نقش تعیین‌کننده اعتصاب سیاسی سرتاسری در مرحله کنونی جنبش

با اعتلای روزافزون مبارزات توده‌های مردم ایران و متجاوز از دو هفته تظاهرات و نبردهای خیابانی، اکنون در همه‌جا صحبت از ضرورت برپائی اعتصاب سراسری سیاسی است. این اعتصاب، ضرورت ناگزیر جنبش برای ورود به مرحله‌ای عالی‌تر است تا بتواند تداوم جنبش را در سطحی بالاتر حفظ کند، به جنبش شکلی سازمان‌یافته‌تر بدهد و توده‌های گسترده‌تری را وارد میدان نبرد برای سرنگون جمهوری اسلامی کند.

به‌رغم این‌که زنان و مردان مبارز ایران در تظاهرات و درگیری‌های خیابانی اخیر، حماسه آفریده و قهرمانانه در برابر مزدوران مسلح رژیم که تاکنون متجاوز از صد تن از مبارزان را به قتل رسانده و هزاران تن را دستگیر کرده‌اند، استوار و پیگیر به مبارزه ادامه داده‌اند، این واقعیت اما آشکار است که تظاهرات  و نبرد‌های خیابانی هر آنچه هم که وسعت و ابعاد توده‌ای داشته باشند، به‌تنهایی برای رویارویی با رژیمی به‌غایت ارتجاعی، بی‌رحم و سرتاپا مسلح کافی نیست.  باید به اشکال عالی‌تری از مبارزه همچون اعتصابات سیاسی و فراتر از آن اعتصاب سیاسی سرتاسری روی آورد که هم به لحاظ دامنه‌ی توده‌ای، فراگیرتر و سراسری باشد و هم قدرت ایستادگی و فلج کردن ارگان‌های سرکوبگر رژیم و ازجمله نیروهای مسلح آن را داشته باشد و شرایط را برای روی‌آوری به قیام مسلحانه و سرنگونی رژیم فراهم آورد. ازاین‌روست که شعار اعتصاب سرتاسری سیاسی در ابعاد وسیعی مقبولیت یافته است و دانشجویان به‌عنوان بخش آگاه و پیشتاز جنبش از هم‌اکنون در سراسر ایران به اعتصاب سیاسی روی آورده‌ و اعتصاب را با تظاهرات تلفیق کرده‌اند. در همین حال، روز شنبه مردم کردستان نیز، اعتصاب عمومی برپا کردند.

اعتصاب سراسری سیاسی در اساس، شکل ویژه و مختص مبارزه طبقه کارگر در بالاترین سطوح رشد و اعتلای مبارزات این طبقه برای سرنگونی طبقه حاکم سرمایه‌دار است. این شکل از مبارزه، به لحاظ نقش و رسالتی که این طبقه در نظام سرمایه‌داری بر عهده دارد و در جریان تحولات انقلابی کنونی نیز بر عهده خواهد گرفت، شکل اصلی مبارزه عمومی توده‌ای برای سرنگونی نظم موجود است. تمام تجارب جنبش بین‌المللی کارگری و نیز تجربه انقلاب پیشین ایران به‌وضوح نشان داده است که بدون برپائی اعتصابات سرتاسری سیاسی پیروزی انقلاب ناممکن است.

این واقعیتی غیرقابل‌انکار است که شرایط عینی برای روی‌آوری طبقه کارگر و تمام توده‌های زحمتکش مردم مخالف نظم موجود به چنین اعتصابی فراهم است. وجود موقعیت انقلابی در ایران، بی‌شمار اعتصابات کارگری در سال‌های اخیر، شورش‌های تهی‌دستان شهری، قیام آبان ماه سال ۹۸ ، جنبش‌های توده‌ای پی‌درپی چندین سال گذشته بر سر آب‌ونان و تظاهرات و نبردهای خیابانی سراسری اخیر، همگی شواهدی بر این آمادگی برای فراتر رفتن از مبارزات تا کنونی به شکلی عالی‌تر و برپائی اعتصابات سیاسی است.

