تشدید تضادها و بحران‌ها، پی آمد خط قرمز خامنه‌ای

جمهوری اسلامی مادام که به‌عنوان یک دولت دینی به حیات خود ادامه می‌دهد، نمی‌تواند از مخمصه تضادهایی که آن را احاطه کرده‌اند، نجات یابد. همه آن‌هایی که پس از به قدرت رسیدن پزشکیان و شکست‌های پی‌درپی جمهوری اسلامی در خاورمیانه ، به گشایشی جدید برای غلبه بر بحران‌هایی که تمام ارکان نظم حاکم را فراگرفته، از طریق مذاکره و توافقات با قدرت‌های غربی امید بسته بودند، بار دیگر در پی موضع‌گیری اخیر خامنه‌ای دچار یاس و سرخوردگی شده‌اند. به لحاظ  منطقی قابل‌تصور بود رژیمی که با عمیق‌ترین بحران‌ها در داخل و خارج مواجه است، تلاش کند موانعی را که بر سر راه‌حل این بحران‌ها یا لااقل تعدیل آن‌ها وجود دارد، از میان بردارد. بر همین اساس، پزشکیان از همان روزی که به قدرت رسید، مسئله مذاکره با دولت آمریکا و اتحادیه اروپا را در دستور کار قرارداد. کسی هم از سران و مقامات مهم دولتی، مخالفتی با آن نشان نداد. بعید است آدمی که به گفته خودش فقط  با نظر و مداخله خامنه‌ای رئیس‌جمهور شد و در رأس کابینه قرار گرفت، طرح مسئله مذاکره را با وی هم آهنگ نکرده باشد. این‌که خامنه‌ای در طول بیش از شش ماه از به قدرت رسیدن پزشکیان و بحث‌هایی که بر سر مذاکره با آمریکا در جریان بود، کلامی در این مورد نگفت، روشن بود که با اصل گشودن باب  مذاکره با آمریکا مخالفتی ندارد.  به‌ویژه که ترامپ  تا پیش از مراسم تحلیف، پیوسته از حل اختلافات با جمهوری اسلامی از طریق مذاکره صحبت کرده بود. ترامپ اما همین‌که در رأس قدرت اجرائی دولت آمریکا قرار گرفت، از موضع قدرت، منظور خود را از مذاکره روشن کرد. نه‌تنها تحریم‌های جدیدی بر تحریم‌های پیشین افزود، بلکه یک تهدید نظامی را نیز چاشنی آن کرد و گفت اگر جمهوری اسلامی پای مذاکره و توافق نیاید، اسرائیل تأسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی را بمباران خواهد کرد. در همین حال موضوعات مورد مذاکره را به اطلاع جمهوری اسلامی رساند. نه‌فقط برچیده شدن تمام تأسیسات هسته‌ای، بلکه برچیدن سلاح‌های موشکی  و پایان دادن به مداخلات منطقه‌ای، محورهای مورد نظر ترامپ در مذاکراه بود. در یک‌کلام، خلع سلاح جمهوری اسلامی. این آن مذاکره‌ای نبود که جمهوری اسلامی و شخص خامنه‌ای ‌خواستار آن بودند. جمهوری اسلامی  آماده بود بر سر نزاع هسته‌ای عقب‌نشینی کند و به توافقی بر سر کنترل بیشتر فعالیت‌های هسته‌ای تن دهد و در مورد مسائل منطقه‌ای هم فعلاً عقب‌نشینی کند و به توافقاتی دست یابد.

بنابراین با روشن شدن هدف ترامپ از مذاکره که درواقع جمع‌کردن تمام قدرت نظامی جمهوری اسلامی بود، خامنه‌ای نمی‌توانست درجایی که ظاهراً پای حیثیت نظامش در میان بود، آن را بپذیرد. لذا ناگزیر شد سکوت چندین ماه گذشته خود را بر سر این مسئله بشکند و مذاکره با آمریکا را خط قرمز خود اعلام کند.

وی روز ۱۹ بهمن در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش ، ضمن صغرا و کبرا چینی در مورد این‌که “چند وقتی است در سخنان این‌وآن، بحث می‌شود از مذاکره‌ی دولت” و این‌که “کسی مخالف با خوب بودن مذاکره ” نیست، ادامه داد که ” استثنا آمریکا است.”  ” مذاکره‌ی با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد؛ این را باید ما درست بفهمیم. این‌جور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل می‌شود؛ نخیر، از مذاکره‌ی با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود… ما البتّه مشکلاتی در داخل داریم؛ کسی منکر وجود مشکلات نیست. در معیشت مردم، مشکلات فراوانی هست و تقریباً اغلب قشرهای مردم ابتلائاتی دارند، مشکلاتی دارند؛ لکن آن چیزی که این مشکلات را برطرف میکند، عامل داخلی است. ”

سال‌های متمادی خامنه‌ای و تمام باندهای درونی طبقه حاکم که باسیاست‌های داخلی اقتصادی و اجتماعی خود روزگار مردم ایران را سیاه کرده‌اند، ادعا می‌کردند که مسبب تمام فلاکت و بدبختی مردم ایران تحریم‌های آمریکاست. اکنون خامنه‌ای یکسره انکار می‌کرد که بودونبود تحریم‌ها کمترین  تأثیری داشته باشد. البته خامنه‌ای در یک نکته درست می‌گوید که ریشه و علت تمام مشکلات، داخلی است، اما نمی‌گوید و نمی‌تواند بگوید که این ریشه و علت در سیاست‌های جمهوری اسلامی و اساساً موجودیت خود جمهوری اسلامی است. بعد هم نتیجه‌گیری می‌کند:” با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد؛ مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست.”  در ادامه آن نیز در دیدار با سران و متخصصین نظامی رژیم برافزایش قدرت نظامی و تسلیحاتی، ادامه پیشرفت‌ها در همه بخش‌های نظامی و سوق دادن دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلح به سمت تأمین نیازهای دفاعی کشور تأکید نمود و یک‌رشته تهدیدات توخالی هم چاشنی صحبت‌های خود کرد.

با این موضع‌گیری خامنه‌ای، سران و مقامات رژیم از پزشکیان و کابینه تا رئیس مجلس و دیگر مقامات حکومتی،‌ به ناگزیر، اطاعت خود را از رهنمودهای خامنه‌ای ابراز داشتند. پزشکیان گفت: “ما رهبریت رهبر انقلاب و کلام ایشان را فصل الخطاب رفتار و عملکرد و سیاست خود می‌دانیم.”  دیگران هم بر همین منوال. بنابراین، ماجرای مذاکره با آمریکا برای حل‌وفصل اختلافات طرفین که ظاهراً قرار بود گره‌گشای مشکلات رژیم به‌ویژه بحران اقتصادی باشد، در شرایط  کنونی به پایان رسید.

اما این مسئله بی‌تردید عواقب جدی اقتصادی و سیاسی  برای جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت. اولین آن تشدید اختلافات و تضاد با دولت آمریکا و برخی دولت‌های دیگر است  که باسیاست فشار حداکثری ترامپ و دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی هماهنگی دارند. بنابراین، بر طبق سیاست فشار حداکثری ترامپ  نه‌فقط تحریم‌های تا کنونی ادامه خواهد یافت، بلکه این تحریم‌ها تشدید و جمهوری اسلامی با محدودیت‌ها و فشارهای اقتصادی و مالی بیشتری مواجه خواهد شد.

صدور نفت و گاز و محصولات پتروشیمی و درآمدهای حاصل از آن‌ها کاهش خواهد یافت. محدودیت‌های جدیدی بر صادرات و واردات کالاهای موردنیاز مؤسسات تولیدی ایران و حتی نیازهای مصرفی موردنیاز روزمره مردم نیز اعمال خواهد شد. درنتیجه، رکود اقتصادی عمیق‌تر و تورم ابعاد وخیم‌تری خواهد یافت. در همین حال، کاهش درآمد دولت از فروش نفت و گاز خزانه دولت را به کلی تهی خواهد ساخت. کسری بودجه سال آینده که یک تریلیون تومان تخمین زده می‌شود، به بحران مالی دولت ابعاد جدیدی خواهد داد. پوشیده نیست که درنتیجه عمیق‌تر شدن بحران اقتصادی رکود-تورمی و ورشکستگی مالی دولت، وضعیت مادی و معیشتی توده‌های کارگر و زحمتکش وخیم‌تر خواهد شد، چراکه جمهوری اسلامی به روال گذشته تلاش خواهد کرد فشار ناشی از بار بحران و تحریم‌ها را مستقیماً بر گرده کارگران و زحمتکشان قرار دهد. بدیهی است که تحت چنین شرایطی تضاد توده‌های زحمتکش مردم ایران نیز با طبقه حاکم تشدید و مبارزه آن‌ها اعتلای نوینی خواهد یافت.

جمهوری اسلامی در همان حال که مذاکره با آمریکا را متوقف کرده، در تلاش است از طریق مذاکره با اتحادیه اروپا به‌نوعی توافق با کشورهای اروپائی دست یابد. لااقل مانع از فعال شدن مکانیسم ماشه شود  و از دامنه فشارهای اقتصادی بکاهد. بعید است که در این عرصه نیز توفیقی داشته باشد. چراکه اولاً- مشروط است به این‌که جمهوری اسلامی تا کجا حاضر به عقب‌نشینی بر سر پرونده هسته‌ای و موشک‌هاست. ثانیاً – وابسته است به سطح مناسبات دولت آمریکا و اتحادیه اروپا در شرایط کنونی. اما به‌رغم هر اختلافی که این دو قدرت امپریالیستی غرب با یکدیگر داشته باشند، احتمال آن بسیار ضعیف است که اتحادیه اروپا بخواهد یا حتی بتواند وارد مناسباتی با جمهوری اسلامی مجزا از آمریکا شود. از هم‌اکنون اقداماتی در کنگره و سنای آمریکا آغازشده تا اروپا را برای فعال کردن مکانیسم ماشه و برگرداندن تمام تحریم‌ها زیر فشار قرار دهند.

با در نظر گرفتن این واقعیت که نه‌فقط گروه‌های موسوم به اصلاح‌طلب، بلکه گروه‌های از جناح اصول‌گرا، از مدت‌ها پیش یگانه راه‌حل  بحران‌های داخلی رژیم را مذاکره و سازش با آمریکا در جهت رفع تحریم‌ها، فروش بیشتر نفت و جذب سرمایه اعلام کرده بودند، سیاست اعلام‌شده خامنه‌ای و منع  مذاکرات چه عواقبی برای جناح‌های رژیم خواهد داشت؟ روشن است که آن‌ها درزمینهٔ اقتصادی هیچ برنامه‌ و سیاستی جز آنچه تاکنون داشته، نخواهند داشت. ادامه سیاست اقتصادی نئولیبرال. اما این سیاست که در اساس یک سیاست شکست‌خورده است و نتایج آن را تاکنون همگان دیده‌اند، بدون همراهی و حمایت قدرت‌های جهانی به‌ویژه آمریکا و اروپا نه‌فقط  کمترین نتیجه‌ای برای رژیم نخواهد داشت، بلکه اوضاع را وخیم‌تر خواهد کرد. در بن‌بست قرار گرفتن کابینه پزشکیان و متوقف شدن مذاکره ، از هم‌اکنون تضاد جناح‌های رژیم را تشدید کرده است. جناحی که منافع خود را در مذاکره و سازش با آمریکا می‌بیند، در برابر سیاست خامنه‌ای به مخالفت بر خواهد ساخت. روزنامه‌های وابسته به این جناح  از هم‌اکنون مستقیم و غیرمستقیم مخالفت خود را با موضع خامنه‌ای که عملاً به سیاست رژیم تبدیل‌شده، اعلام کرده‌اند. حتی برخی خواستار استعفای پزشکیان شده‌اند. گرچه پزشکیان تبعیت خود را از خامنه‌ای و سیاست او اعلام کرده است، اما مشکل بتواند در اوضاع بحرانی کنونی کاری از پیش ببرد. وی فقط می‌تواند بحران‌های موجود را عمیق‌تر و تضاد جناح‌های درونی طبقه حاکم را تشدید کند.

معضلاتی که جمهوری اسلامی با آن روبه‌رو خواهد بود، به آنچه گفته شد، خلاصه نمی‌شود. در ادامه تشدید تحریم‌ها،  فشار سیاسی سنگینی نیز بر جمهوری اسلامی وارد خواهد آمد. کشمکش‌های سیاسی منطقه‌ای  می‌تواند حتی به درگیری‌های نظامی ولو محدودی نیز بیانجامد. مستثنا از این‌که ترامپ تهدیدات خود را عملی کند و رژیم اسرائیل با کمک نظامی آمریکا مراکز هسته‌ای یا نظامی جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار بدهد یا ندهد، اقدامات ایذائی سیاسی و نظامی رژیم اسرائیل علیه جمهوری اسلامی تشدید خواهد شد. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که سیاست خامنه‌ای مبنی بر ممنوعیت مذاکره با دولت آمریکا، تضادهای داخلی و خارجی رژیم را تشدید، بحران‌های نظم موجود را عمیق‌تر و موقعیت متزلزل جمهوری اسلامی را وخیم‌تر خواهد ساخت.

جمهوری اسلامی برای مقابله با این اوضاع بحرانی که نارضایتی گسترده‌تر توده‌ها و اعتلای مبارزات آن‌ها را در پی خواهد داشت، پاسخی به مطالبات توده‌های مردم جز تشدید اختناق و سرکوب نخواهد داشت.

جمهوری اسلامی  مادام که به حیات خود ادامه دهد، راهی جز تشدید تضادها و عمیق‌تر کردن بحران‌ها نداشته و نخواهد داشت. هیچ چشم‌اندازی برای بهبود اوضاع  به نفع مردم ایران و تحقق مطالبات آن‌ها در چهارچوب نظم موجود وجود ندارد. برعکس، روزبه‌روز وضع وخیم‌تر خواهد شد. بنابراین،  تنها راه برای نجات از وضعیت فاجعه‌باری که رژیم ارتجاعی و ستمگر حاکم بر مردم ستمدیده ایران تحمیل کرده، مبارزه‌  متشکل کارگران و زحمتکشان، زنان و جوانان و تمام ستمدیدگان، برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تمام نظم موجود است.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۰۸  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.