تحولات سیاسی خاورمیانه و مسئله فلسطین

اوضاع سیاسی منطقه خاورمیانه پس از توافقات سپتامبر ۲۰۲۰ میان امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیل، تحت رهبری آمریکا  در حال تغییر است. رژیم اسرائیل که از حمایت امپریالیسم آمریکا و اتحادیه اروپا برخوردار است، تحرکات سیاسی و دیپلماتیک خود را در منطقه افزایش داده و کوشیده است به یک جبهه غیررسمی علیه جمهوری اسلامی به‌ویژه از کشورهای هم‌مرز با ایران شکل دهد. پس از برقراری مناسبات رسمی دیپلماتیک میان امارات متحده عربی و بحرین با رژیم اسرائیل، آن‌ها اکنون علاوه بر تقویت همکاری‌های اقتصادی، وارد توافق‌‌های نظامی و امنیتی با یکدیگر نیز شده‌اند. سران رژیم اسرائیل به‌منظور تقویت این مناسبات در چند هفته اخیر در بالاترین سطوح، یکی پس از دیگری وارد این کشورها شده و با مقامات آن‌ها ملاقات و گفتگو داشته‌اند.

وزیر دفاع اسرائیل نیز در سیزدهم بهمن‌ماه وارد بحرین شد و در پی دیدار با سران این کشور با  همتای بحرینی خود یک توافقنامه امنیتی امضاء کرد.

نتیجه این دیدارها، ارتقاء سطح مناسبات تا مرحله انعقاد توافق‌نامه امنیتی و نظامی بود. وزیر کشور بحرین در توضیح این توافقات گفت “عادی‌سازی روابط با اسرائیل از این کشور در برابر تهدیدهای مداوم ایران حفاظت می‌کند.”

رسانه‌های اسرائیل نیز نوشتند که “مذاکرات هسته‌ای و تهدیدهای ایران” در کانون گفت‌وگوی طرفین بوده است.

وزارت دفاع اسرائیل با صدور بیانیه‌ای گفت: “این توافق به افزایش همکاری‌های اطلاعاتی، آموزشی و همکاری در حوزه صنایع دفاعی کمک خواهد کرد. این توافق همچنین منجر به همکاری قوی و افزایش امنیت دو طرف و کل منطقه خواهد شد.  این توافق به توانمندی دو طرف برای مقابله با تهدیدات مشترک خواهد افزود.” پس‌ازاین توافقات اخباری از فروش رادارها و سامانه‌های ضد پهپاد یک شرکت صنایع هوائی وابسته به اسرائیل به بحرین انتشار یافت.

بحرین و امارات متحده عربی، پس از مصر و اردن سومین و چهارمین کشور عربی هستند که با اسرائیل رابطه رسمی و دیپلماتیک برقرار کرده‌اند. پس از آن‌ها، دو کشور مراکش و سودان نیز به این جمع پیوستند و روابط رسمی با اسرائیل برقرار کردند.

این روند نشان می‌دهد که دیگر حساسیتی در میان کشورهای عربی منطقه بر سر مسئله فلسطین برای برقراری مناسبات رسمی دیپلماتیک با اسرائیل وجود ندارد و احتمالاً چند کشور باقی‌مانده نیز در آینده‌ای نزدیک در همین مسیر حرکت خواهند کرد. در واقعیت نیز هم‌اکنون روابطی غیررسمی میان عمان، عربستان سعودی و غیره ‌ با اسرائیل وجود دارد.

اما تحرکات سیاسی اسرائیل به امیرنشین‌های حاشیه خلیج‌فارس محدود نمانده است. همین مسئله در مورد کشورهای منطقه قفقاز جنوبی نیز صادق است. مدتی پیش نزاع جمهوری اسلامی با جمهوری آذربایجان بر سر نقش و نفوذ اسرائیل در این کشور بالا گرفت که با مانورهای نظامی ترکیه و آذربایجان در مرز ایران فروکش کرد.

علاوه بر این، گزارش‌های چند روز گذشته حاکی است که دولت اسرائیل و ترکیه نیز بار دیگر در حال تقویت مناسبات خود با یکدیگرند.

در اواسط فوریه، سخنگوی دولت ترکیه و معاون وزیر خارجه این کشور با مقام‌های اسرائیل دیدار کردند تا درباره مقدمات سفر رئیس‌جمهور اسرائیل به ترکیه مذاکره کنند.

البته آن‌ها با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز دیدار کردند و گفتند ترکیه به حمایت خود از مردم فلسطین در چارچوب راه‌حل دو کشور برای دو ملت ادامه خواهد داد.

اخیراً اردوغان نیز از سفر قریب‌الوقوع رئیس‌جمهور اسرائیل به ترکیه خبر داد و گفت این سفر می‌تواند فصلی جدید در روابط اسرائیل و ترکیه باز کند.

بنابراین درحالی‌که مناسبات جمهوری اسلامی ایران تقریباً با عموم کشورهای هم‌مرز و منطقه خاورمیانه متشنج و بحرانی است، اسرائیل از این تنش‌‌ها به نفع تقویت مواضع خود بهره گرفته است. اما گذشته از این‌که پی آمد این تحولات هم اکنون به انفراد و انزوای هرچه بیشتر جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه ونیز قفقاز جنوبی منجر شده، نتایج دیگری هم در پی داشته که مهم‌ترین آن تأثیراتی است که این تحول اوضاع سیاسی بر مسئله فلسطین گذاشته است.

یکی از مسائل مهم خاورمیانه در چندین دهه گذشته که همچنان لاینحل مانده است، نزاع فلسطین و اسرائیل، سرنوشت مردم تحت ستم فلسطین و عدم اجرای مصوبات شورای امنیت سازمان ملل توسط رژیم اشغالگر اسرائیل بوده است که به اشکال مختلف بر اوضاع سیاسی خاورمیانه تأثیر گذاشته و یا از آن تأثیر پذیرفته است.  بدیهی است که تحولات سیاسی کنونی منطقه نیز بر آن تأثیر منفی بگذارد. اما تنها اوضاع سیاسی کنونی نیست که بر تضعیف موقعیت فلسطین تاثیر گذاشته است.  یک عامل مهم که باعث تضعیف جنبش مردم فلسطین ، ادامه اشغالگری اسرائیل و لاینحل ماندن این مسئله شده است، نقش مخرب جمهوری اسلامی ایران در این میان بوده است. جمهوری اسلامی به‌رغم ادعاهای قلابی در موردحمایت از مردم فلسطین نه‌فقط از درون به جنبش مردم فلسطین و خواسته‌های آن‌ها لطمه وارد آورده، بلکه باسیاست‌های ارتجاعی پان اسلامیستی در سطح منطقه‌ای، آن را تضعیف کرده است. جمهوری اسلامی از لحظه‌ای که در ایران به قدرت رسید، با ایجاد و تقویت گروه‌های اسلام‌گرا امثال حماس و جهاد و تشدید منازعات درونی فلسطینی‌ها، این جنبش را تضعیف کرد. جمهوری اسلامی نقش مهمی در درگیری‌های درونی چند سال پیش میان فتح و حماس، به نفع حماس بر عهده گرفت. تا وقتی‌که در جنبش فلسطین، سازمان‌های چپ و لیبرال نقش تعیین‌کننده‌ای بر عهده داشتند، این جنبش در داخل و خارج سرزمین فلسطین، قدرتمند بود و در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی از حمایت وسیعی برخوردار بود. اما از وقتی‌که گروه‌های اسلام‌گرا نقش اصلی را در این جنبش به دست آوردند نه‌تنها این جنبش از درون تضعیف گردید، بلکه تدریجاً حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی خود را نیز از دست داد. این سیاستی بود که بیشترین نفع را برای اسرائیل داشت. بی‌دلیل نبود که اسرائیل در آغاز شکل‌گیری گروه حماس از آن به‌عنوان اهرمی برای تضعیف جنبش آزادی‌بخش فلسطین به‌ویژه سازمان‌های چپ استفاده کرد. این تقویت گروه‌های اسلام‌گرا در فلسطین، منجر به کاهش حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از این جنبش گردید. چراکه گرچه مردم کشورهای دیگر در سراسر جهان از پایان یافتن اشغالگری اسرائیل و تشکیل دولت فلسطین حمایت می‌کردند، اما مخالف گروه‌های اسلام‌گرا بودند که خواهان ایجاد یک دولت اسلام‌گرا در فلسطین هستند. همین مسئله در مورد برخورد مردم ایران نسبت به جنبش مردم فلسطین نیز دیده می‌شود.  اگر مردم ایران به اشکال مختلف مخالفت خود را با کمک‌های جمهوری اسلامی اعلام کرده‌اند، از این زاویه است که این کمک‌ها به گروه‌های اسلام‌گرائی می‌شود که هدف آن‌ها نه در خدمت حل مسئله فلسطین، بلکه تقویت ارتجاع مذهبی است.

در همین حال همان‌گونه که پیش‌ازاین دیدیم، سیاست‌های توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی و دخالت در کشورهای دیگر منطقه نیز عامل دیگری برای تقویت  اسرائیل و  گرایش به‌ویژه دولت‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس به اتحاد با اسرائیل برای مقابله با رژیم حاکم بر ایران بوده است. تا پیش از تحولات سیاسی اخیر، کشورهایی که اکنون مناسبات رسمی با اسرائیل برقرار کرده‌اند، مناسبات رسمی با اسرائیل را مشروط به حل مسئله فلسطین کرده بودند و لااقل ازنظر سیاسی حامی مردم فلسطین، بودند. اما سیاست‌های توسعه‌طلبانه و تهدیدات جمهوری اسلامی علیه کشورهای دیگر، به‌ویژه امیرنشین‌های خلیج‌فارس که قدرت مقابله با جمهوری اسلامی را نداشتند، باعث گردید که آن‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی مناسبات رسمی با اسرائیل برقرار کنند و مسئله فلسطین به حاشیه رانده شود و تضعیف گردد. بنابراین روشن است که سیاست‌های جمهوری اسلامی از این بابت نیز نقش مهمی در تضعیف جنبش مردم تحت ستم فلسطین و تقویت مواضع ضد فلسطینی رژیم اسرائیل ایفا کرده است.

با این همه باید گفت که اوضاع سیاسی کنونی نیز پایدار نیست. گرچه سلطه گروه‌های اسلام‌گرا و سیاست‌های ارتجاعی و توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی در کنار سرکوبگری رژیم اشغالگر اسرائیل، جنبش مردم فلسطین را تضعیف کرده است، اما همان‌گونه که تجربه تمام دوران نزاع میان اسرائیل و فلسطین نشان داده است، مادام که این مسئله حل نشود، اسرائیل از سرکوب مردم فلسطین دست برندارد، سرزمین‌های اشغالی را تخلیه نکند و فلسطینان یک دولت مستقل تشکیل ندهند، این نزاع پایان‌ نخواهد یافت.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۵۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.