شکست مذاکرات و ادامه جنگ در غزه

به‌رغم گسترش اعتراضات به جنایات اسرائیل در غزه و همدلی افکار عمومی جهان با مردم ستم‌دیده‌ی فلسطین، غزه هم‌چنان در آتش جنگ می‌سوزد. درد و رنج مردم غزه هر روز سنگین‌تر می‌شود، مرگ در اثر بمباران، مرگ در اثر گرسنگی و مرگ در اثر نبود امکانات درمانی. دردها و رنج‌هایی که از خاطر بیش از دو میلیون ساکن غزه هرگز پاک نخواهد شد و ما – مردمان آزادی‌خواه جهان – با قلب‌هایی دردمند اما سرشار از خشم از این همه ظلم، نباید بگذاریم تاریخ این دردها و رنج‌ها را فراموش کند، یا در سایه‌ی تبلیغات دروغین و وهن‌آمیز بلندگوهای امپریالیستی تحریف شوند. باید که از خون‌های ریخته شده و دردها و رنج‌های این مردم، نهال آزادی بروید و مردم ستم‌دیده‌ی فلسطین به آرامش و صلح و آزادی دست یابند.

 بايد كه دست‌های خسته بياسايند

بايد كه خنده و آينده، جای اشك بگيرد

بايد بهار

در چشم كودكان غزه

سبز و شكفته و شاداب.

(در شعر خسرو گلسرخی آمده در چشم کودکان جاده‌ی ری)

 

دو هفته‌ی قبل در نشریه کار شماره ۱۰۶۸ نوشتیم که “اکنون بیش از هر زمان دیگر شرایط  برای برقراری آتش بس از طریق توافق بر سر طرح جدید فراهم است”، اما در عین حال هشدار دادیم “این‌که به‌رغم مخالفت دولت آمریکا، رژیم اسرائیل به رفح حمله نظامی کند، تنها در یک حالت امکان‌پذیر است و آن شکست طرح جدید است”. اما “طرح جدید” در حالی که لحظه‌ای شادی و بارقه‌ای از امید در دل‌های مردم ستم‌دیده‌ی فلسطین تابانده بود، شکست خورد، مذاکرات به بن‌بست رسید و دولت صهیونیستی اسرائیل حملات ویرانگر خود را به مردم ستم‌دیده‌ی فلسطین به بهانه‌ی نابودی حماس در رفح شدت بخشید. حتا بار دیگر اردوگاه جبالیا در شمال غزه شاهد درگیری‌های بی‌سابقه‌ای با حضور تانک‌های اسرائیلی بود که برخی از خبرگزاری‌ها از آن به‌عنوان شدیدترین درگیری از آغاز جنگ غزه نام بردند. جدا از رفح و جبالیا، در منطقه زیتون در شهر غزه نیز درگیری‌های شدیدی روی داد.

حماقت گروه ارتجاعی حماس و گروه‌های کوچکتری هم‌چون جهاد اسلامی در حمله به اسرائیل، کشتن ۱۲۰۰ نفر و به گروگان گرفتن ۲۵۰ نفر، به‌هیچ وجه جنایات اسرائیل در غزه را توجیه نمی‌کند. دولت صهیونیستی اسرائیل در عمل دست به کشتار مردم فلسطین زده و از کودکان و زنان و غیرنظامیان فلسطینی انتقام می‌گیرد.

گروه حماس در جریان حمله ۷ اکتبر، آگاهانه یا ناآگاهانه نقشه جمهوری اسلامی را به اجرا درآورد. جمهوری اسلامی که با گسترش “پیمان ابراهیم” و بویژه احتمال صلح عربستان و اسرائیل در ازای گرفتن امتیازاتی برای مردم فلسطین و امضای پیمان دفاعی استراتژیک با دولت آمریکا، موقعیت خود را در خطر می‌دید، از جمله آن‌که عربستان می‌توانست با گرفتن امتیازاتی به‌عنوان “حامی اصلی فلسطین” میدان‌دار شود، با دمیدن بر شیپور جنگ مانع این کار شد. این هدف اصلی و پشت پرده‌ی حمله حماس بود. جنگی که هیچ ربطی به خواست‌های مردم فلسطین برای داشتن کشوری مستقل و زندگی در صلح و آرامش نداشت و نتایج این جنگ ویرانگر از ابتدا تا امروز این واقعیت را بر همگان آشکار ساخته است.

جمهوری اسلامی همیشه از برافروختن جنگ و ایجاد ناآرامی نان خورده است، این سیاست ثابت حکومت دینی و مستبدی است که بقای خود را در تیغ کشیدن بر صورت توده‌های ستم‌دیده‌ی ایران و حتا مردم ستم‌دیده‌ی منطقه می‌بیند. مردم ایران ۴۵ سال است که شاهد این سیاست جمهوری اسلامی هستند، از حمله به کردستان و ترکمن صحرا در فردای سرنگونی استبداد سلطنتی تا جنگ هشت ساله دولت‌های ایران و عراق و… این سیاست هم‌چنان ادامه دارد. برای داعشیان حاکم بر ایران اساسا زندگی و آسایش مردم اهمیتی ندارد. خامنه‌ای آخوند جنایتکاری که در توهم رهبری “جهان اسلام” است، از هیچ جنایتی ابا ندارد و همه چیز و همه کس تنها باید در خدمت هدف ارتجاعی وی باشند.

اگر جمهوری اسلامی به‌عنوان یک دولت مستبد با سیاست‌های فاشیستی یک روی سکه است، روی دیگر سکه دولت صهیونیستی اسرائیل است و چه شباهت‌های کم‌نظیری. تصاویر و فیلم‌های بسیاری در شبکه‌های اجتماعی انتشار یافته‌اند که نشان می‌دهند چگونه سربازان ارتش فاشیستی اسرائیل از کشتن و شکنجه و تحقیر فلسطینیان لذت می‌برند. این جنایات آن‌چنان افکار عمومی مردم در اقصا نقاط جهان را تحت‌تاثیر قرار داد که وزارت خارجه دولت آمریکا را مجبور ساخت تا طرح تحریم یک گردان ارتش اسرائیل به نام “نتسح یهودا” را مطرح کند، هر چند که طرح تحریم بر روی کاغذ باقی ماند و  به بایگانی سپرده شد.

دولت اسرائیل مدعی‌ست که با حمله به رفح می‌خواهد حماس را نابود کند، این ادعا در حالی‌ست که حتا مقامات دولت آمریکا به صراحت اعلام کردند که با حمله ارتش اسرائیل به رفح حماس نابود نخواهد شد. درگیری شدید روزهای اخیر بین ارتش اسرائیل با شبه نظامیان حماس و جهاد اسلامی در اردوگاه آوارگان جبالیا نمونه روشن این ماجرا است. جدا از این‌که تحت شرایط مشخصی گروه حماس بوجود آمد و تا زمانی که آن شرایط وجود دارد حماس و یا نوع نگرش حماس باقی می‌ماند. موضوع حماس بسیار فراتر از وضعیت نظامی این گروه در لحظه‌ی کنونی در غزه است. حضور حماس در کرانه باختری یک نمونه دیگر است. آیا دولت اسرائیل می‌خواهد برای نابودی حماس کرانه باختری را نیز شخم بزند؟! براساس اطلاعات ارائه شده از سوی دولت اردن، شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی با عبور از خاک این کشور از طریق سوریه انواع سلاح به کرانه باختری ارسال کرده‌اند، اسرائیل با این چه می‌خواهد بکند؟! از این هم بگذریم که اساسا قدرت‌گیری حماس در نوار غزه سیاست دولت وقت اسرائیل بود. همان‌طور که القاعده فرزند ناخلف دولت آمریکا از آب درآمد، همان‌طور که بر سر کار آوردن خمینی در ایران نتیجه‌ی دلخواه امپریالیست‌ها را به همراه نیاورد، حماس نیز فرزند ناخلف دولت اسرائیل است.

