این روزها اوضاع درکشت و صنعت نیشکر هفتتپه ناآرام است. فضای مهآلودی که آینده این شرکت را پس از خلعید از اسد بیگی در ابهام فرومیبُرد، اندکاندک بازتر و روشنتر میشود. زمزمههایی که مدیریت شرکت و در رأس آن عبد علی ناصری در مورد زیان دهی کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و احتمال واگذاری مجدد آن به بخش خصوصی از چند ماه پیش آغاز کرده بود، اکنون آشکارتر و واضحتر به گوش میرسد. دلایل و شواهد متعددی نیز وجود دارد که مدیریت شرکت و دولت حامی آن، سرگرم زمینهچینی و آمادهسازی شرایط برای فروش کشت و صنعت نیشکر هفتتپه هستند. در تمام قسمتها نوعی سهلانگاری از سوی مدیریت مشاهده میشود. کشت و کار به حال خود رهاشده و احشام به مزارع حمله میکنند. کارخانه اورهال نشده است. تعمیرات، شستشو و نگهداری پمپها انجام نمیشود و همزمان، دزدیها و سندسازیها و بندوبستها، شرکت را با هزینه و بدهی بالا مواجه ساخته است. مجموعهی این عملیات سیستماتیک و هماهنگ، به نحوی رقم خورده است که شرکت نیشکر هفتتپه را شرکت زیان ده و ورشکستهای جلوه دهند که هیچ راهی جز فروش آن به بخش خصوصی باقی نمانده است. تقریباً عین تحرکات و اقدامات و شرایطی که شرکت نیشکر هفتتپه در سال ۹۴ به اسد بیگی واگذار شد دارد تکرار میشود. کارگران هفتتپه باید این وضعیت را هشداری جدی تلقی کنند و تلقی کردهاند.
نشریه کار شماره ۱۰۲۱ که یکم خرداد ۱۴۰۲ حدود ۳ ماه پیش انتشار یافت، در مقالهای تحت عنوان” هفتتپه، آبستن حوادث و مبارزهای دشوار” از نقشه شوم ناصری مدیرعامل شرکت پرده برداشت. ناصری مدیرعامل ” شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی خوزستان” ( ازاینپس شرکت توسعه نیشکر) که بعد از خلعید از اسد بیگی، مدیریت شرکت نیشکر هفتتپه را نیز بر عهده داشته است گفته بود:” هفتتپه ارتباطی با شرکت توسعه نیشکر ندارد و این شرکت تنها پیمانکاری هفتتپه را برعهدهگرفته است.” ناصری همچنین ادعا کرد هفتتپه سود ده نیست و بدهکار است. وی تصریح کرده بود تنها درصورتیکه بدهیهای هفتتپه پرداخت و با زیانهای انباشته تعیین تکلیف شود، هفتتپه را بهعنوان زیرمجموعه شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی میپذیرد. ناصری در همان زمان احتمال واگذاری مجدد شرکت نیشکر هفتتپه به بخش خصوصی را نیز عنوان کرد.
بعد از خلعید از اسد بیگی، مهرماه ۱۴۰۰ در جلسهای به ریاست معاون اول رئیسجمهور اعلام شد کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی واگذار شد. البته در همان مقطع به نحوی دوپهلو که بعدتر هم زیاد روی آن تأکیدی وجود نداشت اعلام شد این واگذاری بهصورت پیمانکاری است. اکنون اما بعد از حدود دو سال، مدیریت شرکت توسعه نیشکر با صراحت بیشتری موضوع پیمانکاری و مستأجری را عنوان نموده و از واگذاری هفتتپه به بخش خصوصی صحبت میکند.
این موضوع اکنون کاملاً روشن است که دولت تحتفشار اعتصابات و مبارزات شورانگیز و چندساله کارگران هفتتپه سرانجام مجبور شد خلعید از اسد بیگی و رستمی را اعلام و شرکت نیشکر هفتتپه را به ” شرکت توسعه نیشکر ” واگذار کند. اما این واگذاری، پایان قضایا نبود. همینکه اعتصاب و مبارزه در هفتتپه فروکش نمود، توطئه علیه کارگران هفتتپه و آینده این شرکت نیز آغاز شد. مدیریت جدید و در رأس آن عبد علی ناصری در همان آغاز وعده داد دستمزد کارگران را افزایش دهد و ظرف ۳ ماه همسانسازی دستمزد کارگران هفتتپه با کارگران سایر کشت و صنعتهای هفتگانه زیرپوشش ” شرکت توسعه نیشکر” را عملی سازد. اما به این خواست کارگران هفتتپه عمل نکرد. سایر خواستهای کارگران هفتتپه مانند بازگشت به کار اسماعیل بخشی، تعیین تکلیف و استخدام کارگران فصلی و یکسانسازی قراردادها نیز بیپاسخماندهاند. شواهد موجود حاکی از آن است که بهرغم عقبنشینی درزمینهٔ خلعید از اسد بیگی و واگذاری شرکت نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر، اما دولت از همان لحظه واگذاری توطئه جدیدی در سر داشته است. دولت و مدیریت جدید هفتتپه در فاصله دو سالی که از واگذاری شرکت نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر گذشته است تعرضات جدیدی را علیه کارگران هفتتپه، از راهاندازی و بازسازی مجدد شورای اسلامی گرفته تا ایجاد نفاق و چنددستگی درمیان کارگران و خرابکاری علیه اتحاد و تشکل مستقل کارگران و حتی تهاجم آشکار فیزیکی علیه کارگران پیشرو هفتتپه سازمان داده و هماکنون تصمیم گرفتهاند هفتتپهی تازه درآمده از چاله اسد بیگی را دوباره به چاه خصوصیسازی بیندازند.
اما این تحرکات و تلاشهای مذبوحانه از چشم کارگران آگاه و هوشیار هفتتپه پنهان نمانده است. اطلاعیه جمعی از کارگران هفتتپه مورخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ با عنوان” زنگ خطر به صدا درآمد، نقشههای ضد کارگری را خنثی کنیم” گویای این واقعیت است که کارگران هفتتپه کاملاً هوشیارند و تمام تحرکات کارفرما و دولت را با دقت دنبال میکنند. در این اطلاعیه، تاکتیکها و نقشههای شوم کارفرما ازجمله شبیهسازی شرایط شرکت بازمان واگذاری آن به اسد بیگی برملا شده و ضمن اشاره بهضرورت اتحاد و اعتصاب و مبارزه یکپارچه برای خنثیسازی نقشههای ضد کارگری، چنین تأکید شده است. ” ما در یک بزنگاه مهم در تاریخ هفتتپه هستیم و نباید اجازه داد وضعیت گذشته بر سر ما بیاید. ما باید خودمان برای سرنوشت خودمان اقدام کنیم. تا دیر نشده، اقدام کنیم.”
هوشیاری در برابر نقشههای شوم کارفرما و دولت و مقابله با تعرض و توطئه آنها اما به این حدود خلاصه نشده است. کارگران هفتتپه در اطلاعیه دیگری که ۲۴ مرداد خطاب به رئیسی و وزارت صمت انتشار دادند، ضمن اشاره به ۵ سال جنگ و مبارزه مستمر برای ادامه کاری شرکت و جلوگیری از نابودی کامل آن و رها شدن شرکت نیشکر هفتتپه از مخاطراتی که در دوره اسد بیگی آن را تهدید میکرد، اعلام کردند پروسه واگذاری هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر که خواست کارگران بود، هنوز نهایی نشده و خواستار نهایی شدن این روند شدهاند. کارگران هفتتپه در این اطلاعیه به دولت تذکر داده و با آن اتمامحجت نمودهاند هرگونه خیال بازگرداندن شرکت نیشکر هفتتپه به بخش خصوصی را از سر بیرون کند. کارگران هفتتپه قاطعانه هشدار دادهاند” برگشت به بخش خصوصی تحت هر بهانهای یعنی برگشت ما به خیابان”! کارگران هفتتپه یکبار دیگر به دولت یادآوری نمودند به وظیفهاش عمل کند و کار واگذاری شرکت نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر را نهایی و یکسره سازد. کارگران هفتتپه آشکارا از بحرانآفرینی در هفتتپه سخن گفته و خطاب به دولت و کارفرما نوشتهاند” شما دارید بحران درست میکنید، ماهم داریم روشن به شما هشدار میدهیم”.
مضمون دو اطلاعیه یادشده، دلیل روشنی بر آگاهی و هوشیاری کارگران هفتتپه نسبت به توطئههای رنگارنگ دولت و کارفرما و حساسیت کارگران هفتتپه در قبال حال و آیندهی شرکت نیشکر هفتتپه است.
ابراهیم عباسی از نمایندگان محبوب کارگران هفتتپه و از یاران نزدیک اسماعیل بخشی نیز اخیراً در تویتی نوشت” بر سر بقای هفتتپه بههیچوجه نه تطمیع و نه تهدید را نمیپذیریم و مماشات بر سر منافع کارگران را نیز خیانت میدانیم.” برخی دیگر از کارگران پیشرو هفتتپه مانند یوسف بهمنی و امید آزادی نیز تأکیدات مشابهی داشتهاند.
کارگران مبارز هفتتپه درحال حاضر روی دو خواست محوری؛ بازگشت به کار اسماعیل بخشی و واگذاری قطعی کشت و صنعت نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر ایستادهاند و در ضمن آمادهاند برای تحقق این خواستها و یا با کوچکترین اقدام و تحرک دولت و کارفرما برای فروش هفتتپه به بخش خصوصی، اعتصابات شورانگیز خود را از سر گیرند و وارد خیابان شوند.
درست در همین بحبوحهی توطئهچینی و نقشههای شومی که دولت و کارفرما برای کارگران هفتتپه تدارک دیدهاند، برخی دوستنماها نیز فرصت را برای حمله به کارگران آگاه و پیشرو هفتتپه غنیمت شمرده و کارگران هفتتپه را که پای خلعید از اسد بیگی و واگذاری شرکت به بخش دولتی ایستادند مورد شماتت قرار میدهند. اینان فرض را براین میگذارند که کارگران هفتتپه گویا نسبت به سرمایهداری دولتی و مدیریت دولتی توهم داشتهاند و اینکه گویا انتظار داشتهاند دولت برای کارگران “تخم دوزرده بگذارد” . یک کانال تلگرامی وابسته به یکی از اینها خطاب به کارگران هفتتپه مینویسد:” اکنون دیگر قاعدتاً باید حجت بر کارگران متوهم مدیریت دولتی تمامشده باشد و شک و شبههای در این مورد باقی نمانده باشد که سگ زرد برادر شغال است”.
این شیوه برخورد با کارگر پیشرو هفتتپه، تحریف آشکار نظر کارگران آگاه و پیشرو این شرکت است. این بیانصافی محض و بالاتر از آن نشانه ناآشنائی و بیربطی محض نویسنده با شرایط مبارزه واقعی کارگران هفتتپه است. این برخاسته از آماس کبر و نخوت روشنفکرانه و “دانشمندانه” در مغز آدمی خودپسند و بیگانه با جنبش طبقه کارگراست که گمان برده فقط اوست که میداند دعوای اصلی کارگر با سرمایهداری، نه با این یا آن بخش، نه با بخش خصوص یا دولتی بلکه با کل نظام سرمایهداری است. در دستگاه فکری چنین روشنفکر نشسته در برج جاهطلبی، این تصور که کارگر آگاه و پیشرو هفتتپه از نمونه اسماعیل بخشی و ابراهیم عباسی و دیگران نیز این مهم را البته نهفقط در تئوری و در حرف بلکه با گوشت و پوستواستخوان و در عمل دریافتهاند، جایی ندارد.
این در حالی است که درست در همان روزی که خلعید از اسد بیگی قطعی شد و کارگران پیشرو هفتتپه آن را نتیجه اتحاد و ۵ سال مبارزه پیگیر و مستمر و یک پیروزی ارزیابی نموده و جشن و پایکوبی برپا نمودند، بهصراحت اعلام کردند هفتتپه تازه به مرحله صفر رسیده است. اسماعیل بخشی، ابراهیم عباسی و دیگران بارها اعلام کردند مبارزه کارگران تازه آغازشده است. این کارگران چندین و چند بار قبل و بعدازاین ماجرا نیز بهصراحت اعلام کرده بودند و گفته بودند و میگویند مسئله اصلی کارگران و دشمن اصلی کارگران نظام سرمایهداری است مستقل از اینکه خصوصی باشد یا دولتی. بنابراین اینکه کارگر پیشرو هفتتپه نسبت به سرمایهداری دولتی یا مدیریت دولتی توهم داشته است ادعایی بیجاست و صحت ندارد.
علیرغم این اما اینطور نبود که مالکیت اسد بیگی و اداره کشت و صنعت نیشکر هفتتپه توسط وی و اهداف و برنامههایی که وی دنبال میکرد، تا اینکه اداره آن در دست دولت باشد برای کارگر هفتتپه یکسان باشد. نه اینطور نبود و نمیتوانست باشد. اسد بیگی سال ۹۴ هنوز از گرد راه نرسیده، هزار کارگر را اخراج کرد. مدتی بعد و تا زمانی که اداره هفتتپه را در دست داشت از پرداخت بهموقع دستمزدها امتناع کرد و همیشه چند ماه دستمزد کارگران گروگان وی بود. فشار بر کارگران بهویژه کارگران پیشرو را در همراهی و زدوبند با دستگاه امنیتی و قضایی تشدید کرد. پروندهسازی و احضار و بازداشت و زندان به امری روزمره تبدیل شد. دزدی و غارت اموال هفتتپه به برنامه روتین وی تبدیل شد. مصمم بود زمینهای کشاورزی را بفروشد، تغییر کاربری ایجاد کند. ابزار و وسایل تولید را به پول تبدیل کند و درنهایت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه را به سرنوشت دهها و صدها شرکت دیگر که پس از واگذاری به بخش خصوصی به تعطیلی کامل کشیده شده و کارگران آن بهطور دستهجمعی اخراج شده و کار خود را ازدستدادهاند دچار کند. بخش خصوصی و شخص اسد بیگی زندگی بیش از ۵ هزار کارگر و خانواده آنها را تا آستانه نابودی کشانده بود. فقط کارگران هم نبودند که بهسختی آسیبدیده و متضرر میشدند. همه میدانند که چرخ زندگی انبوهی از شهروندان منطقه درشوش و شوشتر و امثال آن به نحوی از انحاء با چرخ هفتتپه میچرخید و میچرخد. کشت و صنعت هفتتپه به معنای واقعی در یکقدمی نابودی قرار داشت. هفتتپه به قول ابراهیم عباسی درحال احتضار و درحال مرگ بود و به ” شوکر” نیاز داشت و کارگران مبارز و آگاه و هوشیار هفتتپه با اتحاد و اعتصاب و مبارزات شورانگیز خود، این شوک را وارد ساختند.
موضوع کلیدی برای کارگر هفتتپه در آن مقطع بقای کشت و صنعت هفتتپه بود. برخلاف تصور پرفسور مآبهایی که از روی کتاب با سرمایهداری مبارزه میکنند، اینجا یک صحنه جنگ و مبارزه واقعی وجود داشت و پای مرگ وزندگی کارگران درمیان بود. برای کارگر هفتتپه مهم بود و هست شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه ادامه کاری داشته باشد. برای کارگر هفتتپه مهم بود و هست دستمزدش بهموقع پرداخت شود. برای کارگر هفتتپه مهم بود و هست کشت و صنعت نیشکر هفتتپه به سرنوشت شرکتهایی که پس از واگذاری به بخش خصوصی از صفحه روزگار محوشدهاند، دچار نشود. آیا این به معنای آن است که کارگران هفتتپه نسبت به سرمایهداری دولتی یا مدیریت دولتی توهم داشتهاند؟ نه این توهم نیست. این، یک مبارزه واقعی و بهکلی متفاوت با مبارزه لفظی و کاغذی است. کارگر آگاه و پیشرو هفتتپه بیآنکه افق سوسیالیستی و مبارزه برای نابودی نظام سرمایهداری و ایجاد سوسیالیسم را فراموش کرده باشد، با سرمایهداری چنگ در چنگ شده است.
اگر کارگران مبارز هفتتپه مدت ۵ سال لباس رزم بر تن نمیکردند و با مبارزه متحدانه خود زمینه خلعید از اسد بیگی و بخش خصوصی در هفتتپه را فراهم نمیکردند، معلوم نبود تاکنون چیزی از کشت و صنعت نیشکر هفتتپه باقیمانده باشد یا نه. کارگران مبارز و شجاع هفتتپه با ۵ سال مبارزه پیگیر و پرداخت هزینههای زیاد، بساط اسد بیگی و بخش خصوصی را از هفتتپه برچیدند و به بر خی از خواستهای خود نیز رسیدند. اما از همان لحظه پیروزی تأکید داشتند که این پایان کار نیست. کارگران هفتتپه نه از مدیریت دولتی بلکه از کنترل و نظارت شورایی سخن گفتهاند. کارگران هفتتپه کماکان خواهان همسانسازی دستمزدها، یکسانسازی قراردادها و بازگشت به کار اسماعیل بخشی هستند و هیچ توهمی نسبت به مدیریت دولتی بهویژه گروه مدیریت عبد علی ناصری ندارند.
پوشیده نیست در این دو سالی که مدیریت شرکت توسعه درکشت و صنعت نیشکر هفتتپه برقرارشده، کارفرمای جدید و عمال آن تعرضانی را علیه کارگران پیشرو و تشکل مستقل کارگران هفتتپه سازمان داده و آسیبهایی به فعالیت متشکل کارگران وارد ساختهاند. کمیت اعتصابات و اعتراضات کارگری کاهشیافته و مبارزات یکپارچه کارگران هفتتپه نیز موقتاً از آن شور و حرارت قبلی افتاده است. باوجوداین نمیتوان انکار نمود که کارگران هفتتپه نسبت به تحرکات و توطئههای کارفرما و دولت حساس و هوشیارند و اجازه نخواهند داد کشت و صنعت نیشکر هفتتپه به دوره اسد بیگی بازگردد. افزون براین مبارزه برای همسانسازی دستمزدها و واگذاری قطعی شرکت نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر باقدرت بیشتری ادامه دارد.
آنچه در شرایط کنونی بسیار مهم و حیاتی است این است که کارگران هفتتپه قبل از هر چیز اتحاد خود را مستحکمتر کنند. آسیبهای احتمالی این دوره را ترمیم و بازسازی کنند و چون تنی واحد در برابر کارفرما و دولت ظاهر شوند. از دستاوردهای پنج سال مبارزه مستمر خویش محافظت کنند. تلاشهای مذبوحانه و نفاقافکنانه مدیریت و عوامل ریزودرشت آن را خنثی کنند. شورای رسوای اسلامی دستساز دولت و کارفرما و ابزاردست مدیریت را چون گذشته افشا و طرد کنند. در طرد دورویان و خودفروشان و دسیسهبازان و کسانی که به اردوی دشمن پیوستهاند از صفوف خویش، تردید به خود راه ندهند. تشکیلات خود را در محل کار مستحکم سازند و با جذب کارگران آگاه و مورد اعتماد، تشکل مستقل خویش را تقویت کنند.
ازیاد نبریم اگر در همینجا و در همین اول دعوا محکم نایستیم، بعداً با مشکلات بزرگتری روبهرو خواهیم شد. هفتتپه پیشازاین بارها نشان داده و ثابت نموده که در برابر کارفرما و دولت، از توانائی گذر از تند پیچها برخوردار است. بدون شک این بار نیز قادر است با سربلندی این توطئه را پشت سر بگذارد. کارفرمای هفتتپه و دولت حامی آن بدانند که با هفتتپه نمیتوان شوخی کرد. کسی که جرئت کند در هفتتپه باد بکارد، تردیدی نداشته باشد که باید طوفان درو کند.
نظرات شما