سرکوب کارگران نیشکرهفت تپه، ضرورت گسترش ایجاد تشکل های مستقل کارگری

شماره ۵۴۶- سال سی و یکم – نیمه اول فروردین ۸۸

از زمانی که کارگران نیشکر هفت تپه برای کسب مطالبات خود به اعتراضات جمعی و اعتصاب روی آوردند، همواره از طرف نیروهای سرکوبگر رژیم، زیر شدیدترین فشارها قرار داشته اند. به موازات گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگران، رژیم نیز، یورش خود بر کارگران نیشکر هفت تپه را شدت بخشید. این تهاجمات، به ویژه بعد از شکل گیری سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و اعلام موجودیت آن، ابعاد باز هم شدیدتری یافت و عملا اوج وحشیگری و ضدیت رژیم حاکم بر ایران، علیه کارگران هفت تپه را به نمایش گذاشته است.

اگر در دو سال گذشته نیروهای سرکوبگر رژیم، کلیت کارگران نیشکر هفت تپه را زیر ضرب گرفته بودند، هم اکنون فشاراصلی خود را روی اعضای هیئت مدیره سندیکای نیشکرهفت تپه متمرک کرده اند.

یورش به منازل اعضای هیئت مدیره سندیکا، احضار و بازداشت تعدادی از آنها از جمله رحیم بسحاق، رضا رخشان، نجات دهلی، ابوالفضل عابدینی و نیز صدور حکم ٤ ماه زندان قطعی، ٨ ماه تعلیقی و ٣ سال ممنوعیت از شرکت در هرگونه انتخابات نمایندگان کارگران، برای علی نجاتی، فریدون نیكوفرد، قربان علیپور، محمد حیدری مهر و جلیل احمدی، پنج تن دیگر از اعضای هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه، نمونه هایی از تشدید فشار جمهوری اسلامی به کارگران پیشرو نیشکر هفت تپه در دو ماه اخیر بوده است.

نیروهای امنیتی رژیم، علاوه بر این همه سرکوبگری وتضییقات، با تهدید و اعمال فشار بر خانواده علی نجاتی و نیز خود او در درون زندان، هم اکنون یشترین فشار را روی رئیس هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه متمرکز کرده اند. به راستی چرا؟

اینکه رژیم مذهبی حاکم بر ایران، ماهیتا یک رژیم سرکوبگر، ارتجاعی و ضد مردمی ست، بر کسی پوشیده نیست. اینکه این رژیم، بقاء و استمرار خود را در سرکوب سیستماتیک توده های زحمتکش ایران می بیند نیز، باز بر کسی پوشیده نیست. اما با وجود این، این خصلت عمومی سرکوبگری رژیم، بنا به اقتضای موقعیت جنبش های اجتماعی و نیز تاثیرگذاری شان بر دیگر جنبش ها و یا روی بخش های دیگر همان جنبش، در دوره های مختلف شدت یابی سرکوب، بعضا در یک نقطه معین تمرکز بیشتری یافته است.

چنانکه دیده ایم در یک دوره، لبه تیز تهاجمات سرکوبگرانه رژیم روی جنبش دانشجویی متمرکز گردید، زمانی دیگر روی جنبش زنان، دوره ای دیگر روی جنبش اعتراضی معلمان، هنگامی در کوچه و خیابان روی توده های مردم، در یک برهه معین روی کارگران سندیکای اتوبوس رانی شرکت واحد، کارگران خباز سنندج و هم اینک نیز روی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، به ویژه اعضای هیئت مدیره سندیکای آن متمرکز شده است.

رژیم در تمام دوران حیات خود نشان داده است که، از تشکل یابی توده ها و جنبش‌های اجتماعی به شدت در بیم و هراس است. به عبارت دیگر، تشکل یابی جنبش های اجتماعی، به ویژه تشکل های مستقل کارگری، پاشنه آشیل جمهوری اسلامی و نقطه حساس ضربه پذیری این رژیم است. و لذا می بینیم که امر تشکل یابی کارگران، هم اینک به کابوس سران جمهوری اسلامی تبدیل شده است. از این رو، هرگاه و در هر برهه ای که جنبش های اجتماعی و به طور اخص جنبش کارگری ایران، در مسیر تشکل یابی مستقل خود حرکت کرده اند، سرکوب عریان و لجام گسیخته نیروهای امنیتی رژیم، در همان بخش متمرکز شده است. در واقع باید گفت تشکل یابی جنبش های اجتماعی و ایجاد تشکل های مستقل کارگری از آن جهت پاشنه آشیل رژیم هست که امر تشکل یابی، نماد اتحاد، همبستگی و اقتدار توده ها، جنبش های اجتماعی و تکیه گاه وحدت طبقاتی کارگران، علیه نظام ارتجاعی و سرمایه داری حاکم بر ایران نیز هست.

از این رو، جمهوری اسلامی، با احضار، دستگیری، محاکمه و صدور احکام زندان برای اعضای هیئت مدیره سندیکای نیشکر هفت تپه، ابتدا به ساکن در صدد است با وحشیگری و ایجاد رعب و وحشت، اعضای هیئت مدیره و عناصر فعال سندیکای هفت تپه را از پیگیری و مسئولیت پذیری در امر تشکل یابی کارگران باز دارد. صدور حکم حکم ٣ سال ممنوعیت از شرکت در هرگونه انتخابات نمایندگان کارگران برای پنج تن اعضای هیئت مدیره سندیکا را، باید در همین رابطه ارزیابی کرد. علاوه بر این، با نا امن کردن فضای کارگری و گسترش وحشت در میان توده های کارگر، زمینه های جدا سازی و عدم حمایت کارگران نیشکر هفت تپه، نسبت به نمایندگان منتخب شان را فراهم سازد. یعنی تا آنجا که ممکن است سندیکای کارگران هفت تپه را نیز، به سرنوشت سندیکای شرکت واحد تهران دچار سازد. سندیکائی که در مقطع شکل گیری خود، قادر به بسیج ده هزار کارگر بود و هم اکنون، بر اثر فشارهای وارده رژیم  از حداقل قدرت بسیج کارگران نیز برخوردار نیست.

اما همین جا باید یادآورشویم که، مبارزات و اعتصابات دو سال گذشته کارگران نیشکر هفت تپه، و بستر شکل گیری سندیکای آنان، گویای عمق مبارزاتی کارگران نیشکر هفت تپه و موقعیت متفاوت این سندیکا، با سندیکای کارگران شرکت واحد است. چنانکه در نخستین زور آزمائی، میان کارگران نیشکر هفت تپه در مقابله با توطئه عوامل مزدور رژیم جهت ایجاد شورای اسلامی، چهار هزار کارگر نیشکر هفت تپه، با عدم شرکت خود در این توطئه، حمایت قاطع خود را از سندیکا و اعضای هیئت مدیره منتخب خود نشان دادند. اما، به رغم شکست جمهوری اسلامی در ایجاد شورای اسلامی، طبیعتا رژیم عقب نشینی نکرده و به اشکال مختلف با تشدید فشار بر اعضای هیئت مدیره و عناصر پیشرو کارگران نیشکر هفت تپه، تمام تلاش سرکوبگرانه خود را در مسیر این گونه توطئه ها و جدا سازی میان کارگران و اعضای هیئت مدیره سندیکا، به کار خواهد گرفت.

در حقیقت، سندیکای کارگری، هنگامی معنا و موجودیتی واقعی خواهد داشت که توده‌های کارگر در آن حضور داشته باشند، از نمایندگان منتخب خود یعنی اعضای هیئت مدیره حمایت و پشتیبانی کنند و مبارزه آنها پشتوانه تصمیمات و مطالبات کارگران باشد. رژیم نیز با آگاهی از این مسئله، سرکوب و وحشی گری های خود را بر این امر متمرکز کرده است، تا راه حمایت حداکثری کارگران از سندیکا و اعضای هیئت مدیره آن را سد کند. چرا که در صورت این جدا سازی، از سندیکا فقط یک نام باقی خواهد ماند.

از این رو، با توجه به ماهیت سرکوبگرانه رژیم و تجربه سندیکای شرکت واحد تهران، حتما کارگران مبارز و پیشرو نیشکر هفت تپه، به این نتیجه و جمعبندی رسیده اند که در امر پیشبرد مبارزه طبقاتی، صرف تشکیل سندیکا برای کارگران کافی نبوده و نخواهد بود. در کنار سندیکا، و حمایت حداکثری کارگران از نمایندگان منتخب شان، تشکیل هسته هایمخفی و تلفیق فعالیت های مخفی- علنی فعالان کارگری در درون کارخانه، علاوه بر اینکه ضربه پذیری کارگران پیشرو را به حداقل می رساند، زمینه های استمرار و ادامه کاری حرکت تشکل های مستقل کارگری را نیز تضمین خواهد نمود.

به رغم اینکه جمهوری اسلامی، ماندگاری خود را در تشدید سرکوب برای جلوگیری از ایجاد تشکل های مستقل می داند؛ به رغم اینکه رژیم با وحشیگری تلاش می کند چند صباحی حرکت رو به گسترش تشکل یابی مستقل کارگران را سد کند، اما نه جمهوری اسلامی، نه هیچ رژیم ضد مردمی دیگر تا کنون نتوانسته است مردم را از مبارزه برای آزادی و کسب مطالبات خود باز دارد. و حتا فراتر از این، هیچ رژیم بوژوائی و سرمایه داری دیگری نیز قادر نشده در بلند مدت، جلوی ایجاد تشکل های کارگری را بگیرد.

اما، بیان این واقعیت هرگزبه این معنا نیست که جمهوری اسلامی به سادگی زیر بار ایجاد تشکل های مستقل کارگری خواهد رفت. و آن را به رسمیت خواهد شناخت. مگر جمهوری اسلامی، اعتصابات کارگری را به رسمیت شناخته است که ما شاهد این همه اعتصابات کارگران در کارخانه های مختلف کشورهستیم؟مگر جمهوری اسلامی تجمع و اعتراضات خیابانی را پذیرفته است که کارگران برای تحقق مطالبات خود هر روزه به اعتراضات خیابانی روی می آورند؟

ایجاد تشکل های مستقل کارگری، چیزی نیست که نیازی به رسمیت شناختن آن از طرف جمهوری اسلامی باشد. امر ایجاد تشکل های مستقل کارگری نیز مقوله ای از سنخ اعتصاب، تجمع و اعتراضات کارگری ست که تنها با پیگیری مبارزاتی کارگران و گسترش مبارزات توده ای، می تواند واقعیت عینی و عملی به خود بگیرد.

تصور اینکه جمهوری اسلامی سرانجام زیر فشار کارگران آزادی تشکل را به رسمیت خواهد شناخت، به معنای عدم شناخت از ماهیت به غایت ارتجاعی و سرکوبگرانه رژیم است. مادامی که جمهوری اسلامی، کمترین آزادی و تشکل جنبش های اجتماعی را تحمل نمی کند، مادامی که این رژیم، حتی تشکل های مستقل موجود در چهارچوب نظام را نیز به رسمیت نمی شناسد، انتظار به رسمیت شناختن تشکل های مستقل کارگری تنها توهمی بیش نخواهد بود. در واقع آن زمانی که جمهوری اسلامی آزادی تشکل  را به رسمیت بشناسد، میتوان گفت که صدای انقلاب کارگران و توده های زحمتکش ایران را شنیده است.

اما، این همه، نافی این نیست که کارگران باید همچنان در جهت ایجاد تشکل های مستقل خود تلاش کنند.

هم اکنون گره گاه مبارزاتی جنبش های مختلف اجتماعی، به ویژه جنبش طبقه کارگر در مقابله با رژیم سرمایه داری حاکم بر ایران، ایجاد تشکل های مستقل است.

خوشبختانه، طبقه کارگر ایران نیز به تجربه بر این ضرورت دست یافته است که بدون ایجاد تشکل‌های مستقل، با دشواری می‌تواند مبارزه  متحد و یک پارچه خود را پیش برد.

از همین رو است که به رغم آن همه فشار و سرکوبی که بر کارگران پیشرو و اعضای هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد تهران اعمال گردید، هم اکنون کارگران نیشکر هفت تپه، به تلاش های خود در امر تشکل یابی ادامه می‌دهند. سرکوب های رژیم اگرچه سبب کاهش سرعت ایجاد تشکل های کارگری شده است، اما هرگز نتوانسته جلوی تلاش برای ایجاد این تشکل‌ها را سد کند.

تشکل مستقل کارگری، در این مرحله یک حلقه محوری در مبارزات طبقه کارگر ایران است.

از این رو، با توجه به عمق وحشیگری رژیم، با توجه به نیروی مبارزاتی جنبش های اجتماعی و جنبش طبقاتی کارگران ایران، هم اکنون، نفس تشکل یابی و ایجاد تشکل های مستقل کارگری، حائز اهمیت  جدی است. جدا از اینکه چه نام و عنوانی بر این تشکل ها گذاشته شود.

آنچه مهم است،تجربه عینی خود کارگران است. بدون شک کارگران در روند مبارزه طبقاتی و تجربه عینی ایجاد تشکل های مستقل کارگری، درخواهند یافت، چه اشکالی از تشکل های مستقل کارگری، آنها را در امر سازماندهی مبارزات و رسیدن به مطالبات و اهداف مبارزاتیشان، رهنمون خواهد ساخت.

POST A COMMENT.