امروز باید بر همگان آشکار شده باشد که دولت اسرائیل به‌رغم تمام مخالفت‌ها و حتا تهدیدات دولت‌های اروپایی، به سیاست خود ادامه می‌دهد. علت آن نیز روشن است. دولت اسرائیل مانند جمهوری اسلامی می‌داند که تهدیدات دولت‌های اروپایی و آمریکا تنها خوراک رسانه‌هاست و در حد حرف باقی می‌مانند، و دولت فاشیستی اسرائیل برای این حرف‌ها و تهدیدات توخالی تره هم خرد نمی‌کند. دولت اسرائیل با این حملات و تقویت مواضع خود در غزه بدنبال آن است که در دور آینده مذاکرات که هنوز زمان آن مشخص نیست اما بالاخره رخ خواهد داد، از موضع قوی‌تری برخوردار باشد. یکی از خواست‌های دولت نتانیاهو که بر آن تاکید خاصی دارد این است که با پایان جنگ، حماس نباید در غزه به قدرت برسد و به نظر نمی‌آید که دولت نتانیاهو از این خواست خود عقب‌نشینی کند. این موضوعی‌ست که دولت‌های عربی نیز با آن به‌نوعی توافق دارند. بیانیه نشست اخیر سران کشورهای عضو اتحادیه عرب در منامه پایتخت بحرین خواستار “استقرار نیروهای حفاظت و پاسداری از صلح بین‌المللی وابسته به سازمان ملل در سرزمین‌های اشغالی فلسطینی تا زمان اجرای راهکار دو کشوری” گردید و از همه‌ی گروه‌های فلسطینی خواست تا در زیر چتر “سازمان آزادیبخش فلسطین” قرار گیرند.

اما در آن سو، حماس اصرار دارد تا در غزه بماند و قدرت خود را که سالیان سال است بدون برگزاری انتخابات و با زور سلاح برقرار کرده، حفظ کند. شکی نیست که جنگ اخیر تنفر مردم غزه از حماس و دیگر گروه‌های همسوی آن را افزون کرده و به پایگاه توده‌ای آن آسیب بزرگی زده است. با این وجود اسماعیل هنیه پس از شکست آخرین دور مذاکرات، با بیان این‌که حماس از خواست‌های خود عقب‌نشینی نمی‌کند، گفت: “هر طرحی برای غزه پس از جنگ که حماس را نادیده بگیرد از سوی این گروه رد خواهد شد”.

بنابراین تا این‌جا مشخص است که موضع دو طرف درگیری قابل جمع شدن نیست. سخنان روز جمعه خلیل الحیه رئیس “دفتر روابط اسلامی و عربی” حماس که از کشته شدن ۷۰ درصد از گروگان‌های اسرائیل در غزه و در جریان بمباران‌های ارتش اسرائیل خبر داد نه فقط فشار بر نتانیاهو برای پذیرش آتش‌بس را افزایش نمی‌دهد بلکه عملا – در لحظه‌ی کنونی – دست نتانیاهو برای تشدید حملات به غزه را بیشتر باز می‌کند. حتا اختلافات شدید در کابینه جنگ نیز بیش از هر چیز به آینده غزه برمی‌گردد که وزیر دفاع و بنی‌گانتس از اعضای کابینه جنگ مخالف ادامه اشغال غزه پس از پایان جنگ هستند.

