سران و مقامات جمهوری اسلامی بسان راهزنانی هستند که هرلحظه برای خالی کردن جیب تودههای مردم ایران در کمین نشستهاند. این جماعت، اشتهای سیریناپذیری به دزدی، چپاول و غارت دارند. برای آنها مهم نیست که دیگر چیزی در ته جیب تودههای فقیر و گرسنه مردم ایران باقی نمانده است. حتی از نان خشکوخالی آنها نیز نگذشتند.هنوز چند روزی از بر سرکار آمدن پزشکیان نگذشته است که اولین دستبرد کابینه جدید به جیب مردم آغاز شد. گران کردن بهای نان که از شهرستانها آغازشده بود اکنون به تهران رسیده است. بهرسم همیشگی اسلامگرایان شیاد حاکم بر ایران ، پیش از این انکار میکردند که قرار است بار دیگر بهای نان افزایش یابد.
مقامات دولتی نخست اعلام کردند تصمیمی برای گران کردن نان نداریم. اخبار تشکیل جلسات با رئیس اتاق اصناف که انتشار یافت، گفتند تصمیم را بر عهده استانداریها قرار دادهایم. بنابراین، افزایش بهای نان را با این شیادی از استانها آغاز کردند. تهران در نوبت آخر قرار داشت.
۲۶ مرداد بود که روزنامههای رژیم با اشاره به برگزاری چندین جلسه میان رئیس اتاق اصناف و مقامات دولتی برای تعیین تکلیف قیمت نان، از قول رئیس اتاق اصناف تهران نوشتند: “در این جلسات دولت زیر بار گرانی نان نرفت و مصوبهای به امضا نرسید؛ ازاینرو، همچنان مبنای قیمت نان در تهران، مصوبه قبلی است و تخطی از این مصوبه مصداق گرانفروشی خواهد بود.” اما پوشیده نبود که این اظهارنظر همان بازی همیشگی دولت و اصناف برای فریب مردم ناآگاه است. گران شدن نان در شهرستانها مقدمه گرانی آن در تهران بود و تصمیم آن پیشاپیش گرفتهشده بود. دروغ میگفتند. تنها سه هفته بعد از اظهارنظر رئیس اتاق اصناف، در ۱۸ شهریور بود که ” نان در تهران گران شد” به تیتر اول روزنامهها و خبرگزاریها تبدیل گردید. اعلام شد، بهای نان بهاصطلاح یارانهای ۴۰ تا ۶۶ درصد افزایش یافت.
به گزارش روزنامهها و خبرگزاریهای رژیم، رئیس اتحادیه نانوایان سنتی تهران اعلام کرد: قیمت نان سنگک ساده از ۳ به ۵ هزار تومان، نان بربری ساده با آرد نوع (یک)، از یک هزار و ۸۰۰ تومان به ۲ هزار و ۵۰۰ تومان و بربری ساده با آرد نوع (دو) از ۲ هزار و ۵۰۰ تومان به ۳ هزار و ۵۰۰ تومان رسید. قیمت نان لواش با آرد نوع یک از ۵۰۰ تومان به ۷۰۰ تومان و لواش نوع دو نیز از ۶۵۰ به ۹۰۰ تومان تغییر یافت. قیمت نان تافتون نیز با آرد نوع یک از ۷۰۰ به ۸۵۰ تومان و تافتون نوع دو از هزار و ۲۰۰ به هزار و ۵۰۰ تومان افزایشیافته است.
افزایش قیمت نان در تهران همراه بود با افزایش جداگانه بهای کنجد روی نان. اعلام شد مشتریان میتوانند برای هر نان ۱۰ تا ۳۰ گرم کنجد سفارش بدهند. قیمت هر واحد ۱۰ گرمی کنجد از ۱۰۰۰ تومان به ۱۵۰۰ تومان افزایش یافت.
بنابراین قیمت جدید نان بربری کنجدی بر اساس حجم کنجد استفادهشده ۴۰۰۰ تومان و ۵۵۰۰ تومان و نان سنگک کنجدی ۶۵۰۰ تومان، ۸۰۰۰ تومان و ۹۵۰۰ تومان اعلام شد.
اینهمه تازه نرخی است که دولت رسماً اعلام کرده است. قیمتها در نانوائیها متفاوت است. روزنامههای رژیم در همین چند روز اخیر گزارشهای متعددی از فروش نان به قیمتهای بالاتر در مناطق مختلف تهران انتشار دادهاند.
«فرارو» در ۱۹ شهریور از قول یک بازنشسته نوشت:
“«احمد قاسمی» بازنشسته کارگری در روستای کنِ سرآسیاب از توابع شهرانِ تهران زندگی میکند؛ او در مورد گرانی نان میگوید: من امروز (هجدهم شهریور) رفتم نان تافتون خریدم، یک هفته پیش دانهای ۱۲۰۰ تومان بود امروز با من ۳۰۰۰ تومان حساب کردند یعنی یکباره ۱۵۰ درصد تورم!”
با تمام این اوصاف حالا اگر کسی نان بهاصطلاح یارانهای هم پیدا نکرد، باید سراغ آزادپزها برود که بهای تمام انواع نان در آنها دو برابر و گاه بیشتر است.
بااینهمه، این گرانی نان پایان ماجرا نیست. گویا مردم چیزی هم بدهکار شدهاند.هم دولت طلبکار است و هم نانوا.
رئیس کمسیون تخصصی آرد و نان گفت: نانوایان افزایش دستکم ۱۰۰درصدی قیمت نان را انتظار داشتند، دولت زیادی دخالت میکند. یعنی نانوا به مردم لطف کرده و از افزایش صددرصدی کوتاه آمده است. همین ادعا نشان میدهد که بحث بر سر یارانه نیست. یارانه بهانه است و نانواها خواستار افزایش نان به قیمتی که خود تعیین میکنند، هستند.
از سوی دیگر معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار تهران هم در توجیهگرانی نان گفت:
«کل یارانه ۳۰۰ هزارتومانی که هرماه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزارتومانی که برای مردم واریز میشود چیزی حدود ۳۰۰ همت است یعنی ما اندازه همان، فقط در حوزه آرد و نان هزینه میشود که این هزینه سنگینی است.» کدام یارانه؟
با این افزایش بهای نان آنچه که یک خانواده کارگری ۴ نفره در هرماه باید اضافه هزینه کند، بیش ازرقمی است که وی بهعنوان یارانه از آن نام میبرد.
معلوم نیست کی این بازی یارانهها و به بهانه آن خالی کردن جیب مردم پایان خواهد یافت!
واقعیت قضیه این است که مادام نظم موجود ادامه حیات داشته باشد، پایانی بر آن و دیگر شیوههای چاپیدن تودههای زحمتکش مردم ایران وجود نخواهد داشت.اولاً- سیاست اقتصادی طبقه حاکم بر ایران هدف دیگری جز پر کردن جیب سرمایهداران و وابستگان دولتی به بهای تنزل روزافزون سطح معیشت ، فقر، گرسنگی و بیکاری تودههای کارگر و زحمتکش ندارد. ثانیاً- این طبقه با یک دستگاه دولتی عریض و طویل انگل دولتی با جمعیت حقوقبگیر چندمیلیونی آن ، با نهادهای متعدد سرکوب پلیسی، نظامی و جاسوسی و مؤسسات رنگارنگ تحمیق مذهبی و تبلیغاتی ، با دستگاه بوروکراسی دزد و فاسد آن، با هزینههای کلان میلیتاریسم و توسعهطلبی پان اسلامیستی و سازماندهی گروههای مسلح اسلامگرا در کشورهای دیگر، نیاز به هزینههای چنان هنگفتی دارد که قادر به تأمین آنها فقط از طریق چپاول درآمدهای حاصل از نفت و گاز و دیگر منابع زیرزمینی و طبیعی ، انواع و اقسام مالیاتها و عوارض، دلار فروشی و صدور اسکناسهای کاغذی بیارزش نیست. باید پیوسته به سطح معیشت مردم زحمتکش یورش آورد و تا جایی که میتواند مستقیماً جیب کارگران و زحمتکشان را خالی و خالیتر کند. این وظیفه بر عهده کابینههای مختلف نظم حاکم قرارگرفته است که هر بار با فروش دارائیهای عمومی ، خصوصیسازی هرچه بیشتر خدمات عمومی بهویژه آموزشی و درمانی و نیز گران کردن کالاها با توجیه حذف یارانهها، زندگی تودههای مردم را فلاکتبارتر کنند. وقتیکه پزشکیان میگوید باید در برخی رشتهها جراحی کرد، منظورش همین چیزی است که حالا بر سر نان و افزایش چندباره آن آمده است و فردا نمونههای دیگر آن را نیز خواهیم دید. مردمی که دیگر قادر نیستند گوشت کیلوئی ۶۰۰ و ۷۰۰ هزارتومانی و دهها کالای موردنیاز روزمره را بخرند و شکمشان را با نان خالی پر میکنند، حالا باید در خرید و مصرف نان هم صرفهجوئی کنند، تا بخش دیگری از هزینههای دستگاه انگل دولتی تأمین گردد و معضل بحران مالی جمهوری اسلامی کمتر شود.
اما این بهاصطلاح جراحیهای اقتصادی علاوه بر اینکه بهفوریت سطح زندگی توده مردم را تنزل میدهند و بر ابعاد فقر در جامعه ایران میافزایند، عواقب فاجعهبار دیگری را هم در پیدارند. وقتیکه نان تا ۶۶ درصد گران میشود باید انتظار داشت که بهسرعت باعث افزایش بهای کالاهای دیگر شود و به تورم کنونی ابعاد وحشتناکتری بدهد. پیش از آنکه نان گران شود، بهای گوشت، مرغ ، لبنیات، خواروبار و بسیاری از کالاهای دیگر در نیمه اول سال جاری بازهم افزایشیافته بود. حالا باید منتظر بود که در پی گران شدن نان، کالاهای دیگر نیز یک افزایش زنجیروار داشته باشند و نرخ تورم بازهم افزایش یابد. در اوایل هفته جاری خبر از افزایش جدید بهای تخممرغ و لبنیات انتشار یافت و رسماً افزایش بهای شیر اعلام شد.
بنابراین پزشکیان هم که اولین هنرش گران کردن نان بود وظیفهای جز فقیرتر کردن مردم ندارد.امروز مردم ایران با چنان فقری مواجهاند که بیسابقه است. ببینید جمهوری اسلامی چه وضعیت وحشتناکی را پدید آورده است که بخش بزرگی از مردم ایران دیگر قادر نیستند در سال جدید تحصیلی هزینههای تحصیل فرزندان خود را تأمین کنند. خرید اقساطی وسایل تحصیلی دانشآموزان رواج یافته است. در گزارشی که خبرگزاری دولتی مهر از هزینههای هنگفت وسایل تحصیل در همدان انتشار داد، فروشنده لوازمالتحریر میگوید: “سبد خرید لوازمالتحریر امروز به چندین میلیون میرسد که واقعاً از توان بسیاری از خانوادهها خارج است. وی به مشتریانی اشاره میکند که قسطی خرید میکنند و میافزاید: امروز میبینیم لوازمالتحریر را در بسیاری از جاهای کشور با اقساط ۳ تا ۶ ماهه عرضه میکنند.”
دلیل ترک تحصیل میلیونها دانشآموز روشن است. جمهوری اسلامی همهچیز را نابود میکند.
سکوت و بیتفاوتی در برابر اینهمه اجحاف، جنایت و ستم جایز نیست. کسی فکر نکند که وضع بهتر خواهد شد. همانگونه که تجربه نشان داده است در اوضاع کنونی جز وخامت روزافزون شرایط زندگی مردم ایران چشماندازی نیست . جراحی اول پزشکیان که تمام شد، نوبت به جراحیهای بعدی ازجمله افزایش بهای بنزین خواهد رسید. تا روزی که طبقه سرمایهدار و دولت جمهوری اسلامی بر ایران حاکماند راهی برای نجات مردم ایران از فقر، فلاکت و بدبختی نیست و روزبهروز بدتر خواهد شد. راه نجات، اعتراض، مبارزه و سرنگونی نظمی ارتجاعی است که اینهمه فاجعه برای مردم ایران به بار آورده است.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۸۷ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما