اعتراضات توده ای در سوریه

موج جنبش های توده ای و انقلابی که از اوایل سال جاری میلادی نخست کشورهای عرب شمال آفریقا – تونس و مصر – را درنوردید و سپس به یمن و بحرین در حاشیه خلیج فارس رسید، آن گاه در لیبی دنبال شد، اکنون به یکی از کشورهای خاورمیانه یعنی سوریه رسیده و توجه افکار عمومی منطقه و جهان را به خود جلب کرده است. رویدادهای سوریه از آن جنبه دارای اهمیت است که این کشور علیرغم اشتراک در عرب بودنش با دیگر کشورهای نامبرده دارای ویژگی هایی ست که آن را از تونس، مصر، یمن و بحرین و لیبی جدا می کند و هرگونه تغییر و تحولی در ساختار سیاسی اش می تواند پیامدهای مهمی در کل منطقه داشته باشد و تغییر سیاست های کشورها و حتا گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی را باعث گردد. بارقه ای از این تغییر و تحولات را می توان از هم اکنون در آشتی گروه های متخاصم فلسطینی – سازمان آزادیبخش و حماس – و توافقات چند روز اخیرشان برای فائق آمدن بر اختلافات و تشکیل یک “دولت وحدت ملی” دید.

اعتراضات در سوریه نیز مانند اکثر کشورهای دیگر عرب منطقه با جرقه ای آغاز شد. در اواسط ماه مارس گذشته، نیروهای پلیس چند نوجوان را به جرم شعارنویسی روی دیوارهای شهر درعا دستگیر کردند. مادران نوجوانان دستگیرشده برای رهایی فرزندان خود به درگیری با پلیس پرداختند. پلیس برخی از این مادران را دستگیر کرد و برای تحقیرشان، سرشان را تراشید. همین جرقه موجب شد که بشکه ی باروت خشم انباشته ی شده ده ها ساله منفجر شود و نه فقط درعا که دیگر شهرهای سوریه یکی پس از دیگری شعله ور شوند. اما درعا، شهری که با شعارنویسی نوجوانانش علیه حاکمان محلی منفجر شد تنها نمادی از وضعیتی ست که در کل سوریه حاکم است، نماد فقر، بی حقوقی، فساد و ارتشاء و خفقانی که با حکومت موروثی اسدها، پدر و پسر، حافظ و بشار، بیش از چهار دهه است که در این کشور ادامه دارد.

رژیم بعثی بشار اسد تلاش کرد که از سویی با سرکوب و از سوی دیگر با قول اجرای یک رشته اصلاحات  آتش خشم توده های به جان آمده را خاموش کند. این رژیم در زمینه سیاسی قول داد که قانون احزاب را در جهت آزادی های بیشتر اصلاح کند و به قانون “وضعیت اضطراری” که بیش از چهار دهه حاکم است، پایان دهد و در زمینه ی اقتصادی و اجتماعی قول افزایش سی درصدی دستمزدها را داد. بشار اسد همچنین روز ۲۸ مارس، محمد ناجی عطری، نخست وزیر خود را برکنار کرد. با این حال جنبش توده ای خواست هایی فراتر از این ها را مطرح کرد و همچنان ادامه یافت. رژیم بعثی اسد نیز با استفاده از نهادهای مختلف امنیتی، از پلیس و نیروهای نظامی گرفته تا نیروهای “لباس شخصی” از قبیل اوباش بسیجی در ایران، به سرکوب دامنه بیشتری داد و فقط در درعا تا اواسط ماه آوریل صد تن کشته شدند.

بشار اسد و رژیمش با توجه به این که سابقه ی حمایت از گروه های مختلف فلسطینی را دارند و با توجه به این که دولت اسرائیل از سال ۱۹۶۷ بخشی از خاک این کشور به نام بلندی های جولان را در اشغال خود گرفته است، تلاش کردند که جنبش توده ای را به نیروهای خارجی منسوب بکنند. این رژیم مانند تمام رژیم های خودکامه که جنبش های توده ای را علیه بی عدالتی اجتماعی و خفقان سیاسی سرکوب می کنند مردم را مزدوران خارجی و آلت دست آن ها می نامد. اما گستره ی اعتراضات و نوع مطالبات در سوریه نشان می دهد که این ادعای رژیم اسد یاوه هایی بیش نیست. آن چه در سوریه جریان دارد یک جنبش اجتماعی ست که با همت و شرکت توده های مردم شکل گرفته است. بدیهی ست که در سوریه نیز مانند دیگر کشورهای جهان، نیروهای امپریالیستی و صهیونیستی می توانند درصورت ناآگاهی یا عدم قاطعیت توده ای برای حفظ استقلال جنبش بر روی آن تأثیر منفی بگذارند و حتا آن را از اهداف خود دور کنند. اما تا هنگامی که مردم در سوریه و هر جای دیگر جهان خواهان نان و آزادی اند، هیچ نیروی ارتجاعی از قبیل امپریالیست ها و صهیونیست ها نخواهند توانست آن را منحرف نمایند مگر این که این توهم وجود داشته باشد که امپریالیست ها و صهیونیست ها هم خواهان آزادی و عدالت شده اند! لذا ادعاهای رژیم بعثی سوریه در مورد این که مردم این کشور آلت دست نیروهای خارجی اند بی پایه و اساس است. تظاهرکنندگانی که روز ۱۵ مارس در دمشق بر پارچه ای نوشته بودند:”یک سوریه بدون خفقان، بدون وضعیت اضطراری و دادگاه های ویژه، بدون فساد و دزدی و انحصار ثروت ها” یا دیگر معترضان ضددولتی که روز ۲۰ مارس در درعا شعار می دادند:”نه به وضعیت اضطراری، ما مردم آزادیخواه هستیم” نمی توانند ملعبه ی دست امپریالیست های آمریکایی یا صهیونیست های اسرائیلی باشند.

واقعیت این است که جنبش های توده ای که اکنون جهان عرب – دست کم چند کشور از آن را – به لرزه درآورده است نتیجه ی ده ها سال بی عدالتی، تحقیر و زجری هستند که رژیم های این کشورها از تونس و مصر و لیبی گرفته تا یمن و بحرین و سوریه به مردم تحمیل کرده اند. رهبران این کشورها همواره خود را با یا بدون انتخابات قلابی به مردم حقنه نموده و با دفاع از منافع بورژوازی به حکمرانی ادامه داده اند. امروز پس از چندین دهه خاموشی، جنبش های توده ای با سطوح متفاوتی از آگاهی و مطالباتی به میدان می آیند و خواهان بهبود وضعیت در زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می شوند. مردم این کشورها می خواهند دیکتاتورها را سرنگون کنند. آنان خواهان نان و آزادی اند. سوریه نیز از این امر مستثناء نیست و مردم یک دوره ی چندین دهه ای از خفقان و ظلم را مد نظر دارند. به همین خاطر باید کمی به گذشته رفت و نگاهی به تاریخچه ی رژیم حاکم در سوریه انداخت.

حافط الاسد که خود یک نظامی بود با کودتایی در نوامبر سال ۱۹۷۰ به قدرت رسید. وی در همان لحظه برخی از نیروهای ترقی خواه را که هنوز در حزب بعث سوریه فعال بودند از میان برداشت. او کار را به جایی رساند که برخی از بنیان گذاران و نظریه پردازان حزب بعث از جمله میشل عفلق را به مرگ محکوم کرد. اسد در سال ۱۹۸۲ به اخوان المسلمین نیز یورش آورد و احتمالاً تا دو هزار تن از آنان را سربه نیست نمود. هدف حافظ الاسد نابودی هر گونه نیروی مخالفی بود. اسد نه فقط نیروهای مخالف سوریه را قلع و قمع کرد بلکه به عنوان یک نیروی مداخله گر در لبنان، صدها لبنانی هم به دست نیروهای امنیتی سوریه ناپدید یا کشته شدند. عده ای از اردنی ها که عضو حزب بعث اما مخالف سیاست های وی بودند از سرکوب دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بی نصیب نماندند. به هر حال فلسطینیان هرگز فراموش نمی کنند که بخشی از تاریخ غمبارشان به دست ارتش سوریه رقم خورده است که به بهانه ی پاسداری از صلح و نظم در جنگ داخلی لبنان مداخله نمود و اردوگاه پناهندگان فلسطینی رانده شده از تل زعتر در بیروت را به خاک و خون کشید. در اواسط دهه ۱۹۸۰ بود که سوریه از محاصره ی مقر جنبش امل لبنان در اردوگاه های صبرا و شتیلا حمایت و پشتیبانی نمود. رژیم بعثی سوریه همواره مانند جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی فلسطین دخالت کرده است و موجب تضعیف و ایجاد نفاق در میان مردم آن شده است. این رژیم همچنین به دلیل اختلافات و تضادهایش با صدام حسین از حملات گوناگون امپریالیست ها به عراق چه در سال ۱۹۹۰ و چه در سال ۲۰۰۳ حمایت به عمل آورد.

بر اساس آخرین گزارش های منتشر شده در تظاهرات های گوناگون که از اواسط ماه مارس در درعا، دمشق، لاذقیه، حماه و حمص جریان داشته اند نزدیک به شش صد تن جان خود را در پی تیراندازی پلیس و نیروهای نظامی از دست داده اند. با این حال جنبش قصد توقف ندارد. نیروهای امنیتی رژیم بشار اسد روز سی ام مه اقدام به دستگیری صدها تن در حمص و لاذقیه کردند. البته در شهر درعا که آغازگر اعتراضات بوده است تعداد بیش تری دستگیر و روانه ی زندان ها شدند. گزارش شده است که دستگیری ها در درعا با پشتیبانی تانک ها و زره پوش ها صورت گرفته است چرا که نیروهای امنیتی به شدت از واکنش های مردمی می هراسند. در عین حال تک تیراندازان در گوشه های مختلف شهر پراکنده شده اند تا حتا نگذارند مردم به جمع آوری جنازه ها همت گمارند.

در برخی از شهرها از جمله دوما که در نزدیکی دمشق قرار دارد ارتش یک فهرست از دویست نفری را که مظنون به شکل دادن به اعتراضات هستند تهیه کرده است و خواهان دستگیری آنان شده است. براساس خبری که آسوشیتدپرس منتشر نمود روز اول ماه آوریل، جنگنده های نیروی هوایی سوریه برای دومین روز پیایی به بمباران هوایی درعا پرداختند.

هر چند جنبش توده ای در سوریه فعلاً قصد توقف ندارد و مردم آشکارا خواستار سرنگونی رژیم هستند برخی از کشورهای منطقه و به ویژه جمهوری اسلامی ایران همچنان از رژیم حاکم در این کشور پشتیبانی می کنند و جنبش توده ای را “فتنه ی خارجی” اعلام می کنند. این در حالی ست که مردم سوریه در بسیاری از اعتراضات خود آشکارا با شعار “نه ایران، نه حزب الله” علیه مداخلات جمهوری اسلامی موضع گیری نموده اند و این چنین پاسخ یاوه سرایی های جمهوری اسلامی را داده اند. جمهوری اسلامی ایران به خوبی می داند که اگر در سوریه رژیم کنونی سرنگون شود، این رژیم یکی از متحدان استراتژیک خود را از دست خواهد داد و در صحنه بین المللی بیش از امروز ایزوله و تنها خواهد شد.

روزها و تحولات آینده نشان خواهد داد که جنبش توده ای سوریه تا چه سطح خواهد توانست مطالبات برحق خود را تحقق بخشد. این جنبش همچنان ادامه دارد.

متن کامل نشریه در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.