برآشفتگی و هذیان گویی خامنه ای برای چیست؟

با گسترش مبارزات مردم و تشدید و تعمیق تضادهای درون جامعه، بحران های حاکمیت نیز از ژرفای بیشتری برخوردار شده اند. بحران های ناعلاجی که چشم انداز سقوط حاکمیت را آشکار و ادامه حیات را برای جمهوری اسلامی مشکل کرده است.

در چنین وضعیت نابسامان و ناپایداری است که دزدی و فساد و رانت خواری نیز تمام ارکان حاکمیت را فرا گرفته، خزانه دولت خالی و کسری بودجه های سالیانه نیز به ارقام چندصد هزار میلیارد تومانی رسیده است. در کنار بحران های درونی حاکمیت، فقر و فلاکت و بیکاری نیز ادامه یک زندگی حداقلی را از مردم گرفته است، تشدید تورم و افزایش سرسام آور قیمت ها سفره کارگران و زحمتکشان را  بکلی تهی  و شکاف طبقاتی را عمیق تر ساخته است. توده های مردم برای رهایی از وضعیت مرگبار موجود به سمت مبارزه ای شایسته برای تغییر و تحولات بنیادی بپا خاسته اند. این وضعیت متلاطم، که آبستن طوفان های سهمگین اجتماعی است هم اینک بسیاری از جریان های درون حاکمیت را نیز نسبت به ادامه کاری جمهوری اسلامی دچار تردیدهای جدی کرده است.  بازتاب تلاطمات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی موجود در بالایی ها، گسترش مبارزات کارگران و زحمتکشان و دیگر لایه های اجتماعی و مهمتر از آن ناتوانی حاکمیت در برون رفت از بحران های ناعلاج موجود، رهبر مستبد جمهوری اسلامی را بیش از هر زمان دیگری به هذیان گویی کشانده است.

با شکل گیری این وضعیت، نگرانی خامنه ای نسبت به شرایط ناپایدار جامعه بیشتر، فاصله سخنرانی های او کمتر و روحیات فاشیستی او بیش از هر زمان دیگری نمایان شده است. تا جاییکه این جنبه از روحیات رهبر خودکامه جمهوری اسلامی را در هر سخنرانی او می توان دید و شنید. خودکامه ای مفلوک که هر بار با قرار گرفتن در مقابل جماعتی از پامنبری های خود فرصت می یابد تا مشتی لاطائلات را به خورد آنان بدهد.

در یک سخنرانی، مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان را تحقیر و با انکار حق برابری زن و مرد، “عدالت زنان” را در جامعه اسلامی تبیین و آنان را به نشستن در خانه و مشغول شدن به “خانه داری و فرزندآوری و مادری” تشویق می کند. در جایی دیگر برای جلوگیری از ریزش حواریون خود، ادعای پیامبری می کند، در کلامی دیگر همه را به اطاعت و فرمانبرداری از خود فرا می خواند و در تازه ترین سخنرانی اش نیز که روز چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲ در دیداری که با مداحان مزدور خود داشت برای گرم کردن “تنور” انتخابات اسفند ماه سال جاری که هم اینک روزهای سرد زمستانی خود را می گذراند، با روحیه ای فاشیستی اعلام کرد، مخالفت با “انتخابات” ، “مخالفت با جمهوری اسلامی” و حتی فراتر از آن “مخالفت با اسلام” است.

اینکه خامنه ای در جمع گروهی از مداحان مدیحه گوی خود مدعی شده است که مخالفت با نمایش انتخاباتی رژیم، مخالفت با جمهوری اسلامی و مخالفت با اسلام است، طبیعتا به مردمی که از جمهوری اسلامی عبور کرده  اند و هم اینک به مبارزه برای سرنگونی این رژیم ارتجاعی و سفاک و آدمکُش روی آورده اند، کمترین ارتباطی ندارد.

توده های مردم ایران، دستکم از دی ماه ۹۶ که به صورت علنی و مستقیم در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفتند و با سر دادن شعار “اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمام ماجرا”، نه تنها به دو دهه بازی مشمئز کننده انتخاباتی حاکمیت در انتخاب میان بد و بدتر خط بطلان کشیدند، بلکه پس از آن مبارزه ای سخت و دلاورانه را برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در پیش گرفته اند.

طبیعتا برای کارگران و زنان و مردان و جوانان دلاوری که خیزش انقلابی دی ماه ۹۶، قیام شکوهمند آبان ۹۸ و جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” در نیمه دوم ۱۴۰۱ را پشت سر گذاشته اند، نه فقط “انتخابات” در جمهوری اسلامی بی اهمیت است، بلکه وجهه “اسلامی” حاکمیت نیز نزد آنان از هرگونه ارزش و اعتباری خارج شده است.