اما نکته‌ای را که در اینجا باید بر آن تأکید کرد، این واقعیت است که اعتصاب سیاسی سرتاسری نمی‌تواند در کشوری که رژیم دیکتاتوری عریان، توده‌های کارگر و زحمتکش را از هرگونه تشکلی محروم کرده و هم‌اکنون وحشیانه سرکوب می‌کند، به‌فوریت و با یک فراخوان برپا گردد و توده‌های کارگر و زحمتکش سریعاً به فراخوان‌های برپائی اعتصاب سیاسی سرتاسری پاسخ مثبت دهند.

اعتصاب سرتاسری سیاسی در ایران همان‌گونه که تجربه انقلاب پیشین به ما نشان داده است، در یک‌روند برپا می‌شود. نخست یک یا چند کارخانه که کارگران آن‌ها از سازمان‌یافتگی، تجربه مبارزاتی و آگاهی بهتری برخوردارند، یا معلمان، دانشجویان، پرستاران و غیره، حول مطالبات سیاسی به اعتصاب روی می‌آورند، همان‌گونه که اکنون دانشجویان، پیشگام این مبارزه شده‌اند. در پی این اعتصابات سیاسی است که بخش‌های وسیع‌تری از کارگران و کارمندان که بنا به تجربه گذشته، اغلب اعتصابات آن‌ها تلفیقی از مطالبات اقتصادی و سیاسی است به این موج اعتصابات سیاسی می‌پیوندند و درنهایت عموم کارگران با اعتصابات اقتصادی عمومی که پی آمد آن  اعتصاباتی با مطالبات عمدتاً سیاسی است، به همراه برخی گروه‌های اجتماعی و حرفه‌ای دیگر و نیز بخش‌هایی از کارمندان دستگاه دولتی به اعتصاب می‌پیوندند و اعتصاب سیاسی سراسری برپا می‌گردد. در یک چنین روند پیچیده همراه با عقب‌نشینی و پیشروی‌‌های جنبش به‌حسب وضعیت سیاسی است که اعتصاب سیاسی سرتاسری می‌تواند در ایران شکل بگیرد.

البته با توجه به نارضایتی عمیق و گسترده توده‌ای از وضع موجود، سطح بالاتر آگاهی و تشکل کارگران در قیاس با انقلاب پیشین،  اعتصابات متعدد اقتصادی و سیاسی که طبقه کارگر در چند سال اخیر داشته‌اند، می‌توان انتظار داشت که این اعتصاب سریع‌تر ازآنچه تصور می‌شود، شکل بگیرد. برای تسریع این روند در میان کارگران ، نقش بسیار بزرگی پیشروان و فعالان جنبش کارگری در درون کارخانه‌ها بر عهده‌دارند که بتوانند با سازمان‌دهی کمیته‌های اعتصاب و فعال کردن کمیته‌های موجود، با تلفیق مطالبات اقتصادی و سیاسی وزنه مطالبات سیاسی را در اعتصاباتی که پیوسته رخ می‌دهد، بالا ببرند و به برپائی فوری‌تر اعتصابات سیاسی یاری رسانند. اما در برخی کارخانه‌ها که کارگران از تجربه، آگاهی و سازمان‌یافتگی بهتری برخوردارند، آن‌ها می‌توانند پیشگام برپائی اعتصابات سیاسی باشند.

اعتصابات سیاسی که هم‌اکنون جرقه آن با اعتصاب سراسری دانشجویان زده‌شده است، جنبش را با یک گام غول‌آسا به‌پیش خواهد برد.

مهم‌ترین مسئله در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی، بسیج گسترده‌ترین بخش توده‌های مردم ایران و گردآوری یک لشکر سیاسی بزرگ در سراسر کشور است. فقط اعتصاب سرتاسری سیاسی از یک چنین ظرفیت و قدرت بسیج‌کننده‌ای برخوردار است. چراکه این اعتصاب در کشوری که اکثریت بزرگ مردم را کارگران تشکیل می‌دهند، مقدم بر هر چیز قدرت بسیج کننده عموم توده‌های کارگر حتی عقب‌مانده‌ترین بخش آن را داراست.

اعتصاب سراسری سیاسی میلیون‌ها تن از توده‌های زحمتکش، حتی عقب‌مانده‌ترین و ناآگاه‌ترین آن‌ها را که تاکنون از مبارزه سیاسی دورمانده‌اند، به عرصه حیات سیاسی فعال جامعه سوق خواهد داد.

این اعتصاب به علت خصلت کارگری آن می‌تواند توده بیکاران، زحمتکشان و تهیدستان حاشیه‌ شهرها را بسیج کند. ازآنجایی‌که در اعتصاب عمومی سیاسی ایران مطالبات سیاسی فراگیر جامعه، در صدر مطالبات این اعتصاب قرار می‌گیرند، می‌تواند توده‌های وسیع‌تر زنان را که هنوز به عرصه مبارزه مستقیم روی نیاورده‌اند و نیز روشنفکران و عموم مردم آزادیخواه را بسیج نماید.

تنها، اعتصاب سرتاسری سیاسی ست که می‌تواند لشگری چندمیلیونی را برای مبارزه‌ای قاطعانه و ادامه‌دار با رژیم گردآورد.

اعتصاب سرتاسری سیاسی، میدان وسیع‌تری را برای شکل‌گیری اشکال متنوعی از مبارزه، تظاهرات و راه‌پیمایی‌های توده‌ای میلیونی، گردهمایی‌ها، نبردها و سنگربندی‌های خیابانی فراهم می‌آورد.

اعتصاب سیاسی سراسری، رژیم ارتجاعی حاکم را به‌تمام‌معنا از جهات مختلف بی‌سازمان و فلج خواهد کرد. نظم اقتصادی حاکم را مختل می‌سازد و تمام منابع تغذیه مالی رژیم را مسدود خواهد ساخت. در کشوری که اتکای طبقه حاکم و قدرت سیاسی آن به درآمد نفت است، قطع این منبع بزرگ مالی رژیم، ضربه‌ای خردکننده به آن وارد خواهد آورد. فقط این نیست که درآمدهای دولت از نفت و گاز و دیگر مؤسسات تولیدی و خدماتی قطع می‌گردد، با پرداخت نکردن مالیات، عدم پرداخت فیش‌های آب، برق و گاز نیز ته‌مانده منابع تأمین مالی آن قطع می‌شود. همچنین با پیوستن کارمندان بانک‌ها به اعتصاب سراسری سیاسی، هرگونه دست‌اندازی رژیم به منابع و امکانات بانکی و نقل‌وانتقال پول توسط رژیم متوقف می‌شود. پرداخت حقوق‌ پرسنل ارگان‌های رنگارنگ سرکوب با اختلال مواجه می‌گردد و نارضایتی را در صفوف آن‌ها افزایش می‌دهد.

اعتصاب سراسری سیاسی در درون دستگاه دولتی شکاف می‌اندازد. نهادها و ارگان‌های دستگاه دولتی را دچار ازهم‌گسیختگی و بی‌سازمانی خواهد کرد، چراکه این اعتصاب به درون برخی از نهادها و ارگان‌های دولتی نیز رسوخ خواهد کرد و پرسنل آن‌ها نیز به اعتصاب می‌پیوندند.

