادامه یافت و درهای ورود و خروج شرکت همچنان در کنترل کارگران بود. ۹ دی کارگران باشعارهایی چون “اجرای همسانسازی، بدون حقهبازی”،” کارگر میمیرد، ذلت نمیپذیرد” بار دیگر وارد خیابان شدند و اعتصاب هشتمین روز خود را پشت سر گذاشت. کارگران مبارز فولاد به مقامات استانی و مدیریت شرکت هشدار دادند اگر به خواستهایشان رسیدگی نشود باید” منتظر سیل خروشان فولاد گران در تمام خیابانهای اهواز باشند” و چنین هشدار دادند” مشکل ما حل نشه، اهواز قیامت میشه”.
تمام تلاشها و ترفندهای مدیریت و حامیان دولتیان در طول ۸ روز اعتصاب یکپارچه کارگران، در پرتو آگاهی، اتحاد و همبستگی عمیق کارگران باشکست و ناکامی روبرو شدند. کارگران آگاه و مبارز فولاد که در طول ۸ روز اعتصاب، چگونگی مقابله با مدیریت و ادامه اعتصاب را باخرد جمعی موردبررسی قرار میدادند و مبارزهای متشکل و سازمانیافته با پشتوانه یک قدرت ۳ هزارنفره را هدایت میکردند و همین پشتوانه در مذاکره با کارفرما و مدیریت حضور یافته بودند، سرانجام توانستند مدیریت را به عقبنشینی وادار کنند و بخشهایی از خواستهای خود را به کرسی بنشانند. در اطلاعیه کارگران فولاد مندرج در کانال صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد، در مورد موفقیت نسبی و تحققبخشهایی از مطالبات کارگران چنین آمده است:” اجرای تقریباً نیمی از طرح طبقهبندی مشاغل برای تمام کارگران به ارزش ده میلیون تومان ماهانه بهصورت علیالحساب تا اجرای کامل طرح. رفع انسداد کارتها و بازگشت به کار ۳۸ نفر از همکاران حقطلب تعلیقی. اختصاص مبلغ یادشده به کارگران شرکت شفق.”
این موفقیت بزرگ اما نسبی را که مدیون آگاهی، مبارزه متشکل و اعتصاب یکپارچه و درخشان کارگران فولاد است و بر تارک جنبش طبقاتی کارگران نورافشانی میکند، بایست به کارگران فولاد و به همه کارگران شادباش گفت. کارگران فولاد یکبار دیگر به مدیریت و حامیان دولتی آن نشان دادند که نه با وعدههای توخالی و نه با ارعاب و احضار و تهدید و تعلیق، زمین مبارزه را خالی نخواهند کرد. کارگران آگاه اهواز درعینحال نیک میدانند که این حد از موفقیت عجالتاً وعدههای شفاهی است که به آنها دادهشده و قرار است به مدت دو ماه اجرا شود. تردیدی در این مسئله وجود ندارد در صورت خلف وعده، کارفرما با اعتصاب و تجمعهای اعتراضی گستردهتری روبرو خواهد شد. حتی اجرای بیکموکاست این وعدهها نیز به معنای پایان اعتراض و مبارزه در فولاد اهواز نیست.
در بحبوحه اعتصاب مدیریت شرکت از کارگران شکایت کرده بود. کارگران مبارز فولاد که از روز یکشنبه دهم دیماه به اعتصاب پایان دادند و تولید از سر گرفته شد، به مدیریت شرکت ۳ روز مهلت دادهاند شکایت خود را پس بگیرد. کارگران مبارز و آگاه گروه ملی فولاد اهواز، برای تحقق کامل تمام مطالبات خود به مبارزه ادامه خواهند داد. در گروه ملی فولاد مادام که خواستهای کارگران بهطور کامل تحقق نیابد، اعتراض و اعتصاب و مبارزه ادامه خواهد داشت.
در اعتصاب شکوهمند کارگران گروه ملی فولاد، نکات برجسته و مهمی وجود دارد که جا دارد به آن اشارهکنیم. یکی از نکات بسیار مهم این اعتصاب، یکپارچگی آن است. کارگران همهی بخشها و شیفتها به نحو فعالانهای در اعتصاب شرکت داشتند. اتحاد و همبستگی در صفوف کارگران بینظیر بود. کارگران آگاه و فعالان اعتصاب در طول تمامروزهای اعتصاب بر خرد جمعی تکیه داشتند و اندیشه شورایی را رهنمون عمل خود قراردادند. در برابر مدیریت و حامیان دولتی آن، چون تنی واحد ظاهر شدند و حرف آنها باهم یکی بود. اعتصاب در حد بسیار بالایی متشکل و سازمانیافته بود و این، یکبار دیگر نشان داد که کارگران فولاد اهواز، مانند ذوبآهن اصفهان، هفتتپه و بسیاری دیگر از واحدهای تولیدی، از یک تشکل مستقل و پرنفوذ در محل کار برخوردارند.
از دیگر نکات مهم این اعتصاب، شجاعت و نترسی کارگران از تهدیدات گوناگون و اقدامات سرکوب گرانه مدیریت و نهاد امنیتی حامی آن بود. نه استقرار نیروهای گارد ویژه در محل کار و میدان بقایی، نه احضارها و تهدیدهای مکرر و نه تعلیق ۳۸ کارگر، هیچکدام نهفقط ذرهای تردید و سستی در اراده کارگران برای ادامه اعتصاب ایجاد نکرد، بلکه این اراده را استوارتر ساخت. حمایت و پشتیبانی کارگران فولاد از رفقای همکار خود، چه کسانی که قبلاً اخراج شده بودند و چه کارگرانی که در جریان اعتصاب ممنوعالورود شدند، یکی از نمونههای برجسته همبستگی کارگری است که فولاد آن را به نمایش گذاشت. کارگران مبارز فولاد البته در تمامی مقاطع، حامی و پشتیبان نمایندگان و فعالان اعتصاب بودهاند، در جریان اعتصاب اخیر نیز برجستهتر و مشخص تراز گذشته، همین سنت پرولتری را بکار بستند و یکلحظه از رفقای خود غفلت نکردند.
یکی دیگر از نکات مهم و برجسته این اعتصاب، حمایت جدی از کارگران پیمانی شفق بود بهنحویکه “قراردادی شدن کلیه کارگران شفق” یکی از خواستهای ثابت در لیست مطالبات کارگران بود. کارگران فولاد پرچم کارگران پیمانی شفق را بالا بردند و خواهان انعقاد قرارداد و استخدام رفقای خود شدند و نمونه دیگری از همبستگی طبقاتی کارگری را به نمایش گذاشتند.
در اعتصاب اخیر کارگران فولاد اهواز و اطلاعیهها و بیانیههایی که توسط کارگران انتشار یافت، نشانههای پررنگی از رویکرد این کارگران برای تقویت همبستگی کارگری در مقیاس سراسری نیز پدیدارشد. کارگران مبارز فولاد، پیشازاین نیز بهکرات بر اتحاد و همبستگی کارگری تأکید کرده بودند. در اعتصاب اخیر نیز دست اتحاد و همیاری بهسوی سایر کارگران و زحمتکشان دراز نمودند و مهمتر از آن برای اتحاد و مبارزه دوشادوش سایر کارگران و زحمتکشان اعلام آمادگی کردند. هفتم دی در اطلاعیهای نوشتند:” ما برای پیشبرد مطالبات کارگری به حمایت برادران و خواهران شاغل و بازنشسته نیاز داریم و مانند تمام اعتصابات سابق آمادهایم تا در صورت تداوم تهدیدها و بیتوجهی مسئولان، شانهبهشانه دیگر کارگران و همکاران صنعتگر و بازنشستگان کشوری و تأمین اجتماعی طوفانی از حقخواهی بپا کنیم. ”
گروه ملی صنعتی فولاد از لحظه واگذاری به بخش خصوصی، چندین بار دستبهدست شده و بیش از ۷ سال است که بانک ملی ، این شرکت را اداره میکند. بیش از دو سال است علی محمدی که کارگران در جریان اعتصاب وی را از شرکت بیرون انداختند، مدیرعامل گروه ملی است. در تمام طول این سالها، ازجمله در دو سال اخیر، کارفرما از پذیرش خواستهای کارگران مانند، اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، همسانسازی حقوق، افزایش دستمزد و امثال آن طفره رفته است. در اعتصاب اخیر افزون بر خواستهای فوق، دو خواست جدید به لیست خواستها اضافهشده است. علاوه بر برکناری مدیرعامل که البته پیشازاین سابقه داشته است، کارگران خواهان” خلع مالکیت از بانک ملی” شدهاند و این خواست بهروشنی در شعار “بانک ملی حیا کن، گروه ملی را رها کن” نیز انعکاس یافته است. در ادامه و تکمیل همین موضوع خواست مشارکت کارگران در اداره امور شرکت را نیز عنوان نمودهاند.
کارگران فولاد که شاهد چندباره دستبهدست شدن اداره و مالکیت گروه ملی فولاد بودهاند و در همان حال به چشم خود دیدهاند که این جابجاییها هیچ مشکلی از شرکت و بیشمار معضلات کارگران را حل نکرده بلکه مدام بر آن افزوده است، اکنون خواهان خلع مالکیت از بانک ملی یا بهبیاندیگر خواهان بازگشت اداره و مالکیت آن به دولت شدهاند. این هردو خواست جدید، درعینحال مشابهتهای زیادی با خواستهای کارگران هفتتپه در دوره اسد بیگی دارند. به یک عبارت کارگران فولاد اهواز باسیاست دولت درزمینهٔ خصوصیسازی گروه ملی فولاد به مخالفت برخاسته و خواهان لغو آن هستند. بنابراین صرفنظر از تمام خواستهای دیگر، اعتصاب اخیر فولاد و خواست خلع مالکیت از بانک ملی که یک خواست سیاسی است، گویای ورود مبارزات کارگران فولاد به مرحلهای جدید است که این میتواند بیان آمادگی کارگران برای ورود به عرصه مبارزه سیاسی باشد. گو آنکه دعوت فولاد گران از سایر کارگران به همیاری و همبستگی و اظهار آمادگی برای اتحاد با سایر کارگران و یک مبارزه طبقاتی مشترک نیز نشانههای مثبت دیگری در اعتصاب اخیر است.
از کارگران فولاد، مبارزات و مطالبات آنها با تمام توان باید پشتیبانی کرد. سندیکای کارگران شرکت واحد، گروه اتحاد بازنشستگان و برخی تشکلهای دیگر با صدور بیانیههایی از اعتصاب و مطالبات کارگران فولاد حمایت کردند. اما این کافی نیست. مبارزه طبقه کارگر در هر بخش آن؛ فولاد یا نفت، ذوبآهن یا پتروشیمی و امثال آن، به حمایت و همبستگی گستردهتر از این نیاز دارد. جنبش طبقه کارگر با گسترش این اتحادها و همبستگیها و سازمانیابی مبارزه مشترک و سراسری است که میتواند وارد یک مرحله کیفی بالاتر شود.
در شرایطی کهموج اعتصابها و مبارزات کارگری پیوسته گستردهتر میشود و اعتراض و اعتصاب و تجمع و راهپیمایی به امری روزمره درمیان بازنشستگان( تأمین اجتماعی؛ مخابرات، فرهنگی، فولاد، نفت و…) تبدیلشده و تجمعات اعتراضی کارکنان رسمی صنعت نفت بیش از سه ماه ادامه یافته است، در شرایطی که اعتصابات کارگری در کارخانهها از نمونه بلبرینگ سازی، پتروشیمی و دیگر مؤسسات درحال افزایش است و تجمعات و اعتصابات سراسری و پرشمار پرستاران مدام درحال گسترش و انسجامیافتگی بیشتر است، در شرایطی که مکرر شاهد اعتصاب گروههایی از معلمان، کارگران شهرداریها هستیم و تودههای مردم شهرهای مختلف از نمونه اردکان یزد، اصفهان، گناوه و غیره تظاهرات تودهای برپا میکنند، بسیار مهم است که این جویبارها بههمپیوسته و زیر پرچم مبارزه پرولتری با افق مبارزه سیاسی سراسری گرد آیند. گروه ملی فولاد، هم در هنگام درخواست حمایت و همبستگی، هم در اعلام همبستگی با سایر کارگران و آمادگی برای اتحاد و مبارزه، نشان داد که میتواند جزء پیشقراولان به اهتزاز درآوردن چنین پرچمی باشد.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۱ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما