قدرت مردم، خامنه ای را به کُرنش واداشت

دوازدهمین دوره مضحکه انتخاباتی مجلس ارتجاع و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ با نمایش قدرت توده های مردم ایران پایان یافت.  شکست بزرگی عاید رژیم شد و یک سیلی محکم بر گونه خامنه نواخته شد. شکستی که از قبل قابل پیش بینی بود و نظرسنجی های پیشین جملگی از عدم حضور دست کم ۷۷ درصد مردم در پای صندوق های رأی خبر داده بودند. با این همه و به رغم نظر سنجی های فوق، خالی بودن خیابان ها و خلوتی مکان های رأی گیری، وسعت یخ زدگی این نمایش زمستانی را از نظرسنجی های پیشین هم فراتر برد و از این نظر می توان گفت در بهترین حالت ۱۵ تا ۲۰ درصد واجدین اخذ رأی در این نمایش انتخاباتی شرکت کرده اند.

وضعیت تهران به روشنی شکست و رسوایی رژیم در این بالماسکه انتخاباتی را بازتاب داده است. تهران با ۱۰ میلیون  و ۳۰ هزار نفر واجدین اخذ رأی، از جمله شهرهایی است که آرای نفر اول آن حدود ۵۵۰ هزار – پنج و نیم درصد واجدین شرایط – اعلام شده است. با این همه و به رغم رسوایی و شکست بزرگی که نصیب رژیم شده است، رسانه های رسمی از جمله خبرگزاری دولتی ایرنا از حضور ۴۱ درصدی واجدین حق رأی خبر داده اند. یعنی به زعم رژیم و  به رغم تقلب و آمارسازی های وزارت کشور، ۲۵ میلیون نفر در «انتخابات» شرکت کرده و ۳۶ میلیون هم دست رد بر سینه جمهوری اسلامی زده اند. با این توضیح که میزان آرای باطله نیز در ردیف اول یا دوم آرای مأخوذه در هر شهر و منطقه است.

اعلام این دروغ بزرگ حاکمیت در شرایطی تکرار شده است که در دوره قبل با اعلام حضور همین ۴۱ درصدی مردم در «انتخابات» ، آرای نفر اول تهران بیش از یک میلیون بود، اما در این دوره کمتر از ۴۰۰ هزار اعلام شده است. یعنی به رغم تمهیدات گوناگون شورای نگهبان در بازگذاشتن دست رژیم برای تقلب و آمارسازی – نظیر مُهر نخوردن بر شناسنامه رأی دهندگان- تا حامیان رژیم به آسانی بتوانند با یک شناسنامه به هر تعداد دفعاتی که می خواهند در حوزه های مختلف رأی دهند، باز هم تعداد رأی نفر اول تهران حدود ۴۰ درصد آرای دوره قبل است. به واقع، خالی بودن خیابان ها و نمایش تصاویر بی رونق صندوق های رأی آنچنان مشهود بوده که جمهوری اسلامی دیگر نمی توانست رقمی بیش از ۸ تا ۱۰ میلیون رأی را به جمع آرای مأخوذه اضافه کند و لذا، به ناچار به همین میزان از تقلب آماری بسنده کرد تا بتواند رقم ۲۰ درصدی آرای مأخوذه را دست کم به همان ۴۱ درصد دوره قبل برساند. تا بدین وسیله شاید اندکی از سرشکستگی مطلق خامنه ای و رسوایی نظام کاسته شود.

نمایش انتخاباتی ۱۱ اسفند، یک شکست بزرگ برای جمهوری اسلامی است. شرایط انقلابی موجود و سمت و سوی حرکت توده های معترض مردم ایران در مضحکه انتخاباتی فوق نشان داد که هنوز کلیت جامعه در حال و هوای جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» بسر می برد و لایه های مختلف جامعه کماکان از رایحه دل انگیز جنبش بزرگ نیمه دوم ۱۴۰۱ استنشاق می کنند. به واقع، این مردمی که با خیزش دیماه ۹۶، قیام آبان ۹۸ و جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در گستره ای همگانی برای رهایی از فقر و گرسنگی، رسیدن به آزادی و برابری، و برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه همراه با رفاه و آسایش عمومی بپا خاستند، بار دیگر نشان دادند که به کمتر از سرنگونی جمهوری اسلامی قانع نیستد. چرا که این توده های بپاخاسته با در دست گرفتن پلاتفرم «رأی من سرنگونی» است و «انگشت به خون جوانان ما نزنید»، رفتن به پای صندوق های رای را، به مثابه همسویی با رژیم سفاک جمهوری اسلامی خوانده اند. رژیمی ارتجاعی که هزاران زن و مرد آزادی خواه، هزاران کمونیست مبارز، هزاران جوان انقلابی و فراتر از آن صدها کودک دانش آموز را در خیابان و زندان و شکنجه گاه های رژیم به بی رحمانه ترین شکل ممکن کشتار کرده است.

روشن است این چنین مردمی که عزم خود را برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی جزم کرده اند، هرگز پای صندوق رای نمی روند و رای شان نیز ادامه مبارزات خیابانی آنان در جمع کردن بساط جمهوری اسلامی است. نظرسنجی های دو ماه گذشته نیز تماما گویای این واقعیت و صف بندی مبارزاتی جامعه در مقابل رژیم سفاک جمهوری اسلامی بود.

نظرسنجی ماه پیش موسسه «گمان» با عنوان «نگرش ایرانیان به انتخابات ۱۴۰۲» نشان می داد که ۷۷ درصد مردم ایران در نمایش انتخاباتی ۱۱ اسفند شرکت نمی کنند. بر اساس این نظر سنجی که در بازه زمانی ۱۱ تا ۱۸ بهمن انجام گرفت، تنها حدود ۱۵ درصد از شرکت کنندگان با قاطعیت گفته بودند در «انتخابات» ۱۱ اسفند حضور خواهند یافت. از نکات قابل توجه در این نظرسنجی این بود که حدود ۳۸ درصد از زمان برگزاری این مضحکه انتخاباتی اطلاع نداشتند. همچنین ۳۹ درصد کسانی که در سال ۹۸ در نمایش انتخاباتی مجلس ارتجاع اسلامی شرکت کرده بودند، اعلام کردند قصد شرکت در «انتخابات» امسال را ندارند.

همین موسسه، روز چهارشنبه ۹ اسفند – دو روز پیش از انتخابات- نتایج نظرسنجی دوم خود را به شرح زیر اعلام کرد: اینبار ۷۴ درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی گفته بودند در نمایش انتخاباتی رژیم شرکت نمی کنند. از این میان، ۵۹ درصد مخالف کلیت نظام بودند، ۲۰ درصد انتخابات را آزاد نمی دانستند و تنها ۵/ ۱ درصد گفتند به دلیل اینکه کاندیدای مورد نظر آنان رد صلاحیت شده اند، در نمایش انتخاباتی ۱۱ اسفند شرکت نمی کنند.

علاوه بر این، «اعتماد آنلاین» نیز روز سه شنبه اول اسفند با اشاره به جدیدترین نظرسنجی هایی که برخی نهادها و سازمان های حکومتی از جمله صدا و سیما انجام داده است، اعلام کرد: «مشارکت قطعی در کل کشور ۳۵ درصد تخمین زده می شود». این نظر سنجی، مشارکت در تهران را ۱۸ درصد برآورد کرده بود که بکلی از واقعیت جامعه فاصله داشت. بعضی از  افراد شناخته شده جبهه موسوم به اصلاحات نظیر محمود  صادقی – نماینده پیشین مجلس ارتجاع – از پیشبینی ۶ تا ۹ درصدی آمار مشارکت انتخابات در تهران خبر داده بودند.

