” نور را در پستوی خانه نهان باید کرد ” آزادی قلم و بیان از زبان یک قاتل

روز سه‌شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ همزمان با روز خبرنگار، ابراهیم رئیسی در اختتامیه بیست و یکمین “جشنواره ملی رسانه‌های ایران” سخنانی در مورد ” آزادی قلم و بیان ” در جمهوری اسلامی بر زبان راند. آزادی قلم و بیان در رژیمی که پایه‌گذار اصلی آن فرمان شکستن قلم را صادر کرد، خود حکایتی است. آزادی قلم و بیان از زبان جنایتکار و قاتل بنامی چون رئیسی جلاد که خون هزاران انسان مبارز، کمونیست و انقلابی را گاه حتی به خاطر همراه داشتن یک اطلاعیه یا نشریه  بر زمین ریخته و دستانش تا آرنج به خون مردم آلوده است. روزگار غریبی است.

ابراهیم رئیسی، قاتل درجه اول و عضو هیئت مرگ، در سخنان خود سعی کرد “آزادی قلم و بیان” را فرضی مسلم در جمهوری اسلامی قلمداد کند. اما ازآنجاکه ارتجاع اسلامی و استبداد مذهبی هرگز با آزادی قلم و بیان دشمنی آشتی ناپذیر داشته است، سران این حکومت حتی زمانی که به تصنع حرف از آزادی قلم وبیان بر زبان می‌رانند نیز، نمی‌توانند از اینکه منظور خود را به‌صراحت بیان کنند خودداری ورزند و سعی می‌کنند به همگان بفهمانند که منظور آن‌ها از آزادی قلم و بیان چیست؟ قلم و بیان  آزاد است مشروط بر اینکه… و شرط و شروط آغاز می‌شود. کار جمهوری اسلامی اما از شرط و شروط هم گذشته است. ابراهیم رئیسی زمانی که در رسای آزادی قلم و بیان و “جایگاه راوی و خبرنگار” صحبت می‌کند خیلی زود روشن می‌کند که منظور وی از آزادی قلم و بیان، “آزادی‌های مشروع” هست و در توضیح اینکه چه زمانی این  آزادی‌ها “مشروع ” است، می‌گوید:” دشمن همه توان و تلاش خود را به کار گرفته تا بااطلاع رسانی و تصویرسازی، ایمان و امید مردم را تضعیف کند” و در ادامه چنین اضافه می‌کند که “جایگاه اهالی رسانه، امیدآفرینی است” اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. بالاخره “اصحاب رسانه” چگونه باید امیدآفرینی کنند؟ رئیسی می‌گوید: راهبرد جمهوری اسلامی ایران تقویت ایمان و امید جامعه است و دولت و خبرنگاران و “اصحاب رسانه” در این عرصه “مأموریت مشترکی” دارند.

بنابراین موضوع کاملاً روشن است مضمون فعالیت خبرنگار و “اصحاب رسانه” باید عین دولت و کابینه باشد، حرف دولت را بزنند و برای تقویت ایمان و امید جامعه به سبک و سیاق دولت تلاش کنند. ابراهیم رئیسی در ادامه صحبت‌هایش از دستاوردها و پیشرفت‌های چشمگیر کشور در دو سال ریاست جمهوری خود صحبت کرد که مردم از آن بی‌خبر مانده‌اند و از مطبوعات می خواهد در مورد این پیشرفت‌ها بنویسند و آن را یک وظیفه و  این را وظیفه را نیز از “ملزومات حفظ شأن و جایگاه آزادی قلم و بیان” می داند. در پایان هم اهل قلم و “اصحاب رسانه” را تهدید می کند اگر چنین نکنند در مسیر راهبردی ” دشمن ” حرکت می‌کنند و درصف دشمن قرار می گیرند.

اینکه کارنامه دوساله ریاست جمهوری رئیسی  و “دستاوردها و پیشرفت‌های چشمگیر ” آن، چه بوده است که “اصحاب رسانه” باید در اطراف آن بگویند و بنویسند، موضوع بحث این مقاله نیست. مهم در اینجا اما این است که در حکومت استبدادی مذهب زده‌ی سرتاپا ارتجاعی، وقتی رئیس‌جمهورش در روز خبرنگار و حتی زمانی که از “آزادی قلم و بیان” ولو به تصنع سخن می‌گوید نمی‌تواند مقصود خود و ماهیت ضد آزادی و ضد قلم خود را پوشیده دارد و درجا، قلم به مزدی، ضد آزادی و سانسور و نوکر صفتی را آزادی قلم و بیان ننامد.

پرونده رژیم استبدادی و آزادی کش جمهوری اسلامی درزمینهٔ قلع‌وقمع مطبوعات و رسانه‌های مستقل و همچنین قتل و کشتار نویسندگان، شاعران، هنرمندان، روزنامه‌نگاران، مترجمان، خبرنگاران و غیره چنان قطور است که نیازی به توضیح و بازگویی ندارد. درعین‌حال تردیدی در این مسئله وجود ندارد وقتی‌که آزادی کشان، قاتلان، جنایتکاران، تاریک اندیشان و به‌پای دارندگان قفس‌ها و زندان‌ها و خاوران‌ها از آزادی قلم و بیان سخن می‌گویند، فقط و فقط  خود را به سخره می‌گیرند. هیچ‌کس، هیچ‌کس حتی اغلب دست اندرکاران رسانه‌های رسمی و حکومتی و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران نیز این دروغ بزرگ و این فریب و ریا را باور نمی‌کنند. همگان از هزاران هنرمند، نویسنده، روزنامه‌نگار، خبرنگار و انسان‌های آزادیخواهی که از همان نخستین روزهای حاکمیت جمهوری اسلامی تا به امروز با انواع سرکوب و سانسور و محدودیت روبه‌رو بوده‌اند باخبرند. کم نیستند نویسندگان و هنرمندان آزادی‌خواهی که اسیر دست ارتجاع اسلامی‌شده‌اند. شمار زیادی ربوده یا ترور شده‌اند، تعداد کثیری بازداشت و زندانی و شکنجه‌شده‌اند. شمار دیگری به دار آویخته شده و انبوه دیگری نیز مجبور به ترک کشور شده‌اند.

نمود آشکار ضدیت با آزادی قلم و بیان و اعمال شدید سانسور در جمهوری اسلامی را در حادترین و فجیع‌ترین شکل آن، که  قتل و حذف فیزیکی نویسندگان و هنرمندان و دگر اندیشان باشد، در تمام دوران حاکمیت ارتجاع اسلامی به‌وضوح می توان دید. همگان از توطئه وزارت اطلاعات در سال ۱۳۷۵ برای پرت کردن اتوبوس حامل نویسندگان که عازم ارمنستان بود اطلاع دارند. خوشبختانه این توطئه باشکست روبه‌رو شد. ۱۷ مرداد سال جاری درست در همان روزی  که رئیسی در باب آزادی قلم و بیان دروغ می‌بافت، کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه کوتاهی با عنوان ” برگی از تاریخ، اتوبوس مرگ” بار دیگر به این موضوع اشاره نموده و نمونه مهمی از تلاش ارتجاع حاکم برای حذف فیزیکی نویسندگان و هنرمندان و سانسور اندیشه و قلم را بیان کرد. رژیم استبدادی و جنایتکار حاکم و وزارت اطلاعات آن، در ادامه جنایات خود در دهه ۷۰ و قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای، در تابستان سال ۱۳۷۵ تلاش کرد ۲۱ نویسنده، شاعر روزنامه‌نگار را که به دعوت اتحادیه نویسندگان ارمنستان در ست در همان روز ۱۷ مرداد با اتوبوس عازم این کشور بودند سر به نیست کند. راننده این اتوبوس که از اجیرشدگان نیروهای امنیتی بود، دو بار اتوبوس را در گردنه حیران تا لبه پرتگاه هدایت نمود و سپس خود را به بیرون پرتاب کرد که بار دوم با هوشیاری دو تن از نویسندگان، اتوبوس متوقف  و نقشه شوم مدافعان” آزادی قلم و بیان” از نوع رئیسی جلاد نیز برملا می‌شود.

پیش از آن نیز شمار از روشنفکران مستقل و نویسندگان دگراندیش ازجمله؛ احمد میر علایی، غفار حسینی، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده از اعضای کانون نویسندگان ایران توسط رژیم و دستگاه امنیتی و سرکوب و ترور آن، به قتل رسیده بودند. این فقط شمه‌ای از کارنامه و پرونده رژیم استبدادی جمهوری اسلامی در مورد”آزادی قلم و بیان” و جایگاه آن در جمهوری اسلامی است.

موضوع فقط این نیست که استبداد دینی آزادی قلم و بیان، روزنامه‌ها و رسانه‌های مستقل، یا نویسندگان و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران مستقل را برنمی‌تابد.  ارتجاع  و استبداد حاکم چنان تضعیف و شکننده شده است که هیچ‌گونه مخالفت یا آگاه گری و اطلاع‌رسانی در سطح مطبوعات رسمی و جناح‌های حکومتی را که خلاف منافع خویش تشخیص دهد نیز تحمل نمی‌کند. در همین رابطه هم‌اکنون ده‌ها روزنامه‌نگار و خبرنگار یا در بازداشت و زندان به سر می‌برند، یا مدام احضار و بازجویی می‌شوند و یا از کار اخراج شده‌اند. الهه محمدی از روزنامه “هم‌میهن” و نیلوفر حامدی خبرنگار روزنامه “شرق” پس از  تهیه و انتشار گزارش‌هایی درباره قتل مهسا امینی، شهریور سال گذشته بازداشت‌شده و کماکان در زندان‌اند. در همین روز که ابراهیم رئیسی در مورد آزادی قلم و بیان حرف می‌زد، دو خبرنگار روزنامه ایران که در انتقاد از وزیر ورزش مطلب نوشته بودند از کار اخراج شدند. ۱۵ مرداد حسن عباسی روزنامه‌نگار به خاطر انتقاد از رئیس اتاق بازرگانی به پلیس فتا احضار شد. همین روز افراد “ناشناسی” خودرو شخصی یک خبرنگار محلی در شهرستان شاهرود را در مقابل خانه‌اش به آتش کشیدند.

اکبر منتجبی رئیس “انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران”، اعلام کرد بعد از آغاز خیزش های توده ای در شهریور سال گذشته بیش از ۱۰۰ روزنامه نگار بازداشت شده اند. انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران  دربیانیه ای که به مناسبت روز خبرنگار در همان روز سخن رانی رئیسی انتشار داد از احضار، بازداشت، بازجویی مکرر، تفهیم اتهامات تکراری، ضبط وسایل شخصی ازجمله تلفن همراه و رایانه خبرنگاران سخن گفته است. در حالیکه استبداد و ارتجاع حاکم در تمامی دستگاه تبلیغاتی خود ازجمله صدا و سیما و رسانه های خبری و مطبوعاتی سعی کرده است “بازجو خبرنگارانی” از قماش آمنه سادات ذبیح پور و علی رضوانی پرورش دهد، اما این اقدام نه فقط نفرت و انزجار عمومی را برانگیخته بلکه مقاومت و اعتراضات زیادی را نیز در میان این قشر در پی داشته است. در حال حاضر نیز اغلب روزنامه نگاران و خبرنگاران اسیر دست ارتجاع و استبداد را دختران و زنان مبارز و شجاعی تشکیل می دهند که از وضع موجود ناراضی‌اند، خواهان تغییر وضعیت موجود هستند و  تلاش می کنند تا آنجا که ممکن است واقعیت ها را به مردم بگویند.

