جمهوری اسلامی غرق در گرداب بحران های بین المللی

جمهوری اسلامی آنچنان در باتلاق مناقشات و بحران های بین المللی گرفتار است، که کمترین چشم اندازی برای کاهش این بحران ها متصور نیست. مناقشات و بحران هایی که یکی پس از دیگری سر باز می کنند و ناگفته پیداست که جنبش انقلابی توده های مردم ایران طی ماه های اخیر، تاثیر شگرفی بر گسترش و تعمیق بحران های موجود گذاشته است.

مبارزات سلحشورانه توده های مردم ایران و به طور اخص حماسه آفرینی زنان ایران در ۵ ماه گذشته، آنچنان بر افکار عمومی جهان و جهانیان تاثیر گذار بوده است که حتی دولت های غربی نیز در مقابل جمهوری اسلامی تا حد معینی صف آرایی کرده اند. حضور خیابانی و میلیونی مردم ایران بعد از قتل حکومتی مهسا(ژینا)امینی، سلحشوری دختران و پسران جوان در میدان مبارزه، جنگ و گریز قهرمانانه جوانان علیه سرکوبگران رژیم و براه افتادن جشن روسری سوزان در کف خیابان ها حول شعار “زن، زندگی، آزادی”، آنچنان رژیم جمهوری اسلامی را به وحشت انداخت که نیروهای سرکوبگر و آدمکش آن با تمام نیرو برای کشتار و مهار جنبش انقلابی توده های مردم ایران بسیج شدند. سرکوب عریان جنبش انقلابی مردم از همان روزهای نخست آغاز شد، متجاوز از ۵۰۰ نفر در کف خیابان ها کشته شدند و بیش از ۲۰ هزار نفر دستگیر شدند. دختران و پسران بسیاری با شلیک مستقیم گلوله های جنگی و ساچمه ای چشم های خود را از دست دادند، گروهی از بازداشت شدگان در دادگاه های فرمایشی به اعدام محکوم شدند که تعدادی از آنان تا کنون اعدام هم شده اند.

اوضاع سیاسی بحرانی کنونی و مفتضح شدن جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و بین المللی، سبب شد تا بحران های خارجی رژیم نیز به شکل حادتری سر باز کنند و همرا با تشدید مناقشات قدیمی، بحران های جدیدی نیز به صورت هفتگی و بعضا روزانه با حدت و شدتی به مراتب بیشتر از گذشته بر سر حاکمان اسلامی آوار شده اند. تا جاییکه اکنون جمهوری اسلامی با بزرگترین چالش حیات خود یعنی چالش عدم مشروعیت در عرصه بین المللی مواجه است.

در زیر مجموعه چالش کلان عدم مشروعیت رژیم که در پی مبارزات توده های مردم ایران و تاثیرگذاری آن بر افکار عمومی جهان و جهانیان شکل گرفته است، بحران ها کوچک و بزرگ دیگری نیز هستند که مدام سر باز می کنند و روابط خارجی جمهوری اسلامی را در هاله ای از ابهام فرو برده اند. در چنین وضعیتی که کشاکش مناقشات بین المللی جمهوری اسلامی روز بروز شتاب بیشتری گرفته است، کشف ذرات اورانیم غنی شده ۸۴ درصدی در ایران، از جمله جدیدترین بحرانی است که بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی سایه افکنده و مناسبات بین المللی رژیم با چالش جدیدی مواجه شده است.

انتشار خبر کشف ذرات اورانیم غنی شده ۸۴ درصدی توسط خبرگزاری بلومبرگ، بار دیگر بحران هسته ای جمهوری اسلامی را به سطح مناقشات ایران با اروپا، آمریکا و آژانس بین المللی انرژی اتمی کشاند و سطح منازعات طرفین را بالا برد. پیدا شدن ذرات اورانیم با غنای ۸۴ درصدی آنهم در آستانه نشست دوره ای شورای حکام که قرار است روز دوشنبه ۶ مارس در وین برگزار شود، بدون شک چالش جدیدی علیه جمهوری اسلامی در مناقشات بین الملل ایجاد خواهد کرد.

به دلیل اهمیت کشف ذرات اورانیم غنی شده ۸۴ درصدی و فاصله کم آن با اورانیوم ۹۰ درصدی که لازمه ساخت یک بمب اتمی است، ابتدا بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، بدون رد کردن درستی این گزارش، هدف آن را “سیاه نمایی و تحریف حقایق” در آستانه برگزاری جلسه شورای حکام خواند و گفت، که وجود ذره یا ذرات اورانیوم بالاتر از ۶۰ درصد در فرایند غنی سازی “به معنی غنی سازی بالای ۶۰ درصد نیست.” او در عین حال وجود چنین ذراتی را امری “بسیار طبیعی” در روند غنی سازی دانست و گفت: “بخش دارای اهمیت، محصول تولید نهایی است که در مورد آن هم ایران تاکنون غنی سازی بالاتر از ۶۰ درصد نکرده است”. کمالوندی، بعدا در گفتگو با شبکه پرس تی وی از موضع تدافعی خارج شد و با زبانی تهاجمی اعلام کرد، جمهوری اسلامی حق دارد که غنی سازی را “با هر درصدی که بخواهد” انجام دهد.

از آنجا که جمهوری اسلامی در پنهانکاری واقعیت‌ها، سابقه طولانی دارد و کشف ذرات اورانیم غنی شده ۸۴ درصدی نیز به نوعی توانایی رژیم در ساخت بمب اتمی را بالا برده است، بروز این امر نه تنها گستره تنش های موجود میان جمهوری اسلامی و آژانس بین المللی انرژی اتمی را افزایش داد، بلکه تا حدود زیادی سطح تنش، دامنه بحران و گستره انزوای سیاسی رژیم را در عرصه جهانی بالا برد. بروز این اتفاق همراه با ابهامات باقی مانده پیشین از سه مکان غیر علنی که در آن ذرات اورانیوم غنی شده یافت شده اند، آنهم در شرایطی که آژانس بین المللی انرژی اتمی در حال آماده سازی گزارش سه ماهه خود در باره فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی است، محتملا در نشست آتی شورای حکام تنگناهای بیشتری برای جمهوری اسلامی در عرصه جهانی ایجاد خواهد کرد. خصوصا که آژانس بین المللی انرژی اتمی تلاش دارد تا روشن کند که جمهوری اسلامی چگونه توانسته است اورانیوم غنی شده با خلوص ۸۴ درصد را انباشت کند. اورانیومی که برای ساخت بمب هسته ای و رسیدن به اورانیوم با غنای ۹۰ درصد، فقط اندکی فاصله دارد و کافی است تنها ۶ درصد دیگر به میزان غنای آن افزوده شود تا جمهوری اسلامی در شرایط لازم برای ساخت یک بمب اتمی قرار گیرد. موضوعی که اروپا و آمریکا به شدت نسبت به آن واکنش نشان داده اند.

البته بحران هسته ای و مناقشات ناشی از آن، تنها بحران جمهوری اسلامی در این بازه زمانی نیستند. بحران های دیگری نظیر صدور حکم اعدام برای دو تابعیتی ها، عدم دعوت جمهوری اسلامی به کنفرانس امنیتی مونیخ، بحث گنجاندن نام سپاه پاسداران در لیست سازمان های تروریستی، اخراج جمهوری اسلامی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل، مناقشات بر سر کمک نظامی جمهوری اسلامی به روسیه در جنگ اوکراین و اختلافات دیگری از این دست، از جمله بحران های عدیده ای هستند که سیاست خارجه جمهوری اسلامی را با چالش های جدی مواجه کرده اند. شکل گیری این حد از چالش ها، آنهم در شرایطی که صدای جنبش انقلابی توده های مردم ایران در فراسوی مرزها انعکاسی وسیع داشته است، تاثیرات بلافصل خود را بر افکار عمومی جهانی و حتی دولت های غربی گذاشته است و آنان در این چند ماه گذشته تا حد معینی در مقابل جمهوری اسلامی صف آرایی کرده اند.

همزمان با بحران کشف اورانیوم غنی شده ۸۴ درصدی، صدور حکم اعدام برای جمشید شارمهد (دو تابعیتی ایرانی – آلمانی) توسط دستگاه قضایی ایران، یک بحران جدید بر مجموعه بحران ها و مناقشات خارجی جمهوری اسلامی افزود. اخراج دو دیپلمات جمهوری اسلامی از برلین، نخستین واکنش دولت آلمان نسبت به صدور حکم اعدام برای جمشید شارمهد بود.

چند سال پیش وقتی روح الله زم، دو تابعیتی ایرانی – فرانسوی و مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز توسط نیروهای قدس سپاه پاسداران در عراق ربوده شد و پس از انتقال به ایران در آذر ماه ۱۳۹۹ با حکم دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعدام گردید، کمترین اعتراضی از طرف دولت فرانسه صورت نگرفت. اکنون اما به محض اینکه حکم اعدام جمشید شارمهد، توسط دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی صادر شد، دولت آلمان در اقدامی تند و اعتراضی نسبت به این حکم عکس العمل نشان داد. وزیر خارجه آلمان در واکنش به چنین حکمی، اخراج دو دیپلمات جمهوری اسلامی را صادر کرد و رئیس جمهور آلمان نیز در توئیتی نوشت: “حکومت ایران به هر شکل ممکن علیه مردم خود می جنگد و حقوق آنان را نادیده می گیرد. حکم اعدام جمشید شارمهد، غیر قابل قبول است. ما آن را به شدت محکوم می کنیم و از رژیم ایران می خواهیم که این حکم را لغو کند”.

واکنش سریع دولت آلمان و تفاوت آشکار آن با واکنش دو سال پیش دولت فرانسه نسبت به اعدام روح الله زم، نشان می دهد که جنبش انقلابی توده های مردم ایران تا چه حد در موضع گیری های کنونی کشورهای غربی تاثیر گذار بوده است.

در میان مجموعه بحران های خارجی که اکنون جمهوری اسلامی را احاطه کرده اند، عدم دعوت جمهوری اسلامی به کنفرانس امنیتی مونیخ، یکی از چالش برانگیزترین بحران های بین المللی جمهوری اسلامی در این بازه زمانی است. کنفرانسی که بر خلاف سال های گذشته از جمهوری اسلامی دعوت نشد و به جای آن، چند تن از نمایندگان اپوزیسیون بورژوایی خارج کشور رژیم در حاشیه کنفرانس حضور یافتند. کنفرانسی که عملا مشروعیت و وجهه بین المللی جمهوری اسلامی را زیر سوال برد و نشان داد که جنبش انقلابی توده های مردم ایران تا چه حد بر افکار عمومی جهان و حتی دولت ها تاثیرگذار بوده است. همانگونه که تاثیر خود را در اخراج جمهوری اسلامی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل گذاشت و جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۱ در اوج مبارزات قهرمانانه زنان ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل اخراج شد.

با اینهمه و به رغم اینکه جمهوری اسلامی در گرداب مناقشات بین المللی فرو رفته است و هیچ چشم اندازی هم برای بهبود و یا کاهش این بحران ها و مناقشات موجود متصور نیست، اما هرگز نباید بر این باور و توهم باشیم که آمریکا و اتحادیه اروپا  از حمایت جمهوری اسلامی دست برداشته و از سرنگونی جمهوری اسلامی توسط مردم ایران حمایت می‌کنند. دولت های غربی به رغم اینکه زیر فشار جنبش انقلابی توده های مردم ایران، مواضع سختگیرانه تری نسبت به جمهوری اسلامی گرفته اند و به نوعی مذاکرات توافق برجام را در این بازه زمانی از دستور کار خود خارج کرده اند، اما کماکان بر بقای جمهوری اسلامی تاکید دارند. آمریکاه، انگلیس، کانادا و اتحادیه اروپا، به رغم اینکه مدام بر سیاست های تروریستی جمهوری اسلامی تاکید دارند و مدام تحریم های سنگینی را علیه سپاه پاسداران و دیگر نهادها و مقامات جمهوری اسلامی وضع می کنند، اما همچنان بر مناسبات دیپلماتیک و رایزنی با جمهوری اسلامی تاکید دارند تا جاییکه کماکان گزینه “دیپلماسی” را بهترین گزینه ایجاد “امنیت” و “ثبات” در منطقه می دانند.

اگر امروز در مواضع کشورهای غربی نسبت به جمهوری اسلامی کمی هم تغییری ایجاد شده باشد، این تغییر برگرفته از مبارزات قهرمانانه زنان و مردان و کارگران و دانشجویان و معلمان و بازنشستگان و نویسندگان و دیگر لایه های مردم ایران است، که دولت های غربی را به موضع گیری های تندتر در مقابل جمهوری اسلامی کشانده است. مواضعی که صرفا برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی جهت کشاندن این رژیم مفلوک به پای میز مذاکره است. اما برای توده های مردم ایران که به تاسی از موقعیت انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی بپا خاسته اند، راه و هدف کاملا روشن است. تشدید و گسترش مبارزات خیابانی، بسیج و سازماندهی کارگران و توده های زحمتکش مردم برای برپایی یک اعتصاب عمومی سیاسی و پیامد آن، برپایی قیام مسلحانه توده ای برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان. یگانه راه انقلابی که نه فقط رهایی و نجات مردم ایران را به همراه دارد، بلکه بر بحران های بین المللی کشور نیز غلبه خواهد کرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۱۰  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.