بهرغم تلاشهای مذبوحانه خامنهای و جیرهخواران نظامی و سیاسی نظم حاکم در انکار شکست خردکننده جمهوری اسلامی در جریان رویدادهای سیاسی اخیر خاورمیانه، که از شکست گروههای اسلامگرای فلسطینی در غزه آغاز و به شکست و عقبنشینی حزبالله در لبنان و سرنگونی رژیم بشار اسد در سوریه انجامید، تحولات خاورمیانه برای جمهوری اسلامی همچون طوفان ویرانگری است که تمام هست و نیست منطقهای آن را تقریباً نابود کرده است. عواقب این شکست تا جایی که به سیاست خارجی رژیم برمیگردد، فقط در این نیست که آنچه را در طول لااقل سه دهه گذشته برای تحقق سلطه و هژمونی بلامنازع در خاورمیانه ساخته بود، ویران شد، بلکه پی آمد آن همچنان در عرصه سیاسی، یکی پس از دیگری فرامیرسد.
در لبنان، کشوری که حزبالله به اتکای قدرت نظامی خود و حمایتهای مالی و سیاسی بیدریغ جمهوری اسلامی، به دولتی در دولت لبنان تبدیلشده بود و همین قدرت به آن امکان داده بود تا مانع از انتخاب ریاست جمهوری در دو سال گذشته شود، اکنون ناگزیر شده است به آنچه که نمیخواست تن دهد و انتخابات ریاست جمهوری به شیوه لبنانی آن، از طریق پارلمان و مداخله مستقیم قدرتهای جهانی و منطقهای ذینفع ، برگزار شد.
مقدمات این انتخابات از همان توافقنامه آتشبس میان اسرائیل و لبنان با وساطت دولتهای آمریکا و فرانسه فراهم شد. میبایستی رئیسجمهوری بر سرکار آید که بهویژه موردحمایت قدرتهای امپریالیست آمریکائی و فرانسوی باشد. از همین رو، از چند روز پیش از انتخابات، دولتهای ذینفع، رئیسجمهور مورد تأیید و حمایت خود را اعلام کردند.
“آموس هوکشتاین، فرستادە ویژه ایالات متحدە در امور خاورمیانە، در سفری به بیروت گفتە بود کە ژنرال ژوزف عون فرمانده ارتش لبنان مورد اعتماد آمریکاست و تجربه همکاری با او موفق بوده است.”
یک روز پیش از انتخابات نیز نمایندگان فرانسه و عربستان سعودی با تعدادی از فراکسیونهای پارلمان در بیروت ملاقات کردند و آنها نیز بر انتخاب ژوزف عون تأکید نمودند. بنابراین کسی میبایستی ریاست جمهوری را در دست گیرد که از پشتیانی ارتش لبنان برای خلع سلاح حزبالله و کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی از این کشور برخوردار باشد. با تحولات سیاسی که در پی شکست حزبالله پیشآمده بود، گروههای اسلامگرای شیعه حزبالله و امل نمیتوانستند بار دیگر پیشنهاد موردنظر خود را که سلیمان فرنجیه بود، مطرح کنند. از همین رو، پیش از آنکه انتخاباتی برگزار شود، خود وی از کاندیداتوری به نفع ژوزف عون کنارهگیری کرد و در بیانیهای گفت: « با توجه به آنچه که پیش آمده، اعلام میکنم که کاندیداتوری خود را که هیچگاه مانعی در برابر فرایند انتخابات نبوده، پس میگیرم و از ژنرال ژوزف عون حمایت میکنم.» برخی از احزاب دیگر نیز ازجمله حزب سوسیالیست مترقی، حزب عمدە دروزیهای لبنان، نیز از ژنرال عون حمایت کردند.
حزبالله و امل هم که چارهای جز پذیرش ژوزف عون در اوضاع سیاسی جدید نداشتند، پیشاپیش اعلام کردند که انتخابشان میان بدو بدتر، ژوزف عون و سمیر جعجع، ژوزف عون خواهد بود.
روز پنجشنبه ۲۰ دیماه جلسه پارلمان لبنان برای انتخاب رئیسجمهوری با حضور نمایندگان برخی کشورها ازجمله اعضای کمیته بینالمللی پنججانبه حلوفصل بحران ریاست جمهوری لبنان، متشکل از فرانسه، عربستان، آمریکا، قطر و مصر تشکیل شد. در دور اول انتخابات، امل و حزبالله رأی سفید به صندوق ریختند تا مانع انتخاب عون در دور اول شوند. ظاهراً قصدشان این بود که نشان دهند هنوز تأثیرگذاری سیاسی خود را حفظ کردهاند. اما در دور دوم، رأی دادند و ژوزف عون با ۹۹ رأی از ۱۲۸ رأی انتخاب شد.
ژوزف عون پس از انتخاب، در سخنرانی خود گفت: امروز مرحله جدیدی از تاریخ لبنان آغازشده است . اگر میخواهیم کشوری بسازیم، همه باید تحت حاکمیت قانون باشیم. وی سپس بر مبارزه با تروریسم و جلوگیری از تجاوزات رژیم اسرائیل به خاک لبنان تأکید کرد. همچنین بر ایجاد روابط خوب با کشورهای عربی و در پیش گرفتن سیاست بیطرفی مثبت تأکید نمود. مهمتر از بخشهای دیگر سخن رانیش، این بخش بود که گفت:”از نقش خود بهعنوان فرمانده کل نیروهای مسلح برای تأیید حق دولت در انحصار حمل سلاح استفاده خواهم کرد. ما نباید برای قلدری علیه یکدیگر به بیرون [طرفهای خارجی]تکیه کنیم».
آنچه از نتایج این انتخابات روشن است، ژنرال عون بهعنوان شخصیت موردنظر آمریکا، فرانسه و عربستان سعودی برای پیشبرد توافقات آتشبس و ازجمله اجرای دقیق و کامل قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل که یکی از مفاد آن خلع سلاح حزبالله لبنان است، برگزیدهشده است. همانگونه که از سخنرانی وی پیداست، دوره دشواری برای حزبالله و جمهوری اسلامی در لبنان آغازشده و بعید است که حزبالله در شرایط سیاسی کنونی خاورمیانه بهویژه پس از شکست و سرنگونی بشار اسد، بتواند در برابر خلع سلاح مقاومت کند و جنگ داخلی جدیدی برپا شود. در همین حال، پوشیده نیست که دوره مداخله علنی جمهوری اسلامی نیز در لبنان به پایان رسید و دیگر بهسادگی نمیتواند حتی با کمکهای مالی خود، حزبالله را ازنظر سیاسی تقویت کند. هنوز این انتخابات رخ نداده بود که کنترل شدیدی بر رفتوآمدهای ایرانیان به لبنان آغاز گردید و بر سر بازرسی چمدانهای دیپلماتهای جمهوری اسلامی که ظاهراً حاوی پول برای حزبالله بود، کشمکش شدیدی در فرودگاه بیروت رخ داد.
یکی از پیامدهای فوری انتخاب رئیسجمهوری لبنان، سفر میقاتی نخستوزیر به سوریه و ملاقات وی با احمدالشرع بود که خبر خوبی برای حزبالله و جمهوری اسلامی نبود. نخستوزیر لبنان در سوریه اعلام کرد: روابط جدیدی میان سوریه و لبنان را پایهگذاری خواهیم کرد. در این دیدار طرفین ازجمله در مورد کنترل مناطق مرزی سوریه و لبنان توافق کردند.
اما درحالیکه اوضاع سیاسی داخلی لبنان لااقل در شرایط کنونی کاملاً به زیان جمهوری اسلامی برهمخورده است، خامنهای با بحران جدیدی در عراق مواجه شده است. پس از سرنگونی بشار اسد، فشار دولت آمریکا و اسرائیل به دولت عراق برای برچیدن بساط گروههای مسلح طرفدار جمهور اسلامی افزایش یافت. دولت عراق زیر این فشار، رسماً اعلام کرد که ازاینپس هیچ اقدام نظامی از عراق علیه اسرائیل صورت نخواهد گرفت و در عمل نیز این تعهد دولت عراق عملی شد و شبهنظامیان عراقی حملات موشکی به اسرائیل را متوقف کردند. اما به نظر میرسد که تهدیدات برای انحلال حشدالشعبی جدی است. دولت آمریکا برای انحلال حشدالشعبی به عراق اولتیماتوم داده که میتواند عواقب سیاسی، اقتصادی و نظامی برای این کشور در پی داشته باشد. درنتیجه، اختلاف در درون طبقه حاکم عراق و نمایندگان سیاسی آن بر سر خلع سلاح حشدالشعبی بالاگرفته است. این گروه شبه نظامی به اتکای گروههای سیاسی حامی خود در قدرت سیاسی و جمهوری اسلامی ایران حاضر به خلع سلاح نشده است. از همین روست که روز چهارشنبه ۱۹ دیماه، نخستوزیر عراق وارد ایران شد تا بر سر این مسئله با خامنهای مذاکره کند. از نتیجه گفتگوها چیزی به بیرون درز نکرده است، اما از موضعگیری خامنهای در دیدار با نخستوزیر عراق چنین برمیآید که جمهوری اسلامی مخالف خلع سلاح گروههای اسلامگرای وابسته به خود در عراق است.
خامنهای در دیدار با نخستوزیر عراق گفت: “قرائن و شواهد حاکی از تلاش آمریکاییها برای تثبیت و گسترش حضور خود در عراق است که باید در مقابل این اشغالگری با جدیت ایستاد. حشدالشعبی نیز یکی از مؤلفههای مهم قدرت در عراق است که باید در جهت حفظ و تقویت بیشازپیش آن اهتمام داشت.”
روشن است در شرایطی که نقش امپریالیسم آمریکا در منطقه خاورمیانه افزایشیافته است، دولت آمریکا در تلاش است نفوذ خود را در عراق نیز بسط دهد. دولت عراق هم که اساساً موجودیتش مدیون آمریکا و اشغال نظامی این کشوراست ، نمیتواند بر خلاف خواست آمریکا عمل کند. بنابراین، خامنهای شدیداً نگران است که با خلع سلاح حشدالشعبی که متشکل از چندین گروه نظامی است، نفوذ خود را یکسره در عراق از دست بدهد.
پوشیده نیست در شرایطی که سوریه بهکلی ازدسترفته و حتی قرار است حزبالله لبنان خلع سلاح شود، گروههای مسلح عراقی وابسته به جمهوری اسلامی دیگر آن اهمیتی را که در چهارچوب استراتژی منطقهای جمهوری اسلامی داشتند، ازدستدادهاند. اما نگرانی جمهوری اسلامی از انحلال حشدالشعبی این است که در پی این انحلال، گروههای سیاسی طرفدار جمهوری اسلامی در عراق نیز موقعیت خود را از دست بدهند و نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی در عراق پایان یابد. در همین حال از آن بیم دارد که با منحل شدن حشدالشعبی، با توجه به تحولات سوریه، شرایطی فراهم شود که یکسره قدرت سیاسی از دست جناحهای کنونی عراق خارج شود. ازاینروست که جمهوری اسلامی همچنان با خلع سلاح حشدالشعبی مخالفت میکند. این مخالفت البته در اوضاع سیاسی کنونی نمیتواند دوام آورد. اما میتواند عواقب وخیمی برای مردم عراق در پی داشته باشد. مگر آنکه تودههای کارگر و زحمتکش عراق که در چندین سال اخیر مکرر به مقابله با باندهای اسلامگرای طبقه حاکم برخاستهاند، بار دیگر در میانه این کشمکشهای داخلی و خارجی بپا خیزند و ابتکار عمل را در دستگیرند. مسئله هر شکلی که به خود بگیرد، این واقعیت به جای خود باقی است که جمهوری اسلامی در عراق نیز بازنده خواهد بود.
نظرات شما