یاغی‌گری جمهوری اسلامی در منطقه و نتایج آن

“انتقام سخت” برای جمهوری در حال احتضار اسلامی، جز آبروریزی دستاورد دیگری نداشت. در این میان تنها مردم غیرنظامی به‌ویژه کودکان بودند که در “انتقام سخت” قربانی حملات نظامی تجاوزکارانه جمهوری اسلامی شدند.

براساس اطلاعیه سپاه پاسداران، سه شنبه ۲۶ دی این نیروی نظامی با ۲۶ موشک به اربیل در عراق و ادلب در سوریه حمله کرد. ساعاتی بعد نیز سپاه پاسداران از حمله موشکی به منطقه سبزکوه در جوار شهر پنجگور پاکستان خبر داد. از نتایج اصابت موشک‌های سپاه به ادلب سوریه، منطقه‌ای که تحت کنترل گروه اسلام‌گرای “تحریرالشام” قرار دارد، تاکنون اخبار چندانی منتشر نشده است. اما براساس گزارش دیده‌بان حقوق بشر سوریه، به جز صدای چهار انفجار در جنوب شرقی حلب مناطق تحت‌کنترل شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی، تنها یک انفجار در درمانگاهی روستایی در شمال غربی ادلب و یک انفجار در نزدیکی دیوار بیرونی زندان غویران که رهبران و اعضای داعش در آن زندانی هستند گزارش شده است. در پی انفجار در نزدیکی زندان غویران، تعدادی از زندانیان داعش تلاش کردند از زندان بگریزند که در پی مقابله نگهبانان زندان ناکام ماندند.

تنها نکته‌، استفاده سپاه پاسداران از موشک‌ “خیبرشکن” با برد ۱۴۵۰ کیلومتر در این حملات است. موشکی که در تئوری می‌تواند برای مثال از مناطق مرزی کرمانشاه شهر حیفا در اسرائیل را مورد هدف قرار دهد که حدود ۱۳۰۰ کیلومتر با یکدیگر فاصله دارند.

در جریان حمله موشکی به اربیل عراق، سپاه پاسداران خانه یک سرمایه‌دار کُرد به نام “پیشرو دزه‌ای” را با چهار موشک مورد حمله قرار داد که براساس اخبار منتشره، پیشرو دزه‌ای، کودک یازده ماهه‌ی او، یک تبعه فیلیپین و یک تاجر مسیحی عراقی به نام کرم میخائیل (ساکن دوبی) کشته و همسر پیشرو دزه‌ای به همراه دو فرزند دیگرش مجروح شدند. در پی این حمله، سپاه پاسداران مدعی شد که به مرکز “موساد” حمله کرده است، اما دولت عراق به شدت این ادعا را مردود دانست. قاسم اراجی مشاور امنیت ملی عراق که از سوی نخست‌وزیر عراق مامور تحقیق در مورد این حمله شده است، با رد ادعای جمهوری اسلامی گفت: “در مورد ادعای حضور مقر موساد اسرائیل، ما از خانه بازدید کردیم، هر گوشه آن را بررسی کردیم و همه چیز نشان می‌داد که خانه خانوادگی یک تاجر عراقی است”. منزل پیشرو دزه‌ای که در این حمله مورد اصابت قرار گرفت، تنها چند کیلومتر با پایگاه نظامیان آمریکا در اربیل فاصله دارد.

در حمله موشکی و پهپادی سپاه به منطقه “سبزکوه” در جوار شهر پنجگور پاکستان نیز ۲ کودک و یک دختر نوجوان کشته و دو زن نیز به شدت مجروح شدند. براساس اطلاعیه گروه “جیش‌العدل” این حمله به منازل خانواده‌های اعضای این گروه بود و فقط  همسران و کودکان‌شان در آن خانه‌ها زندگی می‌کنند.

در پی حمله سپاه پاسداران به خاک پاکستان، دولت پاکستان به شدت این اقدام را محکوم کرد و تمام ملاقات‌های پیش‌بینی شده با مقامات جمهوری اسلامی را تعلیق کرد. دولت پاکستان با فراخواندن سفیر خود از ایران، اعلام کرد که سفیر جمهوری اسلامی نیز اجازه بازگشت به پاکستان را ندارد. هم‌چنین اعضای هیات پاکستان به دستور دولت این کشور نمایشگاه چابهار را ترک کرده و به کشور خود بازگشتند. این نمایشگاه با حضور وزیر کشور، دبیر شورای‌عالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و تعداد دیگری از مقامات جمهوری اسلامی به همراه هیات‌هایی از کشورهای پاکستان، افغانستان، عراق و عمان در شهر چابهار در حال برگزاری بود.

دولت پاکستان به تلافی حمله سپاه پاسداران، روز پنج‌شنبه به دو روستای حق‌آباد (هک‌آباد) و شمسر در محدوده شهرستان سراوان حمله موشکی کرد که ۱۰ نفر (۵ کودک، یک نوجوان و ۴ زن) کشته و تعدادی مجروح برجای گذاشت. “بابر دوست” ۲ ساله، “هانی دوست” ۳ ساله، “چراغ دوست” ۲ ماهه، ماهکان بلوچ ۳ ساله نام ۴ تن از کودکان کشته شده است.

ارتش پاکستان در حالی مدعی شد که هدف از این حمله نابودی پایگاه های گروه “سرمچاران” است که این گروه با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که در ایران هیچ پایگاهی ندارد و پاکستان به مناطق مسکونی حمله کرده است.

پس از کشته شدن ده انسان که ۶ تن‌شان کودک بودند، مقامات جمهوری اسلامی از جمله احمد وحیدی وزیر کشور وقیحانه ادعا کردند که “کشته شدگان تبعه خارجی بودند”. در واقع جمهوری اسلامی از آ‌ن‌جا که قادر به ادامه آتش‌بازی در مرزهای ایران و پاکستان نبود برای توجیه ناتوانی خود، در اوج ذلالت، کودکان و زنان بلوچ را تبعه خارجی نامید و با این سخنان، ادعاهای دولت پاکستان را به‌نوعی تایید کرد و توجیه کرد. اما برخلاف سخنان وزیر کشور، فداحسین مالکی نماینده مجلس اسلامی از زاهدان گفت: “گروه سرمچاران در داخل ایران وجود ندارد”. سعیدی نماینده مجلس اسلامی از چابهار نیز گفت: “برخلاف آن‌چه که بیانیه وزارت خارجه پاکستان اعلام می‌کند هیچ گروه تروریستی علیه این کشور در خاک ایران وجود ندارد”.

دولت عراق نیز که روابط حسنه‌ای با جمهوری اسلامی دارد، ضمن لغو تمام دیدارهای مقامات خود با مقامات جمهوری اسلامی از جمله دیدار نخست‌وزیر اقلیم و وزیر خارجه عراق با امیرعبداللهیان در اجلاس داووس، از دولت ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد. دولت عراق هم‌چنین خواستار برگزاری فوری اجلاس اتحادیه عرب برای رسیدگی به این حمله شد که اتحادیه عرب نیز در اجلاس خود اقدام جمهوری اسلامی را محکوم و آن را خطری برای امنیت منطقه دانست. در این میان وزیر دفاع عراق با بیان این‌که “حملات جمهوری اسلامی به اربیل در تضاد با توافق‌نامه امنیتی دو جانبه اخیر است”، گفت: “امکان تعلیق این توافق‌نامه وجود دارد”.

در واقع هیچ دولتی در جهان از اقدام جمهوری اسلامی حمایت نکرد. دولت آمریکا نیز فرصت را غنیمت شمرد و وزیر خارجه آن گفت: “دولت ایران بزرگ‌ترین خطر برای امنیت منطقه است”. وی در ادامه گفت: “حل بحران اسرائیل و فلسطین با کمک کشورهای منطقه، می‌تواند جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی‌اش را منزوی کند”. جو بایدن نیز گفت: “حملات متقابل میان ایران ‌و پاکستان نشان می‌دهد تهران مورد قبول هیچ‌کس در منطقه نیست”.

بعد از آغاز جنگ غزه و بی‌عملی مطلق جمهوری اسلامی در دفاع از “مردم فلسطین”، آن‌هم در حالی که فرمانده سپاه قدس در سوریه توسط اسرائیل کشته شد و داعش خراسان نیز در مراسم دولتی سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی با بمب‌گذاری انتحاری حدود ۱۰۰ نفر را به قتل رساند، جمهوری اسلامی برای نشان دادن عکس‌العمل شدیدا تحت‌فشار بود.

بدین ترتیب جمهوری اسلامی در اوج درماندگی، آن‌هم در حالی که منطقه خاورمیانه در وضعیت بحرانی خاصی قرار دارد، با این حملات به‌نوعی اقدام به خودزنی کرد. عموما عکس‌العمل در شرایط استیصال نه تنها نتیجه‌ای مثبت بدنبال نمی‌آورد که عمدتا نتایج آن برعکس خواهد بود، دقیقا اقدامی که جمهوری اسلامی به آن دست زد. جمهوری اسلامی بارها دست به حملاتی در کردستان عراق و یا خاک پاکستان زده بود، اما هرگز با واکنشی به این شکل روبرو نشده بود. اشتباه محاسباتی جمهوری اسلامی در شرایط استیصال، باعث شد تا جمهوری اسلامی حتا در موقعیتی بدتر از قبل قرار گیرد.

اما هدف جمهوری اسلامی چه بود؟! جمهوری اسلامی در حالی که از ۷ اکتبر همواره پشت “نیروهای نیابتی” قائم شده بود، هم از داخل و هم از خارج از سوی “نیروهای خودی” تحت فشار بود تا اقدامی علیه دولت اسرائیل انجام دهد. این خوش‌گمانی به‌ویژه در سخنان روزهای اول مقامات حماس کاملا آشکار بود. ترور فرمانده سپاه قدس در سوریه، بمب‌گذاری در کرمان و دیگر اقدامات مشابه، اما راه دیگری برای جمهوری اسلامی باقی نگذاشتند تا در ظاهر با اقداماتی نظامی “انتظار عمومی از انتقام سخت” را برآورده کند. سکوت جمهوری اسلامی نه فقط  در میان “نیروهای نیابتی” بلکه در داخل کشور نیز تبعات منفی زیادی داشت. سکوت جمهوری اسلامی به باور عمومی بیان روشن و آشکار ناتوانی و ضعف‌های‌ حکومت بود. آن‌هم در شرایطی که از سویی جامعه درگیر یک بحران انقلابی است و از سوی دیگر سیاست حکومت در برابر توده‌های تحت ستم ایران تنها “مشت آهنین” است.

رسانه‌های مزدور جمهوری اسلامی بعد از این عملیات هم‌صدا با مقامات فاسد حکومت همگی از “انتقام سخت از موساد و داعش” صحبت کردند و این که این حملات هشداری به دولت‌های اسرائیل و آمریکا است. اما برخلاف تصور حکومت همه چیز علیه جمهوری اسلامی شد تا جایی که در برابر حملات موشکی ارتش پاکستان خفه‌خون گرفت. در پی این آبروریزی مفتضحانه، جمهوری اسلامی برای انحراف افکار عمومی از این شکست، این بار از طریق وزارت اطلاعات اطلاعیه‌های متعددی در مورد “دستگیری امرای داعش” و مانند آن منتشر کرد که چیزی جز یاوه سرایی نبود.

این حملات برعکس تبلیغات جمهوری اسلامی نشان داد که جمهوری اسلامی از یک جنگ فراگیر به شدت واهمه دارد. این که با وجود در اختیار داشتن موشک حتا یک بار این موشک‌ها به سمت اسرائیل نشانه نرفتند و در عوض کشورهای منطقه و همسایه را بارها نشانه گرفته‌اند، آشکارا ضعف و ناتوانی جمهوری اسلامی را عیان می‌کند. موضوع آن‌قدر روشن است که حتا وزیر خارجه عراق نیز گفت: “ایرانی‌ها یا نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند به اسرائيل حمله کنند و به همین دلیل در جستجوی قربانی در اطراف خود هستند و به همین دلیل هم به اربیل حمله کردند”.

جمهوری اسلامی در یک موقعیت پیچیده قرار گرفته است. از یک‌سو تحت فشار برای وارد شدن به جنگ با دولت اسرائیل است و از سوی دیگر ناتوان از این کار. در حالی که جمهوری اسلامی چند کودک ۲ ماهه، ۱۱ ماهه، ۲ ساله و ۳ ساله را به عنوان جاسوس موساد، “امرای داعش” و رهبران “جیش العدل” به قتل رساند، روز شنبه بار دیگر دولت اسرائیل با حمله موشکی به دمشق پنج تن از اعضای سپاه پاسداران از جمله معاون اطلاعات سپاه قدس صادق امیدزاده و معاون وی  علی آقازاده‌نژاد را به قتل رساند و جمهوری اسلامی مانند تمامی دفعات گذشته وعده داد که “اسرائیل را پشیمان خواهیم کرد”.

تمام وقایع و اتفاقات اخیر اما تنها یک چیز را ثابت می‌کند و آن این‌که جمهوری اسلامی یکی از بازندگان جنگ و تشدید تنش در خاورمیانه است. بیهوده نیست که هدف اصلی سیاست‌های جمهوری اسلامی و نیروهای فرمان‌بر آن از حوثی ها و حملاتشان  به کشتی‌ها در دریای سرخ گرفته  تا شبه‌نظامیان عراقی و حملات ان ها به پایگاه‌های نظامی آمریکا در عراق و سوریه، بر پایان دادن جنگ قرار گرفته است.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۴  در فرمت پی دی اف:

 

 

POST A COMMENT.