بی اهمیتی نمایش انتخاباتی و فراتر از آن بی ارزش شدن ماهیت اسلامی رژیم در نزد توده های مردم ایران چیزی نیست که از نگاه خامنه ای و جمهوری اسلامی دور مانده باشد. بنابراین، طرف خطاب خامنه ای مبنی بر اینکه کسانی که در انتخابات شرکت نکنند مخالف جمهوری اسلامی و مخالف اسلام هستند، هرگز نمی تواند کارگران، زنان، دانشجویان، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، نویسندگان، هنرمندان و دیگر لایه های اجتماعی جامعه باشد که سال هاست عطای نمایش انتخاباتی رژیم را به لقایش بخشیده اند. پس هذیان گویی خامنه ای متوجه چه کسی یا چه نیروهایی است؟

بدون شک نگرانی و برآشفتگی خامنه ای می تواند در واکنش به  آندسته از نیروهای درون حاکمیت باشد که کماکان به اصل نظام و اسلامی بودن آن باور دارند اما به دلیل داشتن پاره ای ملاحظات برای گرفتن امتیاز از جناح مقابل، ظاهراً تصمیم گرفته اند در نمایش انتخاباتی اسفند ۱۴۰۲ شرکت نکنند.

به واقع طرف خطاب خامنه ای، گروهی از جریان موسوم به اصلاح طلبان هستند که تا قبل از دی ماه ۹۶، همواره  تنور انتخابات فرمایشی جمهوری اسلامی را با هیزم کارت بازی توهم پراکنی در میان مردم گرم می کردند. نیروهای “اصلاح طلبی” که هر بار با ترساندن مردم نسبت به روی کار آمد نیروهای “بدتر” بجای نیروهای “بد” – که منظور خودشان بودند – با استفاده از ابزارهای مجازی  بخشی از مردم را به پای صندوق های رای می کشاندند و آنان را به انتخاب “بد” در مقابل “بدتر” تشویق می کردند. کارتی که طی دو دهه به استمرار سرکوبگرانه حاکمان فاشیست جمهوری اسلامی کمک های شایانی کرد. اما با خیزش انقلابی دی ماه ۹۶ که توده های مردم ایران با شعار “اصلاح طلب اصولگرا، دیگر تمام ماجرا”، به مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی برخاستند، این کارت فریبکارانه آنان نیز بکلی سوخت و پس از آن توسل به این کارت بازی نه فقط برای “اصول گرایان” بلکه برای خود “اصلاح طلبان” حکومتی نیز از حیز انتفاع افتاده است.

حال این پرسش پیش می آید که اگر حضور و یا عدم حضور “اصلاح طلبان” حکومتی در خیمه شب بازی انتخابات پیش رو کمترین تأثیری در کشاندن توده های مردم به پای صندوق رای ندارد، پس چرا خامنه ای همچنان بر سر “اصلاح طلبان” حکومتی نهیب می کشد و عدم شرکت آنان در “انتخابات” را به مخالفت با جمهوری اسلامی و مخالفت با اسلام خوانده است. به راستی ماجرا چیست و ریشه این برآشفتگی و هذیان گویی خامنه ای در کجا و از برای چیست؟

بر کسی پوشیده نیست، که با شکل گیری جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” که تا مرز سرنگونی جمهوری اسلامی پیش رفت، فاصله میان مردم و حاکمیت آنچنان عمیق گشته است که دیگر بازگشت جامعه به روزهای پیش از شهریور ۱۴۰۱ اساسا نه مقدور است و نه ممکن. زنان و مردان و دختران و جوانانی که در جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” به کف خیابان آمدند و به بی رحمانه ترین شکل ممکن توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی به خاک و خون کشیده شدند، جامعه را کاملا دو قطبی کرده است. با گذشت بیش از یک سال از سرکوب وحشیانه جنبش انقلابی نیمه دوم ۱۴۰۱، هنور فریاد دادخواهی خانواده های صدها مبارز کشتار شده از هر سو بلند است. هنوز نبض جامعه در تب و تاب تحولات بنیادی می تپد. هنوز به تأسی از خیزش و قیام و نبردهای خیابانی نیمه دوم ۱۴۰۱، در زیر پوست جامعه غوغایی برپاست. جامعه به شدت متلاطم و ناآرام است و در یک کلام میان حاکمیت و توده های مردم ایران دریایی از خون فاصله است. دریایی خونین و طوفانی که فقط با سرنگونی جمهوری اسلامی و محاکمه عاملان ۴۵ سال سرکوب و جنایت و کشتار به آرامش خواهد رسید.

شکل گیری این وضعیت، نه فقط ادامه کاری حاکمیت به روال گذشته را ناممکن کرده است، بلکه شکاف عمیقی هم در میان جریانات مختلف “اصلاح طلبان” حکومتی بر سر حضور یا عدم حضور آنان در نمایش انتخاباتی ایجاد کرده است. در یک سر این گسست و شکاف، “حسین مرعشی”، دبیرکل “کارگزاران سازندگی” – جریان منتسب به هاشمی رفسنجانی- قرار دارد که به تازگی طی گفتگویی با طرح پیشنهاد میانجیگری فرد معتمدی که مورد وثوق “اصلاح طلبان” و خامنه ای باشد، خواهان شرکت “اصلاح طلبان” در “انتخابات” شده است. و در سمت دیگر این ماجرا “جواد امام”، مدیر عامل بنیاد باران و سخنگوی جبهه موسوم به اصلاحات قرار دارد که در واکنش به سخنان “حسین مرعشی” گفته است: اصلاح طلبان نباید برای انتخابات بعدی مجلس کاری انجام دهند. به هرحال ما باید شرایط کشور را در نظر بگیریم که اساسا برای انتخابات جایگاهی قائل هستند یا نه؟ و اینکه مردم و حضور و مشارکت مردم جایگاهی دارد یا نه؟ اگر تجدیدنظری که لازمه انتخابات، مشارکت و حضور مردم است، از طرف برگزار کنندگان و ناظرین و خصوصا شورای نگهبان صورت بگیرد، شرایط فرق می کند اما اگر مطابق دو انتخاب گذشته باشد اساسا این گروه خیلی به دنبال مشارکت و حضور مردم و تنوع سلایق سیاسی نیستند. لذا اگر این روال ادامه یابد در نتیجه بحث اصلاح طلبان به تنهایی نیست، بحث این است که جامعه از این روند استقبال نمی کند و اگر قرار باشد مردم استقبال نکنند، شاهد انتخابات بی رونقی خواهیم بود.” (تاکیدها از ماست)

در واقع همین اعلام نظر نیم بند سخنگوی جبهه موسوم به اصلاحات است که خامنه ای را تا این حد به هذیان گویی کشانده است که عدم حضور آنان در “انتخابات” را به مخالفت با جمهوری اسلامی تعبیر و آنان را به خروج از “اسلام” تهدید کرده است. نگرانی خامنه ای البته صرفا به خاطر این اظهارنظر دو پهلوی “اصلاح طلبان” که همچنان برای امتیازگیری به چانه زنی با حاکمیت مشغولند، نیست. نگرانی خامنه ای حتی برای عدم شرکت مردم در انتخابات هم نیست. چون به خوبی می داند که توده های مردم ایران از هرگونه انتخابات فرمایشی رژیم عبور کرده اند. نگرانی خامنه ای بیشتر از این جهت است که با اینگونه موضع گیری سران “اصلاح طلبان” حکومتی ممکن است طیف وسیعتری از نیروهای درون حاکمیت به سمت عدم حضور در انتخابات کشیده شوند. پر واضح است که “اصلاح طلبان” حکومتی نیز در وهله اول نگران شیوه عملکرد ناظرین، شورای نگهبان یا برگزارکنندگان “انتخابات” نیستند. آنان با اینگونه عملکرد پیش از این شورای نگهبان در رد صلاحیت بسیاری از کاندیداهایشان، باز هم بارها و بارها در انتخابات فرمایشی شرکت کرده اند. در وضعیت کنونی نگرانی عمده “اصلاح طلبان” حکومتی، عدم استقبال مردم از “انتخابات” است که آنان را به این نتیجه رسانده تا برای حفظ آبروی نداشته خود از مشارکت در “انتخابات” پرهیز کنند و بیش از این مایه آبرو ریزی خود نشوند.

تا نمایش انتخاباتی اسفند ماه سال جاری هنوز دو ماهی مانده است و در این  مدت، “سیب” سیاست بازی “اصلاح طلبان” تا افتادن بر زمین چه بسا ممکن است هزاران چرخ بخورد و هیچ معلوم نیست که آنان بر این تصمیم خود باقی بمانند یا نه؟ که ماندن یا نماندن آنان بر تصمیم خود کمترین تأثیری بر توده های مردم ایران نخواهد داشت.

در این میان، آنچه برای توده های مردم ایران مهم است، همانا تشدید و گسترش مبارزه  برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی  و استقرار یک حاکمیت شورایی است.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۲  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.