هزینه‌های سنگین تحصیل دانش‌آموزان، سرکوب فرهنگیان و ضرورت آزادی معلمان دربند

در آستانه بازگشایی مدارس هستیم. آنچه بازگشایی سال تحصیلی جدید را با سال های پیش از آن متفاوت کرده است، سیر تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه طی یک سال گذشته است. مجموعه ای از تحولاتی انقلابی که اوضاع سیاسی کشور را بکلی دگرگون ساخته و از جمیع جهات بر اوضاع سیاسی، مادی و معنوی توده های مردم ایران، خانواده ها، معلمان و حتی دانش آموزان تاثیرات شگرفی برجای گذاشته است.

به لحاظ سیاسی، شرایط امروز جامعه با وضعیت آغاز سال تحصیلی در دوره های قبل از آن بکلی متفاوت است. نه معلمان در حال و هوای سال گذشته هستند و نه دانش آموزان در قد و قواره سال های سپری شده پیشین قرار دارند. جامعه کنونی ما یک سال پر تلاطم را پشت سر گذاشته است. سالی که اگر چه هزینه سرکوبش برای توده های مردم ایران بسیار سنگین بود، اما امید به تغییر و دگرگونی را در گستره ای وسیعتر از سال های قبل در ذهن و جان جامعه قوت بخشید. سالی که که توده های مبارز ایران طی چهار ماه جنگ و گریز مداوم در کف خیابان ها، پایه های رژیم را به لرزه درآوردند. سالی که رابطه معلمان با خانواده ها مستحکم‌تر شد. سالی که مبارزات متشکل فرهنگیان، رژیم را هراسان کرد. سالی که تعدادی از بهترین و دلسوزترین معلمان از کلاس درس به پشت میله های زندان فرستاده شدند و تعداد بیشتری نیز به بازنشستگی پیش از موعد، تنزل رتبە‌بندی، قطع حقوق، اخراج، تبعید و انفصال از خدمت در آموزش و پرورش و دیگر محیط های دولتی محکوم شدند.

سالی که دانش آموزان به لحاظ سیاسی به یکباره قد کشیدند و در کنار معلمان مبارزات خیابانی را تجربه کردند، عصیانگری آموختند و با سلحشوری تمام در خیابان و میدان رزم حضور یافتند. حضور دانش آموزان جوان در آوردگاه نبرد با دشمن – خاصه دختران دانش آموز- آنچنان پر شور و پر امید و قدرتمند بود که مبارزات آنان رژیم را به وحشت انداخت. به فاصله چند ماه هزاران دانش آموز بازداشت شدند، ده ها دانش آموز مبارز در کف خیابان ها جان باختند و صدها نفر دیگر به جرم آزادی خواهی و اعتراض به بی حقوقی از تحصیل و نشستن در کلاس درس محروم شدند.

در عرصه تحولات سیاسی اگرچه توده های مردم ایران یک جنبش بزرگ انقلابی را در مقیاس سراسری خلق کردند، اما در بعد اقتصادی، نظام ارتجاعی و استبدادی حاکم بر کشور فقر و فلاکت بیشتری را بر مردم تحمیل کرد. بحران رکود- تورمی ژرفای بیشتری یافت. توده های کار و زحمت، فقیر و فقیرتر شدند. گرانی بیش از هر زمان دیگری افسار گسیخت. هزینه های اولیه زندگی از جمیع جهات بالا رفت. تا جاییکه گرانی نوشت افزار، شوق خرید آغاز سال تحصیلی را از خانواده ها و دانش آموزان گرفت. کودکان بسیاری از ورود به مدرسه محروم شدند. دانش آموزان زیادی به لحاظ فقر و نداری از ادامه تحصیل بازماندند و به جرگه کودکان کار پیوستند. فقر و فلاکت و گرانی و عدم برخورداری از امکانات اولیه زندگی، شور و شوق آغاز سال تحصیلی جدید را به کابوسی مرگبار برای دانش آموزان و اولیای آنان تبدیل کرده است.

روزنامه حکومتی “تعادل”، با اعتراف به افزایش سرسام آور قیمت نوشت افزار در آستانه سال جدید تحصیلی نوشت: تنها برای خرید کیف و دفتر و کتابِ مدرسه برای یک دانش آموز کلاس ششمی که از قضا در مدرسه دولتی هم درس می خواند، بیش از دو میلیون تومان لازم است. وقتی قرار باشد برای خرید یک دفترچه ۱۰۰ برگی مبلغی بین ۵۶ تا ۶۵ هزار تومان پرداخت شود، دیگر معلوم است خرید یک مجموعه کامل نوشت افزار چقدر هزینه بر می دارد.

بالارفتن هزینه ها اما فقط منوط به نوشت افزار نیست. قیمت لباس مدارس نیز نسبت به سال ۱۴۰۱، ۴۰ تا ۵۰ درصد افزایش داشته است. اکرم عیوضخانی، عضو اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک ایران روز پنجشنبه ۱۶ شهریور گفت: در حال حاضر قیمت روپوش و شلوار مدارس دوره دبستان برای پسران از ۵۰۰ هزار تومان و برای دختران از ۶۰۰ هزار تومان شروع می شود. تازه این قیمت ها برای “ساده ترین طرح لباس مدارس” است و “بهای لباس های لوکس تا حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان هم می رسد”.

روزنامه شرق نیز روز ۱۳ شهریور بر اساس یک گزارش میدانی نوشت: هزینه یک کوله پشتی و نوشت افزار یک دوره استفاده برای هر دانش آموز از چندصد هزار تومان آغاز می شود  و تا ۱۲ میلیون تومان هم می رسد.

تازه این میزان از هزینه ها فقط برای یک دانش آموز دبستانی است، در صورتی که در یک خانواده چند دانش آموز باشد، معلوم است چه فشار اقتصادی بالایی بر خانواده های زحمتکش وارد می شود. بماند از هزینه ها و رقم های کلانی که مدیران مدارس به بهانه های مختلف به هنگام ثبت نام و در طی سال از اولیای دانش آموزان مطالبه می کنند.

علاوه بر هزینه های اعلام شده، بسیاری از خانواده ها مجبورند برای رفت و آمد فرزند دانش آموز خود هزینه سرویس مدرسه را هم بپردازند که بسیار افزایش یافته است. شورای شهر تهران پنجم شهریور افزایش ۴۵ درصدی نرخ سرویس مدارس در سال تحصیلی جدید را تصویب کرده است. جعفر تشکری هاشمی، عضو شورای شهر تهران نیز همان روز اعلام کرد، هزینه سرویس برای دانش آموزان ابتدایی حداقل ۵ میلیون ۴۰۰ هزار تومان و حداکثر ۲۱ میلیون تومان و برای دانش آموزان مقطع متوسطه حداقل ۶ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان و حداکثر ۲۳ میلیون تومان است.

نتیجه بلافصل وارد شدن چنین فشارهای سنگین اقتصادی برای تامین حداقل نیازهای اولیه یک دانش آموز به صورت پنهان و آشکاردر عرصه های مختلف خود را نشان می دهد.

آنچه در نخستین مرحله از  آغاز سال تحصیلی جدید به بخش وسیعی از توده های مردم ایران تحمیل می شود، زدن از هزینه های خورد و خوراک و بهداشت و درمان و مسافرت و دیگر امکانات رفاهی خانواده است – البته اگر وجود داشته باشد- تا بتوانند هزینه تحصیلی فرزند یا فرزندان خود را فراهم کنند. مرحله ای بسیار دشوار که عموما خانواده های زحمتکش با سیلی صورت خود را سرخ می کنند تا شرمنده همسایه ها و کودکان دانش آموز خود نباشند.

از این مرحله رنج آور که بگذریم، عرصه دیگری از چهره زشت و کریه آغاز سال تحصیلی در نظام جمهوری اسلامی رخ نمایی می‌کند که آن هم عدم ورود صدها هزار کلاس اولی به مدرسه و همچنین بازماندن صدها هزار دانش آموز دیگر از ادامه تحصیل است.

علی اصغر فانی، وزیر اسبق آموزش و پرورش با استناد به آمار مرکز پژوهش های مجلس، تعداد بازماندگان از تحصیل را ۹۳۰ هزار نفر اعلام کرده و گفته است که این افراد، بیسوادان آینده را تشکیل می دهند.

معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش هم در تاریخ ۲۸ مرداد از افزایش ترک تحصیل در مقطع ابتدایی خبر داد و آخرین آمار بازماندگان تحصیل در مقطع ابتدایی را ۱۶۰ هزار دانش آموز اعلام کرد.

آمارهای رسمی نشان می دهد که ۷۰ درصد “ترک تحصیل ها” مربوط به دهک های درآمدی پایه یک تا پنج است. یعنی آن دسته از خانواده هایی که عموما با فقر معیشتی مواجه هستند و قادر به تامین هزینه های بالای فرزندان خود برای ادامه تحصیل نیستند. این تعدا از کودکان نه فقط به لحاظ فقر خانواده، از ادامه تحصیل باز مانده اند، بلکه با ترک تحصیل و پیوستن به جرگه کودکان کار عملا بخشی از تامین هزینه های زندگی خود و خانواده را نیز متقبل می شوند.

شرایط سخت معیشتی و هزینه های بالای نوشت افزار و تامین دیگر مایحتاج ضروری ورود به مدرسه تا بدان حد بالاست که عملا انگیزه ثبت نام را از بسیاری از خانواده ها گرفته است.

مجتبی هاشمی، رئیس ستاد مرکزی ثبت نام دانش آموزان در وزارت آموزش و پرورش در هفتم شهریور به خبرگزاری ایسنا گفته است: نامنویسی حدود ۲۳ درصد از کودکانی که باید برای پایه اول ابتدایی ثبت نام شوند، هنوز انجام نشده است.

معضل دیگر نظام آموزشی که به صورت بحرانی فراگیر نظام آموزشی کشور را فرا گرفته و تاثیرات مخرب آن به مراتب فراتر از معضلات آغاز سال تحصیلی جدید برای خانواده هاست، کمرنگ شدن نقش و جایگاه معلمان در نظام آموزشی رژیم استبدادی حاکم بر کشور است. این موضوع دست کم از دو جنبه تاثیرات ویرانگر خود را بر کیفیت آموزش و پرورش گذاشته است.

بر کسی پوشیده نیست که فقر و فلاکت حاکم بر جامعه، فقط بر سر خانواده ها و دانش آموزان آوار نشده است، بلکه بحران گرانی و تورم گریبان اکثریت قریب به اتفاق معلمان و فرهنگیان را هم گرفته است. معلمی که برای تامین حداقل های معاش خود، به شغل های دوم و سوم روی می آورد، معلمی که تمام اوقات فراغت خود را که دست کم بخشی از آن باید برای ارتقاء کیفیت دانش او و دانش آموزانش اختصاص داده شود، عملا صرف تامین حداقل معاش می شود، دیگر فرصتی برایش باقی نمی ماند تا بتواند در مسیر ارتقاء خود و دانش آموزانش بکار بندد. ناگفته پیداست تداوم این وضعیت در یک پروسه دراز مدت، موجب افت تحصیلی چشمگیر و خسران غیر قابل جبرانی برای نظام آموزشی کشور می شود. وضعیتی که سال ها است نظام آموزشی کشور بدان گرفتار است. به واقع هر قدر برای آموزش و پرورش هزینه شود، همان اندازه بهره خواهد داد.

معضل دیگری که بر نظام آموزشی کشور حاکم است، کمبود معلم است. طبق آمارهای رسمی، نظام آموزشی کشور با کمبود ۳۰۰ هزار معلم مواجه است. جمهوری اسلامی برای جبران فاجعه کمبود معلم، نه تنها هرساله معلمان جدید مورد نیاز را استخدام نمی کند، بلکه با بکارگیری تعداد محدودی از معلمان خرید خدمت – که عموما از امنیت شغلی برخوردار نیستند- با شتابی فزاینده نظام آموزشی کشور را به ورطه فلاکت و افت تحصیلی کشانده است.

معضلات معلمان و نظام آموزشی کشور صرفا به موارد بالا خلاصه نمی شود. معضل بزرگتر اما گسترش سرکوب معلمان است که طی سال گذشته شتاب بیشتری گرفته است. هم کنون تعداد کثیری از معلمان فرهیخته، با تجربه و دلسوز به دلیل دفاع از آموزش رایگان، ارتقاء شرایط زندگی، همسانسازی حقوق و بالارفتن سطح نظام آموزش کشور زیر امواج شدیدترین سرکوب ها و فشارها و بی حقوقی قرار دارند. هم اینک تعدادی از بهترین و با تجربه ترین معلمان در زندان هستند، تعدادی به انفصال از خدمت محکوم شده اند و تعداد دیگری نیز در انتظار محاکمه بسر می برند.

مجموعه شرایط جامعه، اوضاع معیشتی توده ها و وضعیت معلمان دربند و تعمیق بحران ساختاری در نظام آموزشی کشور وضعیت جدیدی را برای معلمان و دانش آموزان رقم زده است که در محدوده های معینی آغاز سال تحصیلی جدید را با سال های پیش از آن متفاوت کرده است. از جمله تفاوت ها، بحران انقلابی موجود در جامعه، بهم گره خوردگی سرنوشت دانش آموزان و معلمان، خاصه معلمان دربند و زندانی است. اوضاع متلاطم و بهم پیچیده ای که بر بستر فضای انقلابی موجود، آغاز سال تحصیلی جدید را- به رغم انبوه مشکلات مادی و معیشتی- به لحاظ سیاسی و تحولات پیش رو، به سالی امید بخش برای دانش آموزان و معلمان و عموم توده های مردم ایران تبدیل کرده است. یک سال تحصیلی پر امید که چشم انداز رهایی از نظم استبدادی جمهوری اسلامی و رسیدن به یک نظام آموزشی واقعا رایگان را رقم زده است. نظامی مبتنی بر جدایی دین از دولت، ممنوعیت هرگونه مداخله مذهب و روحانیت در مدارس، برچیده شدن دستگاه های سرکوب و جاسوسی دست اندرکاران ارتجاع فرهنگی، آموزش رایگان و اجباری تا پایان دوره متوسطه و بهره مندی تمام دانش آموزان به هزینه دولت از غذا، پوشاک، وسایل تحصیل و ایاب و ذهاب و در یک کلام، دگرگونی بنیادی نظام آموزشی کشور به نحوی که رفاه معلمان تضمین و شکوفایی و رشد و اعتلاء جسمانی، معنوی و فرهنگی جوانان کشور از جمیع جهات عملی و به اجرا درآید.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۳۷  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.