دور دوم گفتگوهای دیپلماتهای جمهوری اسلامی و دولت آمریکا روز شنبه در رم برگزار شد. روزنامهها و خبرگزاریهای جهان به نقل از منابع بهاصطلاح آگاه، اخبار ضدونقیضی از محتوای دور دوم مذاکرات انتشار دادهاند. برخی اخبار حاکی است که در دور دوم مذاکرات، نمایندگان دولت آمریکا نخست خواستار توقف کامل غنیسازی اورانیوم ایران شدند. نمایندگان جمهوری اسلامی پیشنهادهای آمریکا را عبور از خط قرمز اعلام و مذاکرات به مدت یک ربع ساعت متوقف شد و ادامه آن را موکول به تمرکز بر سر مسائل هستهای کردند. یک “منبع نزدیک به هیئت ایرانی” اما در مورد حذف کامل برنامه غنیسازی اورانیوم به یورونیوز گفته است که این مسئله عبور از خطوط قرمز آنها است. پیشازاین نیز وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفته بود که غنیسازی ایران امر واقعی، پذیرفتهشده و حقیقی و غیرقابلمذاکره است.
خبرهای دیگر حاکی است که جمهوری اسلامی بر کاهش غنیسازی به سطح ۶۷ / ۳ درصد که در توافقنامه برجام پذیرفته بود و نیز بر انتقال تمام اورانیوم غنیشده فراتر از آن به یک کشور ثالث و کنترل کامل آژانس بر تاسیسات هستهای اعلام آمادگی کرده است.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی بدون اینکه اشارهای به موضوعات موردتوافق یا اختلاف در این اجلاس داشته باشد، در پایان دور دوم گفت: دو طرف “در خصوص یک سری اصول و اهداف به تفاهم بهتری رسیدند. قرار شد مذاکرات دور سوم، شنبه آینده ادامه پیدا کند، مذاکرات کارشناسی فنی در سطح کارشناسان از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت در عمان آغاز خواهد شد ، تا وارد جزئیات شوند و به طرح چارچوبی برای توافق برسند”.
به نظر میرسد که ترامپ پس از شکستهای پیدرپی بر سر مسئله تعرفهها و ناکام ماندن بر سر پایان دادن به جنگ در اوکراین در تلاش است که حتی از طریق یک توافق ولو محدود با جمهوری اسلامی، یک پیروزی برای خود کسب کند. البته به نحوی نیز انتقال اورانیوم غنیشده به کشوری ثالث، یک پیروزی برای وی محسوب میشود، چراکه میتواند ادعا کند فعلاً خطر دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای ازمیانرفته است. اما در همین سطح نیز هنوز نمیتوان مسئله را پایانیافته دانست. ترامپ هر آنچه هم که تصمیمگیرنده نهائی باشد، نمیتواند سیاستی جدا از خواست طبقه حاکم و صفبندیهای درون کابینهاش پیش ببرد. این واقعیت اکنون علنی شده است که در درون کابینه ترامپ بر سر شیوه برخورد با جمهوری اسلامی اختلافنظر وجود دارد. گروهی بر این باورند که میتوان از طریق فشارهای اقتصادی و مذاکره جمهوری اسلامی را به عقبنشینی واداشت و در همان حال مانع از تشنج نظامی در منطقه و عواقب اقتصادی آن ازجمله مشکل انتقال نفت برای اقتصاد جهانی شد. گروهی دیگر بر این نظرند که مذاکره جواب نخواهد داد. اکنونکه جمهوری اسلامی در ضعیفترین موقعیت خود قرار دارد ، باید علاوه بر تشدید تحریمها به فشارهای نظامی نیز متوسل شد وبر برچیدهشدن کامل برنامه هستهای ایران پافشاری کرد. درنتیجه همین تناقضات و اختلافات است که هفته گذشته استیو ویتکاف نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور خاورمیانه در فاصله چند ساعت دو موضع متفاوت اتخاذ کرد. وی نخست در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز اعلام کرد: ایران به غنیسازی بیش از ۶۷ / ۳ درصد نیازی ندارد، اما ساعاتی پسازآن، موضعگیری خود را تغییر داد و نوشت: ایران باید برنامه غنیسازی اتمی و تسلیحاتی کردن آن را حذف و متوقف کند. همین تناقض در گفتار و موضعگیریهای ترامپ نیز دیده میشود که یک روز بر سر توافق با جمهوری اسلامی حرف میزند و روز دیگر از برچیدن تمام تأسیسات هستهای همراه با تهدید نظامی سخن میگوید. او حتی در آخرین موضعگیری خود پیش از دور دوم مذاکرات در تماس تلفنی با شاه عمان بار دیگر تأکید کرد که تهران باید برنامه اتمی خود را پایان دهد و در پی آن سخنگوی کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کردند که ایران نمیتواند برنامه غنیسازی یا سلاح هستهای داشته باشد.
بنابراین به رغم این که به نظر میرسد هم اکنون برخی توافقها میان طرفین صورت گرفته باشد، اما اختلافات میان جمهوری اسلامی با قدرتهای امپریالیست غربی و ایضاً رژیم اسرائیل، پیچیدهتر از آن است که در کلیت آن، حتی توسط دولت آمریکا و شخص ترامپ حل شدنی باشد. نخست اینکه نزاع این قدرتها با جمهوری اسلامی فقط نزاعی بر سربرنامه هستهای جمهوری اسلامی نیست ولو اینکه برای آنها حل این اختلاف اولویت داشته باشد. با مسلح شدن جمهوری اسلامی به موشکهای بالستیک، اختلاف دیگری وجود دارد که اکنون در رده دوم برجسته شده، و همه این اختلافات گرهخورده است با نقشی که جمهوری اسلامی بهویژه اکنونکه جایگاه خود را در رقابت میان بلوکبندیهای امپریالیستی در بلوک روسیه و چین تعیین کرده است، میتواند در خاورمیانه داشته باشد.
تا جایی که به موقعیت کنونی جمهوری اسلامی و موضعش بر سر مسائل مورد نزاع برمیگردد، گرچه استراتژی تلاش برای کسب هژمونی در خاورمیانه به شکست انجامید، اما هنوز خود را یک دولت شکستخورده نمیداند. بنابراین گرچه به دلایل داخلی و منطقهای در شرایط دشواری به سر میبرد، اما بهسادگی حاضر نیست خواستههای طرف مقابل را بپذیرد. ازاینرو در تلاش است که در محدودهای امتیازاتی بهویژه بر سر نزاع هستهای به آمریکا بدهد، نه در آن حد که تا سطح توقف غنیسازی عقبنشینی کند، بلکه تا جایی که بتواند با دادن برخی امتیازات، خود را از مخمصه بنبست کنونی برهاند. بر سربرنامه موشکی هم بهسادگی عقبنشینی نخواهد کرد. میماند مسئله گروههای نیابتی که در پی شکستهای چند ماه گذشته، دیگر اهمیت سابق خود را برای طرفین ازدستداده و چندان مشکلی در رابطه با آنها وجود نخواهد داشت. درواقع، در اساس، حوثیهای یمن باقیمانده اند که آنها نیز زیر فشار بمبارانهای مداوم ناگزیر به عقبنشینی هستند. اما در طرف مقابل، دولت آمریکا قرار دارد که اکنون در حال مذاکره با جمهوری اسلامی است. این مذاکرات حتی بر سر مسائل هستهای هنوز با موانعی روبهروست . نخست- همانگونه که در بالا اشاره شد در درون کابینه ترامپ نظر واحدی بر سر این مذاکرات و نتایج آن وجود ندارد. دوم اینکه دولت اسرائیل که یک پای این منازعه است و نفوذ فراوانی در درون طبقه حاکم آمریکا دارد، در تلاش است تا مانع از توافقی میان دولت آمریکا و جمهوری اسلامی بدون تأمین منافع خود گردد. سوم اینکه ترامپ نمیتواند با جمهوری اسلامی به توافقی دست یابد بدون اینکه موافقت اتحادیه اروپا را هم به دست آورد و منافع اروپا نیز تأمین گردد. چراکه قدرتهای اروپائی برای تأمین منافع خود هماکنون دو اهرم در اختیاردارند که هرگونه تلاش ترامپ را بدون تأمین نظر و منافع اروپا خنثی خواهند کرد. نخست، اهرم فعال کردن مکانیسم ماشه از طریق سازمان ملل است که میتواند تحریمها را برگرداند. اهرم دیگر، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام است. چند روز پیش بود که مدیرکل آژانس اعلام کرد هرگونه توافقی بدون تائید آژانس یک کاغذ پاره بیش نیست. روشن است که مدیرکل آژانس بدون پشتیبانی اتحادیه اروپا قدرتی نیست که بخواهد وسط مذاکرات آمریکا و جمهوری اسلامی بدون اینکه طرفین فعلاً تمایلی به مداخله وی داشته باشند وارد ماجرا شود و اعلام کند هرگونه توافقی بدون آژانس یک “تکه کاغذ” است.این موضعگیری مدیرکل آژانس بازتاب اختلافات اروپا با آمریکا بر سر توافق با جمهوری اسلامی بدون حضور آنهاست. وی یک روز پیش از ورود به ایران در یک مصاحبه با لوموند در پاسخ مصاحبهگر که میپرسد: آیا تصمیم شما برای سفر به ایران از سوی هر دو طرف مداخلهگرانه تلقی شده است؟ پاسخ داد: خیر.” نیازی نداشتم خودم را تحمیل کنم. همه بر این موضوع توافق دارند که مشارکت آژانس بینالمللی انرژی اتمی همواره ضروری است، صرفنظر از ماهیت مذاکرات. بدون حضور ما، هر توافقی تنها یکتکه کاغذ است. ” مدیرکل آژانس در مورد ضرورت فوری دستیابی به توافق در سال ۲۰۲۵ در مقایسه با سال ۲۰۱۵، با توجه به تواناییهای جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هستهای، میگوید: اگرچه ایران مواد کافی برای تولید نهتنها یک بلکه چند بمب را در اختیار دارد، اما هنوز سلاح هستهای ندارد. این مانند یک پازل است؛ قطعات را دارد و میتواند روزی آنها را کنار هم بگذارد. هنوز تا دستیابی به آن فاصله وجود دارد. اما این فاصله زیاد نیست و باید به آن اذعان کرد در چهار سال گذشته، شتاب بسیار مداومی از سوی ایران در این زمینه دیدهشده است. اینکه تنها به جامعه بینالمللی بگویید ما سلاح هستهای نداریم کافی نیست تا باور شود. ما باید بتوانیم این موضوع را راستی آزمایی کنیم.
وی در تهران نیز گفت ایران و ایالاتمتحده در حال از دست دادن زمان برای رسیدن به توافق هستند. معاون وزارت خارجه ایران اما در مصاحبهای با تلویزیون جمهوری اسلامی گفت : مدیرکل آژانس برای پیوستن به موضوع مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا عجله کرده است.
بنابراین تحت شرایطی که در فوق به آن اشاره شد حتی به نتیجه رسیدن مذاکرات جمهوری اسلامی و ترامپ و رسیدن به نوعی توافق بر سر نزاع هستهای در محدودهای که موردبحث قرار گرفت، به معنای پایان اختلافات و حتی برچیده شدن تمام تحریمها نخواهد بود. اختلافات دیگر همچنان پابرجا خواهد ماند. مادام که جمهوری اسلامی بهعنوان یک دولت دینی باسیاستهای تاکنونی آن وجود داشته باشد، تضادها و اختلافات بهجای خود باقی خواهد ماند. مردم ایران زمانی از عواقب این تضادها و رقابتهای میان رژیم سرمایهداری و ارتجاعی جمهوری اسلامی و دولتهای ارتجاعی رقیب آن خلاص خواهند شد که تحولی سیاسی در درون ایران رخ دهد و این تحول مقدم بر هر چیز مستلزم تلاش مردم ایران برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است که موجودیتش جز فقر و فلاکت، فشارهای متعدد مادی و معنوی، بی حقوقی، سرکوب و کشتار ارمغانی برای مردم ایران نداشته است.
نظرات شما