اَبَر بحران در سیستم آموزشی ایران!

وضعیت سیستم آموزشی هر کشوری، آئینه تمام نمائی است از اوضاع عمومی آن جامعه، چرا  که برنامه‌ریزی‌ها، سیاست‌ها، محتوا و کیفیت آموزشی و علمی، چگونگی اختصاص امکانات برای دسترسی به علم و دانش و همچنین وضعیت شغلی و رفاهی کادر آموزشی، جنبه های متعددی از این اوضاع را به نمایش‌ میگذارند. سیستم آموزشی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی با بحران عمیق و گستردهای روبروست که از یک سو نتیجه اعمال  سیاستهای نئولیبرالی و از سوی دیگر سیاستهای ارتجاعی و مذهبی حاکمیتی است که در طول حاکمیت اش تمام همّت خود را به کار گرفته تا به جای علم و دانش، دین و خرافات مذهبی را اشاعه دهد و به جامعه تحمیل کند.

ابر بحران موجود در سیستم آموزشی، خود را در آمار ترک تحصیل دانش آموزان در مقاطع مختلف بویژه در مقاطع ابتدائی، کیفیت نازل آموزشی، نبود زیرساخت و تجهیزات ضروری در اماکن و مراکز آموزشی، سطح نازل کیفیت و محتوای درسی، شهریه ها و هزینه‌های نجومی، نبود و کمبود نیرو و پرسنل کافی آموزشی نمایان میکند.

ترک تحصیل و افزایش آمار آن یکی از تبعات این بحران است.  به گزارش مرکز پژوهش های مجلس، آمار ترک تحصیل در کلیه مقاطع آموزشی به یک میلیون نفر رسیده است. تنها در مقطع ابتدائی بیش از ۲۰۰ هزار دانش آموز ترک تحصیل کرده اند که نسبت به آمار سال های ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ یک رشد ۳۰ درصدی داشته است. با این حال  آمار واقعی ترک تحصیل دانش آموزان مقاطع مختلف موجود نیست و هر نهاد و ارگانی روایت آماری مورد نظر خود را ارائه میدهد. با این وجود آمار ارائه شده بویژه در مورد ترک تحصیل دانش آموزان مقطع ابتدائی نشانگر وخامت اوضاع اقتصادی و بار سنگین هزینه‌های تحصیلی بر دوش کارگران و زحمتکشان است  که یا با درآمدهای ریالی ناچار به پرداخت هزینه های دلاری هستند و یا با فقر و فاقه و بیکاری دست و پنجه نرم میکنند و گاه حتی قادر به تامین هزینه های نجومی تحصیلی نیستند. آمار ترک و تحصیل در استانها و مناطق محروم بیداد میکند.  طبق گزارش خبر آنلاین،  ۷۰ درصد  ترک کنندگان تحصیل مربوط به دهک های در آمدی پائین یک تا پنج هستند. همچنین پنج استان به ترتیب استانهای سیستان و بلوچستان،‌خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان‌غربی دارای بیشترین تعداد ترک‌ تحصیل کنندگان‌اند.

روی دیگر سکه، سیستم آموزشی طبقاتی است که بر پایه تبعیض بنا شده است. در آستانه بازگشائی مدارس و آغاز سال تحصیلی روزنامه شرق گزارشی در مورد شهریه‌های مدارس در مناطق مختلف تهران منتشر کرده و نوشته است با این که آموزش و پرورش هزینه شهریه‌ها را مبلغی بین ۸ تا ۱۰ میلیون تومان تعیین کرده اما واقعیت چیز دیگری است. در بعضی مدارس شهریه ها تا ده برابر رقم تعیین شده هم می‌رسد: در قلهک تهران شهریه ۴۰ میلیون تومان، در سعادت آباد تا ۷۵ میلیون تومان و در شریعتی حدود ۲۰ میلیون تومان اعلام شده است. علاوه بر این برخی از این مدارس غیرانتفاعی (که در واقع انتفاعی و خصوصی‌اند)‌ برای سایر امور از جمله صدور دیپلم مبالغ اضافی نیز دریافت می‌کنند. این مدارس برخلاف مدارس دولتی، دارای امکانات وسیع ورزشی، هنری و کتابخانه هستند. در برخی از این مدارس خصوصی، درجه «لاکچری» بودن بر درجه علمی بودن دروس می‌چربد. این مدارس عمدتاً برای اقشار نوکیسه و زالوصفت براه افتاده‌اند که از قِبَل رانت خوری به ثروت‌های افسانه‌ای دست یافته‌اند.

کیفیت نازل و افت سطح آموزشی یکی دیگر از تبعات بحران موجود در سیستم آموزشی در جمهوری اسلامی است. محسن زارعی رئیس مرکز ارزشیابی آموزش و پرورش در نشستی در تاریخ ۱۸ شهریور سال جاری، آمار مربوط به ‌میانگین نمرات دانش آموزان در رشته های مختلف را  بین ۹ تا ۱۲ اعلام کرد. طبق داده های سایت بین‌المللی  «آماردر جهان ما» در سال ۲۰۱۵  -یعنی ۹ سال پیش-  ۲۴ درصد دانش آموزان ایرانی در پایان مقطع ابتدائی قادر به خواندن و نوشتن نبوده اند. به عبارت دیگر از هر ۴ دانش آموزی که مقطع ابتدائی را به پایان رسانده ، یک دانش آموز قادر به خواندن و نوشتن نبوده است. تضاد طبقاتی در سیستم آموزشی  و تفاوت کیفیت آموزشی بین مدارس خصوصی و دولتی در حدی است که هیچیک از ۳۰ رتبه برتر کنکور از دانش آموزان مدارس دولتی  و یا  مدارس مناطق محروم نیستند.

تحت حاکمیت جمهوری اسلامی،  اشاعه خرافات و تحمیل آموزش امور مذهبی در بی‌علاقه کردن دانش‌آموزان و  نزول هر چه بیشتر سطح تحصیلی نقش مهمی داشته‌اند. مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در آستانه سال تحصیلی جدید به نقل از علیرضا کاظمی، وزیر مرتجع آموزش و پروش کابینه پزشکان برتحمیل «اقامه نماز»‌ در مدارس  تاکید کرد و گفت که در ۴۳ سال گذشته از اقامه  نماز در مدارس غفلت شده و لذا از طریق هوش مصنوعی باید برای جا انداختن نماز و ایجاد «بسترهای اقامه نماز»‌ درمدارس و مراکز آموزشی تلاش شود.  پیش‌تر از آن نیز، دولت رئیسی، طرحی را برای اعزام لشگری از طلاب جهت آموزش در مدارس به اجرا گذاشت.

یکی دیگر ازعوامل تاثیرگذار در افت کیفیت تحصیلی، نبود و کمبود کادر آموزشی است. مدارس چند شیفته، شرایط سخت کار معلمان، قراردادهای موقت و کار حق تدریسی، حقوق نازل، فقدان چشم انداز شغلی و تعلیق و اخراج  و زندانی کردن معلمان دلسوز همگی از عواملی‌اند که به کمبود نیرو در آموزش و پرورش منجر شده است. این کمبود در مناطق و نقاط محروم بیش از هر جای دیگر محسوس است. اسماعیل حسین زهی، نماینده خاش درباره کمبود معلم در استان سیستان و بلوچستان- استانی که بیشترین آمار ترک تحصیل دانش آموزان را دارد –  چنین می‌گوید: هم اکنون ما در استان،  ۱۱ هزار معلم کم داریم و ۱۵۰ هزار دانش آموز بازمانده از تحصیل.

تحت حاکمیت جمهوری اسلامی میلیونها تن از فرزندان کارگران و زحمتکشان از تحصیل محروم‌اند و دانش‌آموزان مدارس زیر فشار ارتجاع فرهنگی‌اند . دوسال پیش و  در جریان جنبش انقلابی زن، زندگی،‌ آزادی، عصیان و شورش و اعتراضات شجاعانه دانش آموزان در کلاس‌های درس و عمامه‌پرانی در خیابان‌ها،  از اولین نشانه‌های فروریختن بساط شستشوی مغزی و ارتجاع فرهنگی در مدارس بود.  این ریزش گرچه لازم است، اما ناکافی است. تحول و دگرگونی در سیستم آموزشی مبتنی بر تبعیض و نابرابری، نیازمند تغییرات بنیادی در نظام آموزشی کشور است. این تغییرات از جمله شامل ممنوعیت هر گونه مداخله مذهب و روحانیت در مدارس، برچیده شدن دستگاه‌های سرکوب و جاسوسی که دست اندر کار ارتجاع فرهنگی، سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در مدارس‌اند، آموزش رایگان و اجباری تا پایان دوره متوسطه و بهره‌مندی تمام دانش آموزان به هزینه دولت از غذا، پوشاک،‌ وسائل تحصیل و ایاب و ذهاب و ایجاد و گسترش امکانات جهت شکوفائی و رشد و اعتلاء جسمانی، معنوی و فرهنگی برای نوجوانان و جوانان است.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۸۷  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.