مذاکرات آتش‌بس کنونی، راه حل مسئله فلسطین نیست

چهارشنبه ۲۸ آگوست، صدها سرباز اسرائیلی حمله گسترده‌ای به کرانه باختری را آغاز کردند. شهرهای “طولکَرم”، “نابلُس” و “طوباس” و به ویژه “جنین” مرکز این حملات بودند. این عملیات بزرگ‌ترین حمله به این منطقه از ژوئیه ۲۰۲۳ به این سو، بود. در آن سال، هزار سرباز اسرائیلی عملیات ۴۸ ساعته‌ای را در “جنین” انجام دادند که به کشته شدن ۱۲ فلسطینی منجر شد. با وجود شدت این حمله، به گفته یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل عملیات چهارشنبه “تفاوت زیادی” با عملیات عادی نداشته است! در این حمله همراه با حمله زمینی نیروهای ارتش اسرائیل، تسلیحات سنگین نظامی، پهپادها و جت‌های جنگنده، از بولدوزرها نیز کمک گرفته شد تا  زیرساخت‌های این منطقه از جمله خانه‌ها، ساختمان‌ها و آسفالت‌های خیابان‌ها نابود شوند. تاکنون قتل دست‌کم ۱۸ فلسطینی و مصدومیت تعداد زیادی گزارش شده است. بهانه این حمله ارسال سیل اسلحه از سوی جمهوری اسلامی به کرانه باختری و حمله یک گروه مسلح فلسطینی در “جنین” به نیروهای اسرائیلی در دو روستای واقع در حاشیه شهر است. لیکن هدف اصلی از این حمله را وزیر امور خارجه اسرائیل “کاتس” ابراز می‌کند. وی از ارتش اسرائیل خواسته است تا فلسطینی‌ها را وادار به تخلیه شمال کرانه باختری کند. ارتش اسرائیل نیز آن را “تخلیه داوطلبانه” نامیده است. همچنین وزیر امنیت ملی اسرائیل، “ایتامار بن‌گوین”، و وزیر دارایی، “بتسامل اسموتریچ”، برای پیشروی در کرانه باختری و بیرون راندن فلسطینیان فشار می‌آورند.

اسرائیل از سال ۱۹۶۷ در پی جنگ با سه کشور عربی کنترل کرانه باختری را به دست گرفته است. هر چند طبق قوانین بین‌المللی و  حتا قوانین اسرائیل، اسکان نیروهای اشغال‌گر در مناطق اشغالی غیرقانونی محسوب می‌شود، اما از آن زمان تاکنون با توافق مستقیم و ضمنی دولت اسرائیل، تعداد شهرک‌های یهودی‌نشین و ساکنان آن‌ها افزایش یافته و امروزه علاوه بر بیش از ۲ میلیون و هفت‌صد هزار فلسطینی، نزدیک به ۵۰۰ هزار اسرائیلی در شهرک‌های غیرقانونی سکونت گزیده‌اند.

حمله نظامی به فلسطینی‌ها ساکن کرانه باختری، امری جدیدی نیست، اما این حملات از اکتبر سال گذشته شدت گرفته است. از آن زمان تاکنون هزاران فلسطینی در کرانه باختری به اتهام عضویت در گروه‌های مسلح دستگیر و دست‌کم ۶۲۸ فلسطینی توسط شهرک‌نشین‌های راست‌گرای اسرائیلی و ارتش اسرائیل کشته شده‌اند. به گزارش سازمان ملل، در ۱۰ ماه نخست جنگ اسرائیل علیه نوار غزه، ۱۲۵۰ حمله توسط شهرک‌نشین‌های یهودی در کرانه باختری به وقوع پیوسته است؛ در ۱۲۰ حمله تعدادی از فلسطینی‌ها کشته یا مجروح شده‌اند، در ۱۰۰۰ مورد، اموال آنان آسیب دیده است، ۱۲۰۰ نفر توسط یهودیان راست‌گرا از سرزمین و خانه‌شان بیرون رانده‌ شده‌اند. بیش از ۳۰۰۰ نفر توسط ارتش اسرائیل آواره و خانه‌هایشان ویران گشته است.

