آی اِل او، شوراهای اسلامی و کارگران

درنود و پنجمین اجلاس سالانه سازمان جهانی کار(آی اِل او) که دهم خرداد کار خود راآغاز نمود، به روال سال‌های گذشته، هیأتی از سوی جمهوری اسلامی نیز در آن شرکت داشت. گفتن ندارد که اعزام این هیأت ویا افرادی که عنوان نمایندگی کارگران ایران را جعل کرده واساسا وابسته به خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار هستند، هیچ ربطی به کارگران و طبقه کارگر ایران ندارد. کارگران ایران همانگونه که در سال های گذشته نسبت به جعل عنوان نمایندگی کارگران توسط خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار، گزینش واعزام آنها توسط دولت (وزیر کار) به اجلاس های آی اِل او  همچنین نسبت به پذیرش این هیأت از سوی آی اِل او  اعتراض نموده بودند، این بار نیز اعتراض خویش رادر بعد وسیع تری ابراز داشتند.

اما گزین کردن برخی افراد از میان شوراهای اسلامی وخانه کارگر و حذف برخی دیگر از اعضای این ارگان های وابسته و سرسپرده دستگاه حاکم توسط وزیر کار احمدی نژاد، این بار غرولندهائی را نیزدر میان حذف شدگان در پی داشت. برخی از اعضا ودست اندر کاران این ارگان های آبروباخته که مورد بی مهری جهرمی وزیر کار احمدی نژاد قرار گرفته اند، در کمال وقاحت سعی کردند واقعیت های مربوط به روش های ضد کارگری دولت جمهوری اسلامی در برابر کارگران وتشکل های کارگری را وارونه جلوه دهند وچنین وانمود کنند که گویا کسانی که در اجلاس های پیشین آی اِل او شرکت داشته اند، ”منتجب کارگران“ و ”نمایندگان واقعی کارگران“ بوده اند.

حذف شدگان که خود روزی در زمره ی منتصبین وزیر کار بوده اند، به ظاهر برسر غیر انتخابی بودن اعزام شدگان به اجلاس آی اِل او  جنجال به راه انداخته و چپ وراست پیرامون این مسئله به اظهار نظر پرداختند. جبار علی سلیمیان منتصب وزیر کار پیشین که سال گذشته از طرف جمهوری اسلامی به این اجلاس اعزام شده بود وامسال جزو حذف شدگان است، بااستناد به اساسنامه آی اِل او می گوید: ”نمایندگان کارگری و مشاورین آنها برای شرکت  در کنفرانس بین المللی کار باید توسط تشکل های اکثریت کارگران هر کشور انتخاب و به دفتر سازمان معرفی شوند.“ دبیر اجرائی خانه کارگر اصفهان می گوید : ”برای اولین بار پس از انقلاب وزارت کار یک هیأت انتصابی نمایندگان کارگری به ژنو اعزام نمود.“

البته که اکثریت کارگران ماهیت این مزدوران ودروغ های آنان رامی شناسند. به راستی کدام کارگری است که نداند شوراهای اسلامی وخانه کارگر ارگان هائی وابسته به دستگاه حاکم ودرخدمت آن اند؟   امروز هیچ کارگر ولو نیمه آگاهی نیست که به انگیزه اصلی دست اندرکاران این نهادهای ارتجاعی- جاسوسی در به انحراف کشاندن و مهارمبارزات کارگران و سوء استفاده از پتانسیل آنان به نفع جناح های حکومتی پی نبرده باشد. نه امسال، نه پارسال ونه سال های گذشته اینها هیچگاه نه تنها مورد تائید و منتخب کارگران نبوده اند بلکه همواره دستشان در دست دولت و کارفرما قرار داشته و مورد نفرت کارگران بوده اند. کارگران بارها وبارها در اشکال گوناگونی انزجار وتنفر خود را از این تشکل های دست ساز رژیم ابراز داشته و خواستار انحلال آنها شده اند.

جنجال خانه کارگر  و شوراهای اسلامی  پیرامون انتصابی بودن افراد اعزامی به اجلاس آی اِل او تماما پوچ است. حرف اصلی آن ها این است که چرا وزیر کار، آنها را حذف کرده است! اعتراض وغرو لند آنها به آن است که خود شامل این ”انتصاب“ نشده اند، نه به اصل ”انتصاب“ که خود بدان خوگرفته اند وسالیان متمادی، دست دردست سرمایه  داران، به چشم کارگران خاک پاشیده اند.

از نظر کارگران ایران، جبار علی سلیمیان، برگزیده ی وزیر کار پیشین، حسن صادقی رئیس سابق کانون عالی شوراهای اسلامی کار، پرویز احمدی پنجکی، رئیس فعلی کانون عالی شوراهای اسلامی کارکه ظاهرا مورد بی مهری وزیر کار احمدی نژاد قرار گرفته اند وعلی اکبر عیوضی رئیس هیأت مدیره ی کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران، برگزیده جهرمی وزیر کار فعلی واعزامی به سازمان جهانی کار، همه، سر وته یک کرباسند.

اگر به فرض محال، پیش از این کسی پیدا می شد که انگیزه اصلی این جنجال ها را نمی دانست وماهیت ارتجاعی و ضد کارگری این نهادها وسران آن ر انمی شناخت، بعد از یورش وحشیانه یک گله از عناصر شوراهای اسلامی وخانه کارگر در۱۹ اردیبهشت ۸۴ به مکان سندیکای کارگران شرکت واحد وتخریب وغارت آن و پس از ضرب وشتم فعالان سندیکا وبریدن زبان اسانلو رئیس هیأت مدیره این سندیکا، که سه نفر آخرمزدورانی که نام آنان در بالا آورده شد، جزو ضاربین اصلی بودند وبالاخره پس از همکاری  نزدیک و آشکار این نهادها باحراست وسازمان اطلاعات رژیم در شناسائی و لو دادن فعالان کارگری و سندیکائی ومشارکت در سرکوب و به شکست کشاندن اعتصاب کارگران شرکت واحد، دیگر تمامی پرده ها کنار زده شده است.

بنابراین روشن است که این نهادهای ارتجاعی ذره ای در فکر توده کارگران و منافع آنها نیستند. نارضایتی ها وغرولندهای سران ودست اندر کاران شوراهای اسلامی و خانه کارگرتنها از آن روست که وزیر کار احمدی نژاد آنها رابه بازی نگرفته است. شوراهای اسلامی و خانه کارگر گرچه در تمام دوران حیات خود اساسا در جهت خلاف منافع کارگران به فعالیت پرداخته اند و با جان و دل  به سرمایه داران و دولت آنها خدمت کرده اند، اما اکنون دیگر مدت هاست که دوران حیات شان به سر رسیده و یا لااقل کارآئی گذشته خود را از دست داده اند. در دوران خاتمی و سفر هیأت هائی از طرف آی اِل او به ایران، گرچه سران این نهادها مقدمات آن رافراهم ساختند تا با اندکی جرح وتعدیل در نام و ساختار این نهادها، حیات و بقای آنها را تضمین کنند ( و این تلاش ها هنوز البته ادامه دارد) ، اما دوران ”اصلاح طلبان“ حکومتی باتمام شکست ها وافتضاحاتش سپری شد. امروز آقای احمدی نژاد دیگر نیازی به این بازی ها نمی بیند. سیاست ها و ”عزل و نصب ها“ ی وی که همین چند روز پیش باردیگر مورد تائید خامنه ای قرار گرفت وآن را از ”ابعاد عدالت“ خواند، چنین حکم می کند که این نهادها که سرنخ آنها در دست رفسنجانی است و این ها نیز از کاندیداتوری ریاست جمهوری وی قویا حمایت کرده  بودند، یا باید در بست به خواست های وزیر کار احمدی نژاد تمکین کنند که در آن صورت در زمره مقربین و”منصوبین“ وی قرار گرفته و سهم خود را دریافت می کنند و یا آن که به سادگی از محاسبات وی حذف می شوند.

اقدام وزیر کار در گزین کردن شماری از اعضای شوراهای اسلامی و جعل نمایندگی کارگران  واعزام آنان به اجلاس سازمان جهانی کار، البته همانطور که قبلا هم به آن اشاره شد مورد اعتراض بسیاری از کارگران قرار گرفت که از جمله و به طور نمونه می توان به اعتراض سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران  وحومه واعتراض کارگران ایران خودروو برخی دیگر از تشکل های کارگری اشاره نمود. اگر اعتراض شوراهای اسلامی وخانه کارگر به وزیر کاراز جنس یک نزاع لفظی درون یک خانواده است، دعوای کارگران اما یک دعوای جدی است.  مخالفت کارگران آگاه و پیشرو باسیاست های  وزیر کار احمدی نژاد، یک مخالفت آشتی ناپذیر است. در مورد آی اِل او نیز کارگران نباید توهمی داشته باشند و ندارند. کارگران می بینند که طرف حساب آی اِل او اساسا دولت ها و کارفرمایان هستند.این دولت است که هیأتی را برای شرکت در اجلاس آی اِل او معرفی واعزام می کند وآی اِل او نیز آن را  ”معتبر“ می شمارد. برخلاف این دیدگاه پندارگرایانه که گویا آی اِل او به اشتباه و از روی عدم شناخت اعضای هیأت، آن را در اجلاس خود پذیرفته وبه آن ”مشروعیت“ داده است، باید صریحا گفت که چنین نیست. چرا که آی اِل او لااقل در طی چند سال اخیر شناخت لازم از شوراهای اسلامی وخانه کارگر وافراد منتسب به آن را به دست آورده است وبه صرف دعوت از این نهادهای ارتجاعی و وابسته به رژیم، عملا ”مشروعیت“ هم به آن ها داده است.

کارگران آگاه و پیشروالبته بی آن که توهمی نسبت به وزیر کار و دولت ( خواه ”اصلاح طلب“ خواه  غیر ”اصلاح طلب“) داشته باشند و به ویژه بی آن که توهمی نسبت به سازمان جهانی کار داشته باشند، باز هم برای جلوگیری از جعل نمایندگی کارگران واعزام هیأت های اعزامی جمهوری اسلامی به این نهاد بین المللی مبارزه خواهند نمود و آی اِل او را برای عدم پذیرش این هیأت ها تحت فشار خواهند گذاشت. این تلاش ها اما زمانی قرین موفقیت خواهد شد که کارگران پیش از هر چیز به ایجاد وتقویت تشکل های مستقل خود بپردازند. تشکل های مستقل کارگری را به نیروی خود کارگران گسترش دهند. راه ایجاد یک تشکل طبقاتی سراسری راپیدا کنند و آن را بر نهادهای محلی وبین المللی تحمیل  کنند.

برگرفته از نشریه “کار” شماره ۴۸۰ – نیمه اول تیر ۸۵

POST A COMMENT.