برای دفاع از حق حیات و سلامتی، در محلات متشکل شویم

کرونا وارد ایران شد و به مرحله بحران رسید و ما باز با همان سناریوهای سیاه همیشگی روبروییم: انکارها و تکذیب‌ها و دروغ‌گویی و کتمان واقعیت، اعتراف ناگزیر، اما، دیرهنگام با گسترش بحران، تحریف آمارها، عدم آمادگی و دیرکرد در اتخاذ تمهیدات لازم برای مهار بحران، تعدد و رقابت و هرج و مرج در میان مراکز تصمیم‌گیری و اجرایی جهت مقابله با بحران، اجرای عملیات نمایشی ناقص و ناکافی، به میان آمدن پای سودجویان و محتکران، ورود قوه قضاییه و محاکمه چند مهره دانه‌ریز، انتقاد سران و مسئولان اصلی از بحران و شرایطی که خود پدیده آورده‌اند، البته، فرافکنی علت شیوع بیماری در ایران به عواملی هم‌چون “دشمن”، “آمریکا”، “اسرائیل”، “بیوتروریسم” و مزخرفاتی از این دست فراموش نشد. صدالبته تهدید و قلع و قمع فعالین حوزه‌های مختلف از جمله روزنامه‌نگاران و فعالان پلاتفرم‌های اجتماعی و حتا کادر درمانی هم آغاز شد و هم‌چنان ادامه دارد.

بنا به شواهد بسیار، مسئولان جمهوری اسلامی از نیمه بهمن از شیوع کرونا در قم آگاه بودند. چند هفته پیش از آن، نیز در رسانه‌های اجتماعی خبرهایی از احتمال ورود و شیوع کرونا در ایران منتشر می‌شد، اما سران رژیم که در نظر داشتند تظاهرات نمایشی و فرمایشی ۲۲ بهمن و پس از آن “انتخابات باشکوه” دوم اسفند را برگزار کنند، نه تنها اخبار را تکذیب کردند و از انتشار اخبار جلوگیری کردند، بلکه خبررسانان را نیز تهدید به پیگرد قضایی کردند. به گزارش ایسنا در ۷ اسفند، ۲۴ نفر به اتهام نشر خبرهای نگران کننده دربارۀ اشاعۀ ویروس کرونا در ایران دستگیر شده‌اند. گذشته از آن در مواردی کادر درمانی توسط حراست بیمارستان‌ها از ارتباط با خبرنگاران مستقل برحذر داشته شده و تهدید شده‌اند تا خبرها و آمارهای واقعی از کانال‌های مستقل پخش نشوند.

به جای آن، مقامات رژیم از رهبر جمهوری اسلامی گرفته تا رئیس جمهور و سایر مقامات حتا مقامات بهداشتی کوشیدند موضوع را ناچیز و بی‌اهمیت جلوه دهند. خامنه‌ای، عدم شرکت گسترده توده‌های مردم در نمایش “انتخاباتی” مجلس را ناشی از “تبلیغات منفی” و شیوع “شیوع بیماری و ویروس” را یک “بهانه” خواند. حتا چند روز پیش در مراسم روز درختکاری، پس از ابتلای چند هزار نفر و مرگ و میر ده‌ها تن (بنا به آمار رسمی) و اعلام وضعیت بحرانی در بسیاری از شهرهای کشور کوشید این فاجعه را کوچک‌نمایی کند. روحانی در اولین جلسه “ستاد ملی مبارزه با کرونا” مدعی شد: “توطئه دشمنان ماست که با هراس‌افکنی زیاد در جامعه کشور را به تعطیلی بکشند.” با چنین رویکردهایی، تکلیف اقدامات مقابله‌گرانه با بیماری روشن است. کابینه روحانی، ابتدا در برابر تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها مقاومت کرد، اما زمانی که دامنه بیماری مرتب گسترش ‌یافت و کارزارها و فراخوان‌هایی برای تعطیلی این مراکز از سوی والدین و معلمان و دانشجویان به راه افتاد، به ناچار این مراکز را تعطیل اعلام کرد. روحانی، چندی بعد، مدعی شد که تعداد بیماران “به شدت کاهش پیدا کرده” و “شرایط از شنبه عادی می‌شود”، اما هنوز دو روزی نگذشته بود که “اوج بحران در هفته بعد” اعلام می‌شود و از آن شنبه‌ای که قرار بود “شرایط عادی شود”، تعداد مبتلایان با روندی تصاعدی افزایش یافته است. در این مدت، از دیگر مشغله‌های اصلی برخی از مقامات رژیم، تکذیب “شایعات” مربوط به شیوع بیماری بود؛ مقاماتی هم‌چون مانند معاون وزیر بهداشت که روز بعد معلوم شد خود، به ویروس کرونا مبتلاست.

اگر به علت سرعت و گستره ارتباطات و رفت و آمدهای جهانی، ورود این بیماری به ایران، هم‌چون سایر کشورهای جهان، گریزناپذیر بود، اما قابل پیش‌بینی بود. بسیاری از کشورها نیز، کم و بیش، اقداماتی را در دستور کار خود قرار دادند تا دامنه شیوع بیماری را محدود و کنترل کنند. اقداماتی که نه تنها هیچ‌یک در دستور کار سران رژیم قرار نگرفت، بلکه در بسیاری از موارد در جهت خلاف آن عمل می‌شد. برای نمونه پروازها به چین قطع نشدند و هنوز نیز قطع نشده‌اند؛ اولین موارد ابتلا به بیماری کتمان شد و حتا پس از اقرار به ورود و شیوع بیماری، آمار مبتلایان و قربانیان پنهان نگاه داشته شد؛ به مردم آموزش‌های بازدارنده‌ و درمانی لازم داده نشد؛ آمادگی‌های ضروری در مراکز پزشکی و درمانی به وجود نیامد و امکانات درمانی و بهداشتی کافی در اختیار کادر درمانی و مردم قرار نگرفت؛ هم‌چنین هنگامی که می‌شد با قرنطینه یک شهر، از گسترش و سرایت بیماری به سایر شهرها جلوگیری کرد، اقدامی نشد. قرنطینه‌ای که چه بسا از دامنه شیوع بیماری به نحو چشمگیری می‌کاست. یکی از دلایل آن، چرندیات خرافی – مذهبی در باب “معجزات زیارتگاه قم” و مقاومت آخوندها و سران سپاه بود. زیارتگاهی که به ادعای آنان “دارالشفا” و “آبروی اسلام” بود، با دریافت عنوان “کانون شیوع بیماری”، بیش‌تر مایه “بی‌آبرویی” اسلام شد! بنا به اخبار روز شنبه ۱۷ اسفند، استانداران ۱۵ استان با اعلام وضعیت بحرانی اعلام کرده‌اند که از پذیرش مسافر در این استان‌ها خودداری خواهد شد. اما هنوز نه تنها در قم محدودیتی اعمال نشده، بلکه زیارتگاه آن و بسیاری از دیگر زیارتگاه‌های کشور باز هستند و در انتقال و شیوع بیماری هم‌چنان فعال. معاون وزیر بهداشت هم قرنطینه را کاری غیر علمی و مربوط به دوران جنگ‌های جهانی خواند. این همه نشانه‌ایست از مهلک بودن ادغام مذهب و خرافات در دولت.

طنز تلخ دیگری که با آن روبرو بودیم، اقدامات مقامات رژیم به محض تأیید رسمی شیوع بیماری بود، یعنی توزیع بسته‌های بهداشتی به وفور در میان خود و بستگان و دادن تست کرونا، حتا بدون وجود نشانه‌های بیماری. پس از آن نیز نمایش مضحک “من هم کرونایی شدم” راه‌اندازی شد تا وانمود کنند که از مردم‌اند و آنان نیز مصون نمانده‌اند. نمایشی که در مواجهه با تلخ‌خند و تمسخر بسیاری از مردم، درش تخته شد.