از زمان “انتفاضه دوم” شهر “جنین” و کمپ‌های پناهندگی مجاور آن، با جمعیتی معادل ۵۰ هزار فلسطینی همواره در مرکز توجه ارتش اسرائیل بوده است. در سال ۲۰۰۲، اسرائیل اقدام به حمله بزرگی به این شهر و اردوگاه آوارگان کرد، چرا که این شهر از مراکز فعال “انتفاضه” بود. به گزارش سازمان ملل، در این حمله ۵۲ فلسطینی کشته شدند که نیمی از آن‌ها غیرنظامی بودند. در این شهر چندین گروه مسلح از جمله حماس، “جهاد اسلامی فلسطینی” و شاخه مسلح جناح “فتح” حضور دارند که زیر چتر “تیپ‌های جنین” فعالیت می‌کنند. این گروه‌ها در “جنین” به عنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر حملات ارتش اسرائیل و راست‌گرایان شهرک‌نشین یهودی” تشکیل شده‌اند و با هر حمله، بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود. به ویژه حمله شهرک‌نشین‌های تندروی یهودی به جایی رسیده است که حتا برخی مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل آن را خطری “برای امنیت ملی” اسرائیل اعلام می‌کنند، با وجود این کابینه نتانیاهو، اقدامی علیه آن‌ها صورت نمی‌دهد، آن‌ها در برابر هر گونه مجازات قضایی مصون هستند و در بسیاری از موارد، حتا نیروی نظامی، به ظاهر پاسدار صلح، بسیار دیر به محل واقعه می‌رسند!

اخراج فلسطینی‌ها دهه‌هاست نه تنها از طریق اقدامات نظامی ارتش، حملات شهرک‌نشین‌های یهودی، بلکه دوشادوش با ویرانی جنبه‌های دیگر زیستی فلسطینی‌ها به پیش می‌رود. دولت اسرائیل مدت‌هاست که جابه‌جایی فلسطینی‌ها در کرانه باختری را محدود کرده است، برای مثال با ساختن جاده‌های “ویژه یهودیان”، با ایجاد “دیوارهای جداکننده”، با ایجاد پست‌های نگهبانی در سراسر منطقه.

هم‌زمان با نابودی امکانات کسب درآمد و سرزمین‌های کشاورزی، اسرائیل می‌کوشد دو منبع دیگر درآمد فلسطینیان، یعنی کار برای تشکیلات خودگردان فلسطین و اشتغال در شرکت‌های اسرائیلی را نیز حتی‌الامکان محدود سازد. ۲۱ درصد فلسطینی‌ها، (در حدود ۱۳۰ هزار نفر) برای تشکیلات خودگردان کار می‌کنند. در سال‌های گذشته، برای تشکیلات خودگردان، پرداخت حقوق کارمندانش به چالشی بدل گشته است، زیرا اسرائیل مستمراً از انتقال درآمدهای مالیاتی به حساب تشکیلات خودگردان خودداری می‌کند؛ امری که از اکتبر سال گذشته به بعد وخیم‌تر گشته است. به گزارش وزیر مالی تشکیلات خودگردان، اسرائیل از زمان جنگ غزه تاکنون در حدود ۵۰۰ میلیون دلار درآمد مالیاتی را بلوکه کرده است. از سال ۲۰۱۹ نیز ۶۰۰ میلیون دلار دیگر را بلوکه کرده بود. به این ترتیب فلسطینی‌ها تنها ۴۰ تا ۶۰ درصد حقوق خود را دریافت می‌کنند. از اکتبر سال گذشته، استخدام فلسطینی‌ها در شرکت‌های اسرائیلی ممنوع شده است. به این ترتیب، بیش از ۲۰۰ هزار فلسطینی بیکار شده‌اند. بر اثر این جنگ اقتصادی دولت اسرائیل علیه فلسطینیان، به گزارش سازمان ملل، از اکتبر به این سو، یعنی تنها در کم‌تر از یک سال، نرخ فقر در کرانه باختری از ۸ / ۳۸ درصد به ۷ / ۶۰ درصد رسیده است.

حمله به کرانه باختری در حالی صورت گرفت، که در همان روز، مقامات اسرائیلی، آمریکایی، مصری و قطری برای گفتگو درباره آتش‌بس در دوبی گرد هم می‌آمدند. این اجلاس قرار بود پس از گفتگوهای آتش‌بس هفته پیش در مصر، که به نتیجه‌ای نرسیده بود، برگزار شود. هفته پیش، مقامات حماس اعلام کرده بودند با وجود سفر به مصر، در مذاکرات شرکت نخواهند کرد، بلکه دیداری با مقامات مصری خواهند داشت تا در جریان پیشرفت مذاکرات قرار گیرند. باری، مذاکرات روز چهارشنبه نیز به نتیجه‌ای نرسید.

روز سه‌شنبه نیز با وجود اصرار مقامات آمریکایی بر “گفتگوهای سازنده” و “پیشرفت” در مذاکرات، “مسایل خاردار” فعلاً کنار گذاشته شده‌ بودند و آن‌ها امیدوار بودند بر سر مسایل دیگر از جمله کسب رضایت اسرائیل برای آزادسازی برخی از زندانیان فلسطینی به توافق برسند. یکی از نکات کلیدی، یا به قولی “مسایل خاردار”، اصرار تیم اسرائیل بر استمرار کنترل بر برخی از مناطق و کریدورها، از جمله کریدور معروف به “فیلادلفیا”، در مرز مصر است، در برابر، حماس خواهان عقب‌نشینی کامل ارتش اسرائیل از نوار غزه است.

در میانه گفتگوهای آتش‌بس، علاوه بر حمله به کرانه باختری، حملات مرگبار ارتش اسرائیل در نوار غزه و لبنان ادامه دارد. روز یکشنبه ۲۷ آگوست، تحت عنوان “ضربه پیشگیرانه” به حزب‌الله لبنان حمله کرد و حزب‌الله نیز مدعی شده است ۲۴۰ موشک به سوی ۱۱ پایگاه نظامی اسرائیل شلیک کرده است. در حمله جمعه گذشته ارتش اسرائیل به “خان یونس” در جنوب غزه نیز ۱۱ نفر کشته شدند. طبق آمار تاکنونی، تنها در غزه، در کم‌تر از یک سال، بیش از ۴۰۶۰۰ نفر کشته و ۹۳۸۰۰ هزار نفر مصدوم شده‌اند و اکثریت آنان کودکان و غیرنظامیان بوده‌اند. این علاوه بر آوارگی مکرر فلسطینیان، شرایط دهشتناک زندگی در اردوگاه‌ها و در آوارگی است. یک مادر فلسطینی می‌گوید من ۶ بچه دارم و مرتب باید با این ۶ بچه از یک مکان به مکان دیگری فرار کنم.

قابل تأکید آن است که با وجودی که حمله اکتبر حماس، بهانه‌ای برای آغاز جنگ ویرانگر کنونی بوده است، اما واقعیت آن است که از زمان تشکیل دولت اسرائیل، تنها هدف کابینه‌های گوناگون آن، با شدتی کم و بیش، اشغال سرزمین‌های هر چه بیش‌تر و بیرون راندن فلسطینیان از سرزمین‌های‌‌شان بوده است. اگر به سال‌های اخیر نگاهی بیافکنیم، این مدعا بیش‌تر به اثبات می‌رسد. برای نمونه، حتا پیش از جنگ، بیش از دو میلیون نفر ساکن غزه، از ۱۶ سال پیش، تحت محدودیت‌های شدید اسرائیل برای سفر، تجارت و تمامی جنبه‌های زیستی قرار داشتند. بیش از ۸۰ درصد مردم برای ادامه حیات به کمک‌های بین‌المللی وابسته بودند. بیش از ۵۰ درصد، بیکار بودند. بیمارستان‌ها با کمبود امکانات شدید درمانی روبرو بودند و بسیاری بر اثر عدم وجود امکانات درمانی جان می‌سپردند. تقریباٌ ۹۰ درصد آب غزه غیر قابل آشامیدن بود. برق به ندرت جریان داشت. کودکان با سوءتغذیه روبرو بودند. بسیاری خانواده‌ها به علت محدودیت جابه‌ جایی از هم دور افتاده‌ بودند. حملات نظامی اسرائیل به غزه، هر هفته به وقوع می‌پیوست و شلیک به سوی فلسطینیان و بمباران مناطق آن‌ها امری روزانه بود. تنها بین ژانویه ۲۰۰۸ تا سپتامبر ۲۰۲۳، طبق آمار ۵۳۶۵ نفر، از جمله ۱۲۰۶ کودک کشته شده‌اند. پیش از این، قبل از هر حمله اسرائیل وعده می‌داد از شدت محدودیت‌ها خواهد کاست، اما هر بار، بر شدت آن‌ها می‌افزود.

به ادعای دولت آمریکا، مردم تحت اشغال، از جمله مردم اوکراین، حق مقاومت نظامی در برابر اشغال‌گران دارند، اما هنگامی که فلسطینیان از این حق استفاده می‌کنند، آمریکا و از جمله دولت‌های سرمایه‌داری غربی آنان را هم‌زبان، “تروریست” می‌نامند و به این بهانه، تمام  جنایت‌های اسرائیل علیه مردم فلسطین را نادیده می‌گیرند.

در این میان، میانجی‌گران مذاکرات آتش‌بس، از جمله و به ویژه ایالات متحده، به ظاهر اصرار بر پایان جنگ دارند و خواهان برقراری آتش‌بس هستند، اما در واقع خود شریک تمامی جنایات اسرائیل هستند. ایالات متحده دهه‌هاست که با کمک‌های مالی، نظامی، سیاسی و اعمال نفوذ در نهادهای بین‌المللی هم‌دست اسرائیل در نقض حقوق فلسطینیان و کشتار آن‌هاست. آمریکا سالیانه به طور منظم ۸ / ۳ میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل می‌کند. طی جنگ اخیر نیز بارها بر کمک‌های مالی و نظامی خود افزوده است. با وجود نقض تمامی قوانین بین‌المللی از جمله شهرک‌سازی‌های غیرقانونی، حملات مستمر به سرزمین‌های اشغالی، بیرون راندن و آواره‌سازی فلسطینیان، اعمال محدودیت‌های تبعیض‌گرانه علیه فلسطینیان، آمریکا نه تنها عکس‌العملی نشان نداده است، بلکه هر گاه سازمان‌‌های بین‌المللی، تحت فشار افکار عمومی، در صدد صدور قعطنامه علیه اقدامات اسرائیل بوده‌اند یا پرونده جنایات اسرائیل به نهادهای بین‌المللی ارجاع شده است، با وتو و اقدامات گوناگون دیگر، مانع‌ساز بوده است. تمامی تلاش‌های دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌های آمریکایی و تمامی جهان غرب، در راستای پنهان‌سازی اقدامات اسرائیل و جوسازی علیه فلسطینان به خدمت گرفته شده است. در همین یک سال اخیر، مواردِ سرکوب طرفداران حقوق فلسطینیان با استفاده از قهر پلیس و شرانگاری و تروریست‌انگاری فلسطینیان نزد افکار عمومی کم نبوده است. اگر سیاست آمریکا در مورد اسرائیل و درباره حقوق فلسطینیان چنین است، تکلیف دیگر دولت‌های غربی و دولت‌های عربی سرسپرده آمریکا روشن است. با وجود لفاظی‌های گوناگون در مورد “حق تشکیل کشور فلسطین” هیچ یک از کشورهای غربی و حتا عربی گام مؤثری در این راستا یرنداشته‌اند.

با آن که در جنگ اخیر نیز هدف اصلی اسرائیل مبنی بر انضمام نوار غزه، کرانه باختری و حتا سرزمین‌هایی در کشورهای مجاور با اسرائیل و محو فلسطینیان از این مناطق آشکار است و بارها از زبان مقامات سیاسی – نظامی اسرائیل بیان شده است، “میانجیگران” صلح بر مبادله زندانیان و ارسال کمک‌های بین‌المللی به فلسطینیان تمرکز کرده‌اند.

هدف تمامی حملات اخیر اسرائیل به فلسطینیان در جبهه‌های گوناگون نیز، علاوه بر نسل‌کشی، فشار بر حماس است تا قرارداد آتش‌بس مورد نظر اسرائیل و آمریکا را بپذیرد؛ ارعاب در میان فلسطینیان را گسترش دهد؛ مقاومت آنان را در هم بشکند و آنان را به تسلیم وادارد. اما این هدف، توهمی بیش نیست. همان‌گونه که در مورد شهر “جنین” و “تیپ‌های جنین” گفته شد، به رغم تمامی این کشتارها و سرکوب‌ها در طی دهه‌های گذشته، خواست فلسطینیان برای تشکیل کشور خود و بازگشت به سرزمین‌های‌شان هم‌چنان پابرجا و استوار باقی مانده است. هرچند، شدت سرکوب اسرائیل از یک سو و ناآگاهی و نبود آلترناتیو مترقی، از سویی دیگر، برخی از فلسطینیان را به سوی گروه‌های ارتجاعی اسلام‌گرا سوق داده است، اما تمام فلسطینیان هوادار نیروهای اسلام‌گرا نیستند. یکی از دلایل حماس نیز در حمله اکتبر، بالا گرفتن نارضایتی در میان ساکنان غزه و بحران سیاسی درونی غزه بود. گرچه برقراری آتش‌بس نیازی فوری است تا مصیبت‌های کنونی فلسطینیان اندکی تسکین یابد، اما ناگفته پیداست، حتا در صورت برقراری آتش‌بس، و در بهترین شرایط، با تخلیه غزه از سوی اسرائیل، مسئله فلسطین لاینحل خواهد ماند. آتش‌بس، تنها راه حلی موقتی است. در صورت عدم تحقق خواست فلسطینیان، مبنی بر تشکیل کشور مستقل خود، باز در آینده، هم‌چون موارد پیشین، این آتش بار دیگر زبانه خواهد کشید و فلسطینیان بیش‌تری را در کام خود فرو خواهد برد. در این میان وظیفه تمامی کمونیست‌ها و نیروهای مترقی و آزادی‌خواه حمایت از حق فلسطینیان به هر شیوه ممکن است.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۸۵  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.