یک جمع‌بندی از مبارزات کم نظیر توده‌ها در یک ماه گذشته

از آغاز دور جدید مبارزات سراسری توده‌های ستم‌دیده‌ ایران بیش از یک‌ماه می‌گذرد. به بیان دیگر از روز شنبه ۲۶ شهریور که اعتراضات با خاکسپاری ژینا در سقز شروع شد، اکنون ما وارد ششمین هفته اعتراضات سراسری علیه کلیت نظم حاکم شده‌ایم. اعتراضاتی که به گفته‌ی توده‌های بپاخاسته “این دیگه اعتراض نیست، شروع انقلابه”، و یا “بهش نگین اعتراض، اسم‌اش شده انقلاب” شعارهایی که واقعیت امروز جامعه را به روشنی بیان می‌کنند.

در این مدت، رژیم جنایتکار حاکم از تمامی ابزارهای ممکن یعنی نیروهای مسلح، زندان و رسانه‌های مبلغ نظم حاکم برای سرکوب توده‌های بپاخاسته بهره جست، اما در عمل نه تنها موفقیتی بدست نیاورد، بلکه خشم توده‌ها را فروزان‌تر و به مبارزات آن‌ها عمق بیشتری بخشید. خامنه‌ای رهبر خونخوار حکومت اسلامی که در روزها و هفته‌های اول سکوت کرده و منتظر خاموش شدن موج تظاهرات بود، وقتی که فروزان‌تر شدن خشم توده‌ها را دید، برای روحیه بخشیدن به سپاه مزدوران خود و دادن مجوز سرکوب از جمله سرکوب دانش‌آموزان و دانشجویان حالا دیگر دیوانه‌وار سخنرانی می‌کند. اما یاوه‌های وی بی‌اثرتر از همیشه شده‌اند. توده‌ها در پاسخ به وی فریاد برآوردند “خامنه‌ای ضحاک، می‌کشیمت زیر خاک”. مبارزات توده‌های مردم آن‌چنان سنگرهایی را فتح کرده است که امروز حتا بسیاری از نزدیک‌ترین افراد به حکومت از بقای جمهوری اسلامی ناامید گشته‌اند.

در بررسی و تحلیل جنبش توده‌ای اخیر توده‌ها علیه نظم حاکم که در آن زنان نقشی بی‌نظیر داشته‌اند، باید از این نکته آغاز کرد که این موج در خلاء شکل نگرفت. این جنبشی است که بر پایه‌ی اعتراضات و مبارزات گذشته توده‌های ستم‌دیده از دی‌ماه ۹۶ شکل گرفت، مدام اعتلا یافت تا به امروز رسید. اعتراضاتی که اتفاقا زنان و دختران جوان نقش ویژه‌ای در آن‌ها داشتند.

دوران انقلابی که از دی‌ماه ۹۶ آغاز شد، بر بستر نارضایتی عمیق کارگران و زحمتکشان از نظم حاکم و ناتوانی حکومت از حل و حتا تخفیف بحران‌های عدیده‌ی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفت. اعتراضات در طول سال ۹۷ به‌ویژه با اعتراضات و اعتصابات کارگری، ازجمله اعتصابات و اعتراضات کارگران هفت‌تپه و فولاد اهواز ادامه یافت تا آن‌که در آبان ۹۸ جامعه وارد یک موقعیت انقلابی شد.

اگرچه قیام خونین آبان ۹۸ سرکوب شد اما پایانی بر اعتراضات نبود و در آذر و دی‌ ادامه یافت. سرنگونی عامدانه هواپیمای اوکراینی در دی‌ماه ۹۸ آتش خشم توده‌ها را فروزان کرد و از جمله در تهران تقاطع خیابان‌های حافظ و انقلاب، مردم همراه با دانشجویان پلی‌تکنیک شعار “جمهوری اسلامی نابود باید گردد” سر دادند.

همه‌گیری “کرونا” وقفه‌ای در مبارزات توده‌ها بوجود آورد. اما سکوت کوتاه بود. ۳۵۰۰ کارگر معادن ذغالسنگ زرند، کوهبنان و راور در استان کرمان به‌رغم جولان “کرونا” در اردیبهشت ۹۹ به اعتصاب روی آوردند و همراه با خانواده‌های‌شان دست به اعتراض زدند. اعتصاب کارگران هفت تپه در خردادماه و اعتراضات مردم ستم‌دیده‌ی غیزانیه اهواز به معضل آب از دیگر وقایع بهار ۹۹ بودند. اعتراضات بار دیگر شروع شد. از آن زمان تا قبل از اعتراضات سراسری اخیر، مردم ستم‌دیده‌ی ایران بارها به میدان آمدند از جمله اعتراضات مردم خوزستان به مساله آب، اعتراضات کشاورزان اصفهان، و البته اعتراضات و اعتصابات گسترده و درخشان کارگران در صنعت نفت. هم‌چنین اعتراضات بازنشستگان تامین اجتماعی و کشوری و معلمان نیز ابعاد گسترده‌ای یافت. بازنشستگان تامین اجتماعی در این دوره و در اوج گسترش کرونا در دو مقطع اعتراضات سراسری گسترده‌ای برپا کردند که دومین آن در همین سال جاری ماه‌ها به‌طول انجامید و رژیم را مجبور به عقب‌نشینی در محدوده‌ای کرد. اعتراضات معلمان نیز در ماه‌های گذشته بسیار اوج گرفت که منجر به دستگیری تعدادی از فعالان جنبش معلمان شد که هم‌چنان در زندان بسر می‌برند. زنان در اعتراضات معلمان و بازنشستگان نیز حضوری چشمگیر داشتند. گفتنی‌ست که در قیام آبان ۹۸ حضور زنان چنان وسیع و گسترده بود که رژیم ضد زن جمهوری اسلامی را نیز به واکنش انداخته و با زبان الکن خود به حضور و حتا نقش رهبری‌کننده زنان در برخی از اعتراضات اعتراف کرد.

بنابراین دور جدید اعتراضات نتیجه تعمیق بحران انقلابی و در ادامه مبارزات گذشته است، مبارزاتی که بر پرچم سرخ آن خواست‌هائی هم‌چون کار، نان و آزادی، حکومت شورائی حک شده است . خواست‌هایی که تحقق آن منوط به حضور طبقه کارگر به‌عنوان یک طبقه در راس جنبش می‌باشد، همان‌طور که دانشجویان مبارز نیز در شعارهای‌شان بر این موضوع تاکید کردند. به بیان دیگر خاستگاه جنبش انقلابی توده‌های ستم‌دیده‌ی ایران متاثر از نقش و جایگاهی است که طبقه کارگر در تحولات تاریخی ایران لزوما باید داشته باشد.

یکی از موضوعاتی که بسیاری را شگفت‌زده کرد، تداوم قیام کنونی توده‌ها علیه جمهوری اسلامی است. در سال‌های گذشته از جمله در۹۶، ۹۷ و ۹۸، شاهد چنین موج بلندی نبودیم. موج توفنده‌ی اخیر آن‌چنان عمق و گسترش یافته است که آن را از خیزش‌های سراسری گذشته از برخی جهات بسیار مهم متفاوت کرده است. ویژگی‌های منحصر به فرد این موج باعث گردید که به‌رغم گذشت یک ماه، اعتراضات خیابانی هم‌چنان ادامه داشته باشد.

حتا اعتراضات خیابانی آبان ۹۸ که پرشورترین و وسیع‌ترین آن‌ها بود نتوانست تا به این حد تداوم یابد. اما چه عواملی باعث شدند تا قیام اخیر ادامه یابد و نه تنها ادامه یابد بلکه امید به پیروزی نهایی و سرنگونی رژیم را در دل‌ها فروزان کند؟!

یکی از این ویژگی‌ها، همگانی شدن ایده‌ی ضرورت انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. پیش از این شاهد شعارهایی هم‌چون “مرگ بر جمهوری اسلامی” بودیم. اما هرگز شعار داده نشده بود “تا انقلاب نکردیم به خونه برنگردیم” و یا شعارهای مشابه آن که کم هم نیستند. اگرچه شعارها هنوز یک چیز یعنی چه چیزی را باید جایگزین کرد، کم دارد. اما فعلا بحث بر سر شعارهایی‌ست که مشخصا هدف توده‌های بپاخاسته را ضرورت انقلاب برای نابودی جمهوری اسلامی بیان می‌کند.

یکی دیگر از ویژگی‌های بسیار مهم، نقش زنان و اقدامات بی‌نظیرشان از جمله به آتش کشیدن روسری‌ها به‌عنوان نماد ستم و تبعیض نظم حاکم و حکومت دینی علیه زنان است. این یکی از ویژگی‌هایی‌ست که نشان می‌دهد ایران دیگر به دوران قبل از شهریور بازنخواهد گشت. در هیچ کدام از جنبش‌های اخیر در سراسر جهان ما شاهد چنین پدیده‌ای نبودیم. اگرچه پیش از این شعار “زن، زندگی، آزادی” در ترکیه و سوریه سرداده شده بود، اما در اعتراضات اخیر است که زنان با شهامت بی‌نظیر خود  شعار “زن، زندگی، آزادی” را جهانی کرده و به مفهوم آن عمق بخشیدند. حتا مردم جهان شهامت بی‌نظیر زنان و دختران جوان و نوجوان را برای بدست آوردن زندگی و آزادی تحسین کردند. نقش پیشرو زنان در مبارزه، آن‌هم در کشوری که یک حکومت دینی جنایتکار از نوع جمهوری اسلامی بر سریر قدرت است که تنها با حکومت‌های طالبان و داعش قابل مقایسه می‌باشد، الهام‌‌بخش زنان در دیگر کشورهای جهان از جمله کشورهایی با حکومت‌های اسلامی، شده و یا خواهد شد.

