ارتجاع، در هراس از امواج نوین جنبش توده‌ای

در ایران امروز  تمام شرایط عینی برای  وقوع پی‌درپی جنبش‌های سیاسی خودانگیخته‌ای که محرک درونی آن‌ها نفی نظم موجود هست، فراهم است. این واقعیت اکنون دیگر چنان آشکار است که حتی خود طبقه مرتجع حاکم بر کشور نیز آن را فهمیده و به اشکال مختلف بیان می‌کند.

از همین روست که سران و مقامات جمهوری اسلامی  در ترس و هراسی مداوم از وقوع امواج نوین جنبش انقلابی توده‌ای به سر می‌برند. با تمام سرکوب و کشتار، بگیروببند و هزاران اسیر در زندان‌ها، آن‌ها هرلحظه در انتظار موج نوین جنبشی قدرتمندتر از جنبش‌های پیشین‌اند. خواه آن باندهای طبقه حاکم  که پس از جنبش نیمه دوم سال گذشته به این نتیجه رسیدند که دیگر نمی‌توان حتی با سرکوب مانع از وقوع جنبش‌های جدید شد و خواه آن‌هایی که خواهان ادامه سرکوب‌ با توهم غلبه بر این جنبش‌ها ‌هستند.

بازتاب این هراس مداوم به‌وضوح در سخنرانی  هفته گذشته  فرمانده سپاه پاسداران در جمع مزدوران بسیجی آشکار بود. وی هشدار داد که باید برای مقابله با موج جدید اعتراضات توده‌ای به مناسبت سالگرد “جنبش پائیز سال گذشته” آماده بود. نکته مهم‌تر اما در سخنرانی وی وحشتی بود که جنبش انقلابی سال گذشته در دل مرتجعینی امثال او و نیروهای مسلح تحت امرش ایجاد نموده است. ازجمله  وی گفت: “اغتشاشات سال گذشته، قویترین، خطرناکترین، جدیترین، نابرابرترین و وسیعترین پیکار جهانی ضد نظام اسلامی ایران بود. … فتنه سال قبل، تلخ بود، اما درسها و نبردهای بزرگی برای ما داشت و اگر ما میخواستیم چنین فتنه‌ای را با تمام ابعادش در کتاب یا مقالاتی مطالعه کنیم، نمیتوانستیم به آن دسترسی پیدا کنیم، اما در این فتنه آن را کامل و جامع دیدیم.”

وی با همین اظهارنظر از نقش جنبش سال گذشته مردم ایران، ناخواسته پوشالی بودن تمام قدرت ارگان‌های سرکوب رژیم را برملا کرد. چراکه “خطرناک‌ترین پیکار جهانی ضد نظام اسلامی” که جمهوری اسلامی تمام نیروهای مسلح سرکوب پلیس، سپاه و بسیج خود را وارد صحنه نبرد با آن کرد، جنبشی بود که تنها بخش محدودی از زنان و جوانان مخالف رژیم در آن حضور داشتند.

واقعیت این است که گرچه در جنبش انقلابی نیمه دوم سال گذشته توده‌های مردم ایران به‌ویژه زنان و جوانان چهار ماه قهرمانانه در برابر تمام نیروهای سرکوب پلیس، سپاه و بسیج جنگیدید و پوشالی بودن قدرت آن‌ها را به همگان نشان دادند، اما این جنبش تنها بخش کوچکی از میلیون‌ها تن از مردم مخالف جمهوری اسلامی بود که هنوز به صحنه رودرروئی سیاسی مستقیم در یک جنبش بزرگ  گام ننهاده‌اند. علاوه بر این، این جنبش عمدتاً تنها از یک‌شکل سلاح جنگی مبارزه توده‌ای،  نبرد خیابانی استفاده کرد و هنوز اشکال عالی‌تر جنگ توده‌ای نظیر اعتصابات توده‌ای و قیام مسلحانه به کار گرفته نشده است. اما همین نبرد  توده‌های مردم ایران در همین محدوده برای نیروهای مسلح پوشالی یک رژیم ارتجاعی، یک جنگ جهانی  یا به گفته سردسته مزدوران مسلح رژیم ” قوی‌ترین، خطرناک‌ترین، جدی‌ترین، نابرابرترین و وسیع‌ترین پیکار جهانی ضد نظام اسلامی ایران بود.”  بنابراین روشن است که آن‌ها باید بسی نگران باشند از این‌که در سالروز قتل ژینا و شکل‌گیری  جنبش انقلابی ، یک جنگ جهانی دیگر برپا گردد.

تنها یک رژیم در آستانه سقوط می‌تواند در وضعیتی قرار داشته باشد که فرمانده مزدور سپاه آن را تصویر می‌کند و سالروز یک جنبش هم می‌تواند در دل آن‌ها این‌چنین رعب و هراس ایجاد کند. این بدانمعناست که حتی از دیدگاه نیروهای مسلح رژیم نیز، جمهوری اسلامی چشم‌اندازی برای بقاء ندارد. بازتاب این اظهارنظر فرماندهان نیروهای نظامی سرکوب رژیم به‌وضوح در موضع‌گیری‌های مقامات سیاسی حتی جناح مسلط طبقه حاکم نیز دیده می‌شود.

اکنون دیگر بحث بر سر این نیست که گروه‌های رنگارنگ موسوم به اصلاح‌طلب هر یک به نحوی فاتحه جمهوری اسلامی را خوانده و برخی از آن‌ها برای نجات طبقه حاکم و نظم سرمایه‌داری شعار رفراندوم و مجلس مؤسسان را سر می‌دهند، بلکه حتی سران وابسته به جناح مسلط نیز چشم‌اندازی برای ادامه حیات جمهوری اسلامی نمی‌بینند.

هم‌زمان با وحشت فرمانده سپاه از شکل‌گیری یک جنبش نوین، یکی از جلادان کشتار سال ۶۷ مصطفی پورمحمدی که اکنون “دبیر کل جامعه روحانیت مبارز” دولتی‌ترین تشکل دستگاه مذهبی است،  در گفتگو با روزنامه جوان ناامیدی خود را از نجات جمهوری اسلامی به زبانی دیگری ابراز داشت. وی گفت نگرانی‌ها جدی است.

“باید واقع‌بینانه شرایط را تحلیل کنیم. امروز رضایت عمومی کاهش پیداکرده است. دستگاه‌های مختلف در این زمینه دخیل هستند. مردم به خاطر وعده‌ووعیدهای زیادی که داده‌شده، احساس امیدواری و رضایت نمی‌کنند.”

وی اذعان کرد که نسل جدید مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی‌اند و برخلاف خامنه‌ای که در نقش دائی جان ناپلئون هر اعتراض و مخالفت مردم ایران  را به خارج وصل می‌کند، گفت:

” اگر رویکرد‌های فعلی ما نتوانسته نسل جدید را جذب کند، مشکل را فقط به گردن دیگران و دشمن نیندازیم، بلکه اقدامات دشمن هم مؤثر بوده است. اما حتماً ما هم کم‌کاری کردیم که اجازه دادیم دشمن تأثیر‌گذار باشد. امروز با این امر مواجه هستیم که نسل جوان با ما فاصله گرفته” است.

بنابراین اکنون  دیگر حتی مرتجع‌ترین و سرکوبگرترین نیروهای پاسدار نظم حاکم نیز  پذیرفته‌اند که مردم ایران در کلیت خود مخالف جمهوری اسلامی‌اند و جنگ خود را برای سرنگونی آن آغاز کرده‌اند. آن‌ها هریک به نحوی منتظر امواج بزرگ ترجنبش‌های توده‌ای هستند.

امواج نوین و گسترده‌تر جنبش به‌زودی فرا خواهد رسید. اما این بدانمعنا نیست که اکنون اوضاع آرام است و همه در انتظار وقوع موج بزرگ جنبش‌اند. هم‌اکنون تمام جنبش‌های اجتماعی  موجود درصحنه مبارزه حضوری علنی و مستقیم دارند و لحظه‌ای رژیم حاکم بر ایران را آرام نمی‌گذارند. جنبش زنان خیابان‌ها و مراکز عمومی سراسر کشور را تبدیل به صحنه نبردی رودررو با ارتجاع  کرده است. این نبرد سراسری که روزمره ضربات مداومی بر پیکر پوسیده رژیم و مقررات ارتجاعی اسلامی و مردسالارانه آن وارد می‌آورد، جمهوری اسلامی را به‌تمام‌معنا مستأصل و درمانده کرده است.

نه می‌تواند این جنبش را سرکوب و زنان مبارز را همانند صحنه‌های نبرد سال گذشته به گلوله ببندد و نه می‌تواند روزمره با  میلیون‌ها زن در سراسر کشور درگیر شود.  جنبش‌های دیگر نیز رژیم را آرام نگذاشته‌اند. در هر هفته ده‌ها تجمع جنبش بازنشستگان در شهرهای مختلف  برپا می‌گردد که دیگر شعارها و مطالباتشان صرفاً اقتصادی نیست، بلکه اغلب  آشکارا سیاسی است. جنبش معلمان و دانشجویان نیز همچنان به‌عنوان جنبش‌های پایدار مردم ایران علیه رژیم ستمگر حاکم، به مبارزات سیاسی خود ادامه می‌دهند. خانواده‌های جان فشاندگان به‌ویژه مبارزات اخیر بی‌توجه به تهدیدات و اقدامات سرکوبگرانه و ایذائی رژیم، مراسم بزرگداشت قهرمانان خود را با حضور توده‌های مردم محلات و شهرها برپا می‌کنند. کمتر روزی است که خبر از اعتصابات و تجمعات کارگری انتشار پیدا نکند. می‌توان به نمونه‌های ‌بسیار از اعتراضات توده‌ای زحمتکشان و تهی‌دستان که پیوسته بر سر مسائل مختلف علیه نظم حاکم برپا می‌گردد نیز، اشاره کرد. بنابراین جنبش سال گذشته ناپدید نشده است. در اشکالی دیگر با نیرویی متنوع‌تر و گسترده‌تر در جریان است. این مبارزات همان‌گونه که تجربه از سال ۹۶ تا به امروز نشان داده است، شکل‌های مختص مبارزه میان دو نبرد بزرگ‌اند. بنابراین در یک دایره بسته حرکت نمی‌کنند و زمینه را برای روی‌آوری به جنبش‌های بزرگ‌تر، رادیکال‌تر و سراسری تر فراهم می‌کنند. فرمانده مزدور سپاه از اعلام آمادگی برای مقابله با جنبش در سالروز قتل دولتی مهسا سخن می‌گوید. کسی برای وقوع موج آتی جنبش‌ تاریخ تعیین نمی‌کند، اما  وقتی‌که رخ داد، دیگر جنبش سال گذشته نیست. جنبشی نیرومندتر خواهد بود که تمام آماده سازی ارگان‌های سرکوب را خنثی خواهد کرد و ضربه نهائی را بر پیکر پوسیده نظم حاکم وارد خواهد ساخت. در اوضاع سیاسی کنونی ایران، در شرایطی که بحران سیاسی تمام ابعاد جامعه را فراگرفته است، رادیکال‌تر شدن جنبش‌ها ناگزیراست، چراکه رسالتشان تغییر نظم موجود است و این رسالت را از آنجائی کسب کرده‌اند که مجریان واقعی تحول جبری تاریخ‌اند. ما لحظه‌به‌لحظه به نقطه‌ای نزدیک می‌شویم که جنبش بنیان‌کن توده‌ای در ابعادی به وسعت سراسر ایران  بساط ستمگران را در هم بکوبد و ارتجاع را از ایران جاروب کند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۳۱  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.