۲۰ ماه از ورود جو بایدن به کاخ سفید و ۱۶ ماه از آغاز مذاکرات احیای برجام در فروردین ۱۴۰۰ میگذرد، ۱۶ ماه مذاکرات متعدد اما بدون نتیجه.
دور جدید مذاکرات احیای برجام نیز که از ۱۳ مرداد آغاز شده بود، روز دوشنبه ۱۷ مرداد بدون چشمانداز روشنی برای توافق به پایان رسید، همانطور که مذاکرات قطر نیز دستاوردی نداشت. این دور از مذاکرات برای بررسی آخرین پیشنویس پیشنهادی جوزپ بورل که به نمایندگی از سوی کشورهای اروپایی تهیه کرده بود، برگزار گردید. بدون تردید تمامی طرفهای درگیر از جمله دولتهای ایران و آمریکا قبل از سفر به وین از محتوای پیشنویس کاملا باخبر بودند و این مذاکرات از دیدگاه نماینده اتحادیه اروپا برای آن بود که آخرین نکات فنی مد نظر طرفهای مذاکره و در این جا بهطور مشخص دولتهای ایران و آمریکا در این پیشنویس منظور گردد.
بهگزارش خبرگزاری دولتی ایسنا، پیشنهاد برگزاری مذاکره وین در مورد پیشنویس فوق از سوی جمهوری اسلامی ارائه شده بود و وزیر خارجه جمهوری اسلامی به بورل اطلاع داده بود که جمهوری اسلامی بر روی مواردی از این پیشنویس نظر دارد. البته جوزپ بورل پیش از برگزاری این دور از مذاکرات با چاپ مقالهای در “فاینشنال تایمز” توشته بود که دیگر جای چانهزنی وجود ندارد و این متن آخرین امکان احیای برجام و به بیانی “بهترین توافق ممکن” است.
پس از چند روز مذاکره، پیشنویس جوزپ بورل با اصلاحات فنی محدود و موافقت دولتهای اروپایی، چین و روسیه به دو دولت ایران و آمریکا ارائه شد و جوزپ بورل خواستار پاسخ سریع این دو دولت گردید. دولت آمریکا با مکثی کوتاه اعلام کرد با پیشنویس جوزپ بورل موافق است و بعد از این تنها پاسخ جمهوری اسلامی باقی مانده بود.
سخنگوی سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیتر استانو در رابطه با نهایی بودن این پیشنویس گفت: “ما یک متن نهایی ارائه کردهایم و در این لحظه باید تصمیم گرفت، آری یا نه. ما از همه طرفین انتظار داریم که این تصمیم را خیلی سریع اتخاذ کنند”.جوزپ بورل و دیگر نمایندگان دولتهای اروپایی نیز تاکید کردند که این پیشنویس نهایی است و فقط پاسخ آری یا نه باید به آن داده شود، اما جمهوری اسلامی بار دیگر از بررسی پیشنویس و اینکه هنوز این متن از نظر جمهوری اسلامی نهایی نیست، خبر داد.
برای نمونه سایت نور نیوز وابسته به شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی در این رابطه نوشت: “فرآیند بررسی ایدههای طرح شده از سوی هماهنگکننده اتحادیه اروپایی در سطح کارشناسی آغاز شده و همچنان ادامه دارد… هنوز هیچ جلسهای در سطح عالی برای بررسی ایدههای هماهنگکننده اتحادیه اروپایی در تهران تشکیل نشده و بر اساس روال معمول پس از اتمام فرآیند بررسیهای کارشناسی، نتایج اولیه برای جمعبندی نهایی به سطوح تصمیمگیری ذیربط ارائه خواهد شد”.
اما در حالی که جمهوری اسلامی هنوز بهطور رسمی به نماینده اتحادیه اروپا پاسخ نداده است، برخی از رسانههای حکومتی موضعگیری علیه نماینده اتحادیه اروپا و پیشنویس ارائه شده از سوی وی را آغاز کردند. شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان و منصوب خامنهای در یادداشتی در این روزنامه نوشت: “تاکنون مذاکرات وین به هیچ نتیجهای که تضمینکننده منافع ملی کشورمان و مخصوصاً تامینکننده انتفاع اقتصادی ایران باشد، نرسیده است و مذاکرات درباره چهار محور اصلی، کماکان بینتیجه مانده است. پادمان، لغو تحریمها، تضمین آمریکا که تعهدات خود را نقض نمیکند و اجرای مرحلهای توافق که پیشنهاد – بخوانید حیله – آمریکاست و تیم هستهای ایران با شناخت هوشمندانهای که از حریف دارد، به شدت با آن مخالفت میورزد”.
از تمام سخنان مقامات و رسانههای حکومتی مشخص است که در شرایط فعلی و در ضربالاجل تعیین شده از سوی جوزپ بورل، جمهوری اسلامی قصد ندارد به پیشنویس ارائه شده از سوی وی پاسخ مثبت دهد و بدون آنکه پاسخ منفی نیز بدهد، همچنان اما و اگرهای خود را تکرار کرده و تلاش میکند تا مانند دفعات قبل مذاکرات را طولانی کند و به اصطلاح کش بدهد.
اما چرا جمهوری اسلامی به این پیشنویس تا اینجا پاسخ مثبت نداده است؟!
واقعیت این است که از زمان روی کار آمدن جو بایدن، تحریمها دیگر سفت و سخت اجرا نشدند و جمهوری اسلامی توانست تا حدودی نفتخام و فرآوردههای نفتی از جمله محصولات پتروشیمی خود را به میزانی که برای آن در پیشبرد سیاستهایاش لازم و ضروری است، به فروش برساند. جنگ روسیه و اوکراین هم به دلیل افزایش بهای نفت و هم به دلیل نیاز بیشتر بازار به نفت، منجر به شلتر شدن بیشتر تحریمها و افزایش درآمدهای جمهوری اسلامی شد. بنابراین جمهوری اسلامی مانند دوران باراک اوباما که فروش نفت آن به صفر نزدیک شده بود، تحت فشار تحریمها قرار ندارد. در دوران باراک اوباما و با اجرای سفت و سخت تحریمها که همراه با تحریمهای شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی بود، میرفت تا میزان فروش نفت جمهوری اسلامی به صفر برسد و همین عامل مهمی در کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره و توافق برجام بود.
جمهوری اسلامی در عینحال همواره از تحریمهای نفتی هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی بهرهبرداری تبلیغاتی کرده است. مثلا انداختن مسئولیت بسیاری از معضلات اقتصادی و کمبودها به گردن تحریمها، مانند واکسن کرونا که در ابتدا مساله تحریمها را بهانه قرار میدادند. اگرچه کارگران و زحمتکشان ایران از این مساله گذر کرده و به این نتیجه رسیدهاند که تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سریر قدرت است، مشکلاتشان حل و یا حتا کاهش نخواهد یافت، اما جمهوری اسلامی در تبلیغات خود همواره از تحریمها و یا بهقول مقامات حکومتی از جمله خامنهای “تحریمهای ظالمانه” به عنوان ابزاری برای بیاعتنایی به خواستهای کارگران و زحمتکشان بهره برده است.
جمهوری اسلامی در عین حال با تداوم شرایط کنونی در مذاکرات احیای برجام، به توان هستهای خود میافزاید تا از آن به عنوان ابزاری برای تحمیل خواستهای خود از جمله پذیرش مناطق تحت نفوذش در منطقه و نیز منافعاش در آن مناطق به دولتهای امپریالیستی آمریکا و اروپا بهره ببرد. با توجه به تشدید تضاد در اردوگاه قدرتهای امپریالیستی و به طور خاص بین دو بلوک امپریالیستی آمریکا و اروپا از سویی و روسیه و چین از سوی دیگر، حکومت اسلامی بر این باور است که آمریکا و اروپا در شرایطی نیستند که فشار را بر او افزایش دهند و به همین دلیل جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده است که در شرایط کنونی میتواند هم به افزایش غنیسازی ادامه دهد و هم نفت را به فروش رساند. جمهوری اسلامی هر چند ارزانتر از قیمت روز نفت خود را میفروشد، اما برای دولتی که نفت را مجانی برای حزب الله لبنان و دیگر متحدان منطقهایاش میفرستد طبیعیست که برای ارزان فروختن نفت نیز هیچ مشکلی نداشته باشد.
اما جدا از همهی این موضوعات، یک موضوع مهم دیگر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که میتواند تاثیر مهمی در تشدید تضادهای جمهوری اسلامی با بلوک امپریالیستی آمریکا و اروپا بگذارد. با آغاز جنگ اوکراین و روسیه، جمهوری اسلامی برخلاف بسیاری از کشورهای جهان که موضعی مستقل و بیطرف اتخاذ کردند، به صورت کاملا آشکاری از روسیه دفاع کرد. از همان روز اول مقامات و رسانههای حکومتی به جای تهاجم نظامی روسیه به خاک اوکراین از “عملیات ویژه” روسیه نام بردند. کار به جایی رسید که خامنهای در دیدار با پوتین عملا از تهاجم نظامی دولت روسیه به اوکراین تمجید کرد. برخی از رسانههای جمهوری اسلامی حتا پا را فراتر گذاشته و از حضور نظامی جمهوری اسلامی به نفع روسیه دفاع کردند. در اختیار قراردادن پهپادهای جمهوری اسلامی یک نمونه از مشارکت عملی و نظامی جمهوری اسلامی در این جنگ به نفع دولت روسیه است. روزنامه کیهان در یادداشتی به تاریخ ۴ مرداد در بهاصطلاح تحلیلی از جنگ دولتهای روسیه و اوکراین نوشت: “بعضی در این تحولات بزرگ بینالمللی، تهران را به خویشتنداری و بیطرفی فراخوانده و از واژه نقش موازنهدهنده میان شرق و غرب سخن گفتهاند. این یک پیشنهاد منفعلانه است، اگر وارداتی نباشد. ایران در این روند نباید به نام بیطرفی، چشم خود را به فرصتهای بزرگ تحولات ببندد و به خود ضرر بزند“.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی در ماههای اخیر بیش از گذشته خود را در آغوش امپریالیسم روس انداخته است، با این تحلیل که شرایط جهانی عوض شده و بنابراین نه تنها لزومی به عقبنشینی در برابر بلوک امپریالیستی آمریکا و اروپا نیست، بلکه میتواند با افزایش توان هستهای خود، آنها را مجبور به تن دادن به خواستهای خود کند. اما این بازی میتواند برخلاف پیشبینیهای جمهوری اسلامی به ضرر آن تمام شود، چرا که در این بازی عوامل مهم دیگری نیز نقش بازی میکنند از جمله دولتهای منطقه، مجموعه عواملی که میتواند به بحرانیتر شدن بیشتر شرایط منجر گردد.
اما موضع اتحادیه اروپا در این میان چیست؟ اتحادیه اروپا همواره خواستار کاهش تنش با جمهوری اسلامی و احیای برجام بوده است و در این شکی نیست. سیاست مماشات دولتهای اروپایی با جمهوری اسلامی در تمام این سالها وجود داشته است چرا که این دولتها براین گماناند که تنها در همکاری با جمهوری اسلامی میتوانند، روابط خود را با آن گسترش داده و منافع اقتصادی خود را تامین کنند، و از همه مهمتر از خطر وقوع یک انقلاب کارگری در ایران نیز جلوگیری کنند. بنابراین دولتهای اروپایی برای تحکیم موقعیت طبقه حاکم در ایران یعنی بورژوازی از دادن امتیاز به جمهوری اسلامی باکی ندارند. جوزپ بورل در همین پیشنویس نیز نسبت به آخرین مذاکرات در قطر، امتیازاتی قابل توجه به جمهوری اسلامی داده است. جدا از آنکه در این متن معافیتهایی برای معاملات اقتصادی با برخی از شرکتهای وابسته به سپاه در نظر گرفته شده، در مورد بستن پرونده جمهوری اسلامی در آژانس نیز وعدههایی به جمهوری اسلامی دادهاند.
بهنوشتهی روزنامه آمریکایی “وال استریت ژورنال” که روز ۵ شنبه ۲۰ مرداد انتشار یافت، نمایندگان دولتهای انگلیس، فرانسه و آلمان در هماهنگی با نماینده دولت آمریکا و به منظور آنچه “شکستن بنبست در مذاکرات احیای برجام” عنوان شده، به جمهوری اسلامی پیشنهاد دادهاند تا در صورت پاسخ سریع به آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره کشف ذرات اورانیوم در سایتهای اعلام نشده، شورای حکام به بحثهای مربوط به این موضوع خاتمه دهد. آنها از جمهوری اسلامی خواستهاند تا نگرانیهای آژانس را درک کرده و به سوالات آن پاسخ شفاف بدهد. بهنوشتهی این روزنامه که مدعیست به متن پیشنهادی جوزپ بورل دست یافته است، از جمهوری اسلامی خواسته شده تا روز دوشنبه ۲۴ مرداد به این پیشنویس جواب آری یا نه بدهد. این روزنامه پیشنهاد سه دولت اروپایی را یک امتیاز “چشمگیر” به جمهوری اسلامی دانسته است.
واقعیت اما این است که این “امتیازچشمگیر” چیز جدیدی نیست. بسته شدن پرونده فعالیتهای گذشته هستهای جمهوری اسلامی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یکی از مواردی بود که در قرارداد برجام بر سر آن توافق شده بود. در واقع باز شدن مجدد این پرونده (به دلیل پیدا شدن مواد رادیواکتیو در سه مرکز اعلام نشده)، یکی از اهرمهای فشار دولتهای اروپایی و آمریکا بر جمهوری اسلامی بود. در جریان مذاکرات کابینه روحانی برای احیای برجام، درست پیش از پایان کار کابینهی وی، نه فقط بر سر مساله پادمان بلکه بر سر خارج شدن سپاه از لیست گروههای تروریستی نیز توافق شده بود. علی جنتی از وزرای کابینه روحانی اردیبهشتماه سالجاری در توئیتر در این رابطه نوشته بود: “گفته میشود یکی ازموانع توافق برای احیای برجام مخالفت امریکا با حذف سپاه پاسداران از فهرست تروریسم وزارت خارجه آمریکا است، در حالیکه در دولت دوازدهم خارج ساختن مقام رهبری و نهادهای وابسته به رهبری از تحریم و حذف سپاه از فهرست تروریسم به عنوان پیش شرط هرگونه مذاکره مورد توافق امریکا قرارگرفته بود”.
در واقع بهرغم تمام تحولات جهانی از زمان روی کار آمدن بایدن تا به امروز که موقعیت مناسبی را در مذاکرات احیای برجام برای جمهوری اسلامی فراهم آورد، جمهوری اسلامی نتوانسته و یا نخواسته است توافق احیای برجام را امضا کند. اگرچه در صورت اجرایی شدن برجام کارگران و زحمتکشان ایران سهمی از دلارهای نفتی نخواهند داشت، همانطور که در کابینه روحانی و با اجرایی شدن برجام سهمی از فروش نفت نصیب کارگران و زحمتکشان نشد، اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی بار تحریمهای اقتصادی را مانند بار بحران اقتصادی رکود – تورمی بر دوش کارگران و زحمتکشان میاندازد و طبیعیست که در صورت رفع تحریمها، با توجه به وضعیت انفجاری جامعه، انتظار کارگران و زحمتکشان این خواهد بود که اینبار سهم خود را از درآمدهای نفتی از گلوی سرمایهداران و مقامات فاسد و دزد دولتی بیرون آورند.
در پایان باید بر این نکته تاکید کرد که مختومه شدن پرونده جمهوری اسلامی در آژانس برای جمهوری اسلامی اهمیت زیادی دارد. یک اهمیت آن این است که در صورت بسته نشدن این پرونده، تلاش جمهوری اسلامی برای دست یافتن به سلاح اتمی کاملا آشکار میگردد و با توجه به “فتوای خامنهای” در رابطه با ممنوعیت تولید و استفاده از سلاح اتمی، از نظر سیاسی این مساله برای جمهوری اسلامی و خامنهای گران تمام میشود. از سوی دیگر باز بودن این پرونده میتواند منجر به ارجاع پروندهی “ایران” به شورای امنیت شده و یا اساسا دولتهای اروپایی مکانیسم ماشه را فعال کنند که در این صورت تحریمهای شورای امنیت بار دیگر برمیگردند، بویژه آنکه پس از تصویب قطعنامه در رابطه با “ایران” در جلسه قبلی شورای حکام و عدم همکاری جمهوری اسلامی با آژانس پس از صدور قطعنامه و حتا گسترش فعالیتهای هستهای خود، در اجلاس ماه سپتامبر این امکان وجود دارد که موضوع فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شود. این چیزیست که البته جمهوری اسلامی نمیخواهد و برای همین در ظاهر از برجام خارج نمیشود و تاکتیک طولانی کردن مذاکرات را پیش گرفته است و البته استفاده از مکانیسم ماشه نهایت اقدامیست که دولتهای اروپایی میتوانند و یا حاضر به انجام آن هستند.
نظرات شما