جنگ اوکراین و عواقب سیاسی و اقتصادی آن

درحالی‌که با عقب‌نشینی ارتش روسیه از برخی شهرهای محاصره‌شده اوکراین، از دامنه درگیری‌های نظامی کاسته شده است، اما جنگ تبلیغاتی قدرت‌های امپریالیست به‌شدت ادامه دارد. ماشین تبلیغاتی وابسته به بلوک امپریالیستی غرب لحظه‌به‌لحظه اخبار و تصاویری ظاهراً از کشتار غیرنظامیان توسط ارتش روسیه انتشار می‌دهد و متقابلاً دستگاه تبلیغاتی امپریالیسم روس از بیخ و بن آن‌ها را انکار می‌کند و بلوک رقیب را به تلاش به دروغ‌پردازی برای برهم زدن هرگونه توافقی با دولت اوکراین متهم می‌کند. این هر دو به مردم جهان دروغ می‌گویند تا اهداف توسعه‌طلبانه، جنگ‌طلبانه و جنایت‌کارانه خود را توجیه کنند. گوئی که برافروختن جنگ‌های ارتجاعی امپریالیستی فی‌نفسه جنایت نیست، جنایت فقط در این است که چند غیرنظامی در اینجاوآنجا به قتل رسیده‌اند یا با نظامیان اسیر بدرفتاری شده است. مستثنا از این‌که ادعای رژیم دست‌نشانده در اوکراین و ناتو حقیقت داشته باشد یا نه، اقدام نظامی روسیه در حمله به اوکراین یک اقدام توسعه‌طلبانه امپریالیستی است. روسیه در پی کدام اهداف به اوکراین حمله نظامی کرد و کدام یک از ادعاها حقیقت دارند؟ آنچه که در ماشین تبلیغاتی روسیه برجسته می‌شود، نقش نئونازی‌ها در دولت اوکراین و سرکوب و کشتار روس‌تباران توسط دولت این کشور است. آیا این دو ادعا واقعیت دارند؟ بی‌هیچ تردیدی این هر دو واقعی است. گروه‌ موسوم به گردان‌های آزوف که در دستگاه نظامی و امنیتی دولت اوکراین نقشی برجسته یافته است، یک گروه نژادپرست نازیست است که در جریان تحولات سیاسی ۲۰۱۴ اوکراین نقشی فعال بر عهده داشت و بر طبق گزارش مفصلی که در سایت  یورونیوز فارسی  انتشاریافته، پس‌ازآن که در ۲۰۱۵ با کمک به ارتش اوکراین، کنترل شهر ماریوپل را از تصرف جدایی‌طلبان هوادار روسیه در شرق درآورد،  توسط  دولت اوکراین در گارد ملی این کشور ادغام شد و ازآن‌پس توانستند نقش و نفوذ خود را در  تشکیلات نظامی و امنیتی افزایش دهند و هم‌اکنون در سه شهر کی‌یف، ماریوپل و خارکیف نقشی بسیار پررنگ دارند. آن‌ها  نئونازی‌های  کشورهای اروپائی را در اوکراین آموزش می‌دهند و هم‌اکنون گروه زیادی از این طرفداران “نژاد خالص” به‌عنوان داوطلب جنگ به آن‌ها پیوسته‌اند. گردان‌های آزوف در سال‌های گذشته نقش مهمی در سرکوب و کشتار استقلال‌طلبان شرق اوکراین داشته‌اند و در زندان‌های مخفی خود جنایات وحشتناکی مرتکب شده‌اند. گروه دیگری که کمی تعدیل‌یافته تر از گردان‌های آزوف است، گروه اسووبودا است که هم‌اکنون نمایندگانی نیز در پارلمان اوکراین دارد. اما آیا علل واقعی دولت روسیه برای حمله نظامی به اوکراین همین موارد است. مطلقاً نه! روسیه همانند دیگر قدرت‌های امپریالیست خواهان سلطه اقتصادی و سیاسی بر بخشی از جهان است. می‌خواهد تقسیم‌بندی‌های گذشته بر سر سلطه بر جهان را برهم بزند و خواهان تجدید تقسیم اقتصادی و سیاسی جهان است. تا جایی که به اوکراین برمی‌گردد، روسیه  در واقعیت خواهان انضمام و الحاق بخشی از خاک اوکراین به نام زبان و فرهنگ و ملیت روسی در جهت اهداف توسعه‌طلبانه امپریالیستی است. روسیه برخلاف ادعای ظاهری خود  نمی‌خواهد مردم شرق اوکراین را از ستمگری  نجات دهد، بلکه می‌خواهد آن‌ها را در روسیه بزرگ تحت انقیاد بورژوازی روس درآورد. بنابراین خواهان الحاق  منطقه شرقی اوکراین از ماریوپول تا کیف به روسیه است که تقریباً یک‌سوم خاک اوکراین را تشکیل می‌دهد. خواست واقعی دیگر روسیه اعلام بی‌طرفی اوکراین و نپیوستن این کشور به ناتو است. با این اهداف است که روسیه به خاک اوکراین حمله نظامی کرد.  طبیعی است که در جریان درگیری‌های نظامی، محاصره و اشغال شهرها به‌ویژه در اغلب موارد که نیروهای نظامی اوکراین از پوشش ساختمان‌ها و مراکز مسکونی مردم استفاده می‌کنند هرلحظه امکان کشته شدن مردم غیرنظامی و مراکز و تأسیسات غیرنظامی نیز وجود دارد. بنابراین انکارهای روسیه در مورد کشته شدن غیرنظامیان نیزغیرواقعی است. از دیگر سو قدرت‌های امپریالیست اروپائی و آمریکائی تلاش می‌کنند که روسیه را آغازگر جنگ معرفی کنند و از کشته‌شدگان غیرنظامی به‌عنوان اهرمی تبلیغاتی علیه روسیه استفاده کنند. اما در واقعیت، جنگ اوکراین جنگی میان روسیه و اوکراین نیست. جنگ میان امپریالیسم روس و بلوک امپریالیستی اروپائی و آمریکاست. این جنگ هم با حمله نظامی روسیه به اوکراین آغاز نشده است. اگر گسترش ناتو به شرق را برای مقابله با روسیه از ۲۰۰۸ نادیده بگیریم، جنگ نظامی از ۲۰۱۴ وقتی آغاز شد که قدرت‌های امپریالیست غربی جنبش میدان را از طریق سردستگی همین گروه‌های نئوفاشیست سازمان دادند و رئیس‌جمهوری به‌ظاهر قانونی اوکراین را که طرفدار روسیه بود به نام مردم اوکراین سرنگون کردند. ازآن‌پس بود که روسیه کریمه را اشغال کرد. جدائی‌طلبان روس تبار با حمایت روسیه مناطقی را به تصرف درآوردند و رژیم دست‌نشانده اوکراین به نیابت از امپریالیسم غرب و شرق اوکراین به نیابت از روسیه وارد یک جنگ داخلی شدند.  وزیر خارجه آمریکا اخیراً در یک گفتگوی مطبوعاتی به‌صراحت  گفت که ما از سال ۲۰۱۴ تا به امروز ارتش اوکراین را آموزش داده و سلاح برای آن‌ها ارسال کرده‌ایم. بنابراین کشمکش‌های  پشت‌ صحنه ادامه یافت تا وقتی‌که روسیه به آن حد آمادگی و قدرت اقتصادی و نظامی پیدا کرد که بتواند مستقیماً وارد جنگ شود. اما این‌که اکنون امپریالیست‌های غربی خود را طرفدار مردم اوکراین نشان می‌دهند و  می‌کوشند با انتشار اخباری راست و دروغ  خود را انسان‌دوست معرفی کنند و احساسات بشر دوستانه مردم کشورهای جهان به‌ویژه اروپا را علیه امپریالیسم روس تحریک کنند و مستمسکی برای مداخله نظامی علنی‌تر و ارسال سلاح پیدا کنند، شاید تأثیرات کوتاه‌مدتی لااقل در اروپا داشته باشد. در واقعیت اما برای اکثریت بزرگ مردم جهان پوشیده نیست که بزرگ‌ترین جنایات ضد بشری علیه بسیاری از مردم جهان توسط امپریالیسم غرب به‌ویژه آمریکا صورت گرفته است. از بمباران هیروشیما و ناکازاکی تا به امروز میلیون‌ها تن از مردم کشورهای جهان درنتیجه مداخلات نظامی مستقیم امپریالیسم آمریکا، جنگ‌های نیابتی، کودتاهای نظامی آمریکائی کشتار شده‌اند. اگر به یک نمونه از بی‌شمار کشتارهای امپریالیسم آمریکا فقط در یک شهر در نخستین دهه قرن ۲۱ اشاره‌کنیم، در جریان اشغال نظامی عراق، با استفاده از بمب‌های فسفری در فلوجه  مردم غیرنظامی که قتل‌عام شدند، صدها برابر غیرنظامیانی بود که به ادعای ناتو در اوکراین به قتل رسیده‌اند. تمام شهر به‌کلی ویران شد و ارتش جنایتکار آمریکا به کسی هم حساب پس نداد. این جنایت چنان وحشیانه بود که فیلم آن حتی از طریق تلویزیون‌های برخی کشورهای اروپائی پخش شد. بنابراین امپریالیست‌های غربی رسواتر از آن هستند که بخواهند خود را انسان‌دوست و طرفدار غیرنظامیان اوکراینی در جنگ جا بزنند. هدف آن‌ها درواقع استفاده تبلیغاتی از آن برای ادامه و تشدید جنگ از طریق گسیل سلاح و به‌اصطلاح نیروهای داوطلب است. چراکه می‌خواهند از این طریق رقیب خود را  با ادامه جنگی که نیروهای مسلح خودشان مستقیماً درگیر آن نیستند، تضعیف کنند. اخیراً رئیس پارلمان اروپا در دیدار با زلنسکی به این حقیقت اعتراف کرد و گفت:  شما دارید برای ما می‌جنگید. این را به‌دفعات مقامات اوکراینی نیز گفته‌اند. ازنظر امپریالیسم غرب مسئله مهم این است که روسیه از این جنگ پیروز بیرون نیاید. چراکه این پیروزی یا به معنای جنگ اتمی در آینده خواهد بود یا به حاشیه رانده شدن قلدری آمریکا و پایان جهان تک‌قطبی پس از فروپاشی شوروی و پایان نظم پس از جنگ جهانی دوم. مستثنا از این‌که زوال اقتصادی و سیاسی امپریالیسم آمریکا از مدت‌ها پیش آغازشده و در برابر آن قدرت‌های امپریالیست روس و چین به تهدیدی جدی برای بلوک غربی تبدیل‌شده‌اند، تا همین‌جا نیز حمله نظامی روسیه به اوکراین نشان داد که تا چه حد موقعیت بلوک امپریالیستی غرب متزلزل است. برخی دولت‌ها و حتی مردم پاره‌ای از کشورها که امپریالیست‌های اروپائی و آمریکائی سال‌ها به آن‌ها ستم کردند، آشکارا از حمله نظامی روسیه جانب‌داری کردند. نه این‌که واقعاً آن‌ها طرفدار امپریالیسم روس و تجاوزات نظامی و کشورگشائی آن باشند، بلکه به خاطر دشمنی با بلوک غرب به‌ویژه آمریکا. ضعف این بلوک اکنون به نقطه‌ای رسیده که حتی برخی از کشورهای خاورمیانه که سنتاً وابسته به آمریکا بودند، در اوضاع کنونی جهان علم استقلال بلند کرده‌اند تا جایی که حتی جواب تلفن رئیس‌جمهوری آمریکا را برای افزایش نفت نمی‌دهند. یا نمونه اخیرتر، استقلال‌طلبی نخست وزیر پاکستان و جدالی که به برکناری او انجامید.بلوک امپریالیستی غرب  در ضمن می‌کوشد از طریق ابزارهای پس از جنگ جهانی دوم به مقابله با امپریالیسم روس برخیزد. استفاده از ابزارهای حقوقی و سیاسی نظیر سازمان ملل و ارگان‌های آن از این نمونه است. اما در اینجا نیز حتی برخی از دولت‌ها که سال‌ها متحد آمریکا بودند، اگر جانب روسیه را نگرفتند، اعلام بی‌طرفی کردند. در همین رأی‌گیری اخیر در مجمع عمومی سازمان ملل بر سر تعلیق عضویت روسیه  در شورای حقوق بشر  از میان ۱۹۳ کشور عضو مجمع عمومی ، تنها ۹۳ کشور به قطعنامه پیشنهادی آمریکا رأی مثبت دادند. اکثریت این صد نفر باقیمانده رأی ممتنع دادند و گروهی رأی مخالف. این‌یکی از نتایج ضربه خوردن هژمنی آمریکا و  بلوک غرب برای حفظ جهان تک‌قطبی و از عواقب حمله روسیه به بلوک غرب است. از همین روست که بلوک غرب تمام امکانات خود را به کار گرفته تا مانع از پیروز بیرون آمدن روسیه از این جنگ شود. گذشته از صدور سیل‌آسای اسلحه و گسیل نیروی به‌اصطلاح داوطلب و کمک‌های مالی به اوکراین،  یکی از ابزارهای مهم امپریالیسم غرب علیه روسیه، استفاده گسترده از تحریم‌های اقتصادی است.

تاکنون  تحریم‌های متعددی توسط  اتحادیه اروپا ازجمله دسترسی برخی از بانک‌های روسیه به سامانه بین‌المللی انتقال پول (سوئیفت) و قطع دسترسی به بخشی از متجاوز از ۶۰۰ میلیارد دلار اندوخته‌های خارجی ، تحریم واردات زغال‌سنگ روسیه به اروپا، که به گفته رئیس کمیسیون اروپا، سالانه حدود چهار میلیارد یورو بوده است، توقف راه‌اندازی خط لوله  نورد استریم ۲ ، ممنوعیت دسترسی کشتی‌های روسیه به بنادر اروپایی و قطع صادرات وسایل نقلیه زمینی، تحریم انتقال سلاح به این کشور، ممنوعیت صادرات به روسیه و ممنوعیت حمل‌ونقل کالا از خاک روسیه و تعدادی از همین نوع تحریم‌ها از سوی آمریکا و انگلیس بوده است.  وزارت خزانه‌داری آمریکا پرداخت بدهی‌های دولت روسیه را به شکل دلار و از حساب‌های بانکی در آمریکا ممنوع کرد که درنتیجه آن بازپرداخت تعهدات مالی روسیه را دشوار ساخته است. همچنین دو بانک بزرگ روسیه را در لیست تحریم‌ها قرارداد.آمریکا تحریم‌های بسیار سخت‌تری علیه شرکت‌های فناوری روسی و دسترسی آن‌ها به نرم‌افزارهای پیشرفته اعمال خواهد کرد. حال سؤال این است که این تحریم‌ها چه پی‌آمدهائی برای روسیه داشته و آیا اهداف امپریالیسم غرب را تأمین کرده است؟

پوشیده نیست که اقتصاد روسیه یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان است و در جایگاه یازدهمین قرار دارد. فقط اشاره شود که حجم صادرات اتحادیه اروپا به روسیه در سال ۲۰۲۱ معادل ۸۹ میلیارد یورو و واردات معادل ۱۵۸ میلیارد یورو بوده است که ۹۹ میلیارد یورو بابت خرید نفت و گاز و زغال‌سنگ بود. رقم بزرگی است.  تردیدی نیست که درنتیجه تحریم‌ها و ترک روسیه توسط شرکت‌های غربی، محدودیت‌ها و نیز موانع مالی تأثیر خود را بر اقتصاد روسیه، باقی خواهد گذاشت، تولید و فروش زغال‌سنگ کاهش خواهد یافت.  صنعت پتروشیمی روسیه با فروش حدود ۴۰ میلیارد دلار مواد شیمیایی و پتروشیمی در جایگاه نهم جهان قرار دارد و هفتمین صادرکننده بزرگ مواد شیمیایی و پتروشیمی به اتحادیه اروپا بود. صنعت پتروشیمی روسیه یکی از صنایعی است که در کنار زغال‌سنگ از تحریم‌ها لطمه خواهد خورد. دوسوم صادرات آمونیاک روسیه به اروپا بود که هم‌اکنون متوقف‌شده و برخی کارخانه‌های تولید آمونیاک تعطیل‌شده‌اند. تعدادی از شرکت‌های غربی فعالیت خود را تعطیل کرده و از روسیه خارج‌شده‌اند. ممنوعیت نیمه‌هادی‌ها، کامپیوترها، فن‌آوری ارتباطات از راه دور، تجهیزات امنیت اطلاعاتی و غیره همه در زمره مواردی هستند که بر صنایع و بخش معادن روسیه تأثیر می‌گذارند و درازمدت پیشرفت‌های روسیه را از جهت فنّاوری‌های مدرن کند خواهد کرد. از دیگر سو، این بحران بر صنعت گردشگری روسیه نیز تأثیرگذار بوده است و ده‌ها نمونه دیگر.  تا جایی که این تحریم‌ها تأثیرات فوری بر وضعیت طبقه کارگر روسیه برجای خواهد گذاشت، لااقل بخشی از کارگران روسیه به علت بیکاری و تورم و افزایش هزینه‌های جنگ در وضعیت معیشتی  دشواری قرار می‌گیرند.

بااین‌همه، همان‌گونه که روز شنبه ۲۰ فروردین،  نخست‌وزیر لهستان اعتراف کرد،  تمام این تحریم‌ها نتوانسته حتی در کوتاه‌مدت عواقب جدی برای روسیه داشته باشد.  گرچه در نخستین روزهای آغاز جنگ با ریزش شدید بورس و سقوط ۳۰ درصدی روبل چنین به نظر می‌رسید که اقتصاد روسیه شدیداً آسیب خواهد دید، اکنون اما روشن‌شده است که لااقل در کوتاه‌مدت و میان‌مدت این تحریم‌ها نمی‌تواند آسیب جدی به اقتصاد روسیه وارد آورد. علت آن نیز در این است که روسیه پس از تحریم‌های سال ۲۰۱۴ بر سر شبه‌جزیره کریمه، با آمادگی اقتصادی و مالی و در نظر داشتن تحریم‌های احتمالی وارد جنگ شده است. اولین کاری که روسیه پس از تحریم‌ها بر سر کریمه کرد ، تولید مواد غذائی از نمونه لبنیات، گوشت، میوه و سبزیجات را به حد خودکفائی افزایش داد و صادرات آن‌ها را ممنوع اعلام کرد. بنابراین با لشکرکشی نظامی به اوکراین و تحریم‌های پی‌آمد آن  با کمبود مواد غذائی ، و افزایش جدی قیمت‌ها روبه‌رو نشد. اندوخته‌های ارزی خود را در این فاصله افزایش داده بود و درنتیجه توانست با اتخاذ سیاست‌های پولی، ارزش روبل را که در روزهای نخست به‌شدت کاهش یافت، کنترل و ارزش آن را حفظ کند. عامل مهم اما در این است که روسیه تولید و صادرات محصولاتی را در اختیار دارد که نه تنها مشمول تحریم نشدند، بلکه بالعکس جنگ و تحریم‌ها، بهای آن‌ها را شدیداً افزایش داد و بر درآمد‌های روسیه افزود. نفت و گاز مهم‌ترین آن‌هاست. روسیه سومین تولیدکننده عمده نفت در جهان و دومین تولیدکننده گاز طبیعی است. این کشور در سال ۲۰۲۰ روزانه ۵ / ۱۰  میلیون بشکه نفت استخراج کرد و بین پنج تا شش میلیون بشکه صادرات داشت که حدود نیمی از این صادرات به مقصد اروپا بود. در پی جنگ، بهای نفت به دو برابر و گاز به چندین برابر افزایش یافت. بهای نفت در مقطعی حتی به ۱۴۰ دلار در هر بشکه رسید. نیاز اتحادیه اروپا به نفت و گاز روسیه و نداشتن جایگزین فوری برای آن باعث گردید که اتحادیه اروپا نتوانند صادرات نفت و گاز را مشمول تحریم‌ها کند. اگر در طول تمام سال ۲۰۲۱ درآمد روسیه از فروش نفت ، گاز و زغال‌سنگ به اتحادیه اروپا ۹۹ میلیارد یورو بود اکنون به گفته اخیر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ، اتحادیه اروپا از آغاز جنگ در اوکراین در روز پنجم اسفند تا۱۶ فروردین یعنی فقط به مدت ۴۰ روز  ۳۵ میلیارد یورو بوده است. البته روسیه پیش از آغاز جنگ،  بازارهای دیگری هم برای نفت و گاز خود تدارک دیده بود. به‌ویژه با هند و چین که مصرف‌کننده‌های بزرگ نفت و گازند قراردادهای فروش بسته است. لوله گاز سیبری به چین یک نمونه است. اما حتی اگر نفت و گاز به اروپا نیز می‌توانست توسط اتحادیه اروپا فوراً تحریم شود، افزایش بهای نفت و گاز می‌توانست درآمد قبلی روسیه از فروش نفت و گاز را با قیمت‌های جدید تأمین کند. علاوه براین، روسیه تولید و صادرات محصولات دیگری را در اختیار دارد که موردنیاز جهانی است و تحریم شدنی نیستند. روسیه بزرگ‌ترین صادرکننده گندم جهان است و تقریباً ۲۰ درصد تجارت جهانی آن را در اختیار دارد. روسیه و اوکراین ۱۴ درصد گندم جهانی را تولید می‌کنند و ۲۹ درصد از صادرات جهانی را به خود اختصاص می‌دهند. اوکراین و روسیه درعین‌حال از صادرکنندگان بزرگ روغن آفتابگردان نیز هستند. در سال ۲۰۲۱ اوکراین اولین کشور صادرکننده این محصول در سراسر جهان بود و روسیه در رتبه دوم قرار داشت. روسیه از تولیدکنندگان بزرگ پتاسیم است که یک ماده اولیه مهم تولید کودهای کشاورزی محسوب می‌شود. قیمت این کالاها در سال جاری افزایش یافته و اکنون با این بحران احتمال افزایش بیشتر آن وجود دارد. روسیه همچنین صادرکننده بسیار مهم کود در سراسر جهان است. حدود ۲۰ درصد از بازار تجارت جهانی آمونیاک در اختیار کشور روسیه است.

روسیه یکی از بزرگ‌ترین تأمین‌کننده‌های فلزات صنعتی مانند نیکل، آلومینیوم ، تیتانیوم، پالادیوم است که موردنیاز ماشین‌سازی‌ها، اسمارت‌فون‌ها ، هواپیماسازی‌هاست. افزایش بهای تمام این کالاها درآمد ارزی روسیه را شدیداً افزایش داده است.

روسیه حتی برای مقابله با سوئیفت، پیشاپیش سیستم ارتباط مالی خود را به نام spfs  برای شرکت‌های روسی و خارجی پس از تحریم‌های ۲۰۱۴ایجاد کرد. گرچه هنوز بانک‌های کمی به این سیستم ارتباط مالی وابسته‌اند، اما می‌تواند مشکل ارتباط مالی و دادوستد خود را با بسیاری از کشورهای جهان حل کند. درعین‌حال به‌سادگی می‌تواند تحریم‌ها را از طریق یک کشور ثالث دور بزند.

به دلایل فوق است که تحریم‌های بلوک امپریالیستی غرب نتوانست کارآیی داشته باشد. اما اگر روسیه از این جنگ و تحریم‌ها آسیب اقتصادی جدی ندید، جنگ، بحران اقتصادی را در جهان تشدید، تولید ناخالص داخلی جهانی را کاهش و تورم را در تمام جهان افزایش داده است. استثناء در این میان کشورهای رانت‌خوار نفت و گاز و شرکت‌های تسلیحاتی هستند که از این بحران نفع می‌برند و سودهای کلانی عاید خود می‌کنند.  تا جایی که به رقبای روسیه مربوط می‌شود،  تحریم‌ها و عواقب ناشی از جنگ به‌ویژه به اتحادیه اروپا آسیب‌های جدی وارد خواهد کرد. مناسبات اقتصادی روسیه و آمریکا چندان گسترده نبود و از این بابت آمریکا آسیبی نخواهد دید، بلکه از برخی جهات نفع هم می‌برد. ازجمله این‌که تلاش خواهد کرد در درازمدت بازار به‌ویژه واردات انرژی در اروپا  را که سال‌ها برای تحقق آن تلاش کرده و موفق نشده بود،از طریق انحصارات خود در دست بگیرد. از همین روست که نه‌فقط با همدستی انگلیس بیشترین فشار را به کشورهای اتحادیه اروپا برای اعمال یک‌رشته تحریم‌ها علیه روسیه وارد آورد، بلکه در تلاش است انرژی صادراتی خود را که بسیار برای اروپا گران تمام خواهد شد، جایگزین خرید انرژی از روسیه کند.

کشورهای اروپایی شدیداً ازنظر تأمین منابع انرژی به روسیه وابسته‌اند. تقریباً ۳۹ درصد از ایستگاه‌های برق اروپا  سوخت فسیلی مصرف می‌کنند. ۴۰ درصد مصرف گاز خود را از روسیه تأمین می‌کنند. ۳۵ درصد واردات گاز آلمان از روسیه است. روسیه حدود یک‌چهارم نفت موردنیاز اروپا را تأمین می‌کند. با تحریم‌ها، وضعیت صادرات اروپائی‌ها به روسیه معادل ۹۰ میلیارد صادرات به روسیه  به حالت تعلیق درآمده و سرمایه‌گذاری  انحصارات بزرگ غرب در روسیه و ازجمله بر سر نورد استریم ۲ در وضعیت نامعلومی قرار دارد. صادرات مواد شیمیایی آلمان به ارزش حدود ۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ متوقف‌شده است. بخش‌های اتومبیل، حمل‌ونقل و شیمیائی به‌ویژه آلمان از این تحریم‌ها آسیب دیده‌اند. افزایش بهای انرژی و قطع قطعات اتومبیل از اوکراین و روسیه به اروپا برخی کارخانه‌های ماشین‌سازی را نیمه تعطیل کرده است. اگر روسیه صادرات انرژی را به اتحادیه اروپا قطع کند،احتمال کاهش رشد تولید ناخالص داخلی اروپا به صفرنیز وجود دارد. مسدود شدن حریم هوایی کشورهای اتحادیه اروپا، آمریکا و کانادا به روی هواپیماهای روسی و گرانی هزینه سوخت  هواپیماها تأثیرات جدی بر صنعت حمل‌ونقل و گردشگری جهان و ازجمله اروپا خواهد گذاشت.

تا همین‌جا، افزایش بهای انرژی شدیداً بر وخامت وضعیت اقتصادی اروپا تأثیر گذاشته رکود را تشدید، تورم را تا ۱۰ درصد افزایش داده  و اروپا را وارد مرحله جدیدی از بحران رکود – تورمی کرده است.

کشورهای اروپائی که در سال ۲۰۲۰ اقتصادشان ۵ تا ۱۰ درصد کوچک‌تر شده بود در سال ۲۰۲۱ اندکی بهبودیافته بود.  پیش‌بینی می‌شد که در سال ۲۰۲۲ با وضعیت بهتری روبه‌رو باشند، اکنون اما پیش‌بینی‌ها به کمتر از ۳درصد کاهش‌یافته است. اما جنگ فقط بر اقتصاد اروپا تأثیر منفی نگذاشته، بلکه اقتصاد تمام کشورهای جهان را تحت تأثیر قرار داده است. از این بابت حتی چین بزرگ‌ترین متحد روسیه نیز آسیب‌دیده است. اما بزرگ‌ترین فشار را کشورهای عقب‌مانده‌تر جهان سرمایه‌داری متحمل می‌شوند و تمام بار فشار گرانی و بیکاری بر دوش کارگران و زحمتکشان جهان قرار خواهد گرفت. در همین حال این جنگ تمام تضادهای قدرت‌های امپریالیستی را تشدید کرده است. چشم‌اندازی برای تخفیف تضادها با روسیه لااقل تا پوتین بر سرکار است وجود ندارد. همه قدرت‌های امپریالیست دارند هزینه‌های نظامی خود را افزایش می‌دهند و برای درگیری‌های آینده بیشتر مسلح می‌شوند. بودجه نظامی آمریکا به ۸۱۳ میلیارد رسیده است. آمریکا در حال تجهیز نظامی بیشتر استرالیا و تایوان برای درگیری با چین است. استرالیا برای تولید نسل جدیدی از سلاح‌های هسته‌ای با مشارکت آمریکا و انگلیس اقدام کرده است. چراکه قدرت‌های امپریالیست غربی می‌دانند درگیری اصلی آینده با چین است و این تا حد زیادی به نتیجه جنگ روسیه در اوکراین وابسته است. روشن است که سرمایه‌داری و امپریالیسم هیچ راه‌حلی برای تضادها و بحران‌های انباشت شده جز جنگ و ویرانی، کشتار توده‌های وسیع مردم ، فقر، گرسنگی و بیکاری ندارد. تا وقتی‌که نظام طبقاتی سرمایه‌داری و امپریالیسم هست، راهی برای نجات بشریت ستمدیده نیست. این را به‌ویژه تاریخ جنگ‌های قرن بیستم تا به امروز نشان داده است. تنها انقلاب‌های کارگری و سوسیالیسم می‌تواند این تضادها و بحران‌ها را حل کند و بشریت را از فجایعی که سرمایه‌داری به‌ویژه در مرحله امپریالیسم آفریده است، نجات دهد.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۶۵  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.