“من بر سر این سفره خونین نمی نشینم”

سیر تغییر و تحولات در اوضاع جامعه کنونی ما و روی آوری لایه های مختلف توده های مردم ایران به عرصه مبارزات سیاسی آنچنان شتاب گرفته است، که وقوع هر یک از این تغییر و تحولات در یک شرایط عادی چه بسا در سال و حتا چندین سال هم نمی گنجند. این سیر پرشتاب تحولات، تماما متاثر از فضای انقلابی موجود است که کل کشور را فرا گرفته است. فضایی که در پی خیزش انقلابی جوانان سلحشور و توده های زحمتکش مردم ایران در دیماه ۹۶ با ایجاد یک دوران انقلابی شتاب گرفت و پس از آن، با وقوع قیام پنج روزه جوانان، زنان، دانشجویان و عموم توده های سرکوب شده مردم ایران در آبان ماه ۹۸، با عمق و اعتلای بیشتری در متن تحولات جامعه تجلی یافته است.

دریای خونی که جمهوری اسلامی با کشتار ۱۵۰۰ نفر و بازداشت بیش از ۱۰ هزار نفر از توده های معترض در آبان ماه به راه انداخت و پیامد آن سرنگون شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی با ۱۷۶ خدمه و سرنشین توسط پدافند هوایی سپاه پاسداران، تاثیر شگرفی بر اوضاع سیاسی و سرعت بخشیدن به روند تحولات کنونی جامعه داشته است. فضایی که دیگر قابل بازگشت به روزها و ماه های پیش از آبان نخواهد بود. سیر تحولات انقلابی موجود، عمق نارضایتی عمومی، گسترش اعتراضات توده ای همراه با شکست کامل سیاست های جمهوری اسلامی در عرصه های داخلی و خارجی وضعیت اسفباری را برای هیات حاکمه ایران رقم زده است. مجموعه وضعیت موجود و مفتضح شدن بیش از پیش حاکمان اسلامی در نزد توده های وسیع مردم ایران سبب شده است تا لایه هایی از هنرمندان و سینماگران ایران که تا پیش از این با توهم اصلاح رژیم توجیه گر سیاست های ارتجاعی و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و کنار آن ایستاده بودند، به تدریج صف خود را از رژیم جدا کنند.

تحریم جشنواره حکومتی فجر توسط گروهی از هنرمندان و سینماگران ایران، یک نمونه از سیر تحولات موجود در جامعه است. روز چهارشنبه دوم بهمن (۲۲ ژانویه)، تعدادی از سینماگران ایران بیانیه ای یک جمله ای را در صفحه های شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده و نوشته اند: “ما به جشنواره فجر نمی رویم.” در این بیانیه یک جمله ای، که امضا ۱۴۰ نفر در پای آن دیده می شود، اسامی سینماگران و هنرمندانی همانند جعفر پناهی، محمد رسول اُف، حمید فرخ نژاد، تهمینه میلانی، علی مصفا، فریدون شهبازیان و …به چشم می خورد.

پیش از انتشار این بیانیه ۱۴۰ نفره، تعداد دیگری از کارگردانان و بازیگران تاتر و سینمای ایران از جمله مسعود کیمیایی نیز به صورت فردی انصراف خود را از حضور در جشنواره فجر امسال اعلام کرده بودند. اگرچه بخشی از مجموعه هنرمندان و سینماگرانی که به تاسی از فضای انقلابی جامعه و به طور اخص متاثر از دریای خونی که جمهوری اسلامی در آبان ماه به راه انداخت، اعلام موضع کرده اند، اما اغلب آنان، صرفا سرنگونی هواپیمای اوکراینی و تالمات روحی حاصل از کشته شدن ۱۷۶ نفر از مسافران هواپیمای سرنگون شده اوکراینی را دلیل انصراف خود از حضور در جشنواره حکومتی فجر اعلام کرده اند.

با این همه و قبل از هر واکنشی، مستثنا از پرداختن به انگیزه های تحریم کنندگان، ابتدا به ساکن لازم است از اقدام فردی و جمعی همه این هنرمندان و سینماگرانی که تا این لحظه جشواره حکومتی فجر را تحریم کرده اند، استقبال کرد و به آنان جهت این موضع‏گیری  خوش آمد گفت. اما نباید فراموش کرد که میان آن دسته از هنرمندان و سینماگرانی که به دلیل کشتار خونین آبان ماه ۹۸ و کشتارهای پیش از آن، جشنواره فجر را تحریم کرده اند و آن دیگرانی که اساس تحریم خود را صرفا بر کشتار مسافران هواپیمای مسافربری اوکراینی بنا نهاده اند، تفاوت بسیار بزرگ و آشکاری وجود دارد. تفاوتی که کیفیت اقدام کار آنان را از هم متمایز می کند.

جامعه هنری و روشنفکری ایران چه در زمان رژیم پادشاهی و چه در دوران ارتجاع اسلامی، همواره شاهد شجاعت، فداکاری و از خودگذشتگی هنرمندان و نویسندگان گرانقدری بوده است که در پاسداری از آزادی بیان، اندیشه و در دفاع از منافع عموم توده های زحمتکش مردم ایران پیکار و مبارزه کرده و بعضا در این مسیر از جان خود نیز گذشته اند. سعید سلطانپور، محمد مختاری، جعفر پوینده و دیگرانی همچون آنان، از جمله چهره های ماندگاری در میان هنرمندان و نویسندگان ایران بوده و هستند که در مبارزه با سانسور و اختناق و سرکوب و ایستادگی در مقابل کشتار توده های مردم ایران به دست آدمکشان جمهوری اسلامی جان باخته اند. در کنار این دسته از نویسندگان و شاعران و هنرمندان جانباخته، نویسندگان و شاعران دیگری همانند احمد شاملو، علی اشرف درویشیان و دیگرانی از این دست بوده اند که هرگز حاضر به نشستن بر سر سفره خونین جمهوری اسلامی نشدند.

زنده یاد علی اشرف درویشیان، در اسفند ماه ۱۳۸۰، زمانی که از او برای شرکت در یک مراسم حکومتی در کیش دعوت کردند، در پاسخ به آنان نوشت: ” من بر سر این سفره خونین نمی نشینم.” فراموش نکنیم، علی اشرف درویشیان، زمانی با صدای بلند اعلام کرد، که بر سفره خونین آدمکشان جمهوری اسلامی نمی نشیند، که در آن ایام، تبلیغات اصلاح طلبی و توهم اصلاحات محمد خاتمی، ذهن و جان اغلب هنرمندان و سینماگران و نویسندگان جامعه را تسخیر کرده بود. شبه هنرمندان و سینماگرانی که نه تنها طی چهار دهه فرهنگ جمهوری اسلامی را تبلیغ و ترویج کردند، بلکه بی محابا از ارتزاق و برخورداری از خوان نعمات جمهوری اسلامی افتخار هم کردند.

اکنون اما فضای جامعه به کلی با سال های دهه ۸۰ متفاوت است. فضای انقلابی و سیر شتابان تحولات ایجاد شده در متن جامعه، بخش وسیعی از همان هنرمندان و سینماگرانی را که به دلیل موقعیت طبقاتی و بهره برداری از امکانات حکومتی طی دهه های متمادی دست از رسالت و تعهد هنری و نویسندگی خود شسته و در سال های گذشته در همگامی با اصلاح طلبان حکومتی خاک بر چشم توده های مردم ایران پاشیدند، به تحریم جشنواره حکومتی فجر کشانده است.

تحریم جشنواره فجر، اگرچه گامی مثبت و امیدوار کننده است، اما فراموش نکنیم که این اقدام آنان تنها یک گام و صد البته سر آغاز یک حرکت نوین برای فاصله گرفتن و برخاستن از سفره جمهوری اسلامی است. اقدامی که لازم است در عرصه های وسیعتری از هنر، فرهنگ و ادبیات کشور در مقابله با کشتار و سرکوب توده های مردم ایران استمرار یابد. اعلام موضع در قبال قیام آبان ماه و محکومیت کشتاری که جمهوری اسلامی به بیرحمانه ترین شکل ممکن طی ۵ روز به راه انداخت، اکنون یکی از معیارهای عملی سنجش و قضاوت توده های مردم ایران در ارزیابی

رفتار و کردار نویسندگان و هنرمندان و سینماگران جامعه است.

تحریم جشنواره فجر، به دلیل صرف تالمات روحی حاصل از سرنگونی هواپیمای اوکراینی و کشته شدن ۱۷۶ مسافر ایرانی و غیر ایرانی آن، بدون اشاره به کشتار ۱۵۰۰ معترض قیام آبان ماه، به معنای نصف و نیمه برخاستن از سر سفره خونین آدمکشان جمهوری اسلامی است. کشتار توده های مردم ایران طی ۴۰ سال همواره بوده و بعد از این نیز تا آخرین روزی که حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران بر قرار باشد، ادامه خواهد داشت. آنانی که صرفا به دلیل تالمات روحی حاصل از سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط پدافند هوایی سپاه پاسدارن، جشنواره فجر را تحریم و اعلام کرده اند که دل و دماغ حضور در “جشن و شادی” را ندارند، سال بعد چی؟ آیا این بدان معنا نیست که دوران تحریم شان در مورد جشنواره فجر موقت است و در سال های بعد، اگر جمهوری اسلامی بر سریر قدرت باقی بماند، آنان دوباره بر سر سفره خونین آن باز خواهند گشت؟

بعد از قیام آبان ماه، شرایط و فضای سیاسی جامعه به سمتی رفته است که دیگر کسی نمی تواند میان دو صندلی بنشیند. در وضعیت موجود، هنرمندان، نویسندگان، روشنفکران و بازیگران سینما یا در کنار مردم و همراه آنان اند، یا در کنار جمهوری اسلامی ایستاده و علیه توده های مردم ایران گام بر می دارند. در چنین وضعیتی، بسیار روشن است که هر حرکت و موضع گیری آنان در تیررس قضاوت بی امان توده های مردم ایران قرار دارد. این قضاوت توده ها، طبیعتا در مورد رفتار و کردار و موضع گیری آن دسته از هنرمندان و نویسندگان و سینماگرانی که برای توده های مردم ایران شناخته شده تر هستند، مسلما دو صد چندان بی رحمانه تر است. آنچه اکنون برای توده های زخم خورده مردم ایران حائز اهمیت است، این است که آنان در موضع گیری های خود اکنون دیگر صرفا به میزان خلاقیت یک هنرمند، توانمندی یک کارگردان، نویسنده و یا بازیگری خوب یک بازیگر سینما در ارائه آثار خوب و ماندگار بسنده نخواهند کرد.

بعد از قیام آبان ماه، همان جوانان و توده های مردمی که تا پیش از این برای بازیگران و هنرمندان محبوب خود سر و دست می شکستند، اکنون، به محض اینکه ببینند آن نویسنده، هنرمند و یا بازیگر محبوب شان همچنان بر سر سفره خونین جمهوری اسلامی نشسته است، قضاوت دیگری در مورد آنان خواهند داشت.

نمونه مشخص آن، واکنش فراگیر جوانان و کاربران اجتماعی نسبت به موضع گیری برخی از سینما گرانی‏ست که در مورد تحریم کنندگان جشنواره فجر و تخریب آنان موضع گیری کرده اند. یکی از این ها که خود طی دهه های متمادی بر سر سفره خونین جمهوری اسلامی نشسته و هنوز هم به ماندگاری خود در کنار آدمکشان جمهوری اسلامی افتخار می کند، علیه آن دسته از سینماگران و هنرمندانی که جشنواره فجر را تحریم کرده اند، به موضع گیری پرداخته و اقدام تحریم کنندگان جشنواره فجر را نفی و با آن به مخالفت برخاسته است.

واکنش این هنرپیشه سینما در تقابل با تحریم کنندگان جشنواره فجر، به همان نسبت که مورد استقبال خبرگزاری فارس و دیگر نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفت، موجی از تنفر و انزجار عمومی علیه او را در شبکه های اجتماعی بر انگیخت.

آنچه اکنون در جامعه ما جاری و ساری است دورانی از سیر تغییر و تحولات پرشتاب انقلابی است که فضای جامعه را فرا گرفته است.  وضعیتی که اکنون بیش از هر زمان دیگری با قضاوت تند و تیز جوانان و عموم توده های ستمدیده مردم ایران در قبال عملکرد یکا یک هنرمندان و نویسندگان و سینماگران ایران درآمیخته است. قضاوتی کاملا شفاف، اما بسیار بی رحمانه که اوضاع را برای آن دسته از هنرمندان و نویسندگان و سینماگرانی که همچنان بر ایستادن خود در کنار آدمکشان جمهوری اسلامی اصرار دارند، تنگ و تنگتر کرده است. دورانی که حجت بر همه هنرمندان و نویسندگان و سینماگران و روشنفکران ایران تمام شده است، تا هنرمندان راستین یکی پس از دیگری، فردی یا گروهی هم گام و هم صدا با زنده یاد علی اشرف درویشیان بانگ برکشند: “من بر سر این سفره خونین نمی نشسینم.”

متن کامل نشریه کار شماره ۸۵۶ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.