در سال ۱۳۶۱ و در جریان جنگ اسرائیل با سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان، یاسر عرفات که آن زمان در جنوب بیروت حضور داشت، بالاخره توافق کرد تا همراه با نیروهای خود با کشتی خاک لبنان را ترک کند. البته بعد از خروج آن‌ها، فلسطینیان در دو اردوگاه صبرا و شتیلا در جنوب لبنان توسط فالانژیست‌های لبنانی و ارتش فاشیست اسرائیل قتل‌عام شدند. اما علت تصمیم یاسر عرفات برای خروج از جنوب بیروت بمباران‌های بی‌امان هواپیماهای اسرائیلی بود که غیرنظامیان بیروت را کشتار می‌کرد. در آن زمان معمر قذافی رهبر دولت لیبی پس از پذیرش آتش‌بس از سوی یاسر عرفات گفته بود “اگر جای عرفات بودم به جای سازش خودم را می‌کشتم”. عرفات اما پاسخ جالبی به او داد. عرفات گفت: “شما جرات نکردید حتا یک ضد هوایی به ما بدهید تا با هواپیماهای اسرائیلی مقابله کنیم و مانع کشتار غیرنظامیان شویم”. اما حماس از جنس دیگری است. برای حماس مانند دیگر جریانات فاشیسم مذهبی از قبیل دولت صهیونیستی اسرائیل، جمهوری اسلامی و هم‌پیمانانش، بوکوحرام، داعش، طالبان و غیره، درد و رنج مردم فلسطین اهمیتی ندارد چرا که در مکتب تمامی آن‌ها “هدف وسیله را توجیه می‌کند”.

جنگ در غزه در هر شکل و هر زمانی که پایان یابد، یک موضوع اما باقی می‌ماند و آن این‌که تا زمانی که دولت مستقل فلسطین تشکیل نشود، بحران ادامه خواهد شد. حتا مقامات دولت آمریکا در روزها و هفته‌های اخیر بارها بر این تاکید کرده‌اند که راه حل مساله فلسطین و حتا امنیت اسرائیل تشکیل دو دولت مستقل است. جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز بر همین موضوع حتا با شدت بیشتر تاکید کرده و حتا گفته است که اسرائیل را باید از بیرون وادار کرد تا راه حل دو دولت را بپذیرد. به‌گفته‌ی وی دولت‌های ایرلند، اسپانیا و اسلوونی از اعضای اتحادیه اروپا بزودی کشور فلسطین را به رسمیت خواهند شناخت. در جلسه شورای امنیت نیز از میان ۱۵ عضو شورا، ۱۲ عضو رای مثبت برای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور مستقل داده بودند و تنها مانع برای تصویب آن وتوی دولت آمریکا بود. مجمع عمومی سازمان ملل نیز روز جمعه ۲۱ اردیبهشت با ۱۴۳ رای موافق، ۲۵ رای ممتنع و تنها ۹ رای مخالف ضمن اعطای حقوق و امتیازات جدید به دولت فلسطین به عنوان عضو ناظر، از شورای امنیت خواست با نظر مساعد عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل را بار دیگر بررسی کند. در طول ۳۵ سال اخیر، ۱۳۹ کشور از مجموع ۱۹۳ عضو سازمان ملل، کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته‌اند.

اگر امروز بیش از هر زمان دیگری در افکار عمومی جهان و حتا دولت‌ها بر راه حل دو کشور به‌عنوان تنها راه حل فلسطین تاکید می‌شود نه به‌خاطر حمله حماس به اسرائیل، بلکه به دلیل کشتار وحشیانه مردم فلسطین توسط ارتش صهیونیستی اسرائیل است. اتفاقا حمله حماس تاثیر منفی بر افکار عمومی جهان گذاشت، و بر خواست برحق مردم ستم‌دیده‌ی فلسطین برای تعیین سرنوشت خویش سایه افکند. این کشتار مردم فلسطین و فاجعه غزه بود که بر افکار عمومی جهان تاثیر گذاشت و این سوال را پیش پای مردم گذاشت که چرا این مردم این‌گونه به قتلگاه برده می‌شوند و چگونه این مردم می‌توانند به آرامش و صلح دست یابند؟

مساله فلسطین تنها یک راه حل دارد، برسمیت شناختن حق مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت خویش و تشکیل کشور مستقل فلسطین . نمی‌توان مردم فلسطین را با هیچ سلاح و جنگی حذف کرد.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۷۰  در فرمت پی دی اف:

 

 

 

POST A COMMENT.