از زمانی که پزشکیان با نظر خامنهای بر صندلی ریاستجمهوری نشست، هر بار که میکروفونی بهدست گرفت از ناترازی حرف زد. کلمهای که امروز ورد زبان اعضای کابینهی وی شده است. “ناترازی” اما چیزی نیست جز اسم رمز افزایش قیمتها. از قیمت بنزین، تا برق، گاز و آب برای تامین هزینههای نظامی و دستگاه سرکوب. همانگونه که تودههای کار و زحمت نتایج این سیاستها با همین بهانهها را در افزایش بهای نان در سفرههای محقر خود شاهدند. از افزایش بهای نان، کاهش تعداد نانواییهای یارانهای و سهمیه آرد نانواییهای یارانهای تا حذف آرد یارانهای نانواییهای فانتزی، مصارف صنعتی مانند کارخانههای تولید ماکارونی و بیسکویت، قنادیها و غیره.
حتا بهای “نان یارانهای” (به عنوان یکی از کنترل شدهترین قیمتها) نیز بهطور واقعی از زمان آغاز طرح هدفمندسازی یارانهها در سال ۸۹ تا به امروز بیش از ۴۰ برابر شده است که از میزان افزایش حداقل دستمزد در طی این مدت بیشتر بوده است. با این وجود وزیر جهاد کشاورزی کابینه پزشکیان ۲۶ آبان گفت: “یکی از نگرانیها و دغدغههای ما پرداخت یارانههای بسیار زیادی است که در حوزه نان داده میشود”. به راستی که این میزان از پستی و دنائت را تنها میتوان از این موجودات رذل و آدمکش انتظار داشت.
از “خصوصیسازی” رفسنجانی و خاتمی تا “هدفمندسازی یارانهها” و “جراحی اقتصادی” همه نامهای متفاوت یک سیاست مشخص اقتصادی به نام “سیاستهای اقتصادی نئولیبرال” هستند. بیهوده نبود که طرح “هدفمندسازی یارانهها” به شدت مورد استقبال “صندوق بینالمللی پول” و “بانک جهانی قرار گرفتند. اما نتایج این طرحها چه بود؟!
از نابودی و تعطیلی بسیاری از کارخانجات تا خالی شدن سفره تودههای کار و زحمت. از محروم شدن فرزندان کارگران از تحصیل و یا آموزش مناسب تا محرومیت از درمان و دارو. از قطعی برق تا گرانی و همزمان محروم شدن از برق و آب و گاز. آنچه که امروز همگان شاهد آن هستیم.
پزشکیان در عرصهی اقتصاد وظیفهای ندارد جز ادامهی سیاستهای گذشته حتا با شتابی بیشتر. این نکته حائز اهمیت بسیار است که با گذشت زمان و تشدید بحران مالی رژیم و همپای آن گسترش فساد که در جهان امروز کمنظیر است نه تنها قدمی برای بهبود وضعیت کارگران و زحمتکشان برداشته نمیشود که درست برعکس سیاستهای اقتصادی فوق شتاب بیشتری مییابند، برای نمونه “جراحی اقتصادی” کابینه رئیسی که تورمی بیسابقه را به تودهها تحمیل کرد. پزشکیان نیز آمده است تا کار نیمه تمام رئیسی در “جراحی اقتصادی” را ادامه دهد و “اصلاحطلبان” نیز وظیفه دارند تا چهرهی وی را بزک کنند. پزشکیان که حامل و محصول همهی بحرانهای جمهوری اسلامی است، بهطور طبیعی با تعمیق بحران مالی رژیم، باید “جراحی اقتصادی” را آنگونه پیش برد که حتا از دوران رئیسی نیز در تحمیل فقر بیشتر به تودهها سبقت بگیرد.
اسم رمزی را هم که پزشکیان برای پیشبرد “جراحی اقتصادی” انتخاب نمود “ناترازی” است و راه حل او نیز یک چیز است: “افزایش قیمت”. تنها راه حلی که به مغز علیل پزشکیان و اطرافیاناش میرسد، چرا که آنها تنها وظیفهای را که برای خود قائل هستند، ادامه حیات جمهوری اسلامی از امروز به فرداست، بدون هیچ چشماندازی برای آینده و حتا دو روز بعد. هیچ کابینهای تاکنون جرات نکرده بود هزینههای نظامی در بودجه سالانه را ۲۰۰ درصد افزایش دهد، اما حقوق معلمان و بازنشستگان و دیگر حقوقبگیران دولت را تنها ۲۰ درصد. آنهم بودجهای که نسبت به سال گذشته ۴۷ درصد در درآمدها و هزینهها افزایش داشته است. آن وقت در همین بودجه هیچ مبلغی برای ساخت نیروگاه، بهبود شبکه آبرسانی، حل معضل کمبود گاز، حل معضل بنزین، حل بحران محیط زیستی و بسیاری از دیگر معضلات مهم جامعه در نظر گرفته نشده است.
در این روزها پزشکیان و کابینهی وی سخت در تلاشند تا زمینههای حل “ناترازی” بودجه را با “افزایش قیمت” بنزین، برق، گاز و آب آماده سازند. یکی از این اقدامات تصمیم کابینه پزشکیان برای آزادسازی واردات بنزین سوپر در روز چهارشنبه ۲۳ آبان است. براساس تصمیم کابینه بهای بنزین سوپر وارداتی غیریارانهای خواهد بود که با دلار بازار آزاد هر لیتر ۸۴ هزار تومان (دلار مبادلهای ۵۶ هزار تومان) خواهد بود. فروش بنزین سوپر با این قیمت در واقع چیزی نیست جز آمادهسازی ذهنیت جامعه برای برداشتن قدمهای بعدی که شامل تغییر سهمیه بنزین و بالا بردن قیمت بنزین آزاد است.
در رابطه با بهای گاز خانگی نیز کابینه پزشکیان ۲۰ آبانماه، وزارت نفت را موظف ساخت تا با تغییر تعرفههای مصرف گاز در بخش خانگی، بخشهای بیشتری از مصرفکنندگان خانگی گاز را در گروه مشترکان پُرمصرف قرار داده و بالاترین تعرفه فروش براساس بهای فوب گاز را از آنها بگیرد. بهنحوی که پُرمصرفترین گروهها برای هر متر مکعب گاز میباید بین ۵ تا ۶ هزار تومان پرداخت کنند. براساس این مصوبه کل مصرفکنندگان بخش خانگی به ۱۲ گروه تقسیم شده که ۶ گروه جزو پرمصرفها تعریف شدهاند که بهای گاز مصرفی گروه ۷ از ۵۵۰ تومان شروع شده و در نهایت گروه ۱۲به ۶ هزار تومان میرسد. براساس این مصوبه بهای گاز مشترکان غیرخانگی نیز افزایش مییابد که در نهایت منجر به افزایش بهای کالاها میشود. همچنین بهای گاز مایع (سیلندر) برای مناطقی که فاقد لولهکشی گاز هستند بیش از سهمیهای که دولت معین کرده ۳۰ درصد افزایش یافت.
براساس گزارش رسانههای ایران، ۱۶ مهر کابینه بدون سروصدا بهای آب را نیز پلکانی افزایش داد، به نحوی که بهای آب برای مشترکان “بدمصرف” تا ۵۵ درصد افزایش یافت. بهای آب “بدمصرف”ها که ۴۸ درصد مشترکان خانگی را شامل میشود، پیش از این ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بود که بدین ترتیب به محدودهی ۳۰۰ هزار تومان رسید.
نکته قابل توجه دیگر در رابطه با مصرف آب و بهطور خاص تهران این است که به دلیل فرسودگی شبکه آبرسانی که عمر آن بالای ۳۰ سال است، آب زیادی نشت میکند که بهنوبهی خود موجب فروریزش زمین در برخی مناطق شده است. فروریزش زمین در تهران تنها در دو هفتهی اخیر موجب کشته شدن ۴ انسان گردید. اما بهرغم اهمیت این مساله جمهوری اسلامی هیچ بودجهای برای نوسازی شبکه آبرسانی در نظر نگرفته است. تنها با کسر کوچکی از هزینههای نظامی، جمهوری اسلامی میتوانست شبکه آبرسانی را نوسازی کرده و از این طریق کار نیز برای گروهی از بیکاران ایجاد کند.
در رابطه با معضل برق هم که این روزها مردم ایران با آن درگیر هستند، وزیر نیرو ۷ آبان گفته بود: “مطابق با قانون مانعزدایی صنعت برق، وزارت نیرو نباید وابسته به بودجه دولتی باشد و دولت موظف است دیگر نقشی در تامین ریالی برق نداشته باشد”. مدیرعامل شرکت توانیر نیز همان روز با اشاره به مصوبه مجلس اسلامی گفت: “قیمت برق مشترکان پُرمصرف پلکانی افزایش مییابد… تا میزان الگوی مصرف نیم برابر هزینه تامین تا ۱.۵ برابر الگو ۱.۵ برابر هزینه تامین تا ۲.۵ برابر الگوی مصرف و بیشتر از ۲.۵ برابر الگوی مصرف ۵ برابر هزینه تامین برق در تعرفه برق مشترکین لحاظ میشود”. این را نیز همگان میدانند که الگوی مصرف برق، گاز و آب بهگونهای است که بخش بزرگی از مصرفکنندگان را شامل میشود، همانطور که در مورد آب و گاز براساس الگوی مصرف، حدود نیمی از مشترکان “بدمصرف” محسوب میشوند.
جمهوری اسلامی در حالی ناترازی را به قیمت کالا پیوند میزند که همگان میدانند مشکل ناترازی به عدم سرمایهگذاری در زیرساختها برمیگردد. چگونه ممکن است در کشوری که دارای دومین ذخایر شناخته شده گاز است، گاز به ویژه در فصول سرد سال با کمبود روبرو گردد؟ تنها در جمهوری اسلامی که با چپاول منابع ملی و غارت دسترنج کارگران سیاستهای جنگطلبانه خود را پیش میبرد و درگیر فسادی کمنظیر در جهان است، این امکان وجود دارد.
در جمهوری اسلامی همواره هزینههای نظامی و سرکوب جایگاه اول را داشته است و اگر هم پولی ماند مقامات دولتی آن را به جیب میزنند و چیزی برای مردم و زیرساختها که یکی از پیش شرطهای رشد اقتصادی است، باقی نمیماند.
برای مثال همین قطعی برق در صنعت فولاد در سه سال اخیر موجب کاهش تولید به ارزش ۳۱۰ هزار میلیارد تومان شده است. همین مساله در مورد صنعت سیمان، پتروشیمی و دیگر صنایع کم و بیش صادق است.
همین که سال به سال وضعیت بدتر میشود نشاندهندهی این واقعیت است که در عمل برای جمهوری اسلامی این امور از اولویت برخوردار نیستند. امسال اولین سالی است که قطعی برق از پاییز شروع شد. سالهای قبلتر قطعی برق به تابستان محدود بود، بعد به زمستان رسید و حالا دارد چهارفصل میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران، ذخایر گازوئیل نیروگاهها ۴۳ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته و گازرسانی به نیروگاهها نیز زودتر از سالهای گذشته محدود شده است.
براساس اعلام رئیس “اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران”، ناترازی برق به ۲۴ هزار مگاوات رسیده و به دلیل کمبود روزانه ۵ میلیون لیتر گازوئیل، هم اکنون از ذخایر استراتژیک برای جبران بخشی از کمبود استفاده میشود. همچنین براساس اخبار منتشره مازوت نیز با کمبود روبروست. در واقع ممنوعیت استفاده از مازوت در سه نیروگاه نه بخاطر سلامتی مردم که به خاطر کمبودهاست وگرنه کیست که نداند قطعی برق برای مردم بویژه برخی از بیماران تا چه حد حیاتی است و چه زیانها و معضلاتی را در زندگی روزمره مردم بوجود میآورد.
رئیس “اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران” میگوید: “ما اکنون به ناترازی همزمان تمامی حاملهای انرژی برخورد کردهایم. نیروگاهها گاز ندارند، در نتیجه برق نداریم، بعد میرویم سراغ گازوییل، باز هم نداریم بعد میرویم سراغ مازوت باز هم نداریم… به نظر من سال آینده به ۲۴ هزار مگاوات ناترازی میرسیم. کسری گاز ما هم به ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون مترمکعب خواهد رسید. این یعنی نزدیک ۵۰ درصد ناترازی گاز”.
در ایران بهطور متوسط سالیانه بین ۲۸۰ تا ۳۰۰ روز آفتاب است. این یعنی یک منبع عالی برای نیروگاههای خورشیدی که نه تنها با محیط زیست سازگار هستند بلکه ارزانترین منبع برای تولید برق نیز محسوب میشوند، اما جمهوری اسلامی دهها میلیارد دلار (و غیرمستقیم صدها میلیارد دلار) صرف نیروگاه هستهای کرد که تنها ۱ درصد برق کشور را تامین میکند.
به هر جا که بنگریم تنها ویرانی به چشم میآید. فقط سال از پی سال بدتر نمیشود، بلکه همه چیز با شتابی بیش از همیشه رو به ویرانی میرود. این واقعیت یک نکته دیگر را نیز به ما ثابت میکند و آن اینکه شتاب ویرانی، ناتوانی رژیم برای مقابله با این شتاب و حتا اتخاذ سیاستهایی که به این روند شتاب میبخشد، حکایت از اوج فلاکت و به بنبست رسیدن حکومتی دارد که به پایان نزدیک شده است.
حکومت اسلامی به پایان راه رسیده است و این بهترین فرصت برای کارگران و زحمتکشان است که با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برپایی حکومت شورایی برای همیشه از این سرنوشت شوم رهایی یابند و آزادی و رفاه و شادی را در آغوش بگیرند.
نظرات شما