“ما کارگران آهنیم، ریشه ظلم رو می‌کنیم!”

اخیراً کارت ورود نزدیک به ۳۰ تن از کارگران گروه ملی فولاد مسدود شده است. این گروه از کارگران همگی جزء کارگرانی هستند که در تجمعات و اعتراضات مکرر فولاد ازجمله اعتراض نسبت به عدم اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، اعتراض به مدیریت و عملکرد آن و مافیای فولاد، شرکت داشته و در طرح مطالبات کارگران فولاد نقشی فعال و پیشتاز داشته‌اند. کریم سیاحی ، مصطفی عبیات  ، علی الاهیفر ، حسین داودی  ، علی نادری و مهدی نگراوی ازجمله این کارگران هستند. تعداد کارگران فولاد که کارت ورودشان مسدود شده بیشتر از این است که اسامی دقیق آن‌ها هنوز مشخص نشده است .روز شنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ کارگران فولاد در دفاع از همکاران خود و در اعتراض به این اقدام مدیریت، در مقابل استانداری خوزستان دست به تجمع زدند.اگرچه این تجمع مورد هجوم وحشیانه نیروهای انتظامی قرار گرفت، اما کارگران فولاد روز ۲۸ فروردین نیز در همین محل تجمع اعتراضی برپا کردند.بدون شک مبارزه کارگران فولاد در روزهای بعد نیز ادامه خواهد یافت.

مدیریت شرکت و حامیان و همدستان مدیریت در دستگاه امنیتی و قضایی، سیاست اعمال فشار و تهدید علیه کارگران فولاد را تشدید نموده‌اند. آن‌ها که در برابر اتحاد کارگران فولاد و اراده استوارشان به ادامه مبارزه مات و مبهوت شده‌اند، به‌قصد انتقام‌جویی از کارگران پیشرو  و برای مرعوب ساختن سایر کارگران به این تاکتیک متوسل شده‌اند و در این خیال خام به سر می‌برند که با مسدود ساختن کارت تعدادی از کارگران می‌توانند کارگران فولاد را از ادامه مبارزه بازدارند. تشدید فشار و ارعاب و سرکوب البته سیاست جدیدی نیست.در سال‌های گذشته نیز کارگران فولاد بارها و بارها مورد ارعاب و تهدید واقع‌شده‌اند. ده‌ها تن از کارگران احضار و بازداشت و حتی روانه زندان شده‌اند،اما مبارزه در فولاد متوقف نشده است. سال قبل نیز حراست و مدیریت تصمیم داشتند تعداد زیادی از کارگران پیشرو را اخراج کنند. نخست از ورود دو تن از کارگران به شرکت ممانعت به عمل آمد تا در ادامه زمینه اخراج تعداد بیشتری فراهم شود. اما کارگران فولاد متحد و یکپارچه در برابر این اقدام ایستادند، از رفقای خود حمایت کردند، مانع اخراج همکاران خود شدند و نقشه شوم مدیریت را خنثی کردند. در جریان اعتصاب و تجمع کارگران فولاد مورخ۲۴  بهمن ۱۴۰۰ نیز مدیریت و نهادهای سرکوب و امنیتی مکرر به تهدید و ارعاب کارگران پیشرو ازجمله کریم سیاحی متوسل شدند تا کارگران را از اعتراض و تجمع در داخل شهر بازدارند. اما کارگران از تهدیدات نهراسیدند و در ادامه مبارزات خود، مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند و سپس در خیابان‌های شهر اهواز نیز دست به تظاهرات و راه‌پیمایی زدند.

مادام که مطالبات کارگران برآورده نشده باشد، مبارزه در فولاد نیز ادامه خواهد داشت. از سال۸۹ که گروه ملی فولاد به بخش خصوصی واگذار شد،آینده این واحد بزرگ تولیدی نیز در ابهام و ناروشنی فرورفت و مشکلات و معضلات کارگران نیز جدی‌تر از گذشته پدیدارشد. در طول ۱۲ سال گذشته، اداره و مدیریت شرکت بارها دست‌به‌دست شده، اما بحران و بلاتکلیفی همچنان ادامه یافته است. هیچ‌گونه تضمین شغلی و چشم‌انداز ادامه کاری برای شرکت وجود ندارد. پس از هر دور اعتصاب و تجمع کارگران برای افزایش دستمزد، طبقه‌بندی مشاغل، تأمین مواد اولیه، تضمین شغلی و ادامه کاری شرکت، تنها برخی اقدامات جزئی و کوتاه‌مدت انجام‌شده و جز مشتی وعده‌های دروغین چیزی به کارگران داده نشده است . درنتیجه، مشکل بزرگ واصلی یعنی بلاتکلیفی و خطر تعطیلی گروه ملی فولاد و بیکاری کارگران همچنان پابرجا باقی‌مانده است. تعویض و جابجایی مدیران و اداره‌کنندگان فولاد غیرازاینکه هر بار استثمارگران تازه‌ای به سفره کارگران دستبرد زده، گروه ملی فولاد و کارگران را غارت کرده و جیب‌های خود را پرکرده‌اند، ثمر دیگری برای کارگران نداشته است. نادر جعفر یوسفی که از آبان ۹۸ مدیرعامل این شرکت بود، عین بقیه در همدستی با مقامات عالی‌رتبه حکومتی و مافیای فولاد، پست‌های مدیریتی را میان آشنایان و بستگان خود تقسیم کرد و جز یک‌رشته اقدامات نمایشی مطلقاً هیچ کاری برای کارگران و تضمین ادامه کاری فولاد انجام نداد. کار به آنجا کشید که گروه ملی فولاد در ماه‌های پایانی سال ۱۴۰۰ بار دیگر در معرض خطر تعطیلی قرار گرفت. صدای کارگران در اعتراض به بی‌پاسخ ماندن مطالبات و بلاتکلیفی حاکم بر شرکت زمانی شنیده شد که کارگران در ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ بار دیگر وارد خیابان شدند.مدیریت و حراست و دستگاه امنیتی و جاسوسان کارفرما در محل کار بسیار کوشیدند درمیان کارگران تفرقه انداخته و مانع تجمع  اعتراضی و تظاهرات خیابانی کارگران شوند.اما این تلاش‌ها و تهدیدات تلفنی دستگاه امنیتی و خطر احضار و بازداشت و زندان، نتوانست کارگران متحد را از تجمع و اعتراض خیابانی بازدارد. این بار نیز البته در کمال سراسیمگی، اما وعده‌های همیشگی تکرار شد. مدیرعامل(نادر جعفر یوسفی) جای خود را به علی محمدی به‌عنوان سرپرست گروه ملی فولاد سپرد.

از جابجایی مدیرعامل نه‌فقط آبی برای کارگران گرم نشد و قرار هم نبود چنین شود، بلکه تهدید و فشار علیه کارگران به‌ویژه کارگران پیشرو تشدید شد.سرپرست گروه ملی فولاد نه‌فقط به سبک و سیاق سلف خود، هرماه از حقوق کارگران زده و مبالغی را بالا کشیده است بلکه شمشیر از رو بسته ، کارت ۳۰ تن از کارگران را نیز مسدود ساخته و علیه آنان به دادگاه شکایت برده است. صرف‌نظر از رقابت میان باندها و مقامات دولتی و بانک ملی و عناصر مؤثر مافیای فولاد برای چنگ‌اندازی بر گروه ملی فولاد، اما تمامی شواهد حاکی از تشدید ارعاب و سرکوب و اعمال فشار بر کارگران است. در تمام سال‌هایی که بانک ملی اداره گروه ملی فولاد را بر عهده داشته است، مدیریت این شرکت و تمام عناصر سرسپرده مدیریت، سیاست تشدید فشار بر کارگران و تداوم وضعیت بلاتکلیفی و بی آیندگی شرکت و درهمان حال دادن وعده‌های پوچ، وقت‌کشی و فرسوده سازی کارگران را ادامه داده‌اند. تمام تلاش مدیریت این بوده است که کارگران و فعالان کارگری فولاد را مرعوب و مأیوس و از میدان مبارزه خارج سازند. مسدود ساختن کارت ۳۰ تن از کارگران پیشرو نیز درواقع ادامه همین سیاست است.کارگران فولاد نسبت به این اقدام ضد کارگری مدیریت و علی محمدی سرپرست گروه ملی فولاد به‌شدت معترض هستند. کارگران فولاد خواهان لغو فوری این اقدام شده و هشدار داده‌اند اگر این محدودیت برداشته نشود، به تجمعات خویش در داخل شهر و مقابل استانداری ادامه خواهند داد و اگر نیاز باشد این تجمعات را به مقابل مجلس و دفتر ریاست جمهوری خواهند کشاند.

در عملکرد مدیریت و بانک ملی در تمام طول سالیانی  که گروه ملی فولاد زیر نظر آن اداره می‌شده است، حتی یک نقطه خوب و مثبت برای کارگران دیده نمی‌شود.

در بیانیه‌ها و مطالبی که در کانال تلگرامی کارگران گروه ملی فولاد انتشاریافته ازجمله به این موضوع نیز اشاره‌شده و گفته‌شده است که: ” تا به امروز هر مسئول و مدیری چه از داخل و چه خارج شرکت که وعده مشکلات شرکت را داده و پا پیش گذاشته بود جز حرکت در مسیر خواسته‌های مافیای بانک ملی و ضربه زدن به کارگر و شرکت گروه ملی ، قدم برنداشته است”.

گوش کارگران از وعده‌های پوچ و تکراری و سرخرمن مدیریت پرشده است. مشکل فولاد فقط مدیریت نیست که با جابجایی مدیران حل شود.مشکل بسیار بزرگ‌تر است.کارگران فولاد با وضعیت پیچیده‌ای روبرو هستند که مشخصه آن سلطه مافیای فولاد با هماهنگی دولت و درعین‌حال رقابت میان سرمایه‌داران برای بلعیدن گروه ملی فولاد است. کارگران فولاد نسبت به‌کل ساختار مدیریتی شرکت اعتراض دارند. ازاین‌روست که اکنون افزون بر خواست‌های قبلی ازجمله تعیین تکلیف شرکت، اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، افزایش مزد، استمرار تأمین مواد اولیه، ترمیم خطوط ، تضمین ادامه کاری شرکت، پایان فشارها و پرونده‌سازی‌های امنیتی و باز کردن کارت همکاران خویش، خواهان خروج شرکت از دست بانک ملی و الحاق آن به بدنه دولت و اداره‌ی مستقیم آن توسط دولت هستند. واقعیت این است که هم مدیریت، هم سرمایه‌داران و هم دولت که سر در یک آخور دارند در مقابل کارگران هستند.مشکل کارگران بدین اعتبار فقط مدیریت نیست بلکه کل طبقه حاکم است . طی چند ماه اخیر گروه مدیریتی فولاد  تعدادی از کارگران پروژه‌ای شرکت “شفق” را در فولاد به کار گرفته با این هدف مذبوحانه که میان کارگران تفرقه و دودستگی ایجاد کند. اما کارگران آگاه و هوشیار فولاد ضمن حمایت از این گروه کارگران، خواهان جذب این نیروها و انعقاد قرارداد با گروه ملی فولاد شده‌اند و این ترفند مدیریت را نیز خنثی ساخته‌اند.

کارگران فولاد را که در کوره مبارزه طبقاتی چندین ساله آبدیده شده و تجربه اندوخته‌اند، نه می‌توان با تعویض و تغییر گروه‌های مدیریتی یا وعده‌ها پوچ فریب داد و نه می‌توان با تشدید سیاست ارعاب و فشار آنان را مرعوب ساخت و از ادامه مبارزه بازداشت. گروه مدیریت جدید و تمام باندها و دولت حامی آن باید مطمئن باشند که کارگران آگاه و مبارز فولاد، حتی یک‌لحظه در دفاع و حمایت از رفقای همکار خویش غافل نخواهند شد. کارفرما و مدیران فولاد این را بایستی فهمیده باشند هرآینه جرئت کرده‌اند علیه کارگران تعرضی را سازمان دهند، با تعرضی یکدست و متقابل از سوی کارگران روبرو شده‌اند. مبارزات کارگران فولاد در طی بیش از یک دهه اخیر بارها این موضوع را ثابت کرده است. کارگران گروه ملی فولاد در زمره متحدترین ، یکپارچه‌ترین و همبسته‌ترین کارگران‌اند. با همین اتحاد و همبستگی کم‌نظیر و برجسته به رویارویی با تعرضات مدیریت برخاسته‌ و در دفاع از رفقای خود هرگز تردیدی به خو راه نداده‌ و حتی یک‌قدم عقب ننشسته‌اند. کارفرما و مدیریت جدید باید بدانند که با کارگران آگاه و هوشیار فولاد سروکار دارند. کارگرانی که در پیچ‌وخم مبارزه طبقاتی برای ریشه‌کنی ظلم و ستم و استثمار،صیقل یافته و چون کوه و آهن سخت و محکم و بی تزلزل ایستاده‌اند و مگر نه این‌که خود پیش‌ازاین اعلام کرده‌اند” ما کارگران آهنیم، ریشه ظلم رو می‌کنیم”؟

متن کامل نشریه کار شماره ۹۶۶در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.