سیزده آبان در تقویم روز شمار انقلاب ۵۷، به عنوان روز دانش آموز ثبت شده است. در این روز، دانش آموزان تهرانی کلاس های درس را تعطیل کردند و در همبستگی با اعتراضات سراسری توده های مردم ایران علیه استبداد سلطنتی به جمع معترضان در دانشگاه تهران پیوستند. نیروهای سرکوبگر رژیم ستم شاهی، که از بهم پیوستگی مبارزات دانش آموزان با دانشجویان به وحشت افتاده بودند، ابتدا با پرتاب گلوله های گاز اشک آور سعی کردند جمعیت حاضر در دانشگاه تهران را پراکنده کنند. اما این اقدام سرکوبگرانه ارتش مزدور شاهنشاهی، نه تنها باعث رعب و وحشت و پراکندگی جمعیت حاضر در دانشگاه نشد، بلکه بر عکس، با شلیک گاز اشک آور شرایط ملتهب تر شد و انبوه اجتماع کنندگان با شعار مرگ بر شاه به مقابله با سرکوبگران برخاستند. با پیش آمدن وضعیت موجود، نیروهای سرکوب با شدت بیشتری وارد عمل شدند و اینبار نه با گلوله های گاز اشک آور که با شلیک مستقیم گلوله، دانش آموزان، دانشجویان و جمعیت حاضر در صحن دانشگاه تهران را به رگبار بستند. با این اقدام وحشیانه نیروهای سرکوبگر ارتش شاهنشاهی، دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد و تعدادی از دانش آموزان و دانشجویان جان باختند.
با وقوع این فاجعه مرگبار که دو ماه بعد از کشتار خونین ۱۷ شهریور در میدان ژاله تهران رخ داد، عملا زمینه های سرنگونی رژیم سلطنتی تسریع شد. کشتار دانش آموزان و دانشجویان در ۱۳ آبان ۵۷، آنهم در آن روزهای متلاطم انقلاب که جامعه به صورت تام و تمام در یک موقعیت انقلابی قرار داشت، نه تنها باعث عقب نشینی مردم نشد، بلکه برعکس، در پی این کشتار خونین، غلیانی از خشم و انزجار عمومی کشور را فرا گرفت و روند اعتراضات برای سرنگونی رژیم مستبد پهلوی شتاب گرفت. با کشتار ۱۳ آبان، بحران سیاسی در راس هرم قدرت تشدید شد و توازن قوا به صورت آشکار به نفع توده های بپاخاسته تغییر کرد. غروب همان روز، وزیر علوم استعفا داد و فردای آن روز نیز، دولت “آشتی ملی” شریف امامی با عمر کوتاه ۷۰ روزه سقوط کرد. به دنبال سقوط کابینه “آشتی ملی، ژنرال ازهاری با اعلام حکومت نظامی در راس دولت قرار گرفت. اعلام حکومت نظامی ازهاری هم توفیقی برای رژیم نداشت و چرخه انقلاب باز هم سریعتر شد. پس از آن اعتصابات سیاسی در جامعه گسترش یافت، کارگران نفت وارد اعتصاب شدند و سر انجام رژیم سلطنتی با قیام مسلحانه توده های مردم ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سرنگون شد.
با سرنگونی رژیم سلطنتی، خمینی و دار و دسته جنایت کار او که با همدستی آمریکا و با کمک تبلیغاتی رسانه های امپریالیستی در راس جنبش قرار گرفته بودند، قدرت را به دست گرفتند و در یک روند کشاکش انقلاب و ضدانقلاب، سرانجام، انقلاب بزرگ توده های مردم ایران به شکست انجامید، ارتجاع اسلامی بر کشور حاکم شد و با تحکیم استبداد دینی، کشتار توده های مردم ایران که گویا در رژیم سلطنتی نا تمام مانده بود، با اعدام و سرکوب و کشتارهای بی رحمانه جمهوری اسلامی کامل شد.
