دانشجو، کارگر، اتحاد، اعتصاب

روز شنبه ۹ مهر در شانزدهمین روز از آغاز شروع خروش انقلابی توده‌های مردم ایران، دعوت دانشجویان دانشگاه‌ها به اعتصاب و اعتراض روزی فراموش نشدنی، روزی سرشار از قهرمانی‌های بی‌مانند را در دانشگاه‌ها و خیابان‌ها رقم زد.

با شروع اعتراضات به قتل وحشیانه ژینا (مهسا امینی) توسط حکومت اسلامی، دانشجویان با راهپیمایی و تجمع در محوطه دانشگاه‌ها و طرح شعارهای رادیکال، به سرعت به صفوف معترضان پیوستند. جمهوری اسلامی نیز براساس تجارب قبلی و نقشی که دانشجویان در گسترش اعتراضات و رادیکالیزه کردن آن از دی‌ماه ۹۶ تا دی‌ماه ۹۸ (اعتراض به سرنگونی هواپیمای اوکراینی) داشتند، با هدف سرکوب اعتراضات دانشجویی، دستگیری وسیع دانشجویان را آغاز کرد.

جمهوری اسلامی هم‌چنین با تعطیلی کلاس‌های حضوری و اعلام مجازی شدن کلاس‌های درس، تلاش کرد تا از تجمع دانشجویان در محیط دانشگاه جلوگیری کند. واکنش رژیم اما نتیجه معکوس داد. دانشجویان نه تنها محیط دانشگاه را ترک نکردند، بلکه با اعلام اعتصاب عمومی خواستار آزادی تمامی دانشجویان دستگیرشده و لغو کلاس‌های مجازی شدند.

اعتصاب از دانشگاه‌های بزرگ هم‌چون دانشگاه تهران به‌سرعت به دیگر دانشگاه‌ها رسید، به‌گونه‌ای که با گذشت تنها ۴ روز از آغاز اعتصاب، تعداد دانشگاه‌هایی که دانشجویان آن فراخوان اعتصاب داده و دست به اعتصاب زدند از ۱۱۰ دانشگاه نیز گذشت. با آغاز اعتصاب در دانشگاه‌ها، دانشجویان اما محوطه دانشگاه را ترک نکرده و اعتراضات خود را ادامه دادند. از جمله در روز چهارشنبه ششم مهر تجمع دانشجویان دانشکده علوم پزشکی شیراز با هجوم نیروهای سرکوب به خشونت کشیده شد و تعدادی از دانشجویان دستگیر شدند.

اعتراضات دانشجویی در محیط دانشگاه در روز شنبه ۹ مهر سراسری شد. دانشجویان تمامی دانشگاه‌های بزرگ و حتا بسیاری از دانشگاه‌های کوچک، دانشگاه و حتا تعدادی از خیابان‌ها را به تسخیر خود درآوردند. جمهوری اسلامی نیز با گسیل نیروهای خود و هجوم به محوطه دانشگاه و پرتاب گاز اشک‌آور در برخی از دانشگاه‌ها هم‌چون تهران، اصفهان و تبریز تعدادی از دانشجویان را دستگیر کرد. در تهران، مزدوران رژیم، دانشگاه تهران را به محاصره درآوردند و دانشجویان پس از درگیری با مزدوران رژیم در دانشکده فنی دانشگاه تهران دست به تجمع زدند. “دانشجو، کارگر، اتحاد، اعتصاب”، “مرگ بر ستم‌گر چه شاه باشه چه رهبر”، “از زاهدان تا تهران، خونین تمام ایران”، “زن، زندگی، آزادی”، “دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد” و “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” از جمله شعارهای دانشجویان در این روز بود. شعارهای دانشجویان خیابان‌ها را نیز تحت‌تاثیر قرار داد و در خیابان جمالزاده تهران مردم شعار “مرگ بر ستم‌گر چه شاه باشه چه رهبر” سردادند.

در فراخوان‌های منتشره برای اعتصاب در دانشگاه‌ها، دانشجویان ضمن حمایت از اعتراضات سراسری توده‌های جان به‌ لب رسیده، به سرکوب اعتراضات توده‌ای و دستگیری گسترده دانشجویان اعتراض کردند.

برای نمونه، “فعالین صنفی دانشگاه تهران” روز دوشنبه ۴ مهرماه با صدور اطلاعیه‌ای که با شعار “اتحاد، مبارزه، پیروزی” پایان یافت، خطاب به تمامی دانشجویان و نیز “اساتید و کارکنان آزادی‌خواه” دانشگاه نوشتند:

“امروز چگونه می‌توانیم در کلاس‌های دانشگاه شرکت کنیم؟ برای آموختن چه چیزی؟

امروز که “خیابان‌ها غرق خون” است. خواهرانمان، برادرانمان و هم‌کلاسی‌هایمان را ربوده‌اند و  می‌ربایند، کشته‌اند و می‌کشند؛

امروز که سراسیمه و با واهمه از یکی‌شدن دانشگاه و خیابان، درهای دانشگاه را که رو به خیابان بود به روی ما بسته‌اند تا این‌بار عریان و بی‌پرده جولانگاه نیروی حراست و امنیتی شود؛

امروز که ردِ تاریخ بر خیابان است، تاریخِ مبارزه با ستم، شوریدن علیه تباهی، جنگ با “فقر و فساد و بیداد” برای “نان، کار، آزادی و  پوشش اختیاری”؛

امروز که فریاد “نه روسری، نه توسری”  از تاریخ سر برآورد و با آمیختن با فریاد اکنونیِ “آزادی و برابری”، راه آینده را نوید می‌دهد؛

امروز که خیابان، نماد مبارزه را، “ژینا” را، زن را، زندگی را، آزادی را، چشم‌ در ‌چشم تباهی حاکم فریاد می‌زند.

ما از خود، از شما می‌پرسیم؛ تاریخ از ما، از شما می‌پرسد: شرکت در کلاس دانشگاه چه معنایی دارد؟  تاریخ نظاره‌گر ماست؛ کدام سمت ایستاده‌ایم؟

ما به خواست سرکوب برای شرکت در کلاس‌های مجازی امنیتی، می گوییم “نه”.

نه! ما در میان عزای عزیزانمان، در میان شکنجه‌ی مبارزان راه آزادی، در میان بازداشت همکلاسی‌های‌مان و در میان رقم خوردن تاریخ، نظاره‌گر نخواهیم بود. دانشگاه برای اعتراض به سال‌ها ستم بر زنان بی‌درنگ بپاخاست و اکنون نیز تا شور و خروش در خیابان است و تا پایان دادن به سرکوب خیابان و دانشگاه، از شرکت در کلاس‌های دانشگاهی که به تسخیر گزمگان سرکوب درآمده و از وحشت حضور “ما” مجازی شده، امتناع می‌کنیم.

در میانه‌ی این شکوه مبارزه و همبستگی، ما جمعی از فعالین صنفی دانشگاه تهران، در کنار دیگر صنف‌ها به فراخوان اعتصاب سراسری پیوسته و از شرکت در کلاس‌های مجازی خودداری می‌کنیم…

امروز به خیابان نگاه کنیم، بار دیگر این درس را مشق می‌کند: راه که بیفتیم ترسمان می‌ریزد”.

دانشجویان هم‌چنین از اساتید دانشگاه‌ها خواستند تا به اعتصاب دانشجویان بپیوندند. به دلیل بی‌تفاوتی اساتید به سرکوب دانشجویان و اعتراضات‌شان، دانشجویان در اعتراضات سال‌های قبل از جمله در مراسم ۱۶ آذر سال ۹۸ با شعارهایی هم‌چون “استادامون ذلیل‌اند، ذلتو می‌پذیرن”، “گلوله تو خیابون، دانشجوها تو زندون، استادامون خفه خون” و “اساتید،اساتید، حرف بزنید، نترسید” به شدت با بی‌تفاوتی آن‌ها برخورد کرده بودند. این‌بار اما برخی از اساتید از جمله ۲۵ استاد دانشگاه هنر تهران و ۷ استاد دانشگاه صنعتی شریف با اعلام اعتصاب با دانشجویان همراه شدند. در پی همراهی‌های پراکنده برخی از اساتید با خواست دانشجویان، بیانیه‌ای از سوی اساتید دانشگاه‌های کشور منتشر گردید که تا زمان انتشار این مقاله بیش از ۲۰۰ نفر آن را امضا کردند. آن‌ها در بیانیه‌ خود ضمن ابراز “تاسف” از برخورد حاکمیت با اعتراضات مردم از جمله دانشجویان، خواستار آزادی دانشجویان زندانی شده و نوشتند که تا آزادی دستگیرشدگان جو دانشگاه آرام نخواهد شد.

این اولین بار است که بعد از تصفیه دانشگاه‌ها از اساتید انقلابی و مترقی تحت عنوان “انقلاب فرهنگی”، جمعی از “اساتید” به‌نوعی با دانشجویان اعلام همبستگی می‌کنند و این یکی از آن رویدادهایی‌ست که نشان می‌‌دهد شهریور و مهر ۱۴۰۱، تا همین‌جا نیز به مرزهایی فراتر از دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ دست یافته است. باید در نظر داشت که همبستگی جمعی از “اساتید”، حتا در همین حد، در حالی‌ست که بسیاری از “اساتید” کنونی دانشگاه‌ها وامدار و حتا وابسته به حاکمیت هستند. بویژه کسانی که با سهمیه‌های دولتی به دانشگاه راه یافته و پس از پایان دوران دانشجویی سال‌ها در پُست‌های گوناگون دولتی به این نظم جنایتکار خدمت کرده‌ و در عین‌حال پُست “استاد” را اشغال کردند.

جنبش دانشجویی امروز نقش ویژه‌ای در جنبش انقلابی کارگران و زحمتکشان برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایفا می‌کند، این را اعلام اعتصاب سراسری دانشجویان و حرکت یکپارچه‌ی آن‌ها در روز شنبه ۹ مهر بار دیگر به تصویر درآورد. اگرچه “اصلاح‌طلبان” با نمایندگی “دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه” تا سال‌ها در محدود کردن مطالبات جنبش دانشجویی نقش ایفا کردند، اما رفته رفته و بسیار پیش از آن که اقشار میانی جامعه به ماهیت فریبکارانه‌ی تبلیغات و شعارهای دروغین “اصلاح‌طلبان” پی ببرند، جنبش دانشجویی به سمت جنبش کارگری گرایش پیدا کرد و تفکر چپ و رادیکال در آن به گرایش غالب تبدیل گردید.

دانشجویان بودند که برای اولین بار شعار “اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا” را در دی‌ماه ۹۶ سر دادند، شعاری که بر بستر آغاز دوران انقلابی سر داده شد و به میان جامعه رفت. درسال‌های ۹۷ و ۹۸ تا قبل از همه‌گیر شدن ویروس “کرونا”، جنبش دانشجویی گام‌های بلند دیگری به جلو برداشت و به‌عنوان یک جنبش رادیکال و چپ خود را تثبیت کرد، به‌گونه‌ای که دیگر گرایش‌های سیاسی که سال‌ها تلاش داشتند در جنبش دانشجویی نفوذ پیدا کنند، عملا صحنه را به دانشجویان چپ و رادیکال واگذار کردند. تمام اعتراضات دانشجویی در این دو سال و شعارهای‌شان نشان‌گر همین واقعیت است. شعارهای‌شان به میان جامعه رفت و از این جهت جنبش دانشجویی نقش برجسته‌ای در جنبش انقلابی توده‌های ستم‌دیده‌ی ایران ایفا کرد.

“دانشجو آگاه است، با کارگر همراه است”، “فرزند کارگرانیم، کنارشان میمانیم”، “ایستاده ایم در سنگر، دانشجو و کارگر”، “هپکو، فولاد، آذرآب / کارگران: اعتصاب، اعتصاب”، “ستم، سرکوب، استثمار، منطق سرمایه دار”، “خوابگاه دخترانه، یک بندی از زندانه” و “نان، کار، آزادی، پوشش اختیاری” از جمله شعارهای برجسته دانشجویان در آن سال‌هاست.

با حضوری شدن دانشگاه‌ها پس از پاندمی کرونا در سال‌جاری، به‌رغم وقفه‌ای که در روند روبه‌رشد جنبش دانشجویی به دلیل تعطیلی دانشگاه‌ها رخ داده بود، تحولات روزهای اخیر نشان دادند که جنبش دانشجویی هم‌چنان قادر به ایفای نقش و جایگاه ویژه و مهم خود در جنبش انقلابی توده‌های کار و زحمت است. نه فقط شعارهای دانشجویان در اعتراضات اخیر، بلکه بویژه پیشتازی دانشجویان در اعتصاب سراسری این امر را اثبات کرد.

دانشجویان به‌عنوان بخشی از نیروی آگاه و جوان جامعه، در سال‌های اخیر نقشی هدایت‌گر و پیشتاز بویژه در اعتراضات خیابانی داشته‌اند. اگرچه “شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان” اولین تشکلی بود که فراخوان اعتصاب سراسری در مدارس را برای دو روز صادر کرد، و اگرچه برخی از کسبه بویژه در کردستان در اعتراض به قتل فجیع “ژینا” دست به اعتصاب زده و در روز شنبه ۹ مهر بار دیگر از جمله در زاهدان، ایلام، کرمانشاه و شهرهای کردستان دست به اعتصاب زدند، اما این دانشجویان بودند که در عمل اعتصاب سراسری را فراخوان داده و آغاز کردند و به همین دلیل و به دلیل نقش جنبش دانشجویی، اعتصاب‌شان از اهمیتی بسیار بالایی برخوردار است.

اعتصابی سراسری نه برای دو روز یا چند روز، بلکه تا رسیدن به خواست‌های‌شان. به‌عبارتی روشن‌تر تا پیروزی قیامی که شعله‌هایش هم‌چنان گرمابخش این روزهاست، شعله‌های امید به پیروزی، شعله‌های خشم میلیون‌ها انسان ستم‌دیده از ظلم و جور حاکم که دیگر نمی‌خواهند و نمی‌توانند این ظلم و جور را بر شانه‌های خود حمل کنند. شعله‌های خشمی که از چابهار تا خراسان و از خوزستان تا آذربایجان و کرانه‌های خزر را فرا گرفته است.

از خروش طوفانی توده‌های کار و زحمت در دی‌ماه ۹۶ تا به امروز، این اولین بار است که ایده اعتصاب عمومی سیاسی این‌گونه در جامعه فراگیر شده است. ایده‌ای که دانشجویان آن را به عمل درآوردند و می‌رود تا از سوی دیگر گروه‌های اجتماعی نیز مورد استقبال عملی قرار گیرد.

ما بارها گفته و نوشته بودیم که اعتراضات خیابانی نمی‌تواند به تنهایی به پیروزی و سرنگونی رژیم منتهی شود. بارها گفتیم و نوشتیم که اعتراضات خیابانی باید با دیگر اشکال مبارزاتی همراه شده و بویژه به اعتصاب عمومی سیاسی فرا بروید. با اعتصاب عمومی سیاسی در عمل میلیون‌ها انسان وارد میدان مبارزه شده و آمادگی برای قیام مسلحانه توده‌ای به‌منظور سرنگونی رژیم وارد فاز جدیدی می‌شود. امروز بخش بزرگی از توده‌های کار و زحمت نیز در عمل به این آگاهی دست یافته‌اند که برای رسیدن به پیروزی، برای تحقق سرنگونی رژیم، اعتصاب عمومی سیاسی یک گام ضروری‌ست. این آگاهی – در همان محدوده‌ای که امروز وجود دارد – بویژه نتیجه مبارزات کارگری ودیگر توده‌های تحت ستم جامعه از جمله در دی‌ماه ۹۶، تابستان و پاییز ۹۷، آبان و آذر و دی ۹۸ است که امروز خود را نشان داده است. دانشجویان همان‌گونه که در دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ پیشتاز بودند، این بار نیز در به عمل درآوردن این آگاهی یعنی ضرورت اعتصاب عمومی سیاسی، پیشتاز شدند.

اعتصاب سراسری دانشجویان می‌تواند و می‌باید آغاز شروع اعتصاب در دیگر گروه‌های اجتماعی بویژه طبقه کارگر باشد. امروز بیش از هر زمان دیگری در گذشته، شرایط برای آغاز اعتصاب عمومی سیاسی فراهم شده است. زمینه این اعتصاب امروز در مدارس در حال فراهم شدن است. بخش‌هایی از طبقه کارگر ایران خود را برای اعتصاب آماده می‌کند. وارد شدن بخش‌های پیشروتر طبقه کارگر به اعتصاب بدون تردید می‌تواند اعتصاب عمومی سیاسی را وارد فاز جدیدی کند و دیگر بخش‌های طبقه کارگر را با خود همراه سازد. هم‌چنین گسترش اعتصاب در وزارت‌خانه‌ها و دیگر مراکز دولتی و غیردولتی، از جمله اعتصاب روزنامه‌نگاران کل سیستم را در همه زمینه‌ها فلج ساخته و رژیم را زمین‌گیر خواهد کرد.

این راه را امروز جنبش دانشجویی در برابر توده‌ها قرار داده است، پیروز باد اعتصاب سراسری دانشجویان، زنده باد اعتصاب سرتاسری سیاسی به رهبری طبقه کارگر.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۰  در فرمت پی دی اف:

 

Website Comments

  1. Amir
    Reply

    شوراهای سیاسی نطامی کارگری نه تنها باید به اعتطاب دست بزنند بلکه باید اماده باشند تا با اسلحهایشان از کارخانه ها بیرون بیلیند و بجنگند و تنها در ان صورت است که رهبری جنبش را به دست می گیرند.
    شورای اعتصبات شرکت نفت در سال ۱۳۵۷ به اسانی از اقای بازرگان گول خورد و پایان اعتصابات خود را اعلا م‌ کرد.
    اعتصاب راهی است برای فلح کردن رزیم تا موقعی که باید از کارخانه بیرون امد و شروع به جنگیدن در کنار مردم‌ کردن و رهبری این جنگ را به دست گرفتن..
    همین مورد بالا هم در مورد شوراهای مخفی در درون نیروهای نطامی صدق می کند.
    موفق و پیروز

  2. Amir
    Reply

    شعار مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر باید یکی از شعارهای همگانی باشد و هر روزه تکرار گردد.
    موفق و پیروز

POST A COMMENT.