با گذشت نزدیک به دو هفته از تأیید رسمی شیوع اپیدمی، جمهوری اسلامی تمامی بار مقابله با این بیماری را بر دوش پرستاران، کادر درمانی و پزشکان گذاشته است که پیش از این نیز با کمبود نیروی انسانی روبرو بود. بدیهی است که با افزایش مستمر تعداد بیماران، این نیروی انسانی محدود به ناچار در شیفت‌هایی طولانی‌تر نسبت به گذشته کار می‌کند. امری که می‌تواند تأثیرات منفی وخیمی هم بر سلامت کادر درمانی و هم بر روند درمان بیماران بگذارد. افزون بر آن، بنا به گزارش‌های متعدد هنوز بسیاری از بیمارستان‌ها و مراکز درمانی با کمبود شدید امکانات بهداشتی و درمانی برای ایمنی نیروی کار خود و مراقبت و درمان بیماران روبروهستند. با وجود این، پرستاران و کادر درمانی به رغم حقوق‌های ناچیز و گاهی معوقه با وجود اشتغال به کاری پرمخاطره در شیفت‌های طولانی، با فداکاری و ازخودگذشتگی کم‌نظیری پا به میدان گذاشته و در شرایط بسیار نامناسبی برای درمان بیماران تلاش می‌کنند.

اما مسلم است که مقابله با یک اپیدمی به درمان مبتلایان نمی‌تواند محدود باشد. روش مؤثر مقابله با هر اپیدمی، به ویژه یک اپیدمی فاقد واکسن و داروهای درمانی، پیشگیری از گسترش آن است. راه‌کاری که به مشارکت و هماهنگی وزارت‌خانه‌ها و ارگان‌های مختلف هر کشور نیاز دارد و نه تنها وزارت بهداشت آن. یکی از این اقدامات، تهیه و تولید امکانات بهداشتی شامل ماسک، مواد ضدعفونی و شوینده کافی و عرضه رایگان آن به تمامی مردم است. جمهوری اسلامی نه تنها چنین اقدامی را در دستور کار قرار نداده است، بلکه حتا در داروخانه‌ها، برخلاف بازار سیاه، چنین کالاهایی یافت نمی‌شوند. کمبودی که بخشی از آن ناشی از احتکار این امکانات و وجود سوداگرانی است که با سلامت و زندگی مردم بازی می‌کنند. مقامات قضایی رژیم مدعی‌اند چند تنی را به عنوان محتکر دستگیر کرده و در حال محاکمه آنان‌اند، اما همه می‌دانند که این اقدامی نمایشی است که با قربانی کردن چند واسطه خرد پایان می‌یابد، بی آن که محتکران دانه درشت که مسلما یا از مقامات رژیم هستند یا وابسته به آنان هراسی از پیگردهای قضایی داشته باشند. هرج و مرجی عجیب در تمامی نهادها حتا در میان اعضای کابینه وجود دارد. قائم مقام وزیر صمت مدعی می‌شود: آمادگی تولید روزانه ۵ / ۴ میلیون ماسک وجود دارد. وزیر بهداشت در نامه‌ای خطاب به وزیر صمت می‌نویسد: تولید روزانه چند میلیون ماسک عوام‌فریبی است و از “شبکه در هم تنیده احتکار ماسک” صحبت می‌کند. روز ۱۷ اسفند هم روحانی در جلسه “ستاد ملی مبارزه با کرونا” حداکثر از “تقویت شبکه توزیع” با هماهنگی وزارت صمت و بهداشت صحبت می‌کند، اما معلوم نیست توزیع کدام کالا، کالایی که کمیاب یا نایاب است؟

از دیگر اقدامات در کنترل اپیدمی، کاهش ارتباطات و رفت و آمدهاست. کاهشی که به جز نصیحت “در خانه بمانید” پیش‌نیازهایی دارد. از جمله کاهش ساعات کار و کاهش نیروی کار به میزان حداقل لازم همراه با توزیع رایگان امکانات بهداشتی و درمانی در میان کارگران و کارکنان، و در صورت امکان، تعطیلی واحدهای تولیدی و خدماتی.

