زمینه های آشتی گروه های فلسطینی

مسئله ی فلسطین و مبارزات مردم آن برای داشتن کشور و دولتی مستقل از همان روز نخست اشغال این کشور و بیرون راندن مردم از سرزمین خود، به معضلی بین المللی تبدیل شد. مبارزات مردم فلسطین که اکنون بیش از نیم قرن قدمت پیدا کرده است بیش از گذشته به مسئله ای جهانی تبدیل شده است. به همین جهت هر بار که تحولی در چارچوب مسئله ی فلسطین رخ می دهد، نظرها و توجهات به سوی آن جلب می گردد. از همین دیدگاه است که باید به بررسی آشتی اخیر گروه های اصلی متخاصم فلسطینی، فتح و حماس، پرداخت و دید که توافق آن ها در چه بستری صورت گرفته است و دلایلش چیست؟ آیا این آشتی به نفع مردم است و مردم رنج دیده فلسطین طرفی از آن خواهند بست یا نه؟

روز هفتم اردیبهشت خبر رسید که حماس و فتح در قاهره، پایتخت مصر، در بیانیه ای اعلام کردند که به “آشتی ملی” رسیده اند و بر همین اساس به تشکیل دولت واحد انتقالی تا برگزاری انتخابات دست خواهند زد. اختلافات فتح و حماس چهار سال پیش از آن چنان بالا گرفت که عملاً به اصطلاح دو دولت در کرانه ی باختری رود اردن به رهبری فتح و در نوار غزه به رهبری حماس به وجود آمدند.

حضور وزیر خارجه و رئیس سازمان اطلاعات مصر در طی مراسم امضای پیمان آشتی بین گروه های متخاصم فلسطینی نشانگر این مهم است که هیئت حاکمه ی جدید این کشور که پس از سقوط حسنی مبارک امور را به دست گرفته در نزدیکی این گروه ها دخیل بوده است. البته پیش از آن هم، مصر برای آشتی دو گروه فلسطینی اقداماتی را کرده بود که همگی بدون نتیجه مانده بودند. در آن دوران نه در مصر مردم به پا خاسته بودند و نه در سوریه که مقر اصلی سران بلندپایه حماس است مردم علیه رژیم بشار اسد دست به شورش زده بودند. به هر حال امضای آشتی ملی بین حماس و فتح با بازگشایی مرز رفح بین مصر و غزه همراه شد. از آن جایی که تحریم ها به ویژه بستن کامل غزه از سوی اسرائیل کار را به گرسنگی مردم آن کشانده است، بازگشایی این مرز برای این که مردم نوار غزه بتوانند حداقل به مواد غذایی دست یابند خود دارای اهمیت فراوانی ست.

سوریه به عنوان پایگاه و مأمن اصلی سران حماس و از جمله خالد مشعل دستخوش بحران جدی سیاسی ست و انتظار می رود که مردم به رغم وحشیگری ها و کشتارهای رژیم بشار اسد به مبارزات خود ادامه دهند. شورش و قیام در دیگر کشورهای منطقه از جمله تونس، مصر، لیبی یا حتا یمن و بحرین هر چند بدون وجود یک آلترناتیو و حتا تشکیلات انقلابی صورت گرفتند اما حاوی یک پیام برای گروه های اسلامگرا و از جمله حماس بودند و آن هم این که مردم این کشورها خواهان نان و آزادی اند بدون این که آن ها را در چارچوب استقرار رژیم های اسلامی ببینند. لذا حماس که با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه موجب ایجاد فشارهای طاقت فرسا به ویژه بر مردمی شده است که در نوار غزه زندگی می کنند بیش از پیش زمین را زیر پای خود سست شده دید و تصمیم گرفت برای بقای خود هم که شده دست به تجدید نظر در دیدگاه هایش بزند و به سازش با تشکیلات خودگردان برسد. این سازش عملاً حماس را واداشته است که از “نابودی اسرائیل” چشم پوشی کند و به تشکیل یک دولت فلسطینی در چارچوب مرزهای پیش از جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ تن دردهد. این سازش همچنین در زمانی رخ می دهد که قرار است در ماه سپتامبر آینده مجمع عمومی سازمان ملل متحد دولت فلسطین را در همین چارچوب به رسمیت بشناسد. شورای ملی فلسطین که در واقع قوه ی مقننه سازمان آزدایبخش فلسطین بود در ۱۵ نوامبر ۱۹۸۸ استقلال دولت فلسطین را اعلام کرد و سپس این دولت با بیانیه ای موسوم به بیانیه الجزایر اعلام موجودیت نمود. از آن پس ۹۴ کشور از ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل متحد، دولت فلسطین را به رسمیت شناختند و اکنون موضوع رسمیت یافتن دولت فلسطین قرار است در سپتامبر آینده در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح شود. حماس نمی خواهد بازیگر غیرفعال چنین امری باشد، البته اگر مجمع سازمان ملل در سپتامبر آینده به چنین امری رأی دهد.

عمق عقب نشینی حماس را می توان در گفتاری از خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی آن دید که در پاسخ به وال استریت جورنال گفته است که حماس هر چند حق مقاومت مسلحانه را برای خود محفوظ می داند اما از این پس این حق با هماهنگی با فتح و سایر گروه های فلسطینی یقیناً در چارچوب سازمان آزادیبخش فلسطین صورت خواهد گرفت. زمانی بود که حماس از حضور در سازمان آزادیبخش فلسطین امتناع می کرد، اما اکنون برای این که ایزوله نباشد نوای پیوستن به آن را هم ساز کرده است.

عامل دیگری که در نزدیکی گروه های فلسطینی نقش بازی کرد، اقدامات و گاهی اعتراضاتی بود که بیش تر توسط جوانان چه در کرانه باختری و چه در نوار غزه در ماه های اخیر سازمان داده شدند. خبر اعتراضات جوانان در غزه و رام الله کم تر منتشر شدند، اما در ماه های اخیر این اعتراضات صورت گرفتند و حتا مانیفست هایی در اعتراض به رهبران هر دوجناح در اینترنت منتشر و پخش شدند. جوانان کرانه باختری رود اردن و نوار غزه با الهام از قیام های مردم تونس و مصر و دیگر کشورهای عربی در ماه های اخیر دست به چنین اقداماتی زدند که پس از مدتی نتایجی نیز به بار آوردند.

از طرف دیگر شکست و ناکامی سیاست های فتح و رهبری آن ، عامل مهمی در رویکرد محمود عباس برای توافق وآشتی باحماس بود. دولت اسرائیل و شخص نتانیاهو به شدت از توافقات حماس و فتح ابراز ناخشنودی کردند. این ابراز ناخشنودی از ترس و وحشت اسرائیل از گروهی مانند حماس نیست، گروهی که خود اسرائیل در تقویتش برای تضعیف جنبش فلسطین در کلیتش نقش فراوانی داشته است، این ابراز ناخشنودی از آن جایی می آید که اتفاقاً فتح با امضای قرارداد آشتی با حماس حساب خود را از دولت اسرائیل جدا کرد و به آن اعلام نمود که حاضر نیست که در هر صورتی به شرایط آن گردن بگذارد. اسرائیل فقط از آشتی حماس و فتح ناخرسند نیست، مجموعه ی تحولاتی که در کشورهای عرب منطقه صورت گرفته است به ویژه در مصر و تونس و حتا در سوریه به ضرر اسرائیل است و آن را با مشکلات تازه ای رو به رو کرده است.

به هر حال اسرائیل سال هاست که علیه حق مسلم مردم فلسطین برای داشتن کشوری مستقل به مرکزیت بیت المقدس، بازگشت پناهندگان و پایان دادن به شهرک سازی در سرزمین هایشان مقاومت کرده است. دولت اسرائیل دولتی است که در چندین دهه گذشته دست به هر گونه ستمگری علیه مردم فلسطین زده است و آنان را از حقوق ابتدائی اشان محروم نموده است. بی جهت نیست که این حکومت نزدیک به ۶۰ % از درآمد ناخالص داخلی اسرائیل را هزینه ی ارتش و زرادخانه های خود می کند و از این نظر در جهان بی نظیر است. گویی رژیم اسرائیل برای ابراز خشمش از تحولات منطقه و از تشکیل دولت مشترک فلسطینی روز یکشنبه ۱۵ مه دست به جنایت جدیدی زد و با آتش گشایی به روی مردم که در اعتراض به تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ در مرزهای لبنان و سوریه و سرزمین های فلسطینی تجمع کرده بودند دست کم دوازده تن را کشت. خبرگزاری ها گزارش دادند که در آتش باری وحشیانه ی ارتش اسرائیل صدها تن زخمی شدند.

زمینه های سازش و آشتی دو جناح اصلی متخاصم فلسطینی با تحولات منطقه هموار شد. در این سازش و آشتی حماس با پیش بینی نابودی خود از مواضع اصلی اش عقب نشینی کرد و فتح نیز حساب و کتابی را که با دولت اسرائیل باز کرده بود بر هم زد. روند تحولات منطقه و آشتی حماس و فتح در حال حاضر به ضرر اسرائیل و  پیشبرد سیاست های ظالمانه اش علیه مردم فلسطین است.

تحولات اخیر در فلسطین با این امیدواری که نه تشکیل دولت موقت انتقالی و نه انتخابات آینده به تقویت نیروهای اسلامگرا، به ویژه حماس، بیانجامد در مجموع به نفع مردم فلسطین است. در این میان نه داد و قال افرادی مانند نتانیاهو علیه خطر تروریستی حماس و نه استقبال ریاکارانه ی صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی از آشتی ملی کسی را فریب خواهد داد، چرا که این هر دو عجالتاً بازندگان ماجرا هستند، هر دویی که در مقاطع مخالف گروه های ارتجاعی همچون حماس را تقویت کردند.

متن کامل نشریه در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.