روز اول ماه مه امسال، اردوی بیشمار کار، نمایش عظیمی از قدرت بی انتهای خود را در برابر جهان سرمایه و ثروت، برپا داشت. خیابانها زیر گامهای استوار کارگران به لرزه درآمده بود. پرچمهای سرخ که سمبل عزم استوار کارگران سراسر جهان به برپایی انقلاب اجتماعی برای دگرگونی نظم سرمایهداری و برقراری سوسیالیسم است، در همه جا در اهتزاز بود. میلیونها کارگر با برپایی تظاهرات و راهپیمایی، خشم و انزجار خود را از نظمی که انسانهای زحمتکش را به فقر، گرسنگی، بیکاری و استثمار محکوم کرده است، با صدای رسا فریاد زدند.
گستردگی حضور کارگران در اعتراضات اول ماه مه امسال و رادیکالیسمی که در شعارها بازتاب یافته بود، در چندین دههی گذشته بی سابقه بود.
در اروپا که یکی از سنگرهای مهم نظم سرمایهداری جهانیست، تقریباً در تمام کشورها، راهپیماییها، تجمعات و تظاهرات بزرگی برپا گردید. بزرگترین این تظاهرات در اسپانیا بود که یک میلیون کارگر و زحمتکش در ۸۰ شهر این کشور به خیابانها آمدند و علیه نظم سرمایهداری، بیکاری، سیاست موسوم به ریاضت اقتصادی، دستاندازی به حقوق و دستاوردهای کارگری تظاهرات کردند. کارگران اعتراض خود را به سیاست نئولیبرال ریاضت که به تشدید فقر و بیکاری منجر شده است، اعلام نمودند و به نمایندگان سیاسی طبقه سرمایهدار اخطار کردند که اگر این سیاست ادامه یابد، در انتظار مبارزات گستردهتری باشند.
دولت اسپانیا که مجری سیاست سرمایهداران اروپایی و مراکز تصمیمگیری سرمایههای مالی نظیر صندوق بینالمللی پول، بانک مرکزی اروپا و کمیسیون اتحادیه اروپاست، با اجرای دستورالعمل ریاضت که چیز دیگری جز انداختن بار بحران اقتصادی بر دوش کارگران نیست، نه فقط باعث تنزل شدید سطح زندگی کارگران و بازنشستگان در این کشور شده است، بلکه به بیکارسازی چنان ابعادی داده است که هم اکنون ۲۵ درصد جمعیت این کشور بیکارند و نیمی از جوانان اسپانیایی به صفوف ارتش بیکاران پیوستهاند.
در همسایگی اسپانیا، کشور پرتغال قرار دارد که با بحرانی همانند اسپانیا روبروست. سیاستهای ضد کارگری دولت این کشور نیز بر وخامت وضعیت مادی و معیشتی کارگران افزوده و مدام بر طول و عرض اردوی بیکاران افزوده شده است. کارگران پرتغالی در روز اول ماه مه با شعار “علیه استثمار، فقر و برای تغییر سیاست” تظاهرات گستردهای برپا کردند و دهها هزار کارگر در لیسبون و شهرهای دیگر، مخالفت خود را با نظم موجود و سیاستهای دولت ابراز داشتند.
فرانسه، گستردهتر از هر سال دیگر در اول ماه مه، عرصهی قدرتنمایی کارگران بود. به دعوت ۵ اتحادیه کارگری متجاوز از ۷۵۰ هزار کارگر فرانسوی در تظاهرات و راهپیماییهای امسال شرکت کردند. کارگران علیه نظم سرمایهداری، علیه سیاستهای ضد کارگری دولت شعار سر دادند و خواهان برافتادن سارکوزی، رئیس جمهوری این کشور شدند.
در یونان که سرمایهداران بدهی کلانی را به مردم این کشور تحمیل کردهاند و مؤسسات مالی بزرگ جهان سرمایهداری وحشیانه خون کارگران میمکند، فقر و بیکاری، کارگران و زحمتکشان را در آستانهی قیام قرار داده است، صدها هزار کارگر در شهرهای این کشور، به ویژه در آتن، تسالونیکی، پاتراس تظاهرات برپا کردند. عموم کارگران دست از کار کشیدند و حتا وسایل نقلیه متوقف گردید. در جریان یکی از این راهپیماییها به سوی پارلمان که دهها هزار تن در آن حضور داشتند، راهپیمایان پلاکارد بزرگی را با خود حمل میکردند که بر روی آن نوشته شده بود ” به قیام برخیزید”. ۵۰ درصد جوانان در این کشور بیکار و نرخ بیکاری به ۲۰ درصد رسیده است.
در ایتالیا که یکی دیگر از کشورهای بحرانزده اروپاییست و فشار طبقه سرمایهدار به کارگران به حدیست که در چند مورد کارگران از فرط فقر و بیکاری به خودکشی متوسل شدهاند، دهها هزار کارگر در تورین تظاهرات کردند. رهبران اتحادیههای کارگری در سخنرانیهای خود، سیاستهای ضد کارگری طبقه حاکم را محکوم و خواستار پایان یافتن آن شدند. در تورین درگیریهای سختی میان پلیس و کارگران رخ داد.
به رغم این که اوضاع اقتصادی در آلمان به خرابی دیگر کشورهای اروپایی نیست، اما چهارصد تجمع، راهپیمایی و تظاهرات توسط کارگران برپا گردید. در این گردهماییها و تظاهرات، نه فقط سیاستهای هیئت حاکمه به رهبری مرکل، بلکه کل سیاست آلمان در قبال دیگر کشورهای اروپایی و فشار به کارگران این کشورها محکوم گردید.
در سراسر روسیه حدود ۲ میلیون تن در تظاهرات اول ماه مه شرکت کردند. یکی از اقدامات مسخره و رسوای سران سیاسی روسیه و نیز فرانسه در اول ماه مه امسال این بود که طرفداران خود را برای تجمع از سراسر کشور فرا خواندند، تا از آن بهرهبرداری سیاسی کنند و اعتراضات بزرگ کارگران را با یاری دستگاههای تبلیغاتیشان کمرنگ جلوه دهند، اما این عمل چیزی جز یک اقدام شکست خورده در امواج اعتراضات گسترده کارگری نبود.
در دیگر کشورهای اروپایی از جمله هلند، بلژیک و کشورهای دیگر نیز تظاهرات و راهپیماییهایی توسط احزاب و جریانات کمونیست و چپ برگزار گردید.
یکی از رویدادهای مهم و برجسته اول ماه مه امسال، برپایی راهپیماییها و تظاهرات در ایالات متحده آمریکا بود. گرچه سرمنشأ اول ماه مه، روز کارگر، به مبارزات و کشتار کارگران آمریکایی بازمیگردد، اما سالها بود که سرمایهداران آمریکایی با تبلیغات زهرآگین، تهدید و موانع متعدد مانع از آن میشدند که کارگران آمریکایی، همانند تمام همزنجیران خود در سراسر جهان، روز اول ماه به خیابانها بریزند، مطالبات خود را مطرح کنند و نظم سرمایهداری را علناً به محاکمه کشند. امسال اما با فراخوان جنبش ۹۹ درصدیهای آمریکا در چندین ایالت و شهر آمریکا از جمله نیویورک، سانفرانسیسکو، لوسآنجلس، شیکاگو، نیوجرسی، آتلانتا، سیاتل و شهرهای دیگر تجمعات و راهپیماییهای اعتراضی برپا گردید که در چند مورد به درگیری و زد و خورد با پلیس سرکوب گر آمریکا انجامید. در جریان این تظاهرات، نظم سرمایهداری حاکم و نابرابر گسترده در سرمایهداری آمریکا محکوم گردید.
در چندین کشور آمریکای لاتین گردهماییها و راهپیماییهای متعددی برپا گردید. بزرگترین تظاهرات کارگری کشورهای آمریکای لاتین در کوبا بود که صدها هزار تن در میدان انقلاب هاوانا گرد آمدند.
در قاره آسیا نیز به استثنای منطقه خاورمیانه که در آن رژیمهای استبدادی فوق ارتجاعی از نمونهی جمهوری اسلامی حاکماند، در اغلب کشورها راهپیمایی و تظاهرات بزرگی در اول ماه مه برگزار گردید. بزرگترین تظاهرات کارگری کشورهای آسیایی در اندونزی با حضور دهها هزار کارگر برپا گردید. کارگران خواستار افزایش دستمزد و امنیت شغلی شدند. آنها در نفی سرمایهداری و برقراری سوسیالیسم شعار سر دادند. در فیلیپین کارگران با شعار افزایش دستمزد و زنده باد سوسیالیسم، در حالی که تصویری سگ مانند از رئیس جمهور این کشور را به نشانه پاسداریاش از سرمایهداران بینالمللی با خود حمله میکردند، به سوی کاخ ریاست جمهوری راهپیمایی کردند. در هند، پاکستان، بنگلادش، تایوان، هنگکنگ، مالزی، تایلند، کره جنوبی، سریلانکا، عراق، لبنان، ترکیه نیز راهپیمایی و تظاهرات اول ماه مه برپا بود.
در قاره آفریقا بزرگترین تظاهرات را دهها هزار کارگر تونسی برپا کردند که خبرگزاریها، تعداد شرکتکنندگان در این تظاهرات را بیش از آن روزی ارزیابی کردند که بن علی از تونس فرار کرد. علاوه بر کشورهایی که از آنها نام برده شد، در دهها کشور دیگر جهان، کارگران در اول ماه مه علیه نظم سرمایهداری به پا خاستند و همبستگی خود را با دیگر گردانهای لشگر بزرگ کارگران سراسر جهان ابراز داشتند.
وسعت اعتراضات کارگری در اول ماه مه امسال و شعارهای رادیکالی که کارگران کشورهای جهان در نفی نظام سرمایهداری و نفی سیاستهای اقتصادی دولتهای سرمایهداری حاکم سر دادند، به وضوح بازتاب تشدید مبارزه طبقاتی در طول یک سال گذشته است. این تشدید مبارزه طبقاتی نتیجهی ناگزیر بحران اقتصادی جهانیست که ورشکستگی نظام سرمایهداری را تام و تمام به نمایش گذاشته است. طبقه سرمایهدار حاکم برای نجات این نظم محتضر، در طول چند سال اخیر تلاش نموده است که با کاهش دستمزدها، دستاندازی به برخی حقوق و مزایای کارگران، سیاست موسوم به ریاضت، تشدید استثمار، تنزل مداوم سطح معیشت کارگران، بیکارسازی گسترده، تمام بار این بحران را بر دوش طبقه کارگر و زحمتکشان قرار دهد. مقاومت و ایستادگی کارگران و اعتلای روزافزون جنبش کارگری، آن چیزیست که در این ۵ سالی که از آغاز بحران میگذرد، شاهد آن بودهایم. طبیعیست که در پی بحران اقتصادی، بحرانهای سیاسی به نحو روزافزون خود را نشان دهند و جامعه بیش از پیش به دو قطب چپ و راست رو در روی یکدیگر تقسیم شود. از درون این بحرانهاست که جنبش کارگری بار دیگر، در مقیاسی جهانی قد علم کرده و در هر گام، رادیکالتر پا به میدان مبارزه طبقاتی نهاده است. آنچه که در اول ماه مه امسال شاهد آن بودیم، فقط یک مرحله از رشد واعتلای جنبش کارگری، تقویت رادیکالیسم و گرایش به چپ در این جنبش است. با این همه، هنوز در مراحل اولیهای قرار داریم که این جنبش در مسیر اعتلای خود باید به آن دست یابد. راه درازی در پیش است تا طبقه کارگر به ویژه در پیشرفتهترین کشورهای سرمایهداری به آن مرحله از رادیکالیسم و آمادگی برای برپایی انقلاب اجتماعی برسد که حزب طبقاتی خود را برای پیروزی این انقلاب ایجاد کند. مادام که هنوز حزب طبقاتی کارگران ایجاد نشده و هنوز مبارزه طبقاتی به آن مرحله از حدت خود نرسیده است که پرولتاریای کشورهای سرمایهداری، طبقه حاکم را از اریکه قدرت به زیر بکشد، این رادیکالیسم جنبش کارگری فقط میتواند چپترین فراکسیونهای سیاسی طبقه سرمایهدار را به جلو صحنه سیاسی بفرستد، تا آنها نیز ناتوانی خود را در حل بحرانهای موجود نشان دهند. اما تا همین حد نیز طبقه کارگر میتواند بورژوازی را به عقبنشینی وادارد و امتیازاتی از آن بگیرد. رشد رادیکالیسم در جنبش کارگری به ناگزیر تضادهای درونی طبقه سرمایهدار و نمایندگان سیاسی آن را تشدید خواهد کرد. چرا که هر یک از فراکسیونهای آن میکوشند، سیاستهای جدیدی را برای مقابله با جنبش کارگری و مهار آن در دستور کار قرار دهند.
قدرتنمایی طبقه کارگر جهان در اول ماه مه امسال، قطعاً تأثیر خود را بر تضادهای درونی طبقه حاکم نیز برجای خواهد گذاشت. تغییر و تعدیل برخی سیاستها، زیر فشار مبارزه کارگری از هم اکنون گریز ناپذیر شده است. بزرگترین دستاورد فوری مبارزات جهانی کارگران به ویژه کارگران اروپایی در اول ماه امسال، گذشته از نمایش قدرت و همبستگی کارگری در سراسر جهان، این بود که آشکارا به بورژوازی جهانی اعلام کرد که ادامه سیاست اقتصادی نئولیبرال و از جمله سیاست موسوم به ریاضت در اروپا، مبارزه همه جانبهتری را در پی خواهد داشت. بورژوازی در برابر این قدرتنمایی کارگران در اول ماه مه راهی جز عقبنشینی نخواهد داشت.
نظرات شما