پرچم اعتصاب سیاسی در نفت به اهتزاز درآمد.اعتصاب سیاسی در صنعت نفت، صفحه نوینی را در مبارزه طبقه کارگر گشود. این اعتصاب که در اعتراض به سرکوب و کشتار زنان و جوانان و در حمایت از نبردهای خیابانی جاری در سراسر کشور آغاز شد و قلب نظام اسلامی حاکم را نشانه رفت، جنبش طبقه کارگر و کل جنبش انقلابی را وارد فاز جدیدی کرد. اعتصاب و اقدام برجسته کارگران پروژهای و پیمانی صنعت نفت، طلسم فقدان اعتصاب سیاسی کارگری را درهم شکست و راه ورود به اعتصاب سیاسی کارگری را گشود. این اعتصاب و تجمع درعینحال نشان داد در شرایطی که مشخصه اصلی آن بحران حاد سیاسی است و جامعه وارد موقعیت انقلابی شده باشد، ورود کارگران به صحنه سیاسی نیز میتواند با شعارها و اشکال رادیکالی از مبارزه همراه شود.
صبح روز دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ کارگران پروژهای و پیمانی پتروشیمی بوشهر و کارگران پترو پالایش کنگان، در حمایت از مبارزات تودهای و نبردهای خیابانی و در اعتراض به سرکوب و کشتار زنان و جوانان دست به اعتصاب و تجمع زدند. کارگران در این اعتصاب و تجمع که فراخوان آن از قبل اعلامشده بود، با سردادن شعارهایی چون:” مرگ بر دیکتاتور”، ” امسال سال خونه سید علی سرنگونه”،” نترسید نترسید ما همه باهم هستیم” به نشانه اعتراض، با آتش زدن لاستیک، جادههای منتهی به سهراه عسلویه را مسدود کردند. صبح روز سهشنبه ۱۹ مهر ، کارگران پیمانی و پروژهای شاغل در پالایشگاه آبادان نیز با تجمع در مقابل گیت ۱۴ به اعتصاب پیوستند.
اعتصاب سیاسی و حضور پرشور کارگران پتروشیمی در بوشهر، کارگران عسلویه و کارگران پالایشگاه آبادان در این اعتصاب، دریچهی تازهای به روی پیوند عملی و همبستگی کارخانه و خیابان گشود. این اعتصاب و تجمع نهفقط همبستگی کارگران صنعت نفت با خیزشها و قیامهای شهری را در عمل به اثبات رساند، بلکه بر زمینه شرایط سیاسی جامعه و بحران و موقعیت انقلابی، با شعارهای رادیکال و اقدامات تعرضی مستقیمی چون آتش زدن لاستیک و ایجاد راهبندان همراه بود. اما این تمام ماجرا نبود،اعتصاب سیاسی کارگران صنعت نفت درعینحال طلسم غیبت اعتصابات سیاسی کارگری را نیز درهم شکست و راه، بر گسترش مبارزات و اعتصابات سیاسی کارگری گشود.
کارگران پیمانی و پروژهای و ” شورای سازماندهی مبارزات کارگران پیمانی نفت” در بیانیه مورخ ۴ مهر هشدار داده بودند، در صورت ادامه بازداشتها و کشتار و سرکوب و اعمال زور و فشار برزنان و جوانان، کارگران پروژهای نیز ساکت نخواهند نشست و “همصدا با همه مردم” دست به اعتراض خواهند زد و کار را تعطیل خواهند کرد و کمتر از دو هفته بعد، این هشدار عملی شد.
این اعتصاب سیاسی کمسابقه و تجمع کارگران پروژهای که از بوشهر و عسلویه به آبادان تسری یافت، دولت حاکم را که زیر ضربات نبردهای خیابانی گیج و سردرگم شده بود، شدیداً به وحشت انداخت.شعار مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای آنهم در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی که در آن شدیدترین کنترل پلیسی- امنیتی اعمال میشود، نقطه عطف جدیدی را در جنبش طبقه کارگر رقم زد.اعتصاب و تجمع کارگران پروژهای صنعت نفت،درواقع آغازگاه اعتصابات سیاسی کارگری و نویدبخش اعتصابات سیاسی گسترده کارگری است که ورود به چنین فازی نهفقط پروسه سرنگونی رژیم حاکم را تسریع میکند، بلکه جنبش انقلابی برای به زیر کشیدن تمام نظم موجود را نیز یک گام کیفی جلوتر میبرد.این باید برای همه اقشار و طبقات روشن باشد که با این اعتصاب سیاسی کارگری، کارگران صنعت نفت و بالاتر از آن طبقه کارگر در سلسله مبارزات خود و درروند رو به گسترش و تکامل این مبارزات،سنگر جدیدی را فتح کرده است . پرچم مبارزه آشتیناپذیر طبقه کارگر، از این سنگر و بر فراز این سنگر به اهتزاز درآمد تا سنگرهای بعدی را فتح کند و مهر و نشان خود را بر تحولات جاری و آینده حک کند.
طبقه حاکم و رژیم سیاسی ارتجاعی پاسدار منافع این طبقه از این رویداد به وحشت افتادند. غریزه طبقاتی طبقه سرمایهدار حاکم، حکم میکرد فوراً دستبهکار شود و در برابر آن بایستد.ارتجاع حاکم در هراس از تسری اعتصاب سیاسی به سایر مراکز نفت و گاز و پتروشیمی، سرکوب گستردهای را سازمان داد. در اثر یورش نیروهای سرکوب یگان ویژه و مزدوران اطلاعاتی- امنیتی، دهها تن از کارگران در سهراه عسلویه بازداشت شدند.تنها در شرکت “سینا صنعت” ۱۸ کارگر بازداشتشدهاند. در تجمعات اعتراضی گروههایی از کارگران پروژهای درسایت یک پتروشیمی بوشهر و فاز۱۴ در ۲۰ مهر نیز که مورد یورش وحشیانه یگانهای ویژه و مزدوران امنیتی قرار گرفت دستکم ۱۵ کارگر بازداشت شدند. در یورش شبانه به خوابگاه کارگران پتروشیمی بوشهر و پتروشیمی هنگام نیز شمار دیگری از کارگران بازداشت و روانه مراکز سرکوب و امنیتی شدند.آمار کارگران بازداشتی بسیار بالاست اسامی تعدادی از کارگران بازداشتی بهقرار زیر در شبکههای اجتماعی انتشاریافته است:
“مهدی جهانبخشی ،علی محمودی ، هادی مولایی ، نورعلی بهادری ، فرید کو راوند ، کامبیز مهمدی ، شاهین نجفی ، احمد پور ، فرشید مرادی ، علی شاپوری ، حسین سلحشور، رضا کو راوند، رسول نوروزی، امید کو راوند، امین علیزاده، معصومی، آرمان کاو سی، اصلان سواری، حسن احمدی، صمد رفیعی، ساسان رفیعی و نیما غلامی” . علاوه براین، تعداد زیاد دیگری از کارگران نیز در زمره بازداشتشدگان هستند که از نام و سرنوشت آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.
علیرغم سرکوب خشن و انتقامجویانه طبقه حاکم، مبارزه و اعتصابهای اقتصادی و سیاسی در صنعت نفت ادامه و گسترش خواهد یافت. نارضایتی در صفوف کارگران ازجمله کارگران صنعت نفت، پیوسته بیشتر و متراکمتر شده است. بهرغم تشدید مبارزه و گسترش اعتصابات بهویژه از سال ۹۹ تاکنون، تقریباً هیچیک از خواستها و مطالبات کارگران اعم از کارگران رسمی یا پیمانی و پروژهای و غیررسمی،پاسخ داده نشده است.کمترین تردیدی در این مسئله وجود ندارد که مبارزه و اعتصاب در صنعت نفت در سطحی بالاتر و کیفیتر ادامه خواهد یافت. آزادی فوری کارگران بازداشتی، هماکنون به یکی از مطالبات فوری کارگران تبدیلشده است.کارگران کنگان هشدار و اولتیماتوم دادهاند که “اگر عزیزان بازداشتی ما فوراً آزاد نشوند و نیروهای سرکوب از خیابانها و محیطهای کار ما بیرون نروند در اشکال گستردهتری دست به اعتراض خواهیم زد”. ” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” در بیانیهای که روز ۱۹ مهر انتشار داد، سرکوب و دستگیری کارگران را بشدت محکوم کرد و خطاب به نیروهای حراست و سرکوب اعلام کرد این دستگیریها بهای سنگینی برای شما خواهد داشت.شورای سازماندهی، ضمن فراخوان کارگران مراکز نفتی به اعتصاب سراسری خطاب به نیروهای سرکوب حکومتی اعلام کرد”شک نداشته باشید که ما کارگران پروژهای نفت که زندگی و معیشتمان در مناطق پادگانی نفت و در زیر چنگ پیمانکاران بیرحم و چپاولگر سالهاست که به یغما رفته است، با این سرکوبگری ساکت نخواهیم شد و به شما قول میدهیم که باقدرت بیشتری به اعتراضاتمان علیه این سرکوبگریها و برای آزادی همکاران بازداشتی به میدان خواهیم آمد ” .
کارگران شاغل در سکوهای نفتی پارس جنوبی نیز با انتشار پیامی ویدئویی ضمن اعلام همبستگی با اعتصابات کارگران پروژهای خطاب به مزدوران حکومتی و نیروهای مسلح رژیم هشدار دادند که دست از سرکوب مردم بردارند و چنین هشدار دادند که “اگر اسلحه را زمین نگذارید، هر چه ساختیم، تخریب میکنیم!” افزون براین، بعدازاین اعتصاب، زمزمه رویآوری به اعتصاب در برخی مراکز نفت و گاز و پتروشیمی در شهر لامرد، پروژههای پارس جنوبی و نیز منطقه صنعتی ماهشهر بالاگرفته است.
ارتجاع حاکم که نسبت به اهمیت حیاتی اعتصاب سیاسی کارگران صنعت نفت و تأثیر آن روی کل پروسه مبارزات کارگری و تودهای آگاه بود، با شتاب بیشازحدی گلههای مزدور سرکوبگر خود را به منطقه اعزام نمود تا با حربه سرکوب و دستگیریهای گسترده مانع سرایت اعتصاب به سایر کارگران شود. اعتصاب گرچه با قوه قهریه طبقه حاکم سرکوب شد، اما این اقدام از اهمیت اعتصاب سیاسی کارگران صنعت نفت نمیکاهد چراکه این اعتصاب درهرحال کار و رسالت خود را در لحظه انجام داد.با این اعتصاب درواقع گام اول اعتصاب سیاسی کارگری در شرایط بحرانی و متلاطم جامعه برداشته شد. این اعتصاب نشان داد که کارگران نفت طی سلسله مبارزات خصوصاً اعتصابات سراسری و فراگیر خود از سال ۹۹ به بعد، تجارب زیادی آموخته و آمادگیهای بیشتری برای ورود مؤثرتر به صحنه مبارزه سیاسی کسب نمودهاند.کارگرانی که بارها با خواستهای اقتصادی و صنفی دست به اعتصاب زده بودند و حتی در مقیاس سراسری، طبقه حاکم را به چالش کشیده بودند، اکنون با شعارهای مستقیم و رادیکال سیاسی، قلب نظام را نشانه رفتند. نفت نهفقط در حمایت از خیابان وارد عرصه نبرد شد، بلکه در شرایطی که اعتصابات سراسری و سیاسی دانشجویان، تمام کشور را فراگرفته است، درراه تحقق شعار “کارگر، دانشجو، اعتصاب اتحاد” نیز پیشقدم شد و پیام عملی اتحاد فرستاد.این اعتصاب درعینحال نشان داد هرچه نبرد خیابانی قدرتمندتر ظاهر شود و بیشتر دوام آورد،احتمال بروز و گسترش اعتصابهای کارگری بهویژه اعتصابهای سیاسی کارگری نیز بیشتر میشود. با این اعتصاب، جامعه ملتهبی که آغوش به روی طبقه کارگر گشوده و ورود کارگران را انتظار میکشید، رنگ دیگری به خود گرفت.اعتصاب سیاسی اخیر کارگران پروژهای صنعت نفت، درعینحال یک خاصیت دیگری هم داشت و آن این بود که دهان گرایشهای گوناگون بورژوایی یاوهگو را که مدام کارگران را تحقیر میکردند که چرا ساکت نشستهاند، چرا به میدان نمیآیند و غیره، بست. درعینحال به دغدغه برخی چپها و اظهارات شبه چپها نیز که از موضع طلبکارانه و بدون در نظر گرفتن شرایط مشخص و موقعیت طبقه کارگر، عدم ورود این طبقه به عرصه مبارزه سیاسی را ابزاری برای حمله به کارگران تبدیل کرده بودند، پایان و به آن پاسخ داد. اعتصاب سیاسی کارگران نفت، درعینحال امید تازهای در صفوف اعتراضات و نبردهای خیابانی دمید.
نکته بسیار مهم در لحظه حاضر حمایت جدی از کارگران نفت و تلاش و مبارزه برای آزادی کارگران بازداشتی و زندانی است.کارگران مبارز پروژهای و پیمانی صنعت نفت با اعتصاب سیاسی و شعارهای رادیکال خود، ضمن حمایت از نبردهای خیابانی، با معترضان این عرصه اعلام همبستگی کردند. اکنون وقت آن است که تودههای مردم به پا خاسته شهرهای کشور نیز در اعتراضات خود ضمن اعلام همبستگی با کارگران نفت، خواستار آزادی فوری کارگران زندانی شوند.کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، میتواند و باید به یکی از شعارهای خیابان تبدیل شود و پیوند میان کارخانه و خیابان را تحکیم بخشد.
خوشبختانه دانشجویان آگاه و مبارز گامهای خوبی در این زمینه برداشتهاند و در بیانه خود با عنوان ” در حمایت از اعتصابات آغازشده کارگران نفت و پتروشیمی” مورخ ۲۱ مهر، ضمن حمایت از کارگران نفت نوشتهاند:”بیایید با بستن شیر نفت، پا بر گلوی این ظالمان بفشاریم و اجازه ندهیم عرق جبین کارگران را به پول برای سرکوب مردم ستمدیده، عزیزان و همرزمانمان تبدیل کنند…ما کنار شماییم و مطمئن باشید تلاش هرروزه شما برای گسترش اعتصابات همراه خواهد بود با حمایت رو به گسترش از شما و اعتصابتان در دانشگاههای بیشتر، ما همسنگران اجازه نمیدهیم این بار این جانیان که خونمان را در شیشه کردهاند، از این مهلکه جان سالم به درببرند!”
علاوه بر دانشجویان، معلمان، نویسندگان، هنرمندان، دانش آموزان، زنان و جوانان و دیگرانی که درگیر خیزشها و نبردهای خیابانی و مبارزه با رژیماند نیز باید به حمایت از کارگران برخیزند و خواهان آزادی کار گران دستگیرشده و بازگشت به کار آنان شوند.
اعتصاب سیاسی کارگران پروژهای صنعت نفت گرچه سرکوب شد و گرچه هنوز با یک اعتصاب سیاسی سراسری فاصله زیادی داشت، اما آغاز راه و روشی بود که بایستی طی شود.اهتزاز پرچم اعتصاب سیاسی در نفت را باید نقطه عطفی در مبارزات و در جنبش طبقه کارگر تلقی کرد. با اعتصابات سیاسی موردی و فرارویی و گسترش آن به اعتصابهای سیاسی سراسری بیتردید تشکل و آگاهی طبقه کارگر نیز بهسرعت ارتقا مییابد و زمینه تجهیز و آمادگی این طبقه برای اعمال هژمونی و رهبری جنبش انقلابی و به زیر کشیدن تمام نظم موجود نیز فراهمتر میشود. گسترده باد اعتصابات کارگری وزنده باد اعتصابات سیاسی کارگری.
در زمانی که اعتطابت سیاسی جریان دارد کارگان باید خودرا مسلح کنند تا در شرایط لازم از کارخانه ها بیرون ایند و بجنگند تا رهبری خو د را بتوانند اعمال کنند.در سال ۱۳۵۷ کارگران اعتطاب کردند وهمه چیز را از کار انداختند ولی دیدیم که انها گول ادمی مثل اقای بازرگلن را خوردند و اعتصابها یشان را تمام کردند.شوراهای سیاسی نطامی اطلاعاتی باید رهبری مبارزات را در کنار دیگر اقشار انقلابی به عهده بگیرند.
موفق و پیروز