یکی دیگر از ویژگی‌های قیام اخیر توده‌ها، ورود پُر صلابت و شجاعانه دانش‌آموزان به اعتراضات است. در اعتراضات سراسری گذشته اگر چه نوجوانان بسیاری در اعتراضات شرکت داشتند و حتا خون سرخ‌شان آذین‌بخش پرچم سرخ انقلاب شد، اما این اعتراضات در خیابان و عموما شبانه بود. هرگز اعتراضات از داخل مدرسه آغاز نشد، این بار اما باز با پیشگامی دانش‌آموزان دختر، مدارس نیز وارد اعتصاب و اعتراض شدند. اعتصاب و اعتراضات خیابانی دانش‌آموزان هم باعث فراگیرتر شدن اعتراضات شد و هم ناامیدی در حکومت برای سرکوب اعتراضات را دامن زد. حمله رژیم به مدارس، ضرب و شتم دختران دانش‌آموز و حتا به قتل رساندن یکی از آن‌ها، ریشه در ترس و واهمه رژیم از سراسری شدن اعتصاب و اعتراض در مدارس دارد. رژیم می‌داند که سراسری شدن اعتصاب و اعتراض در مدارس تا چه حد می‌تواند مرگ جمهوری اسلامی را نزدیک کند. اما به‌رغم تمام وحشی‌گری‌های رژیم که تنها نمونه‌ی آن را می‌توان در گروه‌هایی هم‌چون داعش، طالبان و بوکوحرام دید، دانش‌آموزان عقب ننشسته و به اعتراضات خود ادامه دادند و این‌گونه رژیم اسلامی و در راس آن خامنه‌ای سیلی محکمی از دهه‌ی هشتادی‌ها خورد.

گروه دیگری که تاکنون نقش بسزایی در گسترش، رادیکالیزم و تداوم قیام توده‌ها داشته‌اند، دانشجویان هستند. اعتراضات و اعتصاب سراسری دانشجویان ضربه بزرگی به رژیم وارد آورد و در واقع ایده‌ی ضرورت “اعتصاب سیاسی سراسری” از دانشجویان به میان جامعه تسری یافت و این دانشجویان بودند که در عمل نیز اعتصاب سراسری را کلید زدند. تن ندادن به تفکیک جنسیتی درغذاخوری یکی دیگر از اقدامات جالب دانشجویان در روزهای اخیر بود. حتا حمله وحشیانه مزدوران رژیم به دانشجویان دانشگاه شریف نیز نتوانست تاثیری در کاهش اعتراضات دانشجویی داشته باشد و در روز بعد دانشجویان با تجمع در دانشگاه‌های کشور شعار “بسیجی بی‌ریشه، اینجا شریف نمیشه” سر دادند.

حمله به دانشگاه شریف، دبیرستان دخترانه شاهد اردبیل و به آتش کشیدن و کشتار زندانیان اوین و لاکان رشت همگی نشان از اوج درماندگی رژیم خونخواری را دارد که برای ادامه‌ی بقا به نفس نفس افتاده و دیوانه‌وار جنایاتی مرتکب می‌شود که در تاریخ سرتاسر سیاه جمهوری اسلامی فراموش نخواهند شد.

طبقه کارگر نیز اگرچه هنوز در قامت یک طبقه در این دور از اعتراضات حضور نیافته است، اما اعتصاب سیاسی بخشی از کارگران نفت اهمیت بسزایی دارد و نشان داد که ایده‌ی ضرورت اعتصاب سیاسی سراسری در میان کارگران بوجود آمده است. اما از سوی دیگر طبیعی‌ست که به عمل درآمدن اعتصاب سیاسی سراسری به زمان بیشتری نیاز دارد. گسترش اعتصابات و اعتراضات صنفی و سیاسی – صنفی کارگران در روزهای اخیر نوید بخش و از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که گسترش اعتصابات حتا در ابتدا با خواست‌های صنفی و یا سیاسی – صنفی می‌تواند در روند خود با سرعتی که شاید کسی انتظارش را نداشته باشد به اعتصاب سیاسی سراسری طبقه کارگر فرا بروید.

موضوع مهم دیگری که در بررسی اعتراضات سراسری یک ماه گذشته نباید فراموش کرد، سازمان‌یابی و تنوع تاکتیکی اعتراضات خیابانی است. نسبت به امواج اعتراضات سراسری گذشته، در یک ماه اخیر شاهد تغییراتی در شیوه اعتراضات خیابانی هستیم. یک نمونه آن اعتراضات محله محور است. به جای آن‌که در مرکز اصلی شهر مردم تجمع کنند، اغلب تجمعات در سطح شهر و خیابان‌های گوناگون پراکنده است. این موضوع هم باعث خسته شدن نیروی سرکوب و هم پراکنده شدن آن‌ها در سطح شهر گردید که یکی از نتایج آن فرار کردن و شکست نیروهای سرکوب در برابر هجوم شجاعانه مردم بوده است. استفاده بیشتر و بهتر از روش‌هایی مثل راه‌بندان، همدلی بیشتر و گسترده‌تر مردم با جوانانی که به خیابان آمده‌اند، استفاده از وسایل آتش‌زا مانند کوکتل مولوتف در سطحی وسیع، شناسایی نیروهای سرکوب و از این طریق ایجاد ترس در میان آن‌ها، حمله با کوکتل مولوتف برای به آتش کشیدن مراکز سرکوب و حوزه‌های علمیه، به آتش کشیدن بنرها و مجسمه‌های مقامات حکومتی از جمله خمینی، خامنه‌ای و قاسم سلیمانی، آویزان کردن بنرها با برخی از شعارها و نمادهای قیام، راه رفتن در خیابان بدون روسری، تهیه و پخش تراکت و بالاخره شعار نویسی در سطح شهر که تاثیر بسیار زیادی در زنده نگاه‌داشتن دور جدید اعتراضات سراسری داشته‌اند.

هم‌چنین تجارب گذشته به جوانان آموخته است که باید سازمان یابند. در گذشته به‌ویژه اتکا به اینترنت زیاد بود، اما این‌بار جوانان اینترنت را به خیابان‌ها آورده‌اند، به این معنا که با سازماندهی مشکل ارتباط‌گیری و برنامه‌ریزی برای اعتراضات را به‌طور موثری برطرف کرده‌اند. بدون تردید سازمان‌یابی و تشکیل کمیته‌های محلی که هم اکنون در برخی از محلات و شهرها شکل گرفته و یا در حال شکل گرفتن است تاثیر بسیار زیادی در تداوم اعتراضات دارد و کمیته‌های محلات بویژه در هنگامی که توده‌ها به قیام مسلحانه روی می‌آورند می‌توانند نقش مهمی در پیروزی قیام توده‌ها داشته باشند. این شکل از سازماندهی در حال گسترش است و این را ما در امواج گذشته نداشتیم و یا قابل مقایسه با این دور از اعتراضات نبودند. مساله مهم این است که جوانان در ایران هم بخش بسیار مهم و بزرگی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند و هم از آگاهی بالایی نسبت به جوانان گذشته برخوردارند. منظور از آگاهی، هم آگاهی سیاسی است و هم آگاهی از نحوه پیشبرد مبارزه و ضرورت‌ها و روش‌های آن. این جوانان اگر انقلاب ۵۷ را به چشم ندیدند، اما  تجربه‌ی بسیار ارزشمند سال‌های اخیر یعنی از دی‌ماه ۹۶ تا امروز را با خود به همراه دارند، تجاربی که برای تداوم مبارزه تا به امروز بسیار مهم بوده است.

اگر نگاهی دقیق به تحولات یک ماهه اخیر بیاندازیم و یک تصویر عمومی از شرایط کنونی بسازیم، درمی‌یابیم که این حرکت سر باز ایستادن ندارد. مردم تنها به انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی می‌اندیشند. اما این حقیقت نیز امروز بر بخش قابل توجهی از توده‌های ستم‌دیده‌ آشکار شده است که تنها با اعتراضات خیابانی نمی‌توان جمهوری اسلامی را سرنگون کرد. لازم است تا این شکل از جنبش به اشکالی عالی‌تر و متنوع‌تری از مبارزه که گام بزرگ و بسیار مهم آن اعتصاب عمومی سیاسی است، فرا بروید. اعتصاب عمومی سیاسی که رژیم را به تمامی زمین‌گیر و فلج خواهد ساخت. آن‌گاه حتا می‌توان شاهد تظاهرات میلیونی مردم نیز بود.

انقلاب در چشم‌انداز است و این انقلاب در صورت پیروزی تنها می‌تواند یک انقلاب کارگری باشد. انقلابی که نه فقط ایران را دگرگون خواهد کرد، بلکه تاثیری بزرگ بر مردم منطقه و حتا جهان خواهد گذاشت.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۳  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.