مراسم چهارشنبهسوری که سنتاً و هرساله در شهرها و مناطق مختلف کشور برگزار میشود، امسال بهکلی رنگ و بوی دیگری داشت. مراسم چهارشنبهسوری، یک مراسم سیاسی و اعتراض علیه نظم حاکم بود.تودههای مردم ناراضی و جوانان مبارز و انقلابی، بار دیگر نشان دادند از این هوشیاری برخوردارند تا از هر موقعیتی برای بیان خواستها و ابراز تنفر خود از رژیم استفاده کنند و علیه نظم موجود به اعتراض برخیزند.وقایع روزهای دوشنبه الی چهارشنبه (۲۲-۲۴ اسفند) یکبار دیگر این واقعیت را آشکار نمود که در شرایط انقلابی چگونه مراسمی چون چهارشنبهسوری نیز میتواند از محدوده تجمعهای ساده و همیشگی خود فراتر رود و به اعتراض علیه نظم موجود فراروید.
فراخوانهای انتشاریافته برای برگزاری تجمع در این روزها و استقبال از آن، چنان گسترده بود که ارتجاع حاکم را به وحشت و تکاپو انداخت. ازآنجاکه رژیم جمهوری اسلامی نیز آگاه است بر متن شرایط و جامعه متلاطم کنونی از هر جرقه میتواند حریقی بزرگ برپا شود، پس نیروهای سرکوب خود را اعم از موتورسواران و نیروهای مسلح انتظامی و نیز انبوهی از نیروهای اطلاعاتی موسوم به لباس شخصی را به خیابان اعزام کرد. برخی مقامات و سران و فرماندهان نیروهای پلیسی و سرکوب و رسانههای حکومتی سخنان تهدیدآمیزی بر زبان راندند و مستقیم و غیرمستقیم مردم را از برگزاری مراسم بر حذر داشتند. پیش از آن نیز نیروی انتظامی با انتشار اطلاعیهای، اعلام کرده بود خریدوفروش مواد محترقه ممنوع است و ضمن هشدار به “هنجارشکنان” تهدید نمود با “متخلفان” برخورد خواهد شد.اما مردم و جوانان مبارز و انقلابی تمام این تهدیدات و اوباشان سرکوبگر اعزامی به خیابان را به هیچ گرفتند و با حضور گسترده در خیابان، به رقص و پایکوبی پرداختند . در دل ظلمت و تاریکی آتش افروختند و با شور و شوق و شعار علیه رژیم، بار دیگر نشان دادند مبارزه ادامه دارد و “ایستادهاند تا پایان”!
در برخی شهرها جوانان مبارز از همان بعدازظهر روز دوشنبه ۲۲ اسفند و در بسیاری شهرهای دیگر از روز سهشنبه ۲۳ اسفند و قبل از آنکه هوا کاملاً تاریک شود وارد خیابانها شدند که در روز چهارشنبه نیز ادامه یافت.آتشها برافروختند، بی بیم و هراس علیه رژیم و سران آن شعار دادند، باقیمانده روسریها را به درون آتش افکندند، به رقص و پایکوبی پرداختند و برای یکسره کردن کار حکومت، عهد و پیمان تجدید کردند.
مراسم چهارشنبهسوری در بسیاری از مناطق تهران با اعتراضات خیابانی همراه بود. در اکباتان، صادقیه و ستارخان،زنان جوان و دختران دانشآموز نقش فعالی داشتند و با سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور دست به راهپیمایی زدند. پرش از روی آتش در تهران عموماً، با افکندن روسری به درون آتش همراه بود. در منطقه فلاح و برخی مناطق دیگر خیابانها مسدود شد. در شهرری، جوانان مبارز نارنجکهای دستی بهطرف نیروهای سرکوب و موتورسوار پرتاب کردند. در گیشا، ونک، افسریه، شوش ، نازیآباد، هفتحوض، خیابان طیب، شهرک بوعلی و برخی مناطق دیگر و شهرکها و متروها همهجا صدای اعتراض و شعار علیه رژیم شنیده میشد. مرگ بر خامنهای، مرگ بر حکومت بچه کش، مرگ بر جمهوری اسلامی، مرگ بر دیکتاتور، فقر، فساد گرونی، میریم تا سرنگونی، شعارهای عمومی بود که نهفقط در تهران بلکه در اصفهان ، رشت، خرمآباد، قزوین، مشهد، ملایر، زاهدان، گوهردشت، خرم دشت، کرمانشاه و برخی شهرهای دیگر شنیده میشد. در رشت مراسم چهارشنبهسوری به یک درگیری تمامعیار تبدیل شد. نیروهای سرکوب برای برهم زدن تجمع اعتراضی، وحشیانه به مردم یورش بردند اما جمعیت زیادی که در میدان شهرداری گردآمده بودند، با سردادن شعار مرگ بر خامنهای و “توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه” دست به مقاومت زدند. در اغلب شهرهای بزرگ بهویژه در شهرهای کردستان مراسم چهارشنبهسوری به مراسم اعتراض و مبارزه علیه رژیم و درگیری با سرکوبگران تبدیل شد.در سنندج مردم مبارز و جوانان دلیر، نیروهای سرکوب را فراری دادند. در بوکان اعتراضات ضد رژیم به درگیری با سرکوبگران منجر شد.در دیواندره مردم بهطرف فرمانداری برای تصرف آن راهپیمایی کردند ، در جوانرود فرمانداری و در مهاباد پرچم جمهوری اسلامی را به آتش کشیدند.مراسم چهارشنبهسوری امسال علاوه بر اینها، با آتش زدن عکسها و پلاکاردها و بنرهای خمینی و خامنهای همراه بود و شعار” ژن ژیان ئازادی”، “کردستان گورستان فاشیستان” در سقز و شهرهای دیگری مانند کامیاران، اشنویه ، پیرانشهر و دیگر شهرهای استان طنینافکن شد.
رویدادهای چهارشنبهسوری امسال و آنچه در روزهای دوشنبه ۲۲ الی چهارشنبه ۲۴ اسفند گذشت، یکبار دیگر با وضوح و روشنی غیرقابلانکاری نشان داد که جامعه همچنان در تلاطم است. این رویدادها حاکی از آن است که جامعهی متلاطم گرفتار آمده در بنبست و تنگنا، همچنان در جستجوی راهحل و برونرفت از بحران و بنبست است.نظام کهنه و پوسیده حاکم، کشتی بزرگ در دریای توفانزدهای را شبیه است که با هر موج، اینسو و آنسو میشود.امواج توفنده، چهارستون کشتی را به لرزه انداخته، در آن، درز و شکاف ایجاد میکند، کشتی اما هنوز در برابر امواج مقاومت میکند.
تمام شعارها و اشکال مبارزه در مراسم چهارشنبهسوری این واقعیت را نشان داد که مبارزهای که شش ماه از آغاز آن گذشته به پایان نرسیده است.چهارشنبهسوری بر وجود یک بحران جدی و یک مشکل بزرگ صحه گذاشت و اثبات کرد تا این مشکل بزرگ حل نشود، جامعه آرام نمیگیرد. تضادهای موجود به حادترین مراحل رسیدهاند. ظلم و ستم و استثمار از حد تحمل کارگران و زحمتکشان فراتر رفته است.گرانی، بیکاری، فقر و ناتوانی در تأمین هزینههای حتی اولیه زندگی، خشم و نارضایتی مردم را بهحداعلا رسانده و جامعه را به مرحله انفجار رسانده است. کارگران، زحمتکشان، معلمان، پرستاران، بیکاران، زنان عموم تهیدستان جامعه دیگر نمیتوانند زندگی خود را اداره کنند و نمیخواهند و نمیتوانند به این وضعیت ادامه دهند. شرایط واقعی و عینی زندگی به ناگزیر آنها را وارد موقعیتی ساخته است که برای بهبود اوضاع خود،باید وارد اعتراض و خیابان شوند. درعینحال هیچ وسیلهای قادر به جلوگیری از مادیت یافتن خشم و نارضایتی توده مردم در اشکال زیرورو کننده مبارزه بانظم موجود نیست. جز تغییر بنیادی نظم موجود هیچ راه دیگری برای برون رفت از تنگناهای موجود وجود ندارد.ارتجاع حاکم در برابر تودههای مردم و جوانان مبارز و در برابر تغییر ایستاده است. طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن، برای جلوگیری از تغییرات بنیادی و برای حفظ نظم موجود، در مقابل امواج بلند مبارزه، به قهر و سرکوب و کشتار بیرحمانه متوسل شد. بیش از ۵۰۰ نفر را به قتل رساند.۲۰ هزار تن از جوانان و مردم مبارز را بازداشت کرد و به بند کشید.شمار زیادی را اعدام کرد. به روی جوانان و مخصوصاً دختران جوان آتش گشود و عامدانه سرها و چشمها را نشانه گرفت. اما مشعل مبارزه خاموش نشد و جامعه از تکاپو برای برونرفت از بنبست بازنایستاد. در بیش از ۱۰۰ شهر و ۲۸ استان با یکرشته حملات شیمیایی دستکم ۷ هزار دختر دانشآموز را مسموم کرد تا انتقامجویی خود از دختران جوانی که مقدسات رژیم اسلامی و حجاب وی را زیر سؤال برده بودند کامل کند . در دل دانش آموزان و خانوادهها رعب و هراس ایجاد کند و بردگی و انقیاد زنان را از طریق حجاب اسلامی استمرار بخشد.
این اقدامات هولناک و جنایتکارانه هرچند در نوع خود کمنظیر و کمسابقه بود، اما فایدهای نبخشید و نمیتوانست و نمیتواند جامعه را از تلاش و تکاپو برای رهایی از وضع موجود بازدارد.ارتجاع حاکم براین پندار بود که با این اقدامات دهشتناک میتواند تودههای مردم و جوانان معترض را از کف خیابان به گوشه خانه بفرستد و جامعه را آرام کند و به رکود سیاسی بکشاند. ارتجاع اسلامی روی تمام رژیمهای سرکوبگر و جنایتکار تاریخ را سفید کرد اما نتوانسته و نمیتواند صدای اعتراض و مبارزه توده های مردم به جان آمده را خاموش سازد یا جامعه را “آرام” و رکود سیاسی را بر آن حاکم کند.توده های زحمتکش مردم، زنان، جوانان و دختران دانشآموز طی مبارزات شجاعانه خود در شش ماه گذشته، سنگرهایی را فتح کردهاند که بازپسگیری آن اگر نگوییم بهکلی غیرممکن است، اما بسیار مشکل است و بهسادگی میسر نیست. آبرفته به جوی بازنمیگردد. موجشکنها فاقد استحکام و کار آیی اند و امواج مبارزه یکی پس از دیگری بر پیکر کشتی فرسوده توفانزده میکوبد و سرنشینان آن را به هراسی مرگبار انداخته است. اعمال قهر و خشونت علیه مردم، سرکوب و کشتار و زندان، معضل طبقه حاکم را حل نکرده که گاه تأثیر معکوس نیز برجای گذاشته است.
اعتصابات و تجمعات اعتراضی و فزاینده کارگران و زحمتکشان، ادامه مبارزه در اشکال دیگر است که ارتجاع حاکم نمیتواند از همان شیوه مقابله با نبردهای خیابانی استفاده کند.کار و نان و آزادی مطالبه عمومی است. اکثریتقریببهاتفاق کارگران زیرخط فقرند. معلمان شاغل و بازنشسته زیرخط فقرند. بازنشستگان و پرستاران زیرخط فقرند. میلیونها جوان بیکار و جویندگان کار گرسنه و بی آیندهاند. میلیونها خانواده از تأمین مایحتاج ضروری ناتواناند. خشم و نارضایتی تراکم یافته دهها میلیون انسان آماده انفجار است و با هر کبریتی میتواند انفجار مهیبی پدید آورد و دودمان ارتجاع حاکم را بسوزاند و خاکستر کند. اعتصابات مکرر کارگری، تجمعات هرروزه بازنشستگان تأمین اجتماعی، بازنشستگان مخابرات و بازنشستگان فولاد و سایر مراکز و نهادها حاکی از روحیه اعتراضی در جامعه و تلاش برای برونرفت از وضع موجود است.نهم اسفند بازنشستگان تأمین اجتماعی، کشوری و لشگری تجمعات سراسری مشترکی برپا کردند.۱۶ اسفند معلمان شاغل و بازنشسته در ۳۶ شهر تجمع سراسری برپا کردند. هیچگونه ظرفیت و یا روزنهای برای مدارا با وضع موجود وجود ندارد. تمامی شواهد حاکی از بدتر شدن وضعیت معیشتی تودههای مردم است.توفان شدیدی درراه است. جامعه تشنه تغییر و دگرگونی عمیق و انقلابی است.جز با انقلاب، آرامشی بر جامعه حاکم نخواهد شد. تنها انقلاب است که جامعه و کل کارگران و زحمتکشان را از بنبست و تنگنا و بدبختی نجات خواهد داد.تا ارتجاع و طبقه حاکم درهم کوبیده نشود جامعه آرام نمیگیرد. چنانکه دریای توفانی نیز پس از اوجگیری امواج خروشان و درهم کوفتن کشتی پوسیده سرگردان توفانزده، آرام خواهد گرفت.
نظرات شما