در دفاع از سوسیالیسم مارکسی

دمکراسی مارکسی کیفی است نه کمّی!

هرچند نوشتهٔ حاضر به‌ظاهر با جریان سیاسی خاصی برخورد کرده و ماهیت درک اپورتونیستی آن را نشان می‌دهد، اما مخاطبین این نوشته درواقع طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی‌ای هستند، که بخشی از آن‌ها قبلاً ادّعای کمونیست بودن را داشته و بخش دیگر آن امروز هم در ظاهر چنین ادّعایی را دارد، هرچند پایه‌ای‌ترین اصول سوسیالیسم علمی را آشکارا زیر می‌گیرند.

فروپاشی  “اردوگاه سوسیالیسم موجود”  نقطهٔ عطