روز چهارشنبه اول تیر ۱۴۰۱ کارگران پروژهای داربست بند شاغل در فاز ۱۴ سایت ۲ کنگان با خواست ۲۰ روز کار ۱۰ روز استراحت و افزایش دستمزد، دست از کار کشیدند. کارگران پیشرو نفت اعلام کردهاند دستمزد هیچ کارگری نباید از ۲۵ میلیون تومان کمتر باشد. به دنبال اعتصاب در فاز۱۴ ، کارگران داربست بند پیمانکاری حاجی پور، شرکت رستاک پویا، شرکت فراسکو، پیمانکاری شهبازی، پیمانکاری مطوری، شرکت ایده سازان،شرکت پایندان و شرکت اکسیر صنعت نیز به اعتصاب پیوستند. این اعتصاب که فراخوان آن قبلاً صادرشده بود، بهسرعت مورد استقبال بخشهای وسیعی از کارگران داربست بند قرار گرفت. فازهای ۹،۱۰،۱۱ و ۱۳ برای پیوستن به اعتصاب اعلام آمادگی کردند و کارگران داربست بند شاغل در پتروشیمی صدف، پتروشیمی آپادانا، پتروشیمی دماوند، پتروشیمی کیان، سایت یک و دو پتروشیمی بوشهر، پتروشیمی آرین، پتروشیمی مرجان و پترو پالایش کنگان نیز به اعتصاب ملحق شدند. روز پنجشنبه دوم تیرماه و دومین روز اعتصاب، داربست بندان در پارس جنوبی ازجمله داربست بندان پتروشیمی هنگام نیز به اعتصاب پیوستند. همین روز نیروهای شرکت پیمانکاری تناوب، پیمانکاری رشیدی، پیمانکاری همتی و پیمانکاری موسوی نیز وارد اعتصاب شدند.روز سوم اعتصاب گروههای دیگری از کارگران داربست بند وارد اعتصاب شدند. در همین روز کارگران ایذه اقدام به برگزاری مجمع عمومی نمودند تا با انتخاب نمایندگان خود و همفکری و تبادلنظر، درباره چگونگی ادامه اعتصاب تصمیمگیری کنند روز شنبه چهارم تیر کارگران پروژهای داربست بند و تست من شاغل در شرکت IGC و شرکت آباد راهان در فاز دو پالایشگاه آبادان هم به اعتصاب پیوستند. این گروه نیروهای پیمانکاری علوی، سلحشور و کرامت هستند. روز یکشنبه پنجم تیر کارگران عایق بند مخازن سرد پتروشیمی هنگام، با خواست افزایش دستمزد دست به اعتصاب زدهاند. تا امروز(یکشنبه ۵ تیر) نیروهای ۱۸ شرکت پیمانکاری در اعتصاب هستند و تعداد شرکتها و کارگرانی که به اعتصاب سراسری میپیوندند همچنان درحال افزایش است.
اعتصاب سراسری کارگران پروژهای داربست بند درحال گسترش است. با اعتصاب کارگران پروژهای داربست بند، عملاً کار سایر کارگران مانند کارگران برق و ابزار دقیق، کارگران جوشکاری و کار فیترها و لولهگذاریها نیز متوقف گشته و کارگران این بخشها نیز کار را تعطیل و محل کار را ترک کردهاند.
اعتصاب کارگران داربست بند عملاً به یک اعتصاب فراگیر و سراسری تبدیلشده است. درحالیکه مدیریت پایپینگ تحت عنوان کمپین مرکزی، از قبل اعلام کرده بود تا سال ۱۴۰۲ هیچ کارزاری نخواهد داشت، اما کارگران پروژهای داربست بند با صدور فراخوان قبلی، کارزار مبارزه مستقلانه خود را آغاز و اعتصاب سراسری را در اول تیرماه کلید زدند. “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” با صدور اطلاعیهای ضمن پشتیانی از داربست بندان و تأکید بر ضرورت تشکل و اتحاد و همبستگی کارگری در نفت، سایر کارگران را به حمایت گسترده از اعتصاب کارگران داربست بند فراخواند.
اعتصاب کارگران پروژهای داربست بند با واکنشهای متفاوتی درمیان کارفرمایان و پیمانکاران روبرو شده است.گروهی از کارفرمایان در مخالفت با کارگران صریحاً ابراز داشتهاند از افزایش مزد خبری نیست و حتی کارگران اعتصابکننده را به اخراج، تهدید کردهاند. گروه بزرگ دیگری از کارفرمایان هنوز هیچ واکنش علنی مشخصی نشان ندادهاند. اما گروه کوچکتری از آنها با وعده به میدان آمدهاند. در پتروشیمی کیان، کارفرما به کارگران وعده داده است دستمزدها را تا ۲۵ میلیون تومان افزایش دهد.
تجربه اعتصابات قبلی به کارگران میآموزد که نمیتوان و نباید به وعده کارفرما اعتماد کرد و پیش از موعد به اعتصاب پایان داد. بالا بردن درجه موفقیت اعتصاب در نفت و همچنین نیازهای گسترش و تعمیق مبارزه طبقاتی ایجاب میکند که کارگران پیمانی و پروژه ای نفت و گاز و حفاری ، تشکل مستقل سراسری خود را ایجاد کنند و بطور متحد و یکپارچه در برابر کارفرمایان و پیمانکاران ظاهر شوند. کارگران پروژهای داربست بند نیز باید هوشیاری خود را دوچندان ساخته و تجارب و آموختههای اعتصابات سراسری قبلی کارگران نفت را که هریک دستاوردهای مهمی به همراه داشته، به کاربندند. اعتصاب با دو خواست مشخص و عمده، در یک روز معین و همزمان در چندین شرکت آغازشده و بر بستر شرایط عینی آماده، بهسرعت به مراکز و شرکتهای دیگر تسری یافته است. بیتردید چنانکه در موارد پیشین نیز شاهد بودهایم،این اعتصاب بهاحتمالقوی در چند روز آینده به دهها واحد دیگر گسترش خواهد یافت. بسیار ضروری است که معضلات و پیچیدگیهای ادامه یک اعتصاب سراسری و یا موانعی را که کارفرمایان در برابر آن ایجاد میکنند، بهموقع شناسایی نموده و از سر راه برداریم و در برخورد به کارفرمایان تا حد ممکن یکدست عمل کنیم. همانطور که پایان زودهنگام اعتصاب و به فرض بر پایه وعدههای کارفرما میتواند شکست و ناکامی را برای ما به ارمغان آورد، به درازا کشیدن بیشازحد اعتصاب و پایان دیرهنگام آن نیز به اعتصاب و اهداف آن آسیب جدی وارد میسازد. ازجمله اینکه میتواند از کشش کارگران به ادامه اعتصاب بکاهد، یا گروهی از کارگران را خسته و فرسوده کند، در صف اعتصاب اخلال و تردید ایجاد کند و حتی ریزش در این صف را در پی داشته باشد. بنابراین بسیار مهم است که درک نسبتاً روشنی از دوره اعتصاب و اینکه حدوداً چه مدت به درازا میکشد و حد و حدود مطالبات و شرایط پایان اعتصاب داشته باشیم. بهنحویکه اگر قرار بر ادامه اعتصاب باشد متحداً به اعتصاب ادامه دهیم و چنانچه تصمیم به پایان اعتصاب شد، نه تکبهتک در واحدهای مجزا از هم، بلکه تا حد ممکن بهطور دستهجمعی به اعتصاب پایان دهیم. اعتصاب سراسری تابستان سال گذشته، بهرغم آغاز و تداوم بسیار خوبش ، اما پایان خوبی نداشت. درحالیکه اعتصاب در بسیاری از شرکتها ادامه داشت، کارفرمایان با وعدههایی که در برخی شرکتها به کارگران دادند، توانستند به اعتصاب در آن شرکتها پایان دهند و در همان حال با دامن زدن بر نوعی بلاتکلیفی در مورد ادامه یا پایان اعتصاب، آسیب جدی به اعتصاب سراسری وارد ساختند. بنابراین سقف روزهای اعتصاب و شرایط پایان اعتصاب، از آغاز یا کمی پس از شروع اعتصاب بایستی برای کارگران در همهی بخشهای اعتصابی روشن باشد. اعتصاب سراسری و فراگیر تابستان سال گذشته کارگران پیمانی و پروژهای بیش از ۱۰۰ شرکت و متجاوز از۱۰۰ هزار کارگر را دربرگرفت. اعتصاب سراسری کنونی نیز میتواند در همین ابعاد گسترش یابد.
نیازی به توضیح نیست که هماهنگسازی اعتصاب سراسری و مبارزات کارگران نفت در این ابعاد کار سادهای نیست و در وهله نخست مستلزم ایجاد تشکلهای کارگری در محل کار و تولید است. اعتصابات مکرر، بهویژه اعتصابات سراسری و بسیار گسترده در مقیاس دهها شرکت و پالایشگاه و مرکز نفت و گاز و حفاری و پتروشیمی با شرکت دهها هزار تن از کارگران پروژهای و پیمانی، گویای پیشرفتهای غیرقابلانکار مبارزه در صنعت نفت است. این اعتصابات درعینحال بیانگر این واقعیت است که در بسیاری از مراکز نفت و گاز و حفاری تشکلهای معینی مرکب از کارگران پیشرو و فعال در محل کار شکلگرفتهاند و در اساس همین کارگران و همین تشکلها هستند که سازمانده اعتراض و اعتصاب در محل میباشند. گرچه ممکن است این تشکلها غیرعلنی یا نیمه علنی، نیمه مخفی باشند که شرایط پلیسی و خفقان و سرکوب چنین خصیصهای را در لحظه فعلی ایجاب میکند و گرچه ممکن است نام مشخصی نداشته باشند، اما اینها درواقع همان کمیتههای مخفی کارگری هستند و همینها هستند که سازمانده اعتصاب در این شرکت یا آن پالایشگاه و نیروگاه هستند. بنابراین تا جایی که به مسئله تشکلهای کارگری در محل کار و تولید مربوط میشود، میتوان با استناد به اعتصابات مکرر و متعدد کارگران نفت ادعا و ثابت کرد چنین تشکلهایی در محل کار و تولید در نفت و گاز و حفاری شکلگرفتهاند که طی دو سه سال اخیر نیز بهسرعت تکثیرشدهاند.
بهرغم این واقعیت و پیشرفت غیرقابلانکار رشد تشکل یابی در صفوف کارگران نفت بهویژه کارگران غیررسمی اعم از کارگران پروژهای و پیمانی یا قرارداد موقت و مدت معین، اما مبارزات کارگران نفت از یک کمبود بسیار بزرگ یعنی فقدان یک تشکل مستقل سراسری مرتبط با بدنه کارگری بهشدت در رنج است. ایجاد چنین تشکلی در اساس از همان نخستین اعتصاب سراسری در تابستان سال ۹۹ بایستی در دستور کار کارگران آگاه و پیشرو نفت قرار میگرفت. نهفقط پیشبرد موفقیتآمیز و پیروزمندانه اعتصاب سراسری در نفت مستلزم ایجاد چنین تشکل مستقلی است، بلکه گسترش و تعمیق مبارزه طبقاتی نیز ایجاد چنین تشکلی را به یک ضرورت مبرم و فوری تبدیل ساخته است. سازمانیابی کارگران بهصورت یک طبقه و انجام وظایف انقلابی این طبقه نیز درگرو متشکل شدن کارگران ازجمله در تشکلهای مستقل و سراسری و تسریع روندی است که کارگران بهصورت یک طبقه متشکل وارد مبارزات سیاسی شوند.کارگران آگاه و پیشرو نفت و گاز و پتروشیمی و حفاری که در جریان چند اعتصاب سراسری به کسر و کمبودهای مبارزه پی برده ، تجارب گرانبهایی اندوختهاند، یقیناً به این نیاز اساسی پی بردهاند، که باید برای ایجاد یک تشکل مستقل سراسری پیشقدم شوند. تنها چنین تشکلی است که میتواند اعتصابات سراسری را آگاهانه سازمان دهد و در مراحل مختلف، اعتصاب را رهبری کند و از پیچوخمها و موانع گوناگونی که سرمایه بر سر راه آن قرار می دهد، به سلامت عبور کند.خوشبختانه ماتریال اولیه ایجاد چنین تشکلی آماده است. کافی است کارگران آگاه و پیشرو متشکل در تشکلهای مستقل محلی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، فعالیتهای خود را باهم هماهنگ سازند و یک تشکل هماهنگکننده و در ادامه یک تشکل مستقل سراسری را سازمان دهند. تنها چنین تشکلی است که میتواند از آغاز یک اعتصاب تا چگونگی ادامه یا توقف و درنهایت پایان آن تصمیمی منطبق بر شرایط واقعی مبارزه و منافع کارگران اعتصابی در هرلحظه اتخاذ کند. تنها چنین تشکلی است که ضامن اتحاد کارگران پراکنده در شرکتها و شهرهای مختلف و ضامن یکپارچگی اعتصاب سراسری است . تنها چنین تشکلی است که میتواند ضربات کاری بر کارفرمایان و حامیان دولتی آنها وارد سازد و اعتصاب را قرین پیروزیهای ملموس سازد.حتی اگر طرف مقابل خیلی جانسخت باشد و از پذیرش تمام خواستهای اعتصاب شانه خالی کند و کارگران مجبور به عقبنشینی شوند، تشکل مستقل و سراسری میتواند با دستیابی ولو به برخی خواستها، در موقع مناسب عقبنشینی منظمی را سازمان دهد و از تأثیرات منفی پایان بینتیجه اعتصاب یا طولانی شدن بیشازاندازه و ریزش صفوف اعتصاب جلوگیری کند.
با تأسف زیاد باید اذعان کرد که تلاشهایی که تاکنون در این زمینه بهعملآمده بسیار ناکافی بوده است. “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” نیز که همزمان با اعتصاب بزرگ و سراسری کارگران پروژهای و پیمانی در تابستان ۱۴۰۰ اعلام موجودیت کرد و تاکنون نیز نقش مفید و مثبتی در اعتصابات سراسری این کارگران داشته است، تلاشهایی در این زمینه انجام داده اما این تلاشها ناکافی و تمرکز آن بیشتر بر تشکیل مجامع عمومی برای انتخاب نمایندگان کارگری در بخشهای مختلف بوده است. “شورای سازماندهی” امسال نیز با انتشار بیانیهای ضمن اشاره به تجربه سال گذشته کارگران هفشجان که مجمع عمومی خود را تشکیل دادند و نمایندگان خویش را انتخاب کردند، این بار نیز عمده توجه و تمرکز خود را بر تشکیل مجامع عمومی و انتخاب نمایندگان کارگری برای مداخله بیشتر و فعالتر واحدهای پراکنده قرار داده است.اگرچه این واقعیتی است که مجمع عمومی هفشجان نقش مهمی در انتخاب نمایندگان کارگران داشت کما اینکه پس از مجمع عمومی هفشجان و انتخاب چند تن از کارگران بهعنوان نماینده، در جلسات بعدی با پیمانکاران، همین نمایندگان منتخب حضور یافته و در دفاع از حقوق و خواستهای کارگران با پیمانکاران وارد مذاکره شدند، اما نمیتوان و نباید تلاش برای سازمانیابی و سازمان گرفتن اعتصاب سراسری را به تشکیل مجمع عمومی و انتخاب نماینده خلاصه کرد. انتخاب چند نماینده که توانسته بودند در مذاکره با پیمانکاران خواستها و اراده کارگران را نمایندگی کنند، گامی بهپیش بود، اما این نمیتوانست خلأ تشکل مستقل کارگری را پر کند. روشن است که از جمع این نمایندگان منتخب یا با شرکت تعدادی از آنها میتوان تشکل مستقل کارگری را در محل یا تشکل فرامحلی را سازمان داد. نفس برگزاری این مجامع عمومی در آشنایی کارگران بخشها و واحدهای مختلف با یکدیگر بهویژه کارگران پیشرو نقش مهم و مفیدی ایفا میکند و این آشناییها و ارتباطگیری کارگران باهم میتواند زمینهها و فاکتورهای مهمی برای هماهنگی مبارزات و ایجاد تشکل سراسری باشد.مجامع عمومی تنها در این حدود و در حد انتخاب نمایندگان میتوانند نقشی مثبت ایفا کنند. علیرغم این نقش مثبت اما باید تأکید نمود که مجمع عمومی نمیتواند جای تشکل کارگری را بگیرد و نمیگیرد. مجمع عمومی تشکل کارگری نیست بلکه بنا بهضرورت و نیاز مشخصی تشکیل میشود و بعدازآنکه آن ضرورت و نیاز مشخص تأمین شد، کار مجمع عمومی نیز به پایان میرسد تا زمانی دیگر که نیازی دیگر و ضرورتی دیگر تشکیل آن را ایجاب کند. مجمع عمومی تشکل کارگری نیست اما میتواند نمایندگانی را انتخاب کند که آنها یک تشکل کارگری را در محل کار و تولید سازمان دهند. تشکل کارگری در تمام شرایط چه زمانی که کارگر پای چرخ تولید است و مشغول به کار، چه زمانی که دست از کار کشیده و چرخ تولید از حرکت بازایستاده است، حی و حاضر است و از منافع کارگران دفاع میکند . تشکل مستقل کارگری در محل کار و تولید را که از نزدیک در جریان خواستها و مبارزات روزانه کارگران و سازمانده اعتصاب است و ادامه کار ، بههیچوجه نمیتوان با مجمع عمومی که اساساً نیازی به تشکیل هرروزه آن نیست و ممکن است حتی ظرف یک سال فقط یکبار ضرورت تشکیل آن مطرح شود مقایسه کرد. مجمع عمومی از نمونه آنچه در اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت دیده شد و تنها هنگام اعتصاب مطرح شد و پس از پایان اعتصاب نیز تا سال بعد به دست فراموشی سپرده شد، پاسخ نیاز مبرم متشکل شدن کارگران نفت و ظرف مناسب چنین تشکلی نیست.چرا نباید کار گران هفشجان یا کارگران ایذه تشکلهای محلی خود را سازمان دهند و از پیوند آنها، تشکل فرامحلی را ایجاد کنند و به همین ترتیب از پیوند با سایر تشکلهای محلی ، تشکل مستقل سراسری را سازمان دهند؟
بنابراین در هیچ شرایطی بهویژه در شرایط کنونی تحت هیچ عذر و بهانهای حتی به بهانه تشکیل مجامع عمومی نباید از تلاش مجدانه برای ایجاد تشکلهای مستقل محلی و از آنهم مهمتر، ایجاد تشکل مستقل و سراسری کارگران پیمانی و پروژهای نفت و گاز و حفاری خودداری کرد. پاشنه آشیل جنبش اعتصابی در نفت فقدان تشکل مستقل سراسری است. جنبش اعتصابی در نفت، نیازمند تشکل سراسری است و وظیفه ایجاد آن بردوش آگاهترین و پیشروترین کارگران این صنعت است.
متن کامل نشریه کار شماره ۹۷۶ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما