قیام آبان ماه و مواضع گروه‌ها و تشکل های کارگران و زحمتکشان

طوفان سیاسی که جامعه ایران را فراگرفته است، به رغم تمام فجایع وحشتناک ضدانقلاب حاکم و کشتار بیرحمانه توده‌های فقیر، زحمتکش و بیکار مردم ایران در جریان قیام سراسری آبان ماه، تا ویران کردن تمام کاخ‌های ستمگران و برچیدن تمام بساط پاسداران نظم سرمایه و الله فرو نخواهد نشست. هنوز خون‌های بر زمین ریخته جان باختگان قیام آبان ماه خشک نشده، که بر خلاف پندارهای پوشالی رژیم که تصور می‌کرد با وحشی‌گری و کشتار، مبارزات را مهار خواهد کرد، موج گسترده‌ای از اعتراضات دانشجوئی در حمایت از قیام آبان ماه، حمایت از مبارزات کارگران و زحمتکشان و محکوم کردن جنایات رژیم، دانشگاه های کشور را فراگرفته است. در چند سال اخیر چنین موج گسترده‌ای از اعتراضات تعرضی جنبش دانشجوئی در ۱۶ آذر سابقه نداشته است. این مبارزات، اما در اوضاع سیاسی کنونی یک استثنا نیست، بلکه برخاسته از بحران سیاسی عمیقی است که نمود‌های آن را در همه جا می‌توان دید. از این نمونه است، بیانیه‌های متعددی که تشکل های کارگران و زحمتکشان بلافاصله پس از کشتار وحشیانه مردم توسط رژیم جنایتکار حاکم، انتشار دادند.

افدام جنایتکارانه جانشینان خدا و رسول خدا در سرکوب و کشتار بیرحمانه مردم ایران، خشم و انزجار از رژیم ددمنش جمهوری اسلامی را در همه جا برانگیخته است. پاسداران نظم سرمایه‌داری در قساوت و بیرحمی، کشتار و ویرانگری از هیچ جنایتی فرو گذار نکردند. آن‌ها مردمی را که با دست خالی در خیابان‌ها به اعتراض برخاسته بودند، به گلوله بستند. در ماهشهر با تانک و هلی‌کوپتر به جنگ مردم بی دفاع برخاستند. پس از گذشت سه هفته از آغاز قیام قهرمانانه توده‌های ستمدیده در اعتراض به فقر، گرانی، بیکاری، بی‌حقوقی و استبداد، هنوز ابعاد جنایت هولناک رژیم کاملا روشن نیست. تازه به مرور اخباری از تعداد کشته‌ها و مجروحان به خارج از مرزها می‌رسد. رژیم سرکوب و کشتار، هنوز هیچ آماری از تعداد کشته‌ها، زحمی‌ها و بازداشت‌شدگان انتشار نداده است. بر طبق اخبار غیر رسمی، تعداد جانباختگان از ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر اعلام شده است. از تعداد مجروحان و آنهائی که در نتیجه اصابت گلوله، شدیدا مصدوم شده‌اند، هیچ خبری انتشار نیافته است. تعداد بازداشت‌شدگان، متجاوز از ۸۰۰۰ اعلام شده است. رژیم به این سرکوب و کشتار وحشیانه متوسل شد تا گویا صدای هر اعتراضی را خفه کند، اما برعکس، اعتراض و مخالفت با این رژیم خونخوار به شدت افزایش یافته است. بازتاب آن را می‌توان در بیانیه‌های رادیکالی نیز یافت که در پی این جنایت از سوی گروه‌ها و تشکل‌های مختلف کارگران و زحمتکشان در داخل ایران انتشار یافت که قاطعانه وحشی‌گری رژیم جمهوری اسلامی را محکوم کردند و همبستگی خود را با قیام کنندگان و خانواده‌های جانباختگان اعلام نمودند. این بیانیه‌ها که پس از این سرکوب و کشتار وحشیانه انتشار یافته، نشان می‌دهند که میلیون‌ها تن از مردم ایران هرگز مرعوب نشده، بلکه پیگیر‌تر از گذشته، مصمم به ادامه مبارزه و تشدید آن تا برانداختن رژیم هستند. بنا به اهمیت این بیانیه‌ها در اوضاع سیاسی جاری، ضروری است که در این شماره نشریه کار به گزیده‌هائی از چند نمونه آن نظری بیافکنیم:

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ۱۰ آذر ماه در بیانیه‌ای تحت عنوان “سرکوب و کشتار خونین معترضین فرودست در سراسر کشور را محکوم می‌کنیم” نوشت: ” با اعلام افزایش۳۰۰ درصدی نرخ بنزین، اعتراضات مردم جان به لب رسیده که عمدتا از خانواده‌های کارگری و فرودستان هستند، فوران یافته است. درحدی نارضایتی‌ها در جامعه گسترده می‌باشد که در ظرف ۴۸ساعت تجمعات اعتراضی مردم به بیش از صد شهر در سراسر کشور کشانده شد.

اما این اعتراضات به حق فرودستان و دردمندان، با شدت تمام و با بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن، سرکوب و به خون کشیده شد. طبق گزارشات موجود، صدها تن از جمله نوجوانان ۱۳ و ۱۴ساله با گلوله کشته شده، بیش از هزار تن زخمی و بیش از هشت هزار تن بازداشت شده‌اند. مقامات حکومتی با روشی بی سابقه در جهان، اینترنت کل کشور را قطع کردند و حتی در بعضی مناطق تلفن های همراه را نیز از دسترس خارج کردند و با اتکا به نیروهای نظامی و امنیتی و لباس شخصی‌‌ها و با تیراندازی مستقیم به مردم، با خشونت بی‌پایان به خیال خود صدای اعتراض فرودستان را خاموش کرده‌اند.

…… سندیکای کارگران شرکت واحد تهران اعتراضات و تجمعات را حق مسلم تمام اقشار جامعه اعم از کارگران و معلمان و دانشجویان و مزدبگیران می‌داند و ضمن ابزار تاسف و همدردی با خانواده‌های جانباختگان اعتراضات اخیر، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه بازداشت‌شدگان و معرفی و محاکمه کلیه آمرین و عوامل کشتار مردم هستیم.”

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در بیانیه‌ای تحت عنوان ” سرکوب شورش گرسنگان برای داشتن نان ، کار،  آزادی محکوم است.” نوشت:” بعد از گران شدن بی سابقه بنزین طی چند روز گذشته،  مر دم  ستمدیده ، کارگران و زحمتکشان که از فقر و نداری، گرسنگی و اختناق و… به تنگ آمده اند در بسیاری از شهر های کوچک و بزرگ و بطور خودجوش به خیابانها آمدند تا اعتراض خود را به گرانی و تمام مصیبت های موجود نشان دهند. اما متاسفانه اعتراض به حق تهیدستان و ستمدیده گان، با برخورد سرکوبگرانه مواجه شده است.”

گروه اتحاد بازنشستگان در نهم آذر ماه با انتشار بیانیه‌ای نوشت:

” فریاد خشمی که از گلوگاه کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان و دانشجویان و همه مردم زحمتکش علیه فقر، بی عدالتی و تبعیض، به ویژه طی ماه های گذشته از تمامی نقاط جاری گشته بود، به همصدایی و خیزش گسترده اکثریت زحمتکش بی چیز و فراموش شده حاشیه ها پیوست.” بیانیه با اشاره به افزایش بهای بنزین و آوار شدن تاثیرات آن بر سر زحمتکشان، به واکنش رژیم می‌پردازد و می‌افزاید:

“لشکرکشی گسترده با استفاده از تمام امکانات و سلاح های کشتارگر نظامی، گسیل انواع و اقسام نیروهای نظامی و انتظامی و استفاده از افراد آموزش دیده بسیج برای سرکوب معترضان تجلی جنگ تمام عیار بر علیه مردم حق طلبی می باشد که برای اعتراض به گرانی روز افزون مایحتاج زندگی فریاد می زدند. بی دلیل نیست که این خشونت و کشتار سازمان یافته از سوی مسئولان حکومت به جنگ تشبیه می گردد و از خیابان های شهرها هم به عنوان جبهه های جنگی نام برده می شود. مردم نیز دشمنانی تلقی می گردند که ریختن خونشان ” واجب شرعی ” است. معادله ای که دستگاه قدرت برای مردم زحمتکش ترسیم می کند هیچ راهی برای حل بحران باقی نمی گذارد جز آنکه مردم ستمدیده به نیرو و قدرت خود اتکا داشته باشند و با آگاهی، تشکل و  اتحاد این معادله نابرابر را به نفع خود تغییر دهند. ”

شورای بازنشستگان ایران در ۸ آذر ماه بیانیه‌ای با عنوان”ادامه و تعمیق مشکلات کمرشکن معیشتی و خاموشی آتش زیر خاکستر ناممکن است! ” انتشار داد. در این بیانیه آمده است: “بعد از اعتراضات سالهای ۸۸ و ۹۶، بار دیگر در آبان ۹۸ خیابانهای کثیری از شهرهای ایران شاهد شعله ور شدن اخگری سوزان شد که سالیان سال زیر خاکستر خفقان و سرکوب به حیات خود ادامه میدهد…

نارضایتی بیش از ۸۰ در صد مردم از یکسو و انعطاف ناپذیری قدرت حاکم از سویی دیگر، چاره ای جز رویارویی مدام را در پیش رو نخواهد داشت و لذا هر لحظه میتوان زلزله ی اجتماعی وسیعتر با ریشتر بالاتری را شاهد بود. انتساب این اعتراضات و نارضایتی عمومی به خارج از متن جامعه و دشمن تراشی های معمول، نخ نما تر از آن است که قابل اعتناء باشد….. اکثریت مردم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.”

کانون نویسندگان ایران نیز در تاریخ ۲۹ آبان ماه بیانیه‌ای، باعنوان “به سرکوب مردم معترض پایان دهید،” انتشار داد و “مقابله‌ی خشونت‌بار با آزادی بیان مردم را محکوم” کرد. در بخشی از این بیانیه گفته شده است:” برآمدن دوره‌ای اعتراض‌های گسترده در ایران گواه حل نشدن مسائل و مصائب مزمنی است که گریبان جامعه را در چنگ گرفته است. هر بار که صاحبان قدرت با استفاده از قوه‌ی قهریه اعتراض‌ها را پس زده‌اند، زمانی دیگر با توان، سرعت و خشم بیشتر سر برآورده است؛ چنانکه دور تازه‌ی اعتراض مردم که از ۲۴ آبان آغاز شده به سرعت گسترش یافت و دامنه‌اش در کمتر از ۲۴ ساعت به ده‌ها شهر کوچک و بزرگ رسید.

با اعلام ضربتی افزایش چند برابری قیمت بنزین، مردم به جان آمده از فقر و تبعیض و سرکوب، همان‌ها که به اقرار دست‌اندرکاران دولت، توان تأمین معاش خانواده را ندارند و نزدیک به هشتاد درصدند، صدای اعتراض خود را بلند کردند؛ آنها که کوچکی سفره‌شان جای دستبردی دیگر نداشت، رنج تلنبار شده در دل و جانشان را به خیابان بردند مگر گوش شنوایی بیابند؛ اما این بار نیز با ضرب و جرح و بازداشت و گلوله پاسخ گرفتند. همان طور که در چهار دهه‌ی گذشته هر گاه کارگران و معلمان و زنان و دانشجویان و نویسندگان و فعالان مدنی و سیاسی مستقل برای بیان مطالبات خود، حتی مطالبات جزئی صنفی، ناگزیر دست به اعتراض زدند یا تشکلی ایجاد کردند، با انگ‌هایی چون «اخلالگر»، «وابسته به بیگانه»، «مخل امنیت ملی» و با یورش مأموران امنیتی و انتظامی و زندان مواجه شدند….. با تبدیل کردن خیابان‌های شهرها به میدان جنگ و با استفاده از خشونت و بگیر و ببند و قطع اینترنت شاید بتوان آتش مطالبات مردم را زیر خاکستر برد، اما قطعا نمی‌توان آن را خاموش کرد.”

اهمیت این بیانیه‌ها و مواضع رادیکال آنها که با حمایت بی قید و شرط از مبارزات و مطالبات مردم در قیام آبان ماه، به شدت اقدامات سرکوبگرانه رژیم را محکوم کرده و با خانواده های جان‌باختگان ابراز همبستگی کرده‌اند، به ویژه در این است که پاسخ قاطعی به رژیم و خیال پردازی جنایتکاران حاکم به کنترل اوضاع و مرعوب کردن مردم پس از به راه انداختن حمام خون، داده شده است. در این بیانیه‌ها تاکید شده که پایانی بر مبارزات تا پیروزی نهائی بر دشمن ستمگر توده های کارگر و زحمتکش مردم نخواهد بود. اما به این نکته نیز باید اشاره کرد که بیانیه‌های بخش پیشرو و آگاه جنبش کارگری، زمانی می‌توانست اهمیتش بیش از آن چیزی باشد که اکنون هست، در بحبوحه خود مبارزات توده‌ای انتشار می‌یافت. چرا که در آن صورت این بیانیه‌ها می‌توانست توده‌های وسیع‌تری را به جنبش بکشاند، تداوم آن را افزایش دهد و بر نقش و اهمیت طبقه کارگر در جنبش توده ای بیفزاید. گرچه روشن است که نقش قطعی طبقه کارگر در آنجائی ظاهر خواهد شد که به عنوان یک نیروی متشکل مستقل، برپا کننده یک  مبارزه سراسری توده‌ای از نمونه اعتصابات سراسری باشد. این همه اما به هیچ وجه از اهمیت بیانیه‌های انتشار یافته بلافاصله پس از قیام نمی‌کاهد.

در این‌جا لازم است که به بیانیه دیگری هم اشاره شود که به نحوی متمایز از بیانیه‌های بالاست. بیانیه کانون صنفی معلمان تهران.

کانون صنفی معلمان ایران(تهران) نیز در تاریخ ۸ آذر ماه یک بیانیه تحلیلی پیرامون وقایع اخیر در کشور انتشار داد.

این بیانیه با اشاره به این که “جامعه ایران در دور باطلی از ناکارآمدی ساختار سیاسی، لجاجت در ادامه سیاست گذاری های غلط اقتصادی و ناتوانی در مقابله با فساد سیستماتیک اقتصادی گرفتار آمده است و پیامد طبیعی این گونه سیاست گذاری های اقتصادی، اقلیتی با استفاده از اهرم های سیاسی منابع اصلی ثروت و قدرت سیاسی را در اختیار خود گرفته اند و اکثریتی زیر بار نرخ رشد تورمی کمرشکن ، روز به روز فقیرتر شدن خود و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی موجود در جامعه را شاهدند.”

می‌افزاید:” طبیعی ترین پیامد چنین وضعیتی انباشت نارضایتی های عمومی و شکل گیری اعتراض هایی در ابعاد کوچک و بزرگ است. اعتراض به شرایط بد اقتصادی، به فراگیر و سیستماتیک شدن فساد ناشی از انحصار ثروت و قدرت، به تبعیض و بی عدالتی های گسترده، به تسلط گفتمان ایدئولوژیکی خاص بر فرهنگ و سیاست که بیش از هرچیز توجیه کننده شرایط نابسامان کنونی، آن هم در جامعه ای است که در نتیجه بالا رفتن سطح دانش، جوانی و نوجویی، پیشرفت های بین المللی در زمینه تکنولوژی و نظام های ارتباطی – به رغم همه ی محدودیت های ایجاد شده- چنین شرایطی را برنمی تابد.”

کانون صنفی معلمان همچنین خشونت در سرکوب معترضان را شدیداً محکوم کرد. اما کانون صنفی معلمان تهران که در مواضع پیشین خود نیز نشان داده بود که هنوز لااقل اکثریت رهبری آن از اصلاح طلبی شکست خورده و رسوا در ایران دل نکنده است، در پایان بیانیه خود اظهار نگرانی می‌کند. از چه نگران است؟

“نگران عمیق تر شدن شکاف میان حاکمان با مردم، بیش از آن چه تاکنون بوجود آمده است.

نگران بسته شدن تمامی راه های مسالمت آمیز حل مشکلات موجود…”

آیا جز طرفداران رژیم ارتجاعی و ستمگرجمهوری اسلامی می‌توان کسانی را یافت که نگران عمیق‌تر شدن شکاف میان مردم تحت ستم با حاکمان ستمگر و ارتجاعی باشد؟ دریائی از خون میان توده‌های زحمتکش مردم ایران و ” حاکمان” فاصله است و کانون صنفی معلمان نگران عمیق‌تر شدن شکاف میان حاکمان خونخوار با مردمی ستمدیده است. گرایش راست و ارتجاعی کانون با همین اظهار نظر نشان می‌هد که هنوز از بقای رژیم ترور و اختناق، رژیم استبداد، سرکوب و کشتار دست برنداشته است. این یک فریب است که کشتار بیرحمانه مردم ایران محکوم شود، اما در همان حال نگران عمیق‌تر شدن شکاف میان مردم انقلابی و ترقیخواه با حاکمان ضدانقلابی، ارتجاعی و واپس‌گرا بود. نگران بسته شدن ” تمامی راه های مسالمت آمیز”ی بود که هرگز در ایران وجود نداشته و تنها طرفداران رسوای نظم سرمایه‌داری و استبداد دینی، مبلغ فریبکار آن بوده‌اند. بنابراین، اکنون که توده‌های وسیع مردم با قیام سرتاسری آبان ماه نشان دادند که برای نجات از نظم اسارت بار موجود، حتی آماده‌اند جان خود را نیز فدا کنند، زمان آن فرارسیده است که معلمان ایران، این گرایش “اصلاح طلب” را از رهبری تشکل‌های خود برکنار کنند و نمایندگانی را در رهبری تشکل های معلمان انتخاب نمایند که از برافتادن جمهوری اسلامی که خواست عموم توده‌های کارگر و زحمتکش مردم ایران است، حمایت کنند. شایسته نیست در کشوری که میلیون ها تن از مردم ایران خواهان بر افتادن رژیم ستمگر، استبدادی، دینی  و جنایتکار حاکم بر ایران هستند، در رهبری  تشکل‌های معلمان به عنوان قشر روشنفکر جامعه، کسانی حضور داشته باشند که به شکل پوشیده از ارتجاع حاکم بر ایران دفاع کنند، نگران عمیق‌تر شدن شکاف میان مردم و ارتجاع حاکم باشند یا ادعا کنند که گویا تاکنون راه های مسالمت آمیز حل مشکلات باز بوده و اکنون کانون صنفی معلمان تهران نگران بسته شدن آن است.

این یک وظیفه مبرم بر عهده توده های معلم است که تکلیف خود را با این گرایش سازشکار روشن کنند. در هر حال، جنبش انقلابی کارگران و زحمتکشان ایران همانگونه که تا کنون به همگان نشان داده است، مسیر خود را یافته است. به مبارزه آشتی ناپذیر با نظم ارتجاعی حاکم ادامه خواهد داد و هیچ‌گونه سازشی با جمهوری اسلامی و جناح‌های آن نخواهد داشت. افتخار فقط نصیب آنهائی خواهد شد که همراه با طبقه کارگر و مبارزات کارگران و زحمتکشان باشند و نه افراد و گروه‌هائی که برای بقای ارتجاع تلاش می‌کنند.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۵۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.