البته این کار در مواردی صورت گرفته است، مثلا نمایندگان مجلس به محض دریافت پاسخ مثبت تست چند تن، مجلس را به کلی تعطیل کردند و با دریافت حقوق‌های میلیونی، در خانه‌های مرفه و امن خود پناه گرفتند و خود را قرنطینه کردند. یا برخی مقامات دولتی در دفتر خود را بسته‌اند و ارتباطات خود را محدود کرده‌اند. اما کارگران که ماهیت کارشان جمعی است، در کارگاه‌ها و کارخانه‌ها، در غذاخوری‌ها و سرویس‌های رفت و آمد و در استراحت‌گاه‌های خود، که در آن‌ها خبری از بهداشت نیست، باید هم‌چنان، بدون امکانات بهداشتی، کار کنند. به محض اعتراض نیز، تهدید به اخراج می‌شوند. به جز آنان هستند دستفروشان، کارگران فصلی، پیک‌های موتوری، معلمان حق‌التدریس، کولبران، سوخت‌بران، کودکان کار و خیل عظیم دیگری از نیروی کار غیر رسمی که بر اثر این اپیدمی بیکار شده‌اند یا درآمدشان باز هم کاهش یافته است. آنان بر سر یک دوراهی قرار دارند: در خانه بمانند و از گرسنگی جان دهند یا برای کسب لقمه‌ای نان، دل به دریا بزنند و از خانه خارج شوند، به امید آن که سالم به خانه بازگردند.

گذشته از آن در کدام خانه؟ در خانه‌های محقر و کوچک پر ازدحام در محله‌های فقیرنشین؟ در زاغه‌ها و کپرها و کانکس‌های حاشیه شهرها که اکنون ۲۰ تا ۲۵ درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده‌اند؟ در زاغه‌ها و کپرها و سرپناه‌هایی که پیش از شیوع این بیماری نیز از حداقل امکانات بهداشتی بی‌بهره بودند؟ تکلیف ده‌ها هزار کارتن‌خواب چیست؟

پس از افزایش سه برابری قیمت بنزین و اعتراضات آبان ماه، روحانی مدعی شد که به ۶۰ میلیون نیازمند کمک‌های معیشتی داده خواهد شد، یعنی نیازمندی ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را به رسمیت شناخت. در این مدت، تنها به درصد اندکی از این ۶۰ میلیون نفر کمک‌های ناچیزی داده شد، اپیدمی اخیر، هزینه لوازم بهداشتی و ماسک را نیز بر هزینه‌های پیشین این جمعیت کثیر افزوده است. مسلما تشدید رکود اقتصادی پیشین با شیوع کرونا، بخشی از قشر متوسط پایین جامعه را ورشکسته کرده یا ورشکسته خواهد کرد و آنان را به جمعیت زیر خط فقر خواهد افزود، اما این همه برای “ستاد ملی مقابله با کرونا” اهمیتی ندارد. اهمیتی ندارد که توده‌های مردم از تغذیه مناسب و خدمات درمانی محروم بوده و هستند. شیوع بیماری در میان زندانیان، در پادگان‌ها، در کارخانه‌ها و ادارات و فروشگاه‌ها برای این ستاد مهم نیست. بسیج و هماهنگی میان تمام ارگان‌ها و نهادهای کشور برای پیشگیری از شیوع بیماری در زمره وظایف این “ستاد ملی” به شمار نمی‌رود. “تقویت شبکه توزیع” کافی است. این هم از راه‌حل‌های نبوغ‌آمیز و بدیع جمهوری اسلامی در مقابله با یک اپیدمی است.

دیگر اقدامات سران سیاسی و نظامی رژیم نیز بهتر از این نیست. سران رژیمی که با اقدامات نابخردانه و سودجویانه خود، دروازه‌های کشور را به روی این ویروس گشودند، “ابتکارات” بی‌نظیری از خود نشان می‌دهند. سپاه پاسداران ماشین‌های “سرکوب کرونا” را در اماکن عمومی مستقر می‌کند و خیابان‌ها را “ضد عفونی” می‌کند، نیروی بسیج به در و دیوار موادی می‌پاشد که ظاهرا ضد عفونی‌کننده‌اند، اما معلوم نیست انسان‌هایی که در این اماکن عمومی رفت و آمد می‌کنند چقدر ضد عفونی شده و سالم‌اند. بسیج دانشجویی شروع به دوخت و تولید ماسک می‌کند، اما معلوم نیست پاسخگوی چند درصد نیازهای جمعیت چند ده میلیونی است و با کدام درجه از بهداشت.

اکنون در بسیاری از رسانه‌ها و به ویژه از سوی اصلاح‌طلبان، از “بحران اعتماد” مردم به دولت سخن گفته می‌شود. اما خشم و اعتراض مردم در آبان ماه نشان داد که کار از “بحران اعتماد” گذشته است، و پای “بحران ادامه موجودیت رژیم” در میان است. این اپیدمی نیز، با تأسف بسیار، با قربانیانی از میان مردم، خواهد گذشت. اگر نه به لطف “داروهای درمان‌گر” ادعایی رژیم جمهوری اسلامی، بلکه بنا به نیازها و تلاش‌های پزشکان و پژوهش‌گران در سطح جهان. آن‌چه می‌ماند، مردمی است بیش از پیش داغدیده و خشمگین و موج‌های توفنده‌تری از اعتراضات و مبارزه علیه رژیم سرمایه‌داری نالایق، فاسد و سرکوب‌گر جمهوری اسلامی.

سالی که برای مردم ایران با سیل آغاز شد و با کشتار و سرکوب ادامه یافت، گویا قرار است با اپیدمی و بیماری پایان یابد. اما این سال، در عین حال سال اعتراض و مبارزه و قیام علیه رژیم جمهوری اسلامی نیز بود. مردم در این سال نشان دادند که با تمام بلایاها و مصیبت‌هایی که بر سر آنان آوار گشته است، حس و توان و خواست یک زندگی بهتر را از دست نداده‌اند و برای دستیابی به آن مبارزه می‌کنند.

امروزه شاید به نظر آید که مردم هنوز در مرحله سردرگمی و بلاتکلیفی در برابر بحران جدید قرار دارند، بحرانی که پیش از این ناشناخته بود. با وجود این، این گوشه و آن گوشه جوانه‌هایی از ابتکارات مردمی برای متشکل شدن و مقابله با دامنه شیوع بیماری به چشم می‌خورد. ابتکاراتی که اهالی محله را قادر می‌سازد اقدامات مختلفی را برای تهیه اقلام بهداشتی و ایمنی مورد نیاز و رفع آلودگی و مقابله با کرونا را در دستور کار قرار دهند. خانواده‌های مبتلا به بیماری در محله را شناسایی کنند و با رعایت کامل مسایل بهداشتی و ایمنی، درصدد یاری‌رسانی به آنان برآیند. سران رژیم بارها و بارها و در جریان همین اپیدمی نیز نشان داده‌اند که تنها به فکر خود و پر کردن جیب خود و غارت و چپاول سرمایه‌های این کشورند. پس بر مردم است که با متشکل شدن در محلات به دفاع از حق حیات و سلامتی خود برخیزند.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۶۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.