به دنبال فراخوان شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت که ۲۱ دی انتشار یافت و در آن از کارکنان رسمی نفت در “تهران، اهواز، عسلویه، ماهشهر، گچساران و همه مناطق نفتخیز و عملیاتی” دعوت بهعملآمده بود روز ۲۷ دی تجمعات اعتراضی برپا کنند، کارکنان رسمی نفت در تعداد زیادی از پالایشگاهها و شرکتهای نفت و گاز در این روز دست به تجمع زدند.شورای هماهنگی در این فراخوان با عنوان” بازی به پایان رسید” ضمن اشاره به دروغها و وعدههای قلابی مقامات وزارت نفت و پشت گوش انداختن اجرای ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت، عزم خود را برای سازماندهی یک کارزار مبارزاتی نشان داد. در تکمیل این فراخوان روز ۲۴ دی نیز فهرست شهرها و مراکز نفت و گاز و اطلاعات و جزئیات مربوط به ساعت و محل تجمع در هر واحد را نیز اعلام کرد. در این فهرست علاوه بر شهرهای اعلامشده فوق،اسامی چندین شهر و محل دیگر ازجمله آبادان، اصفهان، ایلام، اراک، لاوان، خارک، لامرد، مشهد، شیراز، بندرعباس نیز دیده میشود.این نشان میداد که شورای هماهنگی برخلاف فراخوان تجمع ۱۰ دی که از تبلیغ و سازماندهی خوبی برخوردار نبود و استقبالی از آن نشد، این بار همراه با انتشار فراخوان، وارد سازماندهی نیز شده است.روز ۲۷ دی کارکنان رسمی نفت دردهها شهر و مرکز نفت و گاز ازجمله در اهواز، پالایشگاه آبادان، پالایشگاه دوم پارسیان،پالایشگاه پنجم مجتمع گاز پارس جنوبی در عسلویه،پایانههای نفتی خارک، ستاد نفت و گاز مشهد ،شرکت بهرهبرداری نفت و گاز غرب منطقه عملیاتی ایلام، شرکت پالایش گاز فجر جم، شرکت فلات قاره، شرکت گاز استان فارس،نفت و گاز پارس، آغاجاری، نفت و گاز دهلران، نفت و گاز پارس عسلویه، نفت و گاز گچساران و چند واحد دیگر تجمعات اعتراضی برپا کردند.
برگزاری تجمع سراسری ۲۷ دی اگرچه در نه در تمام مراکز موردنظر فراخوان اما نسبت به تجمعی که قرار بود ۱۰ دی برگزار شود آشکارا گامی بهپیش بود و با استقبال نسبتاً خوبی از طرف کارکنان رسمی نفت مواجه شد. بعد از تجمع ۲۶ آذر سال جاری، این دومین تجمع گسترده کارکنان رسمی نفت بود. اگرچه هیچیک از این تجمعات هنوز به سطح تجمعات باشکوه سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ بازنگشتهاند. شورای هماهنگی در بیانیه پایانی این تجمع با عنوان” دیگر نان را به قیمت جان نمیخریم ” که همان روز ۲۷ دی منتشر شد، بار دیگر خواهان رسیدگی به مطالبات کارکنان رسمی شد که در ۹ بند به شرح زیر تنظیمشده بود.
۱- انجام بیچونوچرای، ماده ۱۰ قانون اختیارات و وظایف وزارت نفت
۲- بهبود جدول بدو استخدام ماده یادشده بهنحویکه همه کارکنان با هر شرایطی با توجه به تورمهای کنونی از آن سود ببرند.