این اعتصاب همچنین شکاف درونی طبقه حاکم را عمیق‌تر می‌کند و تزلزل و تردید را در صفوف نیروهای مسلح آن افزایش خواهد داد. درحالی‌که اعتصاب سراسری سیاسی وتوام با آن تظاهرات توده‌ای و سنگربندی‌های خیابانی نیروهای سرکوب را در شهرهای مختلف زمین‌گیر و درگیر می‌سازد، آن‌ها را فرسوده و ناتوان خواهد ساخت. اعتصاب سیاسی، کارآیی نیروهای مسلح سرکوب را به‌شدت کاهش می‌دهد، چراکه رژیم عملاً نمی‌تواند آن‌ها را در سراسر ایران به مقابله با اعتصاب‌کنندگان گسیل نماید. این اعتصاب، پشتوانه محکمی برای رشد و گسترش اشکالی از مبارزه خواهد بود که نیروهای مسلح رژیم را در هر کوچه و خیابان به چالش خواهد کشید و آن‌ها را خسته و فرسوده خواهد کرد.

علاوه بر این، وقتی‌که میلیون‌ها تن از مردم ایران به اعتصاب سیاسی سراسری و دیگر اشکال مبارزاتی روی آورده باشند، فرزندان آن‌ها در نیروهای مسلح رژیم که عمدتاً سربازان هستند و نیز عناصری از کادرهای نظامی، صفوف نیروهای مسلح رژیم را ترک می‌گویند و به جبهه مبارزه مردم علیه رژیم می‌پیوندند.

این اعتصاب، تأثیرات همه جانبه‌ا‌‌ی بر کل طبقه کارگر و مبارزه آن برجای خواهد گذاشت. در کشوری که دیکتاتوری و استبداد تمام راه‌ها را برای متشکل شدن آزادانه کارگران بسته است، اعتصاب سیاسی سرتاسری به‌سرعت کارگران را در ابعادی به وسعت سراسر کشور متشکل خواهد کرد و آگاهی این طبقه را به مقیاسی بی‌سابقه رشد خواهد داد. ورود طبقه کارگر به اعتصاب سیاسی سراسری، هژمنی و رهبری این طبقه را در جنبش تأمین خواهد کرد و به یکی از معضلات کنونی جنبش که نبود رهبری است، پایان خواهد داد. کمیته‌های هماهنگی اعتصاب که نمایندگی اعتصاب‌کنندگان را بر عهده‌دارند، در جریان این اعتصاب نقش سیاسی روزافزونی می‌یابند. آن‌ها به ارگان‌های تصمیم‌گیرنده قدرت کارگران و زحمتکشان تبدیل می‌گردند و عملاً به‌عنوان یک قدرت غیررسمی اداره امور کشور را بر عهده می‌گیرند.

اعتصاب سیاسی سراسری درروند تکاملی خود سبب خواهد شد که کمیته‌های اعتصاب به سطح بالاتری ارتقاء پیدا کنند و از دوران آن‌ها شوراها پدیدار گردند که ارگان‌های اعمال حاکمیت پرولتری برای استقرار یک حکومت شورایی‌اند.

اعتصاب سرتاسری سیاسی همه‌چیز را برای سرنگونی رژیم فراهم خواهد ساخت، ازنظر سیاسی و آمادگی نظامی وسایل گذار به شکل عالی‌تر را فراهم می‌سازد، اما خود به تنهائی، نمی‌تواند ضربه نهائی برای سرنگونی قطعی رژیم باشد. می‌بایستی به یک شکل عالی‌تر مبارزه، یعنی  قیام مسلحانه ارتقاء یابد.

در بطن این نبرد بزرگ که در جریان اعتصاب سیاسی سراسری به اوج می‌رسد، توازن قوا به شکلی قطعی به نفع توده‌های کارگر و زحمتکش مردم ایران و به زیان رژیم حاکم بر هم می‌خورد و تمام شرایط عینی و ذهنی لازم برای وارد آوردن ضربه نهایی و روی‌آوری توده‌های زحمتکش مردم به قیام مسلحانه و سرنگونی جمهوری اسلامی در کلیت‌اش فراهم می‌گردد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۰  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.