همانطور که همگان بهخوبی واقف هستیم جمعیت بیکار کشور روزبهروز با حذف مشاغل تولیدی و اجرای سیاستهای نئو لیبرالی و صندوق بینالمللی پول درحال افزایش است. خصوصیسازی و فروش اموال دولتی بهصورت رانت به افراد بی تخصص که باعث از بین بردن چرخهی فعال تولید در آن بخش میشود و عواقب آن بیکاری نیروی کار در این بخشهاست که برای زنده ماندن خود و خانوادهاش مجبور است به هر شغل کاذبی روی آورد و درواقع صف ارتش ذخیره کار را فشردهتر میسازد.همانطور که در سیاست نهادهای دولتی و شورای عالی کار نظام میبینیم هیچ رغبتی به افزایش دستمزد کارگر ندارند چراکه به پشتگرمی حجمی عظیم از نیروی بیکار دلخوش کردهاند. جدای از این سیاستها که هدفش خلع سلاح طبقهی کارگر بوده است، در صنعت نفت با ایجاد قراردادهای چندگانه و جذب نیروهای خودی نظام در دو سال اخیر، نیروی کار نفتی را نسبت به چندرغاز حقوقی که در ماه به او میدهند کاملاً وابسته و او را اجیر کردهاند. هر اعتراضی جهت افزایش حقوق، مساوی با تهدید و اخراج و قطع همین آبباریکه است. نه آیندهای برای تولید متصور هستند و نه قرار هست این صنعت، مدارج پیشرفت را طی کند و یا به نقطهی خاصی برسد. مهم، فقط و فقط حفظ شرایط موجود و حفظ قدرت خود در این لحظه از زمان است.
حال در تحت چنین شرایطی موضوعی به نام تخصص، بیمعنی شده است . نظام حاکم بهراحتی ۲۱هزار نیروی کار شامل سهمیههای وابسته به خود را بدون ذرهای تخصص کاری جذب میکند ، در کنار مابقی نیروی کار. این نیروها عملاً ابزار تهدید و فشار بخش آموزشدیده و متخصص نیروی کار است که از آگاهی بیشتری برخوردارند و امکان تشکل و اعتصاب را کسب کردهاند.اگر اتفاق خاصی برای نیروی متخصص رخ دهد، همواره از این نیروها بهعنوان اهرم فشار و جایگزین نیروی متخصص استفاده میشود. بنابراین ما با سیستم پیشروندهای که برای نیروی تخصصی خود ارزش قائل باشد روبرو نیستیم. لذا هر نیروی آموزشدیدهای در هر بخشی از نفت (جدای از سیستمهای پتروشیمی که واگذار به بخش خصوصی شدهاند و در جذب نیرو هیچ محدودیتی ندارند و بهراحتی موج موج توسط پیمانکاران اخراج و جذب میشوند) با موجی از فشارهای گوناگون به خاطر وجود همین نیروهای وابسته در محیط کار روبرو هستیم. از اخراج صددرصدی گرفته تا تهدید روزانه توسط نهادهای امنیتی نظام و همچنین نیروهای حراست شرکت . نیروی آموزشدیده مدام تحتفشار است تا این دورهی گذار آموزش به نیروهای تازه جذبشدهی وابسته به خود نظام، توسط قشر آموزشدیده و تخصصی ، طی شود و دست این شیادان برای اخراج هر چه سریعتر نیروی آموزشدیده و متخصص غیر وابسته، باز شود.
کار متشکل و آگاه گرانه در چنین شرایطی ساده نیست. در تحت چنین سیستمی، ایجاد تشکل و فعالیت و کار علنی بهجایی نمیرسد. کارگر مظلوم با نظامی سراپا مسلح و پلیسی و بیخیال تولید و پیشرفت در هر بخشی روبرو هست که هیچ ارزشی برای نیروی کارگر قائل نیست و اجازه ایجاد تشکل مستقل و فعالیت به وی نمیدهد. اما در برابر این شرایط دشوار و هجمهها و تهدیدها و خطرها، نیروی کار نفتی ، بیکار ننشسته و خود را برای مبارزه در شکل دیگری و در تشکلهای خصوصی، متشکل نموده و فعالیت بهصورت مخفی خود را آغاز کرده است. نیروی کار غیر وابسته، با پنهانکاری، امکان انتقال آموزش به نیروهای دستنشانده را بسیار محدود و در مورد روش جذب این نیروها افشاگری میکند تا از ضربهای که در آینده از ناحیه این نیروها بر نیروی کار متخصص وارد میشود جلوگیری شود.
دست کشیدن غالب نیروهای معمولی از سمتهای تخصصی، یکی دیگر از روشهای مقابله با نقشه و ترفند نظام است. هدف و نقشه نظام این بوده است که با جذب نیروهای خودی و خرید زمان و انتقال دانش و تخصص نیروهای غیر وابسته به افراد خودی، نیروهای زحمتکش و متخصص را کمکم خلع سلاح و درنهایت اخراج کند.لذا ، خود نیروی کار غیر وابسته به استقبال این حربه میرود و دست از کار تخصصی خود میکشد و سیستم را هر چه سریعتر دچار ضعف و استیصال میکند بهطوریکه درسالهای آتی، حتی توان تولید نفت و گاز نیاز کشور را هم نخواهیم داشت.
درحال حاضر خشم وحشتناکی نسبت به مناسبات جاری در صنعت نفت و سیستم کارگری نفت ایران وجود دارد. تبعیض و نابرابری توان کارگر را گرفته است. کارگران خشم و نفرت خود را در اشکال گوناگون و گاه به شکل بسیار حادی نشان میدهند. در همین رابطه چند وقت پیش نیرویی در گچساران که به اخراج تهدید شده بود، مسلح وارد محیط کاری خودمی شود و دو تن از مدیرهای کاری خود را کشته و یا مصدوم نموده است.
در سیستم نفتی ایران بهطور واقعی هدف و آرمانی در جهت افزایش و بهرهوری تولید وجود ندارد که نظام، دلسوز و قدردان نیروی تخصصی خود باشد. در سیستم موجود و مناسبات جاری در نفت، نیروی کار بیارزشترین است. هرلحظه تهدید و توهین را به اشکال مختلف میشنود و در معرض اخراج است. نیروی کارگر با چالشی از جنسهای مختلف روبرو شده و هرلحظه باید اشکال مبارزهی خود را تغییر دهد تا بتواند شکل مبارزاتی مناسب خود را پیدا کند. هر نوع علنی کاری با تهدید و سرکوبی آنی روبرو خواهد بود. چراکه محیط آلودهشده است به نیروهای حراستی و مزدوران نیروهای وابسته بهنظام که مستقیم و بدون هیچ محدودیتی جذبشدهاند. وزارت نفت با استفاده از قراردادهای گوناگون، سعی کرده است میان کارگران جدایی ایجاد نموده و جلوی اتحاد کارگران را بگیرد این در حالی است که استثمار و تهدید بین همه مشترک وجود دارد . چیزی که میتواند این بخش از نیروهای تخصصی کارگری صنعت نفت را کنار هم قرار بدهد همین درک نسبت به محیط پیرامون خود جهت ایجاد اتحاد و همبستگی هست تا بتواند خود را زنده و سرپا جهت مبارزه با این سیستم کثیف ، نگه دارد.
این مطالب چکیده و مختصری بود از شرححال نیروهای نفتی کشور.باشد تا نقش آگاه گرانه خود را ایفا کند.
کارگر صنعت نفت
اردیبهشت ۱۴۰۲
نظرات شما