پایگاه خبری «انصاف نیوز» هم طی یک گزارش میدانی که هفته گذشته در چهار راه ولی عصر تهران انجام داد، اعلام کرد از میان ۵۰ زن و مرد بالای ۳۰ سال که اغلب زن ها «پوشش عرف جامعه» را داشتند، فقط حدود ۵ نفر اعلام کردند در نمایش انتخاباتی شرکت می کنند.

سردی نمایش انتخاباتی ۱۱ اسفند ماه جاری آنچنان زمستانی و یخ زده بود که حتی اصلاح طلبان حکومتی نیز برای حفظ آخرین تتمه آبروی برباد رفته شان یک به یک و یا به صورت گروهی، برائت خود را از این خیمه شب بازی انتخاباتی اعلام کردند.

این بخش از گروه های موسوم به اصلاح طلبان حکومتی در شرایطی به تحریم انتخابات کنونی تن دادند که در دو دهه  گذشته در آخرین روزهای پیش از هر نمایش انتخاباتی با برخورداری از قدرت و امکانات گسترده فضای مجازی، همه نیروهای خود و بخشی از توده های مردم ناآگاه و مردد را به سمت داغ کردن تنور انتخاباتی رژیم هدایت می کردند. اما اینبار، آنان نیز با مشاهده کارزار وسیع «رای ما سرنگونی» است و شرکت در نمایش انتخاباتی به مثابه «انگشت زدن» در خون مردم کشتار شده است، مجبور شدند از نمایش انتخاباتی فاصله بگیرند. گستره کارزار وسیع دعوت مردم به عدم حضور در پای صندوق های رأی، نه فقط اصلاح طلبان حکومتی، بلکه خامنه ای را نیز به وحشت انداخت.

اصلاح طلبان حکومتی که سال ها با چشم پوشی از انتخابات فرمایشی و مهندسی شده جمهوری اسلامی، توده های متوهم و بخش خاکستری جامعه را به پای صندوق های رای دعوت می کردند، اینبار با توجیه اینکه انتخابات ۱۱ اسفند «غیر رقابتی» و «مهندسی» شده است، بعضی آشکارا و برخی با ابهام، «انتخابات» کنونی را تحریم و حضور در پای صندوق های رای را «بی اثر» اعلام کردند.

در این میان اما، گستره کارزار «رای ما سرنگونی» است بیش از «اصلاح طلبان»، حامیان رژیم و شخص خامنه ای را به وحشت انداخت. نگاهی به سخنان پیشین خامنه ای و مقایسه آن با آخرین سنخان او در روز چهارشنبه ۹ اسفند ماه جاری، به روشنی نشان می دهد که خامنه ای تا چه حد از تحریم گسترده نمایش انتخاباتی هراسناک بوده است.

خامنه ای – این دیکتاتور اعظم – که دو ماه پیش در مراسم فرماندهان سپاه با اشاره به نشست ۲۰ سال پیش خود با تعدادی از فرماندهان سپاه مدعی شد که در آن جلسه «خدا از زبان او با فرماندهان سپاه حرف می زد» و اینکه «کلام خدا بر زبان او جاری بود» و «خدا از زبان او، گرم و گیرا با فرماندهان» سخن می گفت، وقتی با گستره عمومی «نه» بزرگ توده های مردم ایران مواجه شد، نه فقط ادعای خدایی را کنار گذاشت، بلکه اینبار بجای زبان تهدید، با کُرنش و تضرع و التماس از مردم خواست که در انتخابات پیش رو  شرکت کنند. خامنه ای در ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ در دیدار با گروهی از «مداحان اهل بیت» نیز از منظر یک مستبد افسار گسیخته گفته بود: «هرکسی با انتخابات مخالفت کند، مخالف جمهوری اسلامی است و با اسلام مخالفت کرده است»، اما روز چهارشنبه ۹ اسفند – دو روز مانده به نمایش انتخاباتی با زبانی ملتمسانه اعلام کرد: «رای ندادن هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد، انتخابات ضعیف به ضرر همه است». او در ادامه با زبانی نرم و ملایم گفت: «کسانی که اظهار بی میلی به انتخابات می کنند، این ها قدری بیشتر فکر کنند…من کسی را متهم نمی کنم، بخاطر منافع ملی و بخاطر ایران و اقتدار ایران رأی دهید. رأی ندادن هیچ دستآورد و و فایده ای ندارد و مشکلی از کشور را حل نمی کند».

