“به بچه هایمان شلیک کردند”

کشتار جوانان، نوجوانان، زنان و انبوه توده های مردم ایران در قیام آبان ماه ۱۳۹۸، آنچنان وسیع، سنگین و بی رحمانه بود که با گذشت چهار ماه، هنوز بسیاری از ابعاد آن فاجعه خونبار در هاله ای از سکوت و بی خبری مانده است. گستردگی ابعاد این کشتار، بکارگیری انواع سلاح های مرگبار، حضور خشونت بار تمامی ارگان های سرکوب در مواجهه با توده های مردم و بازداشت بیش از ۱۰ هزار نفر از معترضین آن روزهای خونین، از جمله دلایلی هستند که مقامات جمهوری اسلامی جملگی مهر سکوت بر لب زده و از دادن هرگونه آماری در مورد تعداد دستگیر شدگان، زخمی ها و میزان کشته شدگان پرهیز می کنند. با این همه و به رغم سکوت سنگینی که مسئولان جمهوری اسلامی پیشه کرده اند، آمارهایی که از طرف خانواده های جانباختگان، گروه های مختلف اجتماعی، خبرگزاری های مختلف نظیر رویترز و نهادهای جهانی حقوق بشری همانند عفو بین الملل تاکنون انتشار داده اند، تنها گوشه هایی از عمق کشتار و جنایات رژیم را در آن روزهای خونین آبان بازتاب داده اند.

یکی از زوایای پنهان سرکوب آبان، کشتار کودکان و نوجوانانی است که اخیرا بخشی از آن توسط عفو بین الملل بر ملا شده است. سازمان عفو بین الملل در تازه ترین گزارش خود که روز چهارشنبه ۱۴ اسفند(۴ مارس) منتشر شد، اعلام کرده است که در تحقیقات خود به شواهدی دست یافته که نشان می دهد نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دست کم ۲۳ کودک را در جریان اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ کشته اند.

عفو بین الملل در گزارش جدیدی تحت عنوان”به بچه هایمان شلیک کردند” اعلام کرده است، بنابه یافته های این تحقیقات، دست کم ۲۲ نفر از این افراد بر اثر استفاده … نیروهای امنیتی از مهمات مرگبار علیه معترضان غیر مسلح و رهگذران جان باخته اند. بر اساس گزارش فوق، کودکان جانباخته شامل ۲۲ پسر ۱۲ تا ۱۷ ساله و نیز دختر بچه ای بین ۸ تا ۱۲ ساله بوده اند.

گزارش عفو بین الملل می گوید: “این ۲۳ کودک در ۱۳ شهر از ۶ استان در نقاط مختلف کشور (اصفهان، فارس، کرمانشاه، خوزستان، کردستان و تهران) کشته شده اند و این نشان دهنده دامنه ی گسترده آن سرکوب خونین است”.

پیش از این نیز عفو بین الملل از کشته شدن دست کم ۳۰۴ نفر و دستگیری بیش از ۷ هزار نفر در جریان قیام آبان ماه خبر داده بود. در کنار عفو بین الملل، خبرگزاری رویترز نیز با استناد به آماری از درون نظام جمهوری اسلامی از کشته شدن دست کم ۱۵۰۰ نفر خبر داده بود. با این همه و به رغم همه آمارهایی که تاکنون منتشر شده اند، مقامات جمهوری اسلامی اما همچنان مهر سکوت بر لب زده و هیچکدام از نهادهای مربوطه حاضر به قبول مسئولیت در این باره نیستند.

حسن روحانی، گاهی انتشار آمار جانباختگان را وظیفه قوه قضائیه خوانده است و گاهی هم سازمان پزشکی قانونی ایران را مسئول دادن آمار اعلام کرده است. دستگاه قضایی و پزشکی قانونی نیز با رد چنین ادعاهایی، دولت روحانی را مسئول اعلام تعداد کشته شدگان خوانده اند. با این همه و به رغم دعوای درونی دستگاه های حکومتی، آنچه غیر قابل کتمان است میزان بالای تعداد کشته شدگان، زخمی ها و گستردگی دستگیرشدگان است. موضوعی که مقامات جمهوری اسلامی را بر آن داشته تا هرکدام از دریای خونی که به راه انداختند، شانه خالی کرده و هر یک به نوعی مسئولیت کشتار وسیع توده های مردم ایران را به گردن دیگری بیاندازند.

ابعاد این سرکوب و کشتار آنچنان وسیع، خشن و بی رحمانه بوده است که فلیپ لوتر، از مدیران سازمان عفو بین الملل با توجه به انتشار گزارش جدید عفو بین الملل و کشته شدن دست کم ۲۳ کودک گفته است: “در ماه های اخیر[به رغم اینکه] ابعاد هولناک استفاده … نیروهای امنیتی از سلاح های مرگبار منتشر شده است … با این حال، باز هم تکان دهنده است که ببینیم این همه کودک قربانی این قساوت شده اند”. فلیب لوتر، در مورد محاکمه آمران و عاملان این جنایت با تاکید بر تحقیقات مستقل گفته است: “تحقیقات مستقل و بی طرفانه باید در مورد این کشتارها انجام شود و آمران و عاملان آن باید در دادگاه های عادلانه مورد محاکمه قرار گیرند”.

پوشیده نیست جنایات جمهوری اسلامی در آزار و اذیت و سرکوب و زندان و شکنجه و کشتار وسیع توده های مردم ایران، هرگز مختص به ماه های اخیر نبوده و نخواهد هم بود. کارنامه ۴۱ ساله هیئت حاکمه ایران و مجموعه دستگاه های امنیتی و قضایی این رژیم فاسد و تبهکار مملو از کشتار و جنایت است. آنچه در آبان ماه رخ داد و این چنین سازمان عفو بین الملل و دیگر نهادهای جهانی حقوق بشر را به تکاپو وا داشته است، تنها و تنها نوک کوه بلند کشتار و جنایاتی که این روزها در عرصه داخلی و جهانی نمایان شده است. نوک کوه بلندی از سرکوب و کشتار که طی ۴ دهه بی محابا صورت گرفته است. کشتاری که با یورش بی رحمانه جمهوری اسلامی به مردم ترکمن صحرا و کردستان شروع شد، به سرعت در زندان های رژیم با شدت گرفتن شکنجه و سرکوب نیروهای مبارز و کمونیست انعکاس یافت، با گذشت اندک زمانی، در سال های نخستین دهه ۶۰ به اوج رسید، در تابستان خونین ۶۷ با کشتار جمعی هزاران زندانی سیاسی فاجعه آفرید، در سال ۸۸ با سرکوب اعتراضات خیابانی و کشته شدن تعدادی از دستگیرشدگان، به شکل دردناکی در بازداشتگاه کهریزک تجلی یافت، در دی ماه ۹۶ به زندان و شکنجه و کشتار وحشیانه جوانان بی کار و توده های تهیدست جامعه منجر شد. و اکنون نیز با شقاوت و کشتاری کم نظیری در آبان ماه ۹۸ تجلی یافته است. سرکوب و کشتاری وسیع و بی رحمانه که به لحاظ گستردگی، کوتاهی روزهای کشتار و به کارگیری انواع سلاح های مرگبار بر تارک تمامی جنایات جمهوری اسلامی نشست. سرکوب و کشتاری فجیع که به بیرحمانه ترین شکل ممکن از نخستین روزهای حاکمیت جمهوری اسلامی شروع شد و اکنون به یمن ابزارهای وسیع اطلاع رسانی بخش هایی از این کوه بلند سرکوب و کشتار ۴۱ ساله در معرض دید همگان قرار گرفته است.

کشتار آبان، اگرچه نخستین کشتار جمهوری اسلامی نبود، اما ابعاد و گستردگی این سرکوب و کشتار، پنهان کاری جمهوری اسلامی در ارائه آمار کشته شدگان و بازداشتی ها و بی خبری محض از وضعیت وخامت بار هزاران دستگیرشده آن روزهای اعتراضی آنچنان تکان دهنده بود، که حتا سازمان عفو بین الملل را نیز به فکر محاکمه آمران و عاملان این کشتار بر انگیخته است. اینکه عفو بین الملل پس از ۴۱ سال سرکوب و کشتار و جنایات بی وقفه جمهوری اسلامی اکنون به فکر مجازات آمران و عاملان کشتار دست کم ۲۳ کودک در اعتراضات آبان ماه افتاده است، فی نفسه گامی به جلو است و صد البته باید از آن استقبال کرد. اما فراموش نکنیم که همین رژیم در سال های نخست دهه ۶۰ در گستره ای بسیار وسیعتر از کشتار آبان ماه، کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال را دستگیر و در کوتاه زمانی بدون محاکمه آنان به جوخه های اعدام سپرد. از یاد نبریم که کودکان اعدام شده آن سال ها نیز، “بچه هایمان” بودند، اما برای آن کودکان گم نامِ اعدام شده در سال ۶۰، کمترین صدای اعتراضی از هیچ کدام از این نهادهای بین المللی از جمله سازمان عفو بین الملل بر نخاست. به راستی آن سال های پر رنج، برای جامعه، کودکان و خانواده هایشان چقدر غریب و دردناک و غم انگیز بود.

آن سال ها با جنایاتی بس هولناک، تماما در سکوت و بی خبری سازمان ها و نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر گذشت و چه تلخ هم گذشت. در سال های اخیر اما، آنچه سازمان های جهانی حقوق بشر و عفو بین الملل را به تکاپو برای محاکمه آمران و عاملان کشتارهای جمهوری اسلامی کشانده است، نه فقط واقعیت عینی تشدید سرکوب و کشتار در جامعه، بلکه وضعیت بحرانی رژیم و پیامد آن تغییر موضع قدرتهای جهانی و نهادهای بین المللی در مقابل جمهوری اسلامی است. به رغم اینکه سرکوب و کشتار در حاکمیت جمهوری اسلامی همواره به طور فاجعه بار طی دهه های متمادی استمرار داشته است، اما کشتار آبان ماه، به دلیل ابعاد و ویژگی های هولناکی که داشت، همراه با اطلاع رسانی سریع و همه جانبه شبکه های اجتماعی عملا توجه دولت ها و سازمان های جهانی حقوق بشری را به سمت ایران و علیه جمهوری اسلامی کشانید.

ابعاد این کشتار سرتا سری، در تعدادی از شهرهای ایران از جمله شیراز و کرج و شهریار و ماهشهر آنچنان گسترده و فاجعه بار بود که افکار عمومی جهان را تکان داد. کشتار جوانان و توده های زحمتکش مردم ماهشهر، که نیروهای سرکوبگر رژیم با تانک و خمپاره و هلی کوپتر و نفربر زرهی به این شهر لشکرکشی کردند و از زمین و هوا جوانان و توده های معترض و غیر معترض را به رگبار گلوله بستند، آنچنان وسیع، وحشیانه و بیرحمانه بود که در همان زمان نهادهای بین المللی در محکومیت کشتار واکنش نشان دادند. کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل از جمله کسانی بود که در همان روزهای اولیه کشتار، از جان باختن دست کم ۱۰۰ نفر در ماهشهر خوزستان خبر داد.

در واقع آنچه اکنون در گزارش جدید سازمان عفو بین الملل تحت عنوان “به بچه هایمان شلیک کردند”، آمده است، تنها گوشه کوچکی از آن فاجعه هولناک سرتاسری است که سرکوبگران جمهوری اسلامی طی ۵ روز در شهرهای مختلف ایران رقم زدند.

کشتار بی محابای صدها نفر از توده های معترض آبان ماه و موضوع آزار و اذیت هزاران نفر از دستگیر شدگان آن روزها در وضعیت کنونی جامعه بکلی از یادها رفته است. در شرایط بحرانی کنونی که صدها نفر از مردم ایران با ابتلا به ویروس کرونا جان باخته اند و چندین میلیون نفر دیگر نیز هر لحظه در هراس از ابتلا به ویروس کرونا و جان سپردن روزگار می گذرانند، سبب شده تا دستگیرشدگان آبان ماه و آن تعدادی که هر لحظه با خطر اعدام مواجه اند، عملا در هاله ای از سکوت و فراموشی و بی خبری گرفتار شوند. در این میان، موقعیت طبقاتی دستگیرشدگان که عموما از لایه های تهیدست جامعه هستند نیز عملا بر این سکوت و بی خبری مطلق دامن زده است. همه این دستگیر شدگان که جمهوری اسلامی آگاهانه در موردشان سکوت پیشه کرده است، در وضعیت کنونی علاوه بر شرایط سخت زندان، علاوه بر شکنجه و خطر اعدام، عملا با تهدید روز افزون ابتلا به ویروس کرونا و خطر مرگ نیز مواجه اند. بازداشت شدگانی که به نظر می آید در لیست سیاه دستگاه قضایی رژیم سفاک جمهوری اسلامی قرار گرفته اند و عملا هیچ نشانی از آزادی موقت آنان نیز در دستور کار نیست. تا دست کم برای رهایی از ابتلا به ویروس کرونا اندکی در امان باشند.

پوشیده نیست دریای خونی که جمهوری اسلامی در آبان ماه به راه انداخت، از جمله کشتار ۲۳ کودک که عفو بین الملل در گزارش جدید خود بدان اشاره کرده است، ادامه همان سیاست های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی از آغاز تا به امروز است. هیئت حاکمه ایران طی چهار دهه به کرات نشان داده است که سیاست سرکوب و کشتار یکی از ملزومات اولیه و اصلی بقاء و استمرار این رژیم سفاک و آدمکش است. سیاستی که در هیچ شرایطی از آن کوتاه نیامده و در آینده نیز کوتاه نخواهد آمد. کشتار هولناک آبان ماه ۱۳۹۸، خود دلیل محکمی بر ادامه همان سیاست سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در مواجهه با توده های مردم ایران است. این امر نشان داده است که طبقه کارگر و توده های زحمتکش مردم ایران نیز جهت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به سلاحی بیش از اعتصابات پراکنده و اعتراضات وسیع خیابانی نیاز دارند. اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه توده ای، بالاترین و کاملترین سلاحی است که  طبقه کارگر و توده های مردم ایران با سازماندهی و به کارگیری آن می توانند جمهوری اسلامی را از پای درآورده و بر ویرانه های آن حکومت شورای کارگران و زحمتکشان را بر پا نمایند. تا زان پس سرکوب و کشتار برای همیشه از جامعه ما رخت بربندد و دیگر هرگز کسی “به بچه هایمان شلیک نکند”.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۶۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.