آینده‌ تاریک جنگ داخلی در افغانستان

از پیش روشن بود که توافق دولت آمریکا با طالبان و کنار گذاشتن دولت حاکم در افغانستان از این مذاکرات، نتیجه‌ای جز تقویت طالبان و در نتیجه تشدید جنگ داخلی که غیرنظامیان قربانیان اصلی آن هستند، به‌بار نخواهد آورد. این چیزی‌ست که در مقالات نشریه کار نیز در ماه‌های گذشته بر آن تاکید کرده بودیم. ما از جمله در نشریه کار شماره ۹۲۰ در ارتباط با فاجعه کشتار ۸۵ دختر خردسال دانش‌آموز در تاریخ ۱۸ اردیبهشت، نوشته بودیم: “جنگ داخلی در افغانستان با این مذاکرات هرگز به پایان نخواهد رسید. طالبان می‌خواهد از موضع برتر شرایط خود را به طرف مقابل تحمیل کند و تحقق این موضع برتر را در گسترش جنگ داخلی می‌بیند… برای مردم افغانستان مساله عینی و واقعی که روزمره با آن درگیر هستند این است که بعد از مذاکرات دولت آمریکا و طالبان که دولت افغانستان در آن به بازی گرفته نشد، نه تنها از مصائب مردم افغانستان کم نشد و نه تنها از دامنه حملات طالبان کاسته نشد که مدام بر این حملات که غیرنظامیان بزرگ‌ترین قربانیان آن هستند افزوده نیز شده است”.

تحولات دو ماه گذشته، اثبات تحلیل ما از روند سیاسی افغانستان است که در کار شماره ۹۲۰ ارائه شده بود، شرایطی که منجر به آوارگی صدها هزار نفر و قربانی شدن روزانه تعداد زیادی از مردم افغانستان در جنگ داخلی کنونی شده است.

در حقیقت جنگ داخلی در افغانستان هرگز پایان نیافته بود. چندین دهه است که قدرت‌طلبی سران مذهبی و قومی افغانستان در کنار منافع قدرت‌های امپریالیستی و دولت‌های منطقه‌ای، برای مردم ستم‌دیده و رنج‌کشیده افغانستان جز جنگ و خون و از دست دادن عزیزان‌شان حاصلی نداشته است. اما آن‌چه که امروز شاهد آن هستیم، اوج‌گیری جنگ داخلی و تلاش هر چه بیشتر سران مذهبی و قومی افغانستان و قدرت‌های امپریالیستی و دولت‌های منطقه‌ای برای نقش‌آفرینی و سهم‌بری از ثروت و آینده افغانستان و استفاده از این شرایط برای پیشبرد اهداف و سیاست‌های خود در جهان و یا منطقه است. در این میان تنها موضوعی که ذهن آن‌ها را به خود مشغول نمی‌کند همانا رنج مردم افغانستان و قربانی شدن آن‌ها در این جنگ داخلی‌ست.

اگر امروز قدرت‌های خارجی همصدا طالبان را “میانه‌رو” خطاب می‌کنند نه به دلیل میانه‌روشدن طالبان و تغییر مواضع این جریان، بلکه به دلیل منافع و سهمی‌ست که برای خود در نظر گرفته‌اند. میانه‌رو شدن طالبان همان‌قدر مضحک است که بخواهیم از میانه رو شدن جمهوری اسلامی، القاعده، داعش و دیگر گروه‌های جنایتکار سخن بگوییم.

در همین روزهای گذشته اخبار و فیلم‌های وحشتناکی از جنایات و به آتش کشیدن ساختمان‌ها از جمله مدارس توسط طالبان در مناطقی که تحت کنترل درآورده‌اند منتشر شده است.

ویدا ساغری یکی از فعالان حقوق زنان در افغانستان می‌گوید: “۲۱ سال تلاش مان برای فرستادن دخترها به مکتب را طالب با سوزاندن مکاتب در ولایاتی که به تصرف درآورده نابود کرد”. طالبان در ولایت‌های بدخشان و تخاز با پخش اعلامیه‌ از “بزرگان قوم و ملا امامان مساجد” خواسته است تا اسامی دختران بالای ۱۵ سال و زنان بیوه که کمتر از ۴۵ سال سن دارند به کمیسیون فرهنگی طالبان اعلام کنند تا به “عقد نکاح” جنگجویان طالبان درآیند. در این اطلاعیه که با امضای کمیسیون فرهنگی امارات اسلامی افغانستان منتشر شده با نقل یکی از آیات قران آمده است که “خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می‌کنند بر خانه‌نشینان برتری داده است”. در یکی از فیلم‌های منتشره می‌بینیم که چگونه عوامل طالبان سربازانی را که خود را تسلیم کرده بودند به رگبار بسته و قتل‌عام می‌کنند. هم‌چنین فیلم‌های متعددی از آتش‌زدن مکان‌های عمومی و غیره توسط طالبان منتشر شده است. بمب‌گذاری و کشتار غیرنظامیان، ترور فعالان اجتماعی و حقوق زنان، روزنامه‌نگاران و حتا تعدادی خلبان نیروی هوایی افغانستان از دیگر اقدامات طالبان در ماه‌های اخیر بوده است، براستی چگونه می‌توان با وقاحت از “میانه‌رو” شدن طالبان سخن گفت وقتی که این گروه برای ایجاد رعب و وحشت هم‌چون داعش دست به ترور زده، مردم غیرنظامی را کشتار می‌کند و همه جا را به آتش می‌کشد.

این روزهای افغانستان یادآور پیشروی داعش در عراق نیز هست که حتا شهر موصل دومین شهر بزرگ عراق را به راحتی به تصرف خود درآوردند. اما تفاوت امروز افغانستان با دیروز عراق در این است که امروز بسیاری از قدرت‌های خارجی به طالبان روی خوش نشان داده و حتا در خفا با آن موافق نیز هستند.

بیست سال حضور نظامی آمریکا که بالغ بر یک تریلیون دلار (۱۰۰۰ میلیارد دلار) برای آمریکا هزینه داشته است، منجر به هیچ تغییر اساسی در وضعیت مردم افغانستان نشد. دستاورد حمله آمریکا به افغانستان، روی کارآمدن دولتی فاسد بود. فراموش نخواهد شد که حامد کرزای رئیس جمهور پیشین افغانستان، هنگام بازگشت به افغانستان از ایران کیسه‌هایی حاوی پول نقد از جمهوری اسلامی دریافت کرد و وقتی که این اتفاق افشا شد، گفت: “پرداخت‌های نقدی از سوی کشورهای مختلف دوست، برای کمک به دفتر ریاست‌جمهوری و کمک به مخارج، انجام شده‌است”! دولت افغانستان یکی از فاسدترین دولت‌های جهان معاصر است که سران قومی و مذهبی متناسب با موقعیت و وزن خود در حاکمیت به تاراج افغانستان نشسته و بخش مهمی از پول‌هایی که به منظور توسعه‌ی زیرساخت‌ها به این کشور اهدا ‌شد، سر از حساب‌های بانکی این افراد دزد درآورد.

در طی این سال‌ها هم‌چنین بیش از ۳۵۰۰ سرباز آمریکایی، ۷۵ هزار سرباز و پلیس دولت افغانستان، ۸۴ هزار شبه‌نظامی مخالف دولت از جمله طالبان و بالاخره بیش از ۷۸ هزار غیرنظامی جان خود را از دست دادند.

هم‌چنین در طول تمام این سال‌ها که حکومت فاسد افغانستان بر سر کار بوده است، مردم در فقر و بیکاری رها شدند و سرنگونی طالبان و تغییر حکومت تغییری در زندگی آن‌ها بوجود نیاورد. اگرچه در برخی مناطق و بویژه برای بخش‌هایی از بخش متوسط و مرفه‌تر شهری تغییراتی ایجاد شد و وضعیت معیشتی آن‌ها بهبود یافت، اما بخش بزرگی از مردم افغانستان در این میان نادیده گرفته شدند و همین موجب جذب گروهی از آن‌ها به خصوص از مناطق حاشیه‌ای و فقیر به سمت طالبان شد که با کمک‌های مالی و تسلیحاتی دولت‌های ایران و پاکستان و تجارت مواد مخدر به منابع مالی مناسبی دست یافته بود. براساس آخرین گزارش سیگار (بازرس ویژه دولت آمریکا در امور بازسازی افغانستان) در آوریل ۲۰۲۱ درآمد طالبان از تولید و تجارت مواد مخدر به ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۲۰ رسید. نتیجه سیاست طالبان در تشویق کشت خشخاش و بستن مالیات بر آن این شد که تولید خشخاش و در نهایت تریاک و هروئین در افغانستان در طی سال‌های اخیر به میزان بی‌سابقه‌ای رسید. به‌طوری که کشت خشخاش که در سال‌های حکومت طالبان حداکثر به ۹۰ هزار هکتار رسیده بود، در سال‌های اخیر بیش از دو برابر شده و حتا در سال ۲۰۱۸ به حدود ۳۳۰ هزار هکتار رسید، در سال ۲۰۱۹ اگرچه کشت خشخاش کاهش یافت اما در سال ۲۰۲۰ با ۳۷ درصد رشد نسبت به سال ۲۰۱۹ به ۲۲۴ هزار هکتار رسید. براساس آمارهای سازمان ملل از ۳۴ ولایت این کشور تنها در ۱۲ ولایت خشخاش کشت نمی‌شود. این در حالی‌ست که در سال‌های اخیر تلاش‌های زیادی برای تشویق کشاورزان به منظور کشت محصولات دیگر از جمله زعفران و انار صورت گرفته است. البته قابل ذکر است که جدا از طالبان، سران اقوام و رهبران مذهبی دیگری نیز در کشت خشخاش و تجارت مواد مخدر دست دارند.

جدا از فقر و بیکاری مردم و فساد و باندبازی در دولت افغانستان، سیاست قدرت‌های خارجی یکی دیگر از عوامل قدرت‌یابی طالبان است. البته هر کدام از این دولت‌های خارجی با هدف خاصی وارد این بازی شدند. برای نمونه برای جمهوری اسلامی مهم‌ترین مساله در کمک به طالبان تحت فشار گذاشتن آمریکا و ضربه‌زدن به نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان بود که البته پس از مذاکرات طالبان با دولت آمریکا، جمهوری اسلامی از این مساله ناامید و بیشتر به فکر برقراری رابطه‌ی خوب با طالبان افتاد تا در آینده‌ی افغانستان نقش بازی کند. خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه یکی از رسانه‌هایی‌ست که در ماه‌های اخیر بارها از میانه‌رو شدن طالبان نوشته است و برای اثبات نظرات خود گفتگوهایی نیز از جمله با ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان داشته است. جالب اینکه رسانه‌های جمهوری اسلامی در حالی از “میانه‌رو” شدن طالبان سخن می‌گویند و می‌نویسند که جمهوری اسلامی خود افراطی‌ترین و جنایتکارترین حکومت‌ مستقر در جهان است!!

دولت پاکستان نیز همواره حامی طالبان بوده و این حمایت علنی‌تر از هر کشور دیگری بوده است. حمله لفظی اخیر اشرف غنی به دولت پاکستان (در اجلاس تاشکند)، اعتراض به حمایت این دولت از طالبان و بیان این‌که ده هزار جنگجوی خارجی تنها در یک ماه گذشته از پاکستان برای حمایت از طالبان وارد افغانستان شده‌اند و هم‌چنین ادعای حمایت هوایی ارتش پاکستان از طالبان در جریان جنگ در یکی از مناطق افغانستان از سوی امرالله صالح معاون اول اشرف غنی، نشانگر عمق اختلافات دولت‌های افغانستان و پاکستان است.

جدا از خواست دولت پاکستان برای داشتن نفوذ و نقش در دولت افغانستان، نقش طالبان افغانستان در مهار طالبان پاکستان یکی دیگر از اهداف دولت پاکستان بوده و هست. کاری که در تمام این سال‌ها طالبان افغانستان از آن دریغ نداشته است.

چین نیز که حضور اقتصادی چشمگیری در پاکستان دارد، جدا از این‌که حضور طالبان در صحنه‌ی سیاسی افغانستان را به‌عنوان عاملی برای کنار زدن رقیب یعنی دولت آمریکا در افغانستان مفید می‌داند، نگاه اصلی خود را به بازار افغانستان معطوف ساخته است که در صورت حضور طالبان در قدرت و رابطه‌ی خوب طالبان و پاکستان می‌تواند برای چین منافع اقتصادی بدنبال داشته باشد.

دولت روسیه نیز با دولت چین در بیرون راندن آمریکا از افغانستان هم‌نظر است و این یکی از دلایلی‌ست که باعث شده تا دولت روسیه از حضور طالبان در قدرت استقبال ‌کند. کابلوف نماینده روسیه در امور افغانستان ضمن آن‌که در ماه‌های اخیر بارها طالبان را یک گروه “میانه‌رو” خوانده است، از تشکیل یک دولت ائتلافی با حضور طالبان حمایت کرده است.

بنابراین تنها مخالفان ظاهری طالبان دولت‌های اروپایی و آمریکا می‌مانند که آن‌ها نیز اگرچه در ظاهر بر انتخابات و انتخاب مردم افغانستان تاکید می‌کنند، اما در عین حال از ضرورت شریک شدن طالبان در قدرت برای پایان یافتن جنگ داخلی نیز سخن می‌گویند، جنگی که البته پایانی برای آن متصور نیست.

سوال اصلی این است که آیا طالبان به چیزی کمتر از “امارت اسلامی” قانع خواهد شد و آیا طالبان از طریق مذاکره و یا جنگ می‌تواند به اهداف و خواست خود برسد؟!

واقعیت این است که افغانستان امروز با افغانستان ۲۰ سال پیش قابل مقایسه نیست. برای نمونه مساله زنان. در زمان

حکومت طالبان حتا یک دختر در مدارس متوسطه درس نمی‌خواند و فقط ۹۰۰۰ دختر دانش‌آموز در مدارس ابتدایی درس می‌خواندند. اما اکنون ۳ میلیون و پانصد هزار دانش‌آموز دختر در مدارس افغانستان مشغول تحصیل هستند و حدود یک سوم دانشجویان دختر هستند. البته براساس آمار یونیسف هم‌چنان ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار کودک افغان به مدرسه نمی‌روند که ۶۰ درصد آن‌ها دختر هستند و جنگ داخلی و کمبود امکانات آموزشی و معلم زن از جمله موانع مهم تحصیل این کودکان هستند. براساس قانون اساسی افغانستان ۲۷ درصد نمایندگان مجلس زن هستند. ۲۰ درصد کارمندان دولت اکنون زن هستند و ۵ درصد زنان افغان تحصیلات دانشگاهی دارند. هم‌چنین از جمعیت ۳۹ میلیونی افغانستان ۴/ ۴ میلیون نفر عضو شبکه‌های اجتماعی هستند، اینترنت و تلفن‌های هوشمند نیز در افغانستان رایج شده و میلیون‌ها نفر از این امکانات برخوردار هستند.

به‌خاطر تغییراتی که در فضای سیاسی و اجتماعی افغانستان بویژه در شهرهای بزرگ صورت گرفته، بازگشت طالبان به قدرت وبازگشت جامعه افغانستان به بیست سال پیش ممکن نیست. شکل‌گیری نیروهای مقاومت مردمی و بدست گرفتن اسلحه توسط زنان و دختران اگرچه هنوز به یک عامل مهم در صحنه‌ی سیاسی افغانستان تبدیل نشده ولی بیان‌گر شرایط واقعی افغانستان است که اجازه بازگشت به گذشته‌ی تاریک دوران طالبان را نمی‌دهد.

گفته می‌شود که هم اکنون ۳۰ درصد مناطق افغانستان در دست طالبان قرار دارد. ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان مدعی شده است که این گروه از مجموع ۴۲۱ ولسوالی (شهرستان) افغانستان بر ۱۹۳ ولسوالی کنترل دارد. وزارت دفاع افغانستان اما با رد این ادعا اعلام کرده است که در روزهای گذشته ۱۷ ولسوالی را از طالبان بازپس گرفته و تنها در روز شنبه  طالبان را از ۴ ولسوالی با کمک نیروهای “مقاومت مردمی” بیرون رانده است. خبری که طالبان نیز آن را تایید کرد و البته علت آن را “نامناسب بودن موقعیت و اراضی این مناطق” اعلام کرد. اشرف غنی هم‌چنین از گروه‌های شبه‌نظامی پیشین خواسته است تا بار دیگر مسلح شده و به جنگ طالبان بروند و مسلح شدن دوباره گروه‌های شبه‌نظامی معنای دیگری جز تشدید جنگ داخلی در افغانستان ندارد.

به‌رغم آن‌که دور جدید مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و طالبان از روز شنبه ۲۶ تیر در دوحه آغاز شد، اما ریشه‌های این جنگ داخلی آن‌چنان عمیق است که این مذاکرات نمی‌تواند راه حلی برای پایان آن باشد، همان‌طور که قدرت‌گیری طالبان نتوانست بر جنگ داخلی در افغانستان نقطه پایانی بگذارد و هم‌چنان که سرنگونی طالبان نیز نقطه‌ی پایان جنگ داخلی نبود. جنگی که گاه تشدید شده و گاه کاهش یافته، اما همواره ادامه داشته و مردم زحمتکش و ستم‌دیده‌ی افغان قربانیان بزرگ این جنگ ارتجاعی بوده‌اند.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۲۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.