این واقعیت انکار ناپذیری است که در حکومت های استبدادی از نوع جمهوری اسلامی، رسانه های رسمی موجود جملگی تابع شرایط و مقررات حاکمیت هستند و حفظ استقلال و موضعگیری مستقلانه که وظیفه یک روزنامه نگار است با چالش‌های جدی و بزرگ امنیتی روبه رو می شود. با وجود این کم نیستند نویسندگان و روزنامه نگارانی که زندان و اخراج را به جان می خرند از پرداخت هزینه نمی هراسند و از تن سپردن به امیال استبداد حاکم سرباز می زنند، وگرنه هیچ کس تردید ندارد که در جمهوری اسلامی یک مثقال آزادی سیاسی، آزادی قلم و بیان وجود ندارد و سانسور در شدید ترین شکل ممکن اعمال می شود. استبداد و خفقان حاکم بر جامعه و نقض بدیهی ترین حقوق دموکراتیک مردم ، در هیچ کجای این جهان پهناور مانند جمهوری اسلامی نیست. چنانکه  احمد شاملو شاعر بزرگ و برجسته در همان آغاز حاکمیت جمهوری اسلامی( تیرماه ۱۳۵۸ ) در شعر فوق العاده زیبایی با عنوان ” در این بن بست” تفسیر بی همتایی از استبداد و اختناق رژیم سرکوب بدست داد وقتی که نوشت:

” دهانت را می‌بویند/ مبادا که گفته باشی دوستت می‌دارم./ دلت را می‌بویند  / روزگارِ غریبی‌ست، نازنین/ و عشق را/ کنارِ تیرکِ راهبند/ تازیانه می‌زنند./ عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد/ در این بُن‌بستِ کج‌وپیچِ سرما/ آتش را/ به سوخت‌بارِ سرود و شعر/  فروزان می‌دارند./ به اندیشیدن خطر مکن./ روزگارِ غریبی‌ست، نازنین/  آن که بر در می‌کوبد شباهنگام/  به کُشتنِ چراغ آمده است. /   نور را در پستوی خانه نهان باید کرد/ آنک قصابانند/ بر گذرگاه‌ها مستقر/ با کُنده و ساتوری خون‌آلود/ روزگارِ غریبی‌ست، نازنین/ و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند/ و ترانه را بر دهان./ شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد/ کبابِ قناری/  بر آتشِ سوسن و یاس/ روزگارِ غریبی‌ست، نازنین/ ابلیسِ پیروزْمست/ سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است./  خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد.۳۱ تیرِ ۱۳۵۸”

ریاکاری‌ها و دروغ‌بافی سران و مهره‌های حکومتی اما مشکلی  از بی‌شمار مشکلات حکومت را و مهم‌تر از آن معضلات متعدد و فزاینده توده‌های مردم را حل نمی‌کند. دولت ارتجاعی حاکم سعی نموده و بیش از این سعی خواهد کرد مطابق تعاریف و معیارهای خود از “شأن” و منزلت “آزادی  قلم و بیان” همچنان بر طبل استبداد و تحکیم آن بکوبد و آن را تشدید کند . مستبدین و تاریک اندیشان حاکم بازهم در مورد ” رسالت مشترک دولتمردان و اصحاب رسانه” یاوه‌سرایی خواهند کرد. مردم اما تحت هیچ شرایطی دیگر حاضر نیستند به چنین یاوه‌هایی حتی گوش فرا دهند چه رسد آن را باور کنند. توده‌های مردم زحمتکش سال‌هاست که نه‌فقط از حدود معیارها و ملاک‌های جمهوری اسلامی فراتر رفته و از آن گذر نموده‌اند بلکه از کل نظم موجود عبور کرده و برای براندازی آن به پا خاسته‌اند. بگذار رئیسی جلاد و آدمکش از ” رسالت مشترک دولت و اصحاب رسانه” سخن بگوید و چرند ببافد، بگذار مدام در اطراف “شأن” و منزلت و “جایگاه آزادی قلم و بیان” در  حکومت اسلامی یاوه ‌سرایی و ریاکاری کند، توده‌های مردم اما سرگرم کار عمیق‌تر و جدی‌تری هستند. این مردم به ستوه آمده از ظلم و ستم و استبداد و استثمار، کارزار بزرگ‌تری راه انداخته و سرگرم حفر گوری عمیق و  بزرگ‌اند. گوری بسیار عمیق و بزرگ که نه‌فقط جلادان بزرگی از نمونه رئیسی قصاب  به انضمام “کنده و ساتور خون‌آلود”ش، بلکه کل نظم ارتجاعی و استبدادی موجود را در اعماق آن دفن کنند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۳۲  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.