انگار نه انگار این همان خامنه ای مدعی خدایی است که دو ماه پیش با زبان تهدید مردم را به شرکت در انتخابات فرا می خواند. تاکید او مبنی بر اینکه «مخالفت با انتخابات، مخالفت با اسلام است» مجوزی برای دستگیری فله ای افرادی شد که به طور علنی علیه خیمه شب بازی انتخاباتی رژیم سخن می گفتند و با انتشار ویدئو – کلیب های مختلف دیگران را از حضور در پای صندوق های رای منع می کردند. نمونه اش سخنان فرمانده نیروی انتظامی آذربایجان غربی در ۹ اسفند است، که از بازداشت ۵۰ نفر «گردانندگان صفحات مجازی» که مردم را به «عدم مشارکت در انتخابات» دعوت می کردند، خبر داد. همین وضعیت در سایر نقاط کشور هم ایجاد شد و حتی ده ها نفر از مردم عادی به اتهام تبلیغ علیه «انتخابات» دستگیر و با پرونده سازی های امنیتی روانه زندان شدند.

با این همه، در آخرین سخنان خامنه ای، که اینبار در میان گروهی از حامیان نظام سخن می گفت، نه فقط هیچ نشانه ای از آن زبان  تهدید و ادعای خدایی وجود نداشت، بلکه هرچه بود سرشکستگی بود و تضرع و التماس که با زبانی نرم و ملایم مردم را برای گرم کردن تنور انتخابات دعوت می کرد. او در ادامه سخنان خود ضمن اشاره به تحریم انتخابات از سوی مخالفان نظام و تاثیر آن بر نیروهای خودی، با زبانی ملایم گفت: «کسانی که اظهار بی میلی به انتخابات می کنند، این ها قدری بیشتر فکر کنند…من کسی را متهم نمی کنم، بخاطر منافع ملی و بخاطر ایران و اقتدار ایران رأی دهید. رأی ندادن هیچ دستآورد و و فایده ای ندارد و مشکلی از کشور را حل نمی کند».

این سخنان ملتمسانه خامنه ای اگرچه خطاب به آن بخش از حامیان نظام بود که برای حضور در پای صندوق های رای مأیوس و ناامید و مردد بودند، اما این کُرنش او حقیقت بزرگتری را در خود نهفته داشت و آن تأثیر بلامنازع کارزار وسیع «رأی من سرنگونی» است، بر اقشار مختلف جامعه از جمله لایه هایی از میان حامیان حکومت بود.

بی هیچ تردیدی، آنچه خامنه ای را به وحشت انداخت و در آخرین سخنان خود در مقابل قدرت مردم به کُرنش افتاد و با التماس و تضرع  از آنان خواست در «انتخابات»  شرکت کنند، به روشنی نشان داد آنچه خامنه ای را به عقب نشینی وادار می کند، همانا قدرت فزاینده توده های مردم ایران در گسترش مبارزه علیه کلیت نظام است. چنانکه قدرت فزاینده مردم در کارزار تحریم «انتخابات» با شعار «رای من سرنگونی» است، خامنه ای را به کُرنش و التماس در مقابل مردم کشانید. کارزاری که ثمر داد، مُهر شکست را بر پیشانی رژیم کوبید و به مردم نیرو داد. کارزاری که بعد از این نیز با قدرتی فزونتر و در ابعادی وسیع تر تا سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان ادامه خواهد داشت.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۶۰  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.