فضاحتی که تمام قد از پرده برون افتاد

روز چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ در اقدامی «بفرموده»، نمایندگان مجلس ارتجاع اسلامی به کلیه وزرای پیشنهادی کابینه مسعود پزشکیان رأی اعتماد دادند. آنچه در این روز اتفاق افتاد، اگرچه به لحاظ مضمون و ماهیت اقدامات تاکنونی مجلس ارتجاع در دوره های پیش از این اتفاق جدیدی نبود، اما به لحاظ شکلی اولین بار بود که ماجرای رسوایی زد و بندهای پشت پرده رئیس یک کابینه با رهبری نظام در چیدمان وزرای پیشنهادی اش تا بدین حد آشکارا از پرده برون افتاد. آنهم نه توسط افراد «نفوذی» و یا «دشمنان» قسم خورده جمهوری اسلامی، بلکه توسط همان رئیس جمهور «ذوب شده» در ولایت خامنه ای که صرفا برای جلب نظر نمایندگان مجلس مواردی از «اسرار» پشت پرده را برای آنان فاش کرد. اسرار به ظاهر ناگفته ای که تا پیش از این توسط هیچ رئیس جمهوری تا بدین حد علنی و آشکار بیان نشده بود.

تا پیش از فاش گویی مسعود پزشکیان، تصور عمومی بر این بود که دست کم چند وزیر کلیدی کابینه نظیر وزرای اطلاعات، کشور،دفاع، فرهنگ و ارشاد اسلامی، امورخارجه و بعضاً وزیر علوم، تحقیقات و فناوری را رهبر جمهوری اسلامی انتخاب و به رئیس جمهوری تحمیل می کند. اما مسعود پزشکیان با هدف سوارشدن بر اسب لنگ مجلس ارتجاع، آنچنان «اسرار» هویدا کرد و آنچنان پتۀ خامنه ای و جمهوری اسلامی را روی آب ریخت که با صدای خشم آلود نیروهای به اصطلاح اصولگرا و تعدادی از روزنامه های حکومتی مواجه شد.

برای روشن شدن ابعاد این رسوایی و چرایی رأی اعتماد کامل مجلس به وزاری پیشنهادی کابینه چهاردهم، بد نیست ابتدا اشاره ای به معرکه گیری مسعود پزشکیان در صحن علنی مجلس داشته باشیم و ببینیم که او چه «اسرار» مگویی را فاش کرد که به طور همزمان هم رأی اعتماد نمایندگان به همه وزرای پیشنهادی خود را جلب کرد و هم تا بدین حد خشم و اعتراض ذوب شدگان در ولایت را برانگیخت.

مسعود پزشکیان برای تشویق یا بهتر گفته باشیم برای مرعوب کردن نمایندگان جهت دادن رأی اعتماد به کابینه پیشنهادی اش، در قسمت هایی از نطق خود در صحن علنی مجلس گفت: «…وزیر ارشاد؟ وزیر ارشاد که دیگه اصلا نمی اومد. آقا بهش دستور داده اومده. حالا دیگه من نمی خوام این حرفا را بزنم. چرا منو وادار می کنید مثلاً حرفی بزنم. ایشونو [منظور وزیر ارشاد] صدا کردم، اومد، صحبت کردم، هی می گفت نه، نه، رفت. رفتم خدمت آقا، گفتم این لیسته (با دست به صفحه کاغدی که در دستش است اشاره می کند)، اینا هستن، گفتم اون نیومد. همونجا [آقا] تلفنو گرفت دستش، گفت بهش بگید پاشه بیاد.(خنده نمایندگان مجلس). من می خوام بگم هماهنگ شدیم اومدیم اینجا. شما بپذیرید از ما. خانم صادق مالواجردی [وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی] را اصلاً خود آقا گفتند که باشه (بازهم صدای خنده نمایندگان). آخه چرا دارید منو وادار می کنید یه چیزایی که نباید بگم، بگم.»

پزشکیان در ادامه سخنان خود در مورد برخی از وزرا گفت، که بدون «هماهنگی با بالا و کسانی که باید با اونا هماهنگ می شد” این کار را نکرده است. این بخش از سخنان او دیگر فراتر از هماهنگی با شخص رهبری بود و حکایت از آن داشت که رئیس کابینه چهاردهم برای انتخاب وزرای خود علاوه بر خامنه ای، حتی «هماهنگی» های لازم را با نهادهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی نظیر سپاه پاسداران هم انجام داده است.

وقتی نمایندگان مجلس بدان حد از فاشگویی مسعود پزشکیان را دیدند، جملگی حساب کار دست شان آمد که در کجای این صحنه آرایی به اصطلاح رأی اعتماد مجلس به وزرای کابینه ایستاده اند. لذا، به رغم همه جدال ها، کشمکش ها و پرخاشگویی هایی که تا قبل از روز رأی اعتماد در بین نمایندگان مجلس و جناح های رنگارنگ حاکمیت در جریان بود، خروجی جلسۀ روز چهارشنبه ۳۱ مرداد مجلس ارتجاع رژیم، رأی اعتماد کامل نمایندگان به هر ۱۹ وزیر پیشنهادی مسعود پزشکیان بود.

اگرچه پزشکیان با ترفند بیان قسمتی از حقایق پشت پرده میان خود و خامنه ای، رأی اعتماد کامل نمایندگان را کسب کرد، اما هزینه این فاشگویی او، همه ادعاهای دروغین و تاکنونی نظام مبنی بر استقلال رای نمایندگان مجلس، رئیس جمهوری و دستگاه قضایی را حتی برای ناآگاه ترین اقشار جامعه نیز آشکار کرد.

اگر تا دیروز، سسپردگی مجلس و دستگاه قضایی و قوه اجرایی برای عموم مردم آگاه و سازمان های انقلابی و چپ و کمونیست همانند روز روشن بود، اکنون برای عموم توده های مردم ایران نیز آشکار شده است که در نظام جمهوری اسلامی بدون نظر و رأی نهایی خامنه ای هیچ کاری در جمهوری اسلامی عملی نخواهد شد. با یک چنین رسوایی صورت گرفته اکنون برای همگان – حتی برای مردم عادی نیز –  روشن شده است، هرگاه نهادهای حکومتی و امنیتی از «نظام» صحبت می کنند، منظورشان فقط شخص خامنه ای است. وقتی از جمهوری اسلامی و تصمیمات آن حرف می زنند، یعنی آنچه مورد نظر خامنه ای است و اینکه بقیه نهادهای رژیم یکسره مجریان حلقه به گوش و فرمانبر دستورات رهبری هستند.

اینکه همه ذوب شدگان ولایت، از سخنان مسعود پزشکیان برآشفته شدند، این امر نه صرفاً از آن روست که اندکی از «اسرار» پشت پرده را هویدا کرد، بلکه بر آشفتگی آنان بیش از هر چیز به خاطر از پرده برون افتادن تمام حقیقت درونی نظام و نقش بالماسکه ای مجلس و رئیس جمهور و رئیس دستگاه قضایی در حاکمیت ولایی جمهوری اسلامی است که این چنین آنان را به خشم و درماندگی کشانده است.

بیهوده نیست که روزنامه کیهان – وابسته به خامنه ای – در فردای رأی اعتماد مجلس به وزرای کابینه چهاردهم، با استناد به «ادعای غیر واقعی» پزشکیان نوشت: سخنان او «بلافصله به دستاویز و بهانه ای برای دشمنان تابلودار نظام تبدیل شد که با استناد به اظهارات پزشکیان، مردم سالاری و جایگاه مجلس و حتی اختیارات رئیس جمهور را در جمهوری اسلامی ایران به زیر بکشند». و هم از این رو بود که حسین شریعتمداری در واکنشی تند از پزشکیان خواست که حرف های خود را پس بگیرد.

روزنامه جوان – وابسته به سپاه پاسدران – نیز در واکنش به سخنان پزشکیان در سرمقاله اول شهریورماه خود با اشاره به اینکه رئیس جمهور از برخی عرف ها عبور کرده است از پزشکیان خواست، حال که چنین ادعایی کرده اید، باید «یک خط کش» بردارید و تمام «اقدامات» خود را با «منویات» رهبری تنظیم و «اندازه گیری» کنید.

اینکه مسعود پزشکیان با گذشت چند روز، کمترین واکنشی نسبت به انتقادات تند و تیز نیروهای «اصولگرا» انجام نداده است و اینکه دفتر خامنه ای نیز تاکنون نسبت به ادعاهای پزشکیان اظهار نظری نکرده است، در نگاه اول ناشی از هماهنگی قابل قبول پزشکیان با خامنه ای است و مهمتر اینکه دست کم بعد از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» و افتضاحاتی که در سه انتخابات نمایشی سال های اخیر برای رژیم پیش آمده است، دیگر برای خامنه ای اهمیتی ندارد که جهان و جهانیان او را دیکتاتور اعظم بدانند یا ندانند. خامنه ای و جمهوری اسلامی به آن درجه از عدم مشروعیت در میان توده های مردم ایران رسیده اند که دیگر کمترین نگرانی از واکنش مردم و دیگران نسبت به  بی خاصیت بودن مجلس و دستگاه قضایی و ریاست جمهوری نظام ندارند.

اگر در رژیم گذشته، محمدرضا پهلوی در اوج اقتدار و قَدَرقدرتی رژیم پادشاهی، خود را «خدایگان» و «سایه» خدا بر زمین می خواند و چنین تصور می‏کرد «ملت یعنی من»، خامنه ای اما در قهقرای ضعف و شکست و ناکارآمدی جمهوری اسلامی که دوران زوال و فروپاشی دورنی را طی می کند، با انگشت گذاشتن بر سینه خود مدعی است: «نظام یعنی من»، «ملت یعنی من» و فراتر از اینها، طی سخنانی که در ۱۰ دی ماه ۱۴۰۲ با خانواده قاسم سلیمانی داشت، با یادآوری خاطراتی از یک نشست خود با فرماندهان سپاه ادعای خدایی کرد و گفت، در آن روز سخنان او عین «کلام خدا» بود که از «زبان» او جاری می شد.

بنابر این برای کسی که  خود را نه صرفاً در مقام رهبر جمهوری اسلامی، بلکه تا حد مقام  پیغمبری می بیند، چه بسا سخنان پزشکیان در مجلس ارتجاع مایه خوشحالی او هم شده باشد.

پرده اول خیمه شب بازی رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی به وزرای پیشنهادی کابینه مسعود پزشکیان، به همت معرکه گردانی او در مجلس با گرفتن رأی اعتماد کامل وزرا از طویله مجلس ارتجاع اسلامی خاتمه یافت. بعد از این چه؟ آیا پرده دوم اجرایی این کابینه ناهمگون، همانند پرده اول به خوبی و خوشی پیش خواهد رفت؟ یا بحران های بزرگتری برای بلعیدن کابینه چهاردهم در راهند؟

به راستی، پزشکیان با چیدمان یک چنین کابینه ای که به یک کابینۀ بحران زا بیشتر شباهت دارد تا یک کابینه به اصطلاح «وفاق ملی»، برای برون رفت از بحران های ساختاری و ادواری حاکمیت و یا جلو گیری از تنش های درونی کابینه که به زودی آشکار خواهد شد، چه برنامه ای دارد؟

آیا برای برون رفت از بحران هسته ای جمهوری اسلامی، تعدیل تنش های بین المللی و به تأسی از آن کاهش تحریم های اقتصادی راه حلی دارد؟ آیا برای معضل گرانی، اقتصاد رکود – تورمی، کسری چندصد هزار میلیارد تومانی بودجه، چاپ اسکناس بدون پشتوانۀ تا حد ۵ هزار میلیار تومان در روز، و دیگر بحران های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی کمترین تدبیری اندیشیده است؟ برای کاهش بیکاری، رفع بی آبی، بی برقی و جلوگیری از هرچه بیشتر کوچکتر شدت سفره کارگران و زحمتکشان چی؟ آیا برای این معضلات اقتصادی – اجتماعی کمترین برنامه و راه حلی ارائه داده است؟ و مهمتر اینکه اساساً راه حلی دارد که ارائه بدهد؟ موضوع سرکوب زنان و مبارزات دلاورانه آنان برای رفع تبعیضات جنسیتی از جمله رفع حجاب اجباری در کابینه پزشکیان به کدام سو خواهد رفت؟ آیا کاهش سرکوب زنان کمترین جایگاهی در برنامه های مسعود پزشکیان دارد؟

با توجه به سخنان چندین و چند باره رئیس کابینه چهاردهم مبنی بر اینکه بجز اجرای منویات خامنه ای هیچ برنامه دیگری ندارد، و نظر به مجموعه چیدمان کابینه او که با کمی تفاوت های جزئی همان سیاست های کابینه ابراهیم رئیسی را در پیش دارد، پاسخ به همه پرسش های طرح شده در بالا یک نه بزرگ است. شکست پزشکیان برای برون رفت بحران های ناعلاج جمهوری اسلامی  از همین حالا مثل روز روشن است.

مصاحبه دو روز پیش عباس عراقچی – وزیر امور خارجه – با تلویزیون جمهوری اسلامی و تأکیدات چند باره او بر ادامه همان سیاست راهبری خامنه ای در کابینه ابراهیم رئیسی، از هم اکنون چنان واضح و روشن است که چشم انداز کمترین تغییری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی دیده نمی شود و لذا بحران های بین المللی نظام کماکان به روال گذشته ادامه خواهند داشت.

در عرصه اقتصادی، با انتصاب ناصر همتی – رئیس کل بانک مرکزی کابینه دوم روحانی –  در وزارت اقتصاد، بحران های اقتصادی و مالی رژیم هم نه تنها کاهش نخواهد یافت، بلکه تشدید هم خواهد شد. در موضوعات اجتماعی بویژه مسئله زنان، با توجه به گماردن همان وزیر جانی و آدمکُش کابینه ابراهیم رئیسی در مقام وزارت اطلاعات و نیز با توجه به تأکید چند باره احمدرضا رادان – فرمانده نیروی انتظامی – مبنی بر ادامه کاری «طرح نور» و نیز یادآوری او مبنی براینکه پزشکیان هم اجرای این طرح را به عنوان «قانون» جمهوری اسلامی پذیرفته است، از هم اکنون روشن است که سیاست سرکوب زنان نیز همانند گذشته و احیاناً با کمی تغییر در روش های سرکوب ادامه خواهد داشت.

نتیجه اینکه، مسعود پزشکیان اگرچه در پرده اول این نمایش با معرکه گیری در مجلس ارتجاع توانست برای وزرای کابینه خود رأی اعتماد بگیرد و حاکمیت هم با ظاهرسازی یک کابینه یکدست سعی دارد بحران های درونی خود را موقتا کتمان کند، اما پرده دوم این نمایش آنگونه که هیئت حاکمه می خواهد، پیش نخواهد رفت. بحران ها افزایش خواهد یافت، تنش در بالایی ها شدت خواهد گرفت و مبارزات کارگران و زنان و پرستاران و بازنشستگان و دانشجویان و معلمان و هنرمندان و سایر اقشار اجتماعی بر بستر شرایط متلاطم موجود و دوران انقلابی حاکم بر جامعه، در فرایندی رو به رشد ادامه خواهد یافت.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۸۴  در فرمت پی دی اف:

 

 

POST A COMMENT.