در پی کشتار خونین ۱۳ آبان ۵۷، خمینی از پاریس خطاب به دانش آموزان گفت: “عزیزان من صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است…من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام…صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم”.
وقتی رژیم پادشاهی سرنگون شد، ۱۳ آبان نیز به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره تابناک دانش آموزانی که در این روز توسط ارتش شاه کشتار شده بودند، روز دانش آموز نام گذاری شد. از آن سال تا به امروز، ۱۳ آبان به روز برپایی نمایشات حکومتی و نماد بهره برداری ایدئولوژیک جمهوری اسلامی از دانش آموزان تبدیل شده است. دستگاه تبلیغاتی رژیم، هر ساله در آستانه ۱۳ آبان، گروهی از دانش آموزان دست چین شده را به “بیت رهبری” می کشاند تا خامنه ای در وصف “شجاعت” و “دلیری” دانش آموزان و گرامیداشت روز دانش آموز برای آنان روزه خوانی کند.
در ۴۳ سال گذشته، چه در دوران ده ساله خمینی و چه در دوران رهبری خامنه ای، این دو نماد ارتجاع حاکم در هر کلام و صحبتی که در ارتباط با ۱۳ آبان بود، از دانش آموزان آن دوره تقدیر کرده اند و با صفاتی نظیر “دانش آموزان آگاه و رشید”، “جوانان شجاع”، “فرزندان دلیر انقلاب”، “دانش آموزان متعهد و بیدار” و”قشر آگاه و متعهد” از آنان یاد کرده اند. مسئولان آموزش و پرورش و معلمان امور تربیتی نیز در تمامی این سال های سپری شده، از همان روزهای ورود کودکان به مهد کودک گرفته تا دوره های دبستان و دبیرستان، ذهنیت دانش آموزان را به خرافات اسلامی آلوده کردند. در گستره ای سراسری معلمان حزب الهی و امور تربیتی را بر فراز سر معلمان و دانشآموزان گماشتند تا به زعم خود الگوی فکری و رفتاری مورد نظر حاکمیت را در ذهن و جان و اندیشه دانش آموزان بنشانند. کتاب های درسی به خرافات دینی مزین شد، دستگاه های تبلیغاتی به صورت شبانه روزی الگوی دانش آموز اسلامی را با بوق و کرنا لز طریق تلویزیون و سمینارهای مختلف دینی به خورد جامعه دادند. مسئولان حکومتی در پیشبرد اهداف ارتجاعی خود به هر دروغ و تزویری متوسل شدند تا دانش آموزان کشور را در قالب “سربازان” وفادار رژیم جا بزنند. دستگاه های تبلیغاتی جمهوری اسلامی در یک سال گذشته تا بدان جا پیش رفتند که با تبیین الگوی “سلام فرمانده” بر آن بودند تا مراسم حکومتی ۱۳ آبان ۱۴۰۱ را به میدان تبلیغات دروغین خود تبدیل کنند.
اما بخت با خامنه ای یار نشد و آبان امسال برای خامنه ای و جمهوری اسلامی به کابوس وحشت و مرگ تبدیل شد. با قتل حکومتی مهسا(ژینا) امینی، فضای جامعه که آبستن تکان های بزرگ اجتماعی بود؛ یک جنبش انقلابی سراسر ایران را فرا گرفت. زنان، جوانان، دانشجویان و توده های مردم ایران از هر سو به اعتراض برخاستند. از ۲۶ شهریور- روز خاکسپاری ژینا- قیام و نبردهای خیابانی در سقز آغاز شد و در کوتاه مدتی به بیش از ۱۰۰ شهر تسری یافت. زنان پیش از همه به اعتراض برخاستند. روسری سوزان در خیابان و میدان های شهر آغاز شد، دانش آموزان بویژه دانش آموزان دختر در مدارس عکس خمینی و خامنه ای را از دیوار کلاس های درس پایین کشیدند، تصاویر این دو نماد ارتجاع حاکم را زیر پا لگدمال کردند. دانش آموزان در هر فرصتی از مدرسه خارج شدند، به خیابان آمدند و با سر دادن شعارهای “زن، زندگی، آزادی” ” مرگ بر دیکتاتور” روسری از سر بر گرفتند و با نیروهای پلیس درگیر شدند. مسئولان حزب الهی مدارس را هو کردند و در ابعادی به مراتب فراتر از ۱۳ آبان ۱۳۵۷، شجاعت و دلیری و پایداری را در جامعه تکثیر کردند.
حال در چنین وضعیتی از تعمیق جنبش انقلابی و در شرایطی که نبردهای خیابانی سراسر جامعه را فراگرفته است، و دانش آموزان با رشادتی کم نظیر جمهوری اسلامی را به چالش گرفته اند، ۱۳ آبان، روز دانش آموز، روز مانور دادن جمهوری اسلامی در اعلام پایبندی دانش آموزان به نظام اسلامی فرا رسید. امسال نیز طبق روال هرساله، گروهی از دانش آموزان دست چین شده را به بیت رهبری کشاندند تا خامنه ای در سالروز ۱۳ آبان ۵۷ در وصف “شجاعت” و “دلیری” دانش آموزان برای آنان سخن بگوید. امسال اما سال دیگری بود و سخن گفتن از “فرزندان دلیر انقلاب” و “دانش آموزان آگاه و رشید” برای خامنه ای که دانش آموزان را “فریب خورده” دشمن اعلام کرده بود، روز سخت و دشواری بود. از این رو، روز دانش آموز در شرایط انقلابی موجود در جامعه، به سردی گذشت و چنانچه دیدیم، دیگر از آن دانش آموز “آگاه و رشید” آبان ۱۳۵۷ کسی سخن نگفت. نه کسی از “فرزندان دلیر انقلاب” یادی کرد و نه کسی از “تعهد و بیداری” دانش آموزان سخنی بر زبان آورد. هرچه بود، “فریب” خوردگی دانش آموزان بود و تکرار یاوه هایی همچون “هیجان” و “احساسات” زودگذر که خامنه ای در مراسم امسال تحویل دانش آموزان داد.
از آنجا که روز دانش آموز امسال مصادف با جمعه بود، دست اندرکاران بیت “رهبری” دو روز جلوتر از ۱۳ آبان، گروهی دانش آموز دست چین شده را به بیت “رهبری” کشاندند تا خامنه ای در وصف این روز برای دانش آموزان سخن بگوید. آن هم برای دانش آموزانی که این روزها سخت غمگین و سوگوار همکلاسی های خود هستند. دانش آموزانی که در فاصله همین ماه های مهر و آبان ۱۴۰۱، قهرمانی های همکلاسی های خود و جان فشانی آنان را در کف خیابان دیده اند. دانش آموزانی که در همین بازه زمانی کوتاه، کشتار نزدیک به ۴۰ کودک و دانش آموز هم سن و سال خود را تجربه کرده اند. آنان، مرگ ده ها دانش آموز قهرمانی را دیده و شنیده اند که در ۴۰ روز گذشته یا از کلاس درس و خیابان توسط نیروهای امنینی رژیم ربوده شدند و چند روز بعد جنازه شان به خانواده تحویل داده شد، یا در کف خیابان ها با شلیک مستقیم نیروهای مزدور و آدمکش جمهوری اسلامی جان باخته اند. دانش آموزانی نظیر نیکا کرمی، سارینا اسماعیلزاده، مهسا موگانی، اسرا پناهی و ده ها دانش آموز دختر و پسر دیگری که در مهر و آبان ۱۴۰۱ توسط آدمکشان جمهوری اسلامی کشته شدند و شهامت و دلیری شان دنیا را به تحسین واداشته است.
در چنین وضعیتی که ده ها دانش آموز قهرمان توسط جمهوری اسلامی کشته شده اند، روشن بود که یادمان روز دانش آموز و قدردانی از دانش آموزان دلیر و شجاعی که در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ توسط ارتش شاهنشاهی کشته شدند، برای خامنه ای چندان آسان و خوشآیند نبود. از این رو، خامنه ای، برای برون رفت از این دوگانگی و پارادوکسی که در آن گیر کرده بود، ترجیح داد نه تنها کمترین سخنی در وصف “شجاعت” و “دلیری” دانش آموزان و حضور آنان در انقلاب ۵۷ نگوید، بلکه با متهم کردن دانش آموزان آن دوره به مسائل “بیهوده” و “شهوترانی”، عملا علت وجودی روز دانش آموز را نیز در ذهن خود و دانش آموزان پاک کرد.
چرا که اگر خامنه ای در یادمان ۱۳ آبان امسال، همانند سال های قبل از “شهامت” و “دلیری” دانش آموزان در آن روزهای آتش و خون انقلاب ۱۳۵۷ سخن می گفت و دانش آموزان آن سال را “صدای آزادی خواهی” بر می شمرد و از آنان به عنوان “فرزندان انقلاب” و “دانش آموزان بیدار و متعهد” یاد می کرد، دیگر نمی توانست دانش آموزان ۱۴۰۱ را جوانانی “فریب خورده” بخواند. چرا که دانش آموزان امروز همان دانش آموزان دیروز هستند. اگر حرکت اعتراضی دانش آموزان در ۱۳ آبان ۵۷ آنچنان مقدس و با ارزش بود که کشتار آنان در آن روز سبب نام گذاری ۱۳ آبان به روز دانش آموز نام گذاری شد، پس تک تک روزهای مهر و آبان ۱۴۰۱ هم که خون ده ها دختر و پسر دانش آموز بر سنگفرش خیابانها جاری شد، می تواند همانند ۱۳ آبان ۵۷، به روزهای با ارزشی تحت عنوان روز دانش آموز تبدیل شوند.
خامنه ای اما برای رهایی از این دوگانگی و پارادوکسی که بدان گرفتار بود، چاره را در حذف تصویر انقلابی دانش آموزان در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۷ دید. او برای تهی کردن صدای “آزادی خواهی” دانش آموزان و برای اینکه بتواند نظریه “فریب خوردگی” خود را در مورد دانش آموزان کنونی تبیین کند، نیاز داشت تا دانش آموزان سال ۵۷ را نیز از ماهیت انقلابی تهی سازد و هر آنچه را که خمینی و خود او در ۴۳ سال گذشته در وصف جان فشانی جوانان و دانش آموزان انقلابی سال ۵۷ گفته بودند، پس بگیرد. و صد البته خامنه ای این کار را هم کرد و در روز چهارشنبه ۱۱ آبان در گرامی داشت روز دانش آموز، نه تنها هیچ اشاره ای به “دانش آموزان متعهد و بیدار” ۱۳ آبان ۵۷ نکرد، بلکه با وقاحت تمام، “شجاعت” و “دلیری” دانش آموزان آن سال را که پیش از این مدام بر آن تاکید داشت، به هیچ گرفت و دانش آموزان و جوانان آن سالها را جوانانی خواند که: “آنقدر سرگرم مسائل بیهوده و شهوت رانی بودند که امکان توجه به مسائل اصلی کشور نداشتند”.
خامنه ای که این روزها به طرز عجیبی از وحشت سقوط جمهوری اسلامی به آشفتگی و هذیان گویی رسیده است، میتواند در مورد دانش آموزان سلحشور و جان بر کف، هر اراجیفی که خواست بگوید، اما توده های مردم ایران قدر شناس هستند و قدر دانش آموزان انقلابی و جان فشانده خود را خوب می دانند. چه دانش آموزانی که در آبان ۵۷ توسط دژخیمان رژیم سلطنتی در خیابان و صحن دانشگاه تهران جان باختند، چه دانش آموزانی که در مهر و آبان ۱۴۰۱ در خیابان و زندان و شکنجه گاه های جمهوری اسلامی، توسط جانیان و آدمکشان این رژیم پرپر شدند.
متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۵ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما