بیماری ناشی از ویروس کرونا به سرعت درحال گسترش است. خطرجدی و بزرگی جان میلیون ها کارگر را تهدید میکند. چرخ کارخانه ها می چرخد، چرخ زندگی کارگران اما بیصدا درحال بازایستادن است. کسی به فکر کارگران نیست.
” هم اکنون جان کارگران درخطر است” ! این جملهی هشدارگونه که درفراخوان کارگران راه آهن به اعتصاب سراسری آمده است، فقط حرف کارگران راه آهن نیست، حرف دل همه کارگران است.
کارگران راه آهن در شهرها و استان های اراک، اسلامشهر، اندیمشک، تهران، خراسان، رباط کریم، زاگرس، سمنان، شاهرود، دامغان، لرستان، قم، کرج و هرمزگان در فراخوان خود ضمن اشاره به “گسترش ویروس کرونا و عدم تدابیرپزشکی توسط مسئولین راه آهن درکارخانجات و تمامی مناطق راه آهن” قید کرده اند که دراعتراض به عدم رسیدگی و بی توجهی دولت به جان کارگران، ازجمله عدم تهیه ماسک و مواد ضدعفونی کننده و سایرتجهیزات لازم برای کارگران، از روز ۱۶ اسفند ۹۸ دست به اعتصاب سراسری می زنند .
ویروس کرونا که از اوایل دی ماه ۹۸ در ووهان چین شیوع پیدا کرد، به سرعت به سایر کشورها و ازهمه جا بیشتر و زودتر، دراثربیتدبیری جمهوری اسلامی به ایران نیز انتقال یافت. این ویروس به فاصله کوتاهی چندین هزار قربانی گرفت. اوائل بهمن ماه ۹۸ سازمان بهداشت جهانی(WHO) به خاطر شیوع گسترده این بیماری وضعیت اضطراری اعلام کرد. اما مردم ایران شاهد بودند که جمهوری اسلامی هیچگونه اقدامی برای جلو گیری از انتقال ویروس کرونا انجام نداد . تا مدتها به پنهان کاری و انکار شیوع بیماری کرونا پرداخت، پی درپی دروغ تحویل مردم داد و حتی حاضر نشد پروازهای هوا پیمائی چین را قطع یا متوقف کند. بعد از مدت ها(بیش از دوماه) تأخیر و زمانی که دیگر نمی توانست مرگ و میر ناشی از ابتلاء به این بیماری را پنهان و انکار کند ،لاجرم شیوع بیماری کرونا را رسماً اعلام کرد.اما همان شیوه برخورد قبلی با این موضوع و با مردم درشکل دیگری ادامه یافت. انتشار آمار جعلی و قلابی، کم خطر جلوه دادن بیماری، سرسری گرفتن ویروس کرونا و قرنطینه نکردن شهر ها بهویژه شهر قم که کرونا از آن جا به سایر شهر ها منتقل شده، ناتوانی و ناکارآمدی رژیم درکنترل این بیماری و مقابله باآن، سبب آن شده که هم اکنون هزاران تن از مردم ایران به این بیماری مبتلا شده و صد ها تن دیگر نیز جان خودرا ازدست داده اند. آما ردقیق مبتلایان به کرونا و فوت شدگان،اعلام نمی شود اما لحظه به لحظه درحال افزایش است. وضعیت در چند شهر قرمز اعلام شده و فاجعه بزرگی درحال رخ دادن است. جمهوری اسلام بطور واقعی جز قشری خاص و محدود، کل مردم جامعه را برای فرورفتن درکام بحران کرونا رها کرده است. جمهوری اسلامی اگرچه با تأخیر بسیار زیاد، اما بالاخره متوجه شد که نمی تواند دست روی دست بگذارد یا با جادو و جنبل و خواندن”زیارت عاشورا” به مقابله با کرونابرخیزد. اگرپیش از آن هرگونه تدبیر و اقدامی برای جلوگیری از شیوع بیماری را زائد می شمرد، واقعیت ها و فشار توده های مردم اما اکنون رژیم را وادار ساخته است به اقداماتی هرچند محدود و ناقص دست بزند . درهمین رابطه مقدم بر هرجا وهرکس به یاری مجلس شورای اسلامی و نمایندگان آن شتافت. مجلس تعطیل اعلام شد. تست کرونا واهداء ماسک و مواد ضد عفونی کننده و غیره و غیره، برای مجلسیان و شورای نگهبان واعضای کابینه، آخوند های دم کلفت، رؤسا و مدیران ارشد نظام به فوریت عملی شد. اندکی پس از آن، اگرچه باز هم با تأخیر و تعلل، دانشگاه ها و مدارس تعطیل شد که گاه البته دانشجویان و دانش آموزان یا والدین آن ها، خود پیشقدم شدند و تعطیل کردند. یک مقام رسمی حکومتی از آزادی چند ده هزار زندانی سخن گفت. گفته شد ساعات کار کارمندان کاهش یافته است. مقامات و رسانه های دولتی درمورد گروه های مختلف اجتماعی و خطر ابتلاء آن ها به بیماری کرونا به کرّات اظهار نظر نمودند و برای پیش گیری ازگسترش بیشتر کرونا، علاوه بر مدارس و دانشگاه ها، نماز جمعه را نیز تعطیل کردند. اما هیچکس درمورد جمعیت ۱۲ میلیونی کارگران سخن نگفت. تو گوئی دراین مملکت اسلامی پدیده ای به نام کارگر وجود خارجی ندارد! هیچ نهاد اداری و دولتی و غیر دولتی حتی حرفی از ضرورت فوری مراقبت از کارگران و تهیه ماسک و مواد ضد عفونی کننده و فراهم ساختن سایر تجهیزات بهداشتی و کنترل و نظارت بر کارخانه ها و محیط های کار یا تعطیل مقطعی آن برزبان نیاورد. هیچ مقام و مسئول دولتی به ویروس کرونا در کارگاه های ۵ نفره، ۱۰ نفره، ۱۰۰ نفره و بیشتر که زیر یک سقف کار می کنند و ابتلاء یک کارگر به کرونا کافیست تا همه کارگران به آن مبتلا شوند و اینکه خطر جدی مرگ، بیش از هرجا کارخانه ها و کارگاه ها را تهدید می کند صحبتی نکرد و راه کاری برای جلوگیری ازاین خطر یا کاهش آن ارائه نداد!
تمام کارگران کارخانه ها، کارگاه ها و بخش های تولیدی و خدماتی در معرض خطر جدی ابتلاء به ویروس و بیماری کرونا قرار دارند. ابتلاء کارگر یک کارخانه فقط به معنای ابتلاء کل کارگران ان کارخانه نیست، بلکه به معنای ابتلاء تمام خانواده های این کارگران نیز هست. بدین ترتیب حد اقل قریب به ۴۰ میلیون کارگر و اعضای خانواده آن ها در یک قدمی ابتلاء به کرونای مرگبار هستند. با این وجود نه طبقه حاکم و نه دولت این طبقه حتی دراندازه سایر کشورهای سرمایه داری کاری برای کارگران انجام نمی دهند و آن ها را به حال خود رها ساخته اند.
کارگری ازاستان قزوین میپرسد، چرا ساعت کاری کارخانجات مانند ادارات کاهش نمییابد که احتمال ابتلاء کارگران به بیماری کرونا کاهش پیداکند؟ واقعیت این است که درهمین استان قزوین نه تنها ساعات کار کارگران کاهش داده نشده بلکه دربرخی واحد های تولیدی و خدماتی، کارگران به اجبار روزی تا ۱۶ ساعت کار می کنند. دراستان خوزستان، استاندار، فرمان کاهش ساعات کار ادارات را صادر نمود، اما درمورد کاهش ساعات کار ده ها هزار کارگراین استان ازجمله کارگران هفت تپه یک کلمه نگفت. در هفت تپه حتی از تهیه ماسک و مواد ضد عفونی کننده برای کارگران و مراقبت های اولیه بهداشتی نیز دریغ شده است. وضعیت ده ها هزار کار گر خودروسازی ها ازجمله سایپا و ایران خودرو نیز برهمین منوال است. دربرخی از خودرو سازی ها البته بطور بسیار محدودی اقدام به توزیع ماسک کرده اند که با توجه به وضعیت کارگاه ها و تراکم کارگران و فقدان هرگونه تست و معاینه یا دستور العمل و ارائه راه کارهای بهداشتی، حفاظتی و مراقبتی، این اقدام مطلقاً کارساز نبوده است. مجتبی حاجی زاده رئیس بهاصطلاح اتحادیه کارگران صنعت خودروسازی، درگفتگو با ایلنا ازنگرانی کارگران خوروسازی ها و قطعه سازی ها خبر داد. وی در رابطه با یک کارگر زن قطعه ساز می گوید” خانمی که در یکی از شرکتهای قطعهسازی کار میکند با من تماس گرفت و گریهکنان گفت که خانوادهام به من گفتند به خاطر سلامتی ما در محل کار حاضر نشو؛ درحالیکه این خانم اگر با سرپرست کارگاه چنین موضوعی را مطرح کند، به او میگویند: “اگر نمیخواهی بیایی، تسویه کن و برو.”
وی همچنین درمورد وضعیت بهداشتی درخودرو سازی ها که بسیار وخیم است می گوید، مطابق استانداردها، شرکت ها باید به ازایِ هر ۱۵ تا ۲۰ نفر، یک سرویس بهداشتی داشته باشند اما در خودروسازی ایران به ازای هر ۶۰ کارگر و بیشتر یک سرویس بهداشتی وجود دارد.
تردیدی دراین مسئله وجود ندارد که کارگران و سایر اقشار زحمتکش و تهیدست و آسیب پذیرجامعه در معرض مخاطرات بیشتری قرار دارند و بیشتر از اقشار مرفه جامعه درمعرض ابتلاء به بیماری کرونا هستند. برای مثال کود کان کار و خیابان که درمیان آشغال ها درجستجوی لقمه ای نان زباله گردی می کنند و مستقیماً با پسماند زباله های پزشکی و آلوده درتماس هستند، یا زنان بیپناه و بی خانمانی که شب را در گرمخانه ها و خوابگاه های عمومی سر میکنند، مستقیماً درمعرض ابتلاء به کرونا قرار دارند. در یکی ازهمین مراکز تا کنون حد اقل پنج مورد به کرونا مبتلا شده اند که به علت نبود امکانات، این مراکز را ترک نموده و راهی کوچه و خیابان شده اند. درتهران ظاهراً دادستانی درنامه ای به فرماندهان نظامی تهران بزرگ خواسته است که با همکاری شهرداری، جلو زباله گردی درسطح شهر رابگیرند ولی نگفته است این زباله گردان و کودکان فقیر و گرسنه که از راه زباله گردی ارتزاق می کنند، چگونه باید معاش خود را تأمین کنند. نمونه دیگر این گروه بزرگ آسیب پذیر، کارگران شهرداری هستند که دربخش جمع آوری زباله کار می کنند و درزمرهی زحمتکش ترین و بی حقوق ترین کارگران ایران هستند. از سال ها قبل، خدمات شهرداری ها به شرکت های پیمانکاری واگذارشده است. این پیمانکاران نیز نه فقط کمترین توجهی به وضعیت دستمزد کارگران و پرداخت بموقع آن ندارند، بلکه هیچ علاقه و یا توجهی نسبت به سلامتی و وضعیت بهداشتی کارگران نداشته اند و هیچگونه تدبیری برای محافظت آن ها دربرابر ویروس کرونا نیاندیشیده و اقدامی انجام نداده اند. دولت نیز هیچگونه نظارتی ندارد و دست پیمان کاران را باز گذاشته است. یکی از کارگران شهرداری تهران دراین مورد می گوید” دراین روزهای پرخطر، نه کارفرما بهداشت و و سایل ایمنی تهیه می کند و نه دولت برآن نظارت دارد” او می گوید “در این روزهای پرخطر ناشی از کرونا که همه به رعایت بهداشت فردی تاکید میکنند، متاسفانه کارگران جمعآوری زباله و فضای سبز بدون ماسک، دستکش و هرگونه محافظ دیگری در نقاط مختلف شهر مشغول کارند.”
باید اضافه کرد که افزون بر کارگران شهرداری ها و زباله گردها، بسیاری ازکارگران دراماکنی بسیار ناایمن و کاملاً غیر بهداشتی کار می کنند که حتی درشرایط عادی و زمانی که هنوز پای کرونا به ایران بازنشده بود، با خطر ابتلاء به انواع بیماری های خطرناک روبوده اند.”مجتمع پردازش پسماندآراد کوه” واقع در نزدیکی تهران یکی ازاین اماکن است که تا هفته گذشته دست کم دوتن از کارگران آن بطور قطعی به بیماری کرونا مبتلا شده اند و از هفته گذشته تا کنون قطعاً شمار کارگران مبتلا به بیماری کرونا افزایش یا فته است. روشن است که درچنین مراکز و مجتمع هائی، حتی قبل از ابتلاء دوکارگر به بیماری کرونا، به علت آلودگی فوق العاده بالای محیط، بایستی شرایط اضطراری اعلام و تعطیل می شد. باورش سخت است اما حتی بعد از ابتلاء دوکارگر و اعلام رسمی آن، این مجتمع کماکان به فعالیت خود ادامه می دهد. موضوع شیوع کرونا و خطر ابتلاء کارگران، به این مجتمع و آن کارخانه و به این یا آن رشته محدود و خلاصه نمی شود. روی هر جائی و هر بخشی دست بگذارید، اوضاع همین است. درپالایشگاه بید بلند بهبهان چندین مورد ابتلاء به کرونا دیده شده است. کارگران عسلویه و کارگران حفاری ” شرکت ملی حفاری ایران” مانند بسیاری از کارگران دیگر نسبت به عدم انجام اقدامات پیشگیرانه و بی توجهی کارفرما دست به اعتراض زده اند. شایان ذکراست که کارگرانی که دراین مراکز کار می کنند عموماً ازشهرهای مختلف برای اشتغال به این مراکز رفته اند و با مسافرت و رفت و برگشت آن ها، بدیهیست که امکان شیوع گسترده تر ویروس و بیماری کرونا بیشتر می شود. افزون بر این بسیاری از این کارگران در کمپ هایی زندگی می کنند که حتی اصول اولیه بهداشتی درآن ها رعایت نشده است. قریب به ۲۰ میلیون حاشیه نشین شهرها نیز که دراماکنی غیر بهداشتی کار و زندگی می کنند، بی استثنا همهشان در معرض ابتلاء سریع به کرونا قراردارند. این ها و ده ها هزار کارگر دیگر دربخش خدمات ازجمله راه آهن و نیز کارگران پتروشیمی ها، معادن و سایر صنایع، همه و همه مستقیم و بیواسطه درمعرض ابتلاء به کرونا هستند. کارگران تمام شهرک های صنعتی درجای جای کشور، به امان خدا رها گشته و هزاران کارگر بیکار و سرگردان شده اند. کارگران که عمومآ از سرویس های رفت و برگشت واحدی استفاده می کنند، زیر یک سقف کنار هم کار می کنند و درغذا خوری واحدی عذا صرف می کنند، کافیست درهرسالن و هرکارگاه فقط یک کارگر گرفتار کرونا شده باشد تا همه به آن مبتلا شوند. بهرغم این موضوع اما نه دولت و نه کارفرمایان اقدامات بهداشتی و حفاظتی پیشگیرانه برای کارگران انجام نداده و انجام نمی دهند و نه فقط ماسک و مواد ضد عفونی کننده و سایر لوازم بهداشتی و حفاظتی دراختیار کارگران قرار نداده، بلکه درمواردی مانند سامانه چهار شرکت واحد، ازتوزیع رایگان ماسک و مواد ضد عفونی کننده ممانعت بهعمل آورده اند. خطر مرگ جان کارگران و عموم تهیدستان را تهدید می کند. این درست است که ویروس کرونا میان فقیر و غنی تمایزی قائل نمی شود اما درستتر از آن این است که، این کارگران و فقیر ترین ها هستند که بنا به موقعیت خود، بیش از دیگران از بهداشت و درمان محروماند و مستقیمتر از بقیه درمعرض ابتلاء به این بیماری قراردارند.
ازنظر طبقه سرمایه دار حاکم و دولت این طبقه، چرخ اقتصاد و چرخه سودآوری باید بچرخد ولو آن که دراین میان، چرخ زندگی کارگر ازحرکت بازایستد. کارگری که بخواهد درخانه بماند، مزد نمی گیرد. گزینه دیگری دربرابر کارگر گذاشته نشده، یا کار و پذیرش خطر جدی ابتلاء به ویروس مرگبار کرونا و کنار آمدن با آن، یا قطع دستمزد و اخراج و بیکاری. اگر استثنائاً درجائی کارفرما به نیامدن مقطعی کارگر به سرکار رضایت داده است ، آن جا البته مرخصی بدون حقوق به کارگر داده شده و روزی که کارگر درخانه بماند، مزدی نمی گیرد برخلاف نمایندگان مجلس که تعطیل اعلام شده و درخانه مانده اند ولی حقوق کامل خود را دریافت می کنند. درحال حاضر عموم کارگران ایران علاوه بر استرس های همیشگی، دراسترس دائمی ابتلاء به بیماری کرونا کار می کنند و ازاسترس مضاعف رنج می برند.
حرص و آز و سودورزی طبقه سرمایه دارحاکم و پاسداری رژیم از منافع این طبقه، مانع اصلی هرگونه اقدام پیشگیرانه ابتلاء کارگران به کرونا یا کاهش تلفات انسانی آن است، وگرنه به راحتی می توان راه کار هائی برای جلو گیری از تلفات انسانی کرونا یا لا اقل کاهش آن ارائه داد و بحران را مدیریت کرد. می توان به فرض دربرخی رشته ها کار را بطور موقت و مقطعی تعطیل کرد، می توان ساعات کار را کاهش داد، می توان با شیفت بندی و اقدامات دیگری نظیر آن، جلو شیوع بیماری و گسترش آن را گرفت. این وظیفه دولت جمهوری اسلامی و کارفرمایان است که ماسک و مواد ضد عفونی کننده کافی و دیگر تجهیزات لازم برای پیشگیری یا مقابله با ویروس کرونا را تهیه و بطور رایگان دراختیار کارگران قرار دهند. این وظیفه دولت و کار فرمایان است که محیط کار را بطور کامل ضد عفونی کنند، ازکارگران فوراً تست کرونا بگیرند، درجه حرارت بدن کارگر را هر روزه چک و اندازه گیری کنند و از ابتلاء کارگران به بیماری کرونا جلو گیری بهعمل آورند. درجمهوری اسلامی اما چنانکه بارها ثابت شده است، جان کارگر ارزشی ندارد. طبقه حاکم و دولت این طبقه حتی اقدامات جزئی و محدودی را که درمورد برخی اقشار جامعه انجام داده اند، از طبقه کار گر دریغ نموده اند. ارتجاع حاکم شاید گمان می کند کارگران به کرونا مبتلا نمی شوند و ضد کرونا هستند!اما کارگران هم انسانند، به کرونا هم مبتلا شده اند و می شوند و ضد کرونا نیستند، قطعاً اما ضد دولت و طبقه ای هستند که طبقه کار گر را دست بسته تحویل کرونا داده اند.
رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در طول ۴۱ سال حاکمیت خود جنایات متعدد و هولناکی مرتکب شده است. فقر و فلاکت و بدبختی مدام افزایش یافته و زندگی میلیون ها تن را به تباهی کشانده است. یک روز با راه اندازی جنگ ارتجاعی، صدها هزار تن را به کام مرگ فرستاده ، یک روز هزاران زندانی سیاسی را قتل عام نموده و ده ها هزار تن را به بند کشیده وزیرشکنجه برده است، یک روز ترکمن صحرا و کردستان را به خون کشیده است، روز دیگر هزاران تن از جوانان، دانشجویان، زنان، کارگران و عموم زحمتکشان و تهیدستان را درخیابان به رگبار بسته و قیام توده های مردم زحمتکش معترض و ناراضی را غرق خون ساخته است. ارتجاع حاکم طبقه کارگر را به فقری کشنده و اسارت و بندهگی کشانده و درهمه جا دشمنی خود را با مردم نشان داده است. افزون براین، بی لیاقتی و ناکارآمدی رژیم، دشمنی و بیگانگی آن با مردم سبب شده تا هرجا یک حادثه طبیعی رخداد، هرجا زلزله آمد یا برف و باران سنگین بارید وسیل جاری شد، هزاران تن ازمردم قربانی شوند. رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی امروز نیز میلیون ها کارگر را در یک قدمی ابتلاء به بیماری کرونا و در معرض خطرجدی مرگ قرارداده است.
جمهوری اسلامی یک رژیم جنایتکار تمام عیار است و تا کنون جنایات هولناکی را مرتکب شده است . نباید به ان اجازه و مهلت داد جنایات هولناکتری را مرتکب شود. جمهوری اسلامی و تمام نظم موجود را باید سرنگون کرد و ازریشه برانداخت. هرچه فوری تر، بهتر!
نظرات شما