۳- پرداخت بک پی دهساله برآمده از دیرکرد در انجام ماده ده طبق قانون
۴- اصلاح و بهبود وضعیت نابسامان خدمات درمانی وزارت نفت
۵- پرداخت بیکموکاست پاداش پایان بازنشستگی همچون گذشته در وزارت نفت
۶- رسیدگی درخور و شایسته بازنشستگان صنعت نفت و بهبود زندگی این بخش از بزرگان صنعت نفت
۷- تعدیل بهنگام مدرک کارکنان و آسان نمودن چگونگی تعدیل
۸- ساماندهی سمتهای کارکنان
۹- رسیدگی به وضعیت نابسامان و نگرانکننده صندوق بازنشستگی نفت و اصلاح اساسنامه آن
و در پایان چنین هشدار داده بود:” ما را به هماوردی نخوانید، چون سخت پشیمان خواهید شد”
هشدارهای شورای هماهنگی خوب است، موضعگیریها عالی است اما بهتنهایی کاری از پیش نمیبرند. این واقعیت ملموس و غیرقابلانکاری است که شورای هماهنگی هرچقدر از بازی در بساط مقامات وزارت نفت و توهم نسبت به مسئولین آن بیشتر فاصله گرفته، مضمون بیانیهها و اطلاعیههای آن نیز رادیکالتر شده و درهمان حال سازماندهی اقدامات مستقل اعتراضی برای دستیابی به خواستهای کارکنان رسمی نفت نیز پررنگتر شده است.گرچه وزارت نفت یا کل دستگاه دولتی به اینگونه اقدامات از نمونه تجمع سراسری در ۲۶ آذر و۲۷ دی اعتنای چندانی ننموده و موفقیتی در این حد که وزارت نفت را وادار به عقبنشینی کند بهنحویکه دستکم خواست اجرای ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت را بپذیرد در برنداشته است.کسب موفقیت و وادار کردن دولت به عقبنشینی و پذیرش خواستها، مستلزم تلاشها و اقدامات دیگری است که مبارزه در نفت را روی ریل دیگری قرار دهد.مضمون بیانیهها و اطلاعیههای رادیکال،با اقدامات عملی و مستقل و مؤثر متأسفانه فاصله زیادی دارد. این فاصله در اسرع وقت باید پرشود.
این واقعیت برکسی پوشیده نیست که علاوه بر ۶۰ هزار کارکنان رسمی نفت، چند برابر این تعداد، کارگران رسمی و قراردادی، پیمانی و قرارداد معین در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی مشغول به کار هستند که جملگی بهشدت ناراضیاند و وحشیانه استثمار میشوند. این کار گران نیز از سال ۹۹ تاکنون اعتصابات متعددی ازجمله چند اعتصاب سراسری را سازمان دادهاند.
رژیم جمهوری اسلامی برای ایجاد نفاق و چنددستگی درمیان کارگران، صنعت نفت را تکهتکه نموده و به بخشهای مجزا و منفک از هم تبدیل ساخته است.ارتجاع حاکم با دامن زدن آگاهانه بر تبعیض میان کارگران و کارمندان از یکسو و میان کارگران رسمی و غیررسمی از سوی دیگر، همچنین با واگذاری بخشهای گوناگون نفت و گاز و پتروشیمی به بخش خصوصی و شرکتهای پیمانکاری و تقسیم کارگران به رسمی، قراردادی، پیمانی، قرارداد معین، ارکان ثالث و غیره، هم در برابر اتحاد کارگران و هم اتحاد کارگران و کارکنان مانع ایجاد نموده و هم درعینحال با تحمیل بدترین شرایط بر نیروی کار شاغل در نفت، حلقه استثمار و بی حقوقی شدید بر گردن نیروی شاغل در نفت را تنگتر نموده است.این شرایط تحمیلی طبقه حاکم را به نفع اتحاد یکپارچه کارکنان نفت بایستی بر هم زد.
کارکنان رسمی صنعت نفت باید از دایره بسته و سکت کارکنان رسمی به درآیند و دست اتحاد بهسوی کارگران اعم از رسمی یا غیررسمی دراز کنند تا در هماهنگی باهم یک حرکت عظیم اعتراضی را در نفت سازمان دهند. نیروی کار شاغل در نفت باید هوشیار باشد و با ترفندهای طبقه حاکم برای ایجاد نفاق و چنددستگی مقابله و آن را خنثی کند. اتحاد کارگران نفت و اتحاد کارگران و کارمندان نفت آن اهرم قوی و نیرومندی در مبارزه کارکنان نفت است که کل ارتجاع و طبقه حاکم بهشدت از آن وحشت دارد و برای جلوگیری از این اتحاد به هر وسیلهای چنگ میزند. نیروهای آگاه شاغل در نفت مجدانه باید با این سیاست مقابله و راه اتحاد تمام کارگران و پرسنل شاغل در نفت را پیدا کنند. نیروهای جوان و آگاه درمیان کارکنان صنعت نفت باید لایه محافظهکار درون کارکنان بهویژه در داخل شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت را کنار بزنند و در این راه تلاش کنند. کافی نیست مدام از اجرای ماده ۱۰ قانون صحبت شود. بسیار خواستهای دیگری هم هستند که میان کارگران و کارکنان مشترک است و میتواند مبنایی برای این اتحاد باشد.افزایش دستمزد، بهبود وضعیت بیمهها و خدمات بهداشتی و درمانی، رسیدگی به وضعیت بازنشستگان، قرارداد دائمی و تضمین شغلی، برچیدن فضای امنیتی- اطلاعاتی از محیط کار، پایان دادن به پروندهسازیهای امنیتی و قضایی، آزادی بیان و حق ایجاد تشکل و اعتصاب،آزادی کارگران زندانی، آزادی معلمان، دانشجویان و جوانان و سایر زندانیان سیاسی، منع اعدام و شکنجه و غیره میتواند و بایستی در رأس مطالبات نیروی کار شاغل در نفت باشند. تا جایی که به کارگران پیمانی و قراردادی نفت مربوط میشود، بارها از تجمعات و مطالبات کارکنان رسمی نفت حمایت کرده ، با آنها اعلام همبستگی نموده و از ضرورت اتحاد سخن گفتهاند. اکنون وقت آن است که کارکنان رسمی نفت افق دید خود را وسیعتر کنند، از دایره بسته ماده ۱۰ و مبارزه و مطالبه اخص کارکنان رسمی نفت پا را فراتر نهند و اتحاد در نفت را در اولویتهای مبارزاتی خود قرار دهند.جای اتحاد در نفت خیلی خالی است. کارگران پیشرو و پرسنل آگاه نفت در پر کردن این جای خالی، نقش و وظیفه مهمی بردوش دارند.
از سوی دیگر تجربه اعتراضات و تجمعات محدود و مکرر کارکنان رسمی نفت تاکنون به این کارکنان نشان داده است که این تجمعات از طرف مقامات دولتی جدی گرفته نمیشود. تجمع موقت در محل کار و در همان حال ادامه کار و پرهیز از خواباندن چرخ تولید، در تقابل با کارفرما و دولت کار آیی لازم را نداشته است. پرسنل رسمی نفت باید از این مرحله عبور کنند و تاکتیک اعتصاب و خواباندن چرخ تولید را در دستور کار خود قرار دهند. ارتجاع حاکم را باید بهزور وادار کرد حرف کارگران و پرسنل نفت را بشنود و به خواست آنان گردن نهد. تجمعات موقت در محل کار نهفقط تأثیر لازم در عقب راندن کارفرما ندارد، بلکه دولت و نیروی سرکوب آن بهآسانی میتواند از برپایی تجمع جلوگیری کند. در همین تجمع سراسری روز ۲۷ دی، نیروهای سرکوب در عسلویه محل تجمع را به اشغال خود درآوردند و بازور و تهدید کسانی را که درحال تجمع بودند به داخل میفرستادند. در جاده اصلی روبروی پالایشگاه دوم نیز جلوی کسانی را که قصد ملحق شدن به تجمع داشتند گرفتند و مانع این کار شدند و ۶ نفر را نیز بازداشت کردند و در کل مانع برگزاری تجمع شدند. این نخستین بار نیست که سرکوبگران محل تجمع کار گران و کارکنان نفت را اشغال میکنند و مانع برگزاری تجمع میشوند. در تجمع بزرگ کارکنان رسمی نفت مورخ ۱۲ شهریور نیز درست به همین شکل عمل کردند و مانع برگزاری تجمع شدند. قبلتر از آن نیز باز همین تجربه تکرار شده بود . در تجمع کارکنان رسمی نفت مقابل وزارت نفت مورخ ۴ بهمن سال ۹۹ نیز محل تجمع به اشغال نیروهای سرکوب درآمد و مانع برگزاری تجمع شدند.کارکنان رسمی نفت با توجه به این تجارب باید از این مرحله عبور کنند و تاکتیک اعتصاب و خواباندن چرخ تولید را در دستور کار خود قرار دهند.
نفت درحال حاضر از خلأ اتحاد و اعتصاب بهشدت در رنج است.آنچه امروز باید در دستور کار هر نیروی آگاه و پیشرو صنعت نفت باشد تلاش برای پر کردن این خلأ است. اتحاد، نیمی از مشکل را برطرف میکند.پسازآن نوبت اعتصاب است. اعتصابی که کارگران و کارکنان رسمی و غیررسمی را در برگیرد. اگر چنین اتحاد و اعتصابی سازمان یابد، نهفقط وزارت نفت را وادار به عقب نشینی می کند، بلکه قادر است همه کارفرمایان و پیمانکاران و کل دستگاه دولتی را بهزانو درآورد.کارکنان رسمی نفت دریکی از بیانههای خود خطاب به دولت و وزارت نفت نوشتهاند”زمانی به خود خواهند آمد که بسیار دیر شده است.” اکنون باید امیدوار بود که کارکنان رسمی نفت پیش از آنکه دیگر دیر شده باشد به خود آیند و اتحاد و اعتصاب را سازمان دهند.
نظرات شما