مسال چند روز قبل از پنجم اکتبر روز جهانی معلم (برابر با ۱۴ مهر) فراخوانی در برخی سایتها و رسانههای اینترنتی با امضای ۲۸ تشکل صنفی معلمان انتشار یافت که در آن از معلمان دعوت شده بود در این روز، با برپایی تجمع و گردهمآئی، ضمن گرامیداشت مقام معلم، بار دیگر خواستهای خود را مطرح و برای تحقق آن پافشاری نمایند تا توجه دولتی را که پیوسته شعار “عدالت محوری” سرداده است ، به وضعیت معلمان جلب کنند!
درعین حال تاکید شده بود که این فراخوان، در نشست ۲۳ و ۲۴ شهریور نمایندگان کانونهای صنفی معلمان در اردبیل، تصمیمگیری شده است. یک روز بعد از انتشار این فراخوان، یکی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان مشهد (هاشم خواستار) نیز در مصاحبهای، این فراخوان و برگزاری تجمع را تایید کرد. اما تشکلهای صنفی معلمان و از جمله کانون صنفی معلمان ایران (تهران) که یکی از تشکلهای اصلی معلمان است، نه اصل این فراخوان را تایید و نه آن را تکذیب، بلکه سکوت کامل پیشه کرد. برخی دیگر از تشکلهای معلمان در استانها نیز بهرغم آنکه به مناسبت روز جهانی معلم بیانیه هائی صادرکردند، اما دراین مورد هیچگونه موضعی نگرفتند تا این که درست یک روز قبل از روزجهانی معلم یعنی ۱۳ مهر، “شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور” با صدور بیانیه مفصلی به مناسبت همین روز، اعلام کرد “شورای هماهنگی برنامهای برای تجمع در روز جهانی معلم ندارد.”
کانون صنفی معلمان ایران (تهران) نیز که تا پیش از این سکوت کرده بود، دو روز بعد از روز جهانی معلم، به یاد این روز افتاد و در ۱۶ مهر بیانیهای به مناسبت ۱۴ مهر روز جهانی معلم صادر کرد. بهرغم این و بهرغم ناروشنیها و ابهامات موجود دراصل فراخوان، معلمان در برخی از شهرها از جمله در مشهد و شیراز در روز ۱۴ مهر تجمعاتی به این مناسبت برگزار نمودند.
این وضعیت که شاید بتوان آن را بیان نوعی اختلاف و بلاتصمیمی در مورد نحوه گرامیداشت روزجهانی معلم دانست، اما به موضوع بسیار مهم دیگری گره خورده بود و گره خورده است. معلمان و فرهنگیان مبارز و زحمتکش، این روزها مشتاقانه درگیر تدارک و برگزاری مجامع عمومی خود، انتخاب هیئت مدیرههای جدید و نوسازی تشکلهای خویشاند. خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) سه ماه پیش از این در ۱۴/ ۴/ ۹۵ از قول محمدامین رضازاده، مدیرکل بارزسی وزارت کشور و دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، اعلام کرد؛ برای ۱۶ تشکل صنفی معلمان پس از حدود ۱۲ سال بلاتکلیفی، جهت برگزاری مجمع عمومی، به شرح زیر مجوز صادر شده است: کانون صنفی معلمان تهران، مجمع صنفی فرهنگیان استان ایلام، کانونهای صنفی مستقل فرهنگیان استان آذربایجان شرقی و تهران، کانونهای صنفی فرهنگیان استانهای لرستان، اصفهان، فارس، گلستان، زنجان، البرز، گیلان، کهکیلویه و بویراحمد، بوشهر، مازندران، خراسان رضوی و خراسان شمالی. برخی تشکلها فرصت را مغتنم شمرده مجمع عمومی خود را برگزار نموده و اعضای جدید هیات مدیره را انتخاب کردند. در گیلان، خراسان شمالی، آذربایجان غربی و برخی شهرها و استانهای دیگر، این مجامع برگزار شده یا بزودی برگزار خواهند شد. کانون صنفی معلمان ایران (تهران) که بزرگترین و درعین حال تاثیرگزارترین تشکل معلمان است، مجمع عمومی خود را در ۲۷ مهر در کانون فرهنگی تربیتی حُرمنطقه ۱۱ تهران واقع در میدان راهآهن خیابان شوش غربی برگزار خواهد کرد. بعد از برگزاری این مجامع عمومی است که بایستی، انتخابات شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان سراسر کشور نیز برگزار شود. مطابق اطلاعیه دبیرخانه “شورا” دورۀ ریاست فعلی شورای مرکزی (کانون صنفی معلمان همدان) به پایان رسیده است و ریاست جدید این شورا در هفته آخر آبان انتخاب خواهد شد.
صرفنظر از اینکه صدور مجوزها تا چه زمانی پابرجا باشد و با چه پیششرطها و یا اهداف تبلیغاتی و بفرض جلب آرای فرهنگیان در دور آیندۀ “انتخابات” ریاست جمهوری صادر شده باشد، اما درهرحال اکنون موقعیتی فراهم شده است که تعداد هرچه بیشتری از تودۀ معلمان وارد صحنه شوند و با انتخاب افرادی مبارز، آگاه، پیگیر مطالبات معلمان و مستقل از جناحهای حکومتی، تشکلهای مستقل خویش را سازمان دهند و به این تشکل ها، جانی تازه ببخشند. وقت آن است که معلمان و فرهنگیان، نیروهای جوان که از آمادگی خوبی به لحاظ درجه آگاهی سیاسی و برای پیگیری مطالبات معلمان برخوردارند، برای رهبری این تشکلها، در شهرها و استانها برگزینند. بر سینۀ تمام عناصری که افق دید و فعالیتشان از چارچوب منافع اصلاحطلبان حکومتی فراتر نمیرود و سالهاست در رهبری این تشکلها جا خوش کردهاند، قویا بایستی دست رد زد و همراه با آن، هر اندیشهای را که بخواهد استقلال تشکل معلمان را خدشهدار و جنبش اعتراضی فرهنگیان را به بیراههی بازیهای جناحی بکشاند، بایستی ایزوله و طرد نمود. نمایندهها و اعضای هیات مدیرۀ تشکلهای خود را بایستی از میان آگاهترین، شجاعترین و درستکارترین معلمان برگزینیم و مراقب باشیم آنان که تنها به خاطر منصب و مقام وارد این تشکلها میشوند تا آن را وسیلهای برای ارضای تمایلات و منافع شخصی خود سازند و با گرفتن یک امتیاز و “کارت ناها”ر و غیره، منافع معلمان را به فراموشی میسپارند، به این تشکل ها راه پیدا نکنند.
این یک واقعیت انکارناپذیر است که مشکلات متعدد و خواستهای اقتصادی و سیاسی معلمان سالهاست بیپاسخ مانده است. گرایش “اصلاحطلب” درون تشکلهای موجود در مذاکرات و دید و بازدیدهای مکرر و بیثمر خود با عوامل روحانی، نه فقط بانی و مبتکر برآورده شدن حتا یکی از خواستهای اصلی معلمان مانند همسانسازی حقوق و مزایای فرهنگیان با سایر کارکنان دولتی نشده است، که برعکس، انرژی مبارزاتی معلمان را در دالانهای پرپیچ و خم زد و بند با این یا آن جناح و فرد حکومتی به هرز برده، مهمتر از آن، پتانسیل اعتراضی و تراکم یافته تودۀ معلمان را با ترفندهایی چون “تجمع سکوت” و “اعتراض خاموش” مهار کرده است بیآنکه به این پرسش صد ها هزار معلم و فرهنگی پاسخ دهد کدام کارفرما با “سکوت” کارگران و کارکنان موسسه خویش، مطالبات آنها را برآورده ساخته است که “دولت تدبیر و امید” دومی آن باشد؟
این تنها مبارزه سازمان یافته و متشکل است که قادراست دولت را عقب براند و خواست معلم راعملی سازد. تنها تودۀ معلمان هستند که قادرند با دخالت موثر خود و با فشار از پایین ترکیب رهبری این تشکلها را به نفع خویش دگرگون سازند و نمایندگان واقعی خود را که پیگیر مطالباتشان باشند به این تشکلها بفرستند و یا تشکل های نوینی را پایه ریزی کنند. معلمان زحمتکش و فرهنگیان پیشرو و آگاه و مبارزی که در زمستان سال ۹۳ و بهار سال ۹۴، قادر شدند مستقل از برخی تشکلهایی چون کانون صنفی معلمان تهران و “شورای هماهنگی” و بهرغم مخالفت آنها، اعتصابات و اعتراضات سراسری پرشکوهی را سازمان دهند و گسست از گرایش اصلاحطلبی در مقیاس سراسری را اعلام دارند و استعداد و شایستگی خود برای در دست گرفتن رهبری تشکلهای مستقل معلمان را نیز به ثبوت رساندند، اکنون باید با مداخله فعال و جدی، این گرایش را از درون تشکلها جاروب کنند و رخوت و سستی حاکم بر آن را بزدایند و با حضور فعال و بموقع خود، چه در رهبری و چه در بدنه این تشکلها، خون تازهای در رگهای آن جاری سازند. تمام کسانی را که تحت عنوان نماینده در راس این تشکلها قرار گرفته و درپی مصالح “دولت تدبیر و امید” اند و پیش از آنکه دغدغه معیشت معلم و آموزش و پرورش داشته باشند، درگیر مسائل و پیشبرد منافع حکومتگراناند و در قبال امتیازات شخصی گاه حتا جزئی، به ابزار دست آنها تبدیل شدهاند، بایستی کنار گذاشت.
معلمان و فرهنگیان آگاه و پیشرو بایستی بدانند و آگاه باشند که بدون پشتوانۀ تودهای و حمایت فعال بدنه، کانون صنفی یا هر تشکل دیگر معلمان فاقد کارآیی لازم خواهد بود. از این رو ضروریست که تودۀ معلمان را بیش از پیش بسیج و آماده ساخت و شمار هر چه بیشتری از آنها را به میدان اعتراض و مبارزه متشکل کشاند. اگر ما در شهرها و استانها، کانونها و تشکلهای محکم و مستقلی را متشکل از افراد مبارز و آگاه و نمایندگان واقعی و مورد اعتماد خود بنا کنیم، نه فقط میتوانیم مطمئن باشیم که نمایندگان ما در سطح مسائل محلی و منطقهای، اهداف و خواستهای ما را نمایندگی و پیگیری میکنند، بلکه در مقیاس سراسری نیز میتوانیم از همین اطمینان برخوردار باشیم. ناگفته روشن است که اگر در کانونها و تشکلهای شهری و استانی، افراد ضعیف و کمتر آگاه یا دنبالهرو جناحهای حکومتی وارد شوند، انتظار شکلگیری یک تشکل سراسری و یک شورای هماهنگی فعال و چابک پیگیر خواستهای معلمان، انتظاری بیهوده است. در غیاب حضور فعال و جدی توده معلمان و فعالان آگاه و مبارز، “شورای هماهنگی” یا تشکل سراسری باز هم معلمان را به سراب “اعتراض خاموش” و” تجمع سکوت” و شعارهای بی فایده و تجارب شکستخورده خواهد کشاند.
بدیهیست که در جریان برگزاری این مجامع و انتخاب هیات مدیرههای جدید و یا حتا بزرگداشت مراسمهایی چون روز معلم یا روز جهانی معلم، عوامل حکومتی و دستنشاندگان جریان “اعتدال” و “اصلاحطلب” سعی خواهند کرد ماجرا را به سود خود رقم زنند و چند و چون برگزاری مجامع عمومی و اینگونه مراسمها را در اختیار خود بگیرند. از این رو معلمان آگاه و تشکلهای مستقل فرهنگیان با هوشیاری کامل باید مراقب دخالتها و خرابکاری کارگزاران دولت، چه در جریان برگزاری اینگونه مراسمها و یا برپایی مجامع عمومی و انتخاب هیات مدیره، چه در فعالیتهای بعدی تشکلها، باشند و از آن جلوگیری کنند. هرگونه مداخلۀ دولت در پوشش “نظارت” و یا تحت هر نام و عنوان دیگری، مخل سلامت و مغایر استقلال عمل فعالان و تشکلهایشان است.
تشکلهای صنفی و مستقل معلمان زمانی میتوانند به مثابه یک تشکیلات زنده و تاثیرگذار دربهبود وضعیت معلمان ایفای نقش کنند که با بدنه پیوند ارگانیک داشته باشند و راه اعمال کنترل از پایین را هموار سازند. این تشکلها اگر نخواهند به سرنوشت تشکلهای بیعمل و خنثا بدل شوند، بایستی لیستی از مهمترین مطالبات معلمان را در برابر دولت قرار دهند و مجدانه خواستار تحقق آن شوند. رفع تبعیض فاحش میان حقوق و مزایای فرهنگیان شاغل و بازنشسته با سایر کارکنان دولت، افزایش حقوق پایه به بالای خط فقر، بیمه کارآمد، اختصاص بودجه کافی به آموزش و پرورش، تاسیس مدارس جدید، نوسازی مدارس و بهبود امکانات تحصیلی و آموزشی و آزمایشگاهی مدارس دولتی، کاهش تراکم دانشآموزان در کلاس و رعایت استانداردهای جهانی، توقف خصوصیسازی مدارس و آموزش و پرورش، منع فشار و پروندهسازی و پیگرد امنیتی، لغو احکام قضایی و تبرئه فعالان جنبش اعتراضی معلمان، برداشتن هرگونه مانع از سر راه فعالیت آزادنه تشکلهای صنفی و مستقل فرهنگیان، مشارکت معلمان در برنامهریزیهای کلان آموزش و پرورش، از جمله مهمترین مطالباتی است که بیش از دو دهه است معلمان زحمتکش و سختکوش برای آن مبارزه نمودهاند. اینها و خواستهای دیگری نظیر آن، خواست توده معلمان و اکثریت قریب به اتفاق فرهنگیان است. بخش آگاه و پیشرو معلمان متشکل درتشکل های موجود و یا تشکلها مستقلی که خود ایجاد میکنند، با اتکاء بر همین توده و سازماندهی اعتصاب و مبارزه است که میباید و میتواند راه تحقق این خواست ها را هموار سازد.
یکی دیگر از عرصههای فعالیت تشکلهای مستقل فرهنگیان، دفاع و حمایت جدی از معلمان و فرهنگیان بازنشسته و مطالبات آنهاست. فراموش نکنیم که وضعیت امروز فرهنگیان بازنشسته، آینهای است که فردای فرهنگیان شاغل را به تصویر میکشد. خوشبختانه در اغلب بیانیهها و اطلاعیههای تشکلهای صنفی معلمان، به خواستهای فرهنگیان بازنشسته نیز توجه شده، منجمله از همتراز شدن دریافتی بازنشستگان آموزش و پرورش با سایر دستگاههای دولتی و افزایش مستمریها که یکی از خواستهای محوری بازنشستگان است، دفاع و حمایت به عمل آمده است. اما این سطح از دفاع و حمایت هنوز کافی نیست. بازنشستگان فرهنگی طی حدود هفت ماهی که از سال ۹۵ سپری شده، چندین بار در شهرها و استانهای مختلف تجمعات اعتراضی برپا کرده و اعتراضات پرشکوه و سراسری را سازمان دادهاند. جا دارد که تشکلهای مستقل معلمان، با فرهنگیان بازنشسته پیوند های نزدیکتری برقرارساخته، اتحاد خویش را مستحکمتر سازند و از مبارزات و اعتراضات آن ها به نحو جدیتر و شایستهتری حمایت بعمل آورند.
و اما موضوع بسیار مهم دیگر، مشارکت دادن زنان در تشکلها و رهبری آن است. زنان معلم و فرهنگی اعم از شاغل و بازنشسته، بدون استثناء در تمام اعتراضات فرهنگیان حضور داشتهاند. با این همه، در این راه و برای حضور فعالتروگسترده تر زنان، هنوز باید کارهای بیشتر و تلاشهای زیادتری صورت بگیرد. استعدادها، شایستگیها و پتانسیل مبارزاتی زنان که تبعیضات جنسیتی، مسیر به نمایش درآمدن آن را مسدود ساخته است، به هیچوجه کمتر از مردان نیست که به خاطر همین تبعیض، گاه حتا بیشتر هم هست. باید مسیر درخشش این استعدادها و شایستگیها را تا حد ممکن گشود و سهم بیشتری به زنان اختصاص داد. در مجمع عمومی کانون صنفی فرهنگیان گیلان که پانزدهم مهر برگزار شد، ۱۵ نفر به عنوان اعضای اصلی هیات مدیرۀ این کانون انتخاب شدند که در میان آنها ۳ زن (۱ به ۵) وجود دارد. جالبتر اینکه نفر اول به لحاظ میزان آراء نیز یک فرهنگی زن است!اگرچه متأسفانه هنوزحضورزنان در تشکلات صنفی معلمان به نسبت مردان نیست، اما همین حضور نسبی هم به خودی خود پدیدهای بسیار مثبت و نویدبخش حضور و دخالت پررنگتر زنان در کانونها و تشکلهای مستقل معلمان است. گامی است به پیش که باید آن را تقویت و با گامهای بعدی تکمیل کرد.
در پایان به نکتهی دیگری باید اشاره کرد که هرگز نباید از آن غافل شد. این نکته همانا ایجاد اتحاد و هماهنگی میان تشکلها و حفظ این اتحاد است. صرفنظر از تلاشهایی که از بیرون برای ایجاد تفرقه و نفاق میان معلمان و تشکلها و برای دامنزدن به اغتشاش درونی آنها انجام میشود، اما ماجرای روز جهانی معلم (۵ اکتبر) و پروسۀ عضویت و شرکت در مجامع عمومی در برخی از کانونهای صنفی حاکی از وجود برخی اختلافات، نارساییها و ناروشناییهایی در این زمینههاست. نیروهای آگاه و معلمان مبارز و پیشرو، قادرند با کار و تلاش و آگاهگری، بویژه با به میدان آوردن بیش از پیش زنان و توده معلمان، ابهامات و ناروشنیها و موانع را برطرف سازند. معلمان و فرهنگیان زحمتکش را حول اساسیترین و عامترین خواستها متشکل سازند، تشکلهای استانی خود را مستحکم سازند، تشکیلاتی مبارز و سراسری ایجاد کنند و بدینوسیله، چشمانداز نوین و امیدبخشی را فراروی جنبش اعتراضی معلمان بگشایند.
تجربه بیش از سه سال دوره ریاستجمهوری حسن روحانی، بایستی به همه فرهنگیان و فعالان جنبش اعتراضی معلمان آموخته باشد که نباید به وعدههای پوچ و معجزات “دولت تدبیر و امید” دل خوش کنند و بجای امید بستنهای واهی به بالا، باید به نیروی تودهای خویش متکی باشند. همینکه دست از زانوی خویش بگیرند، قادرند قامت راست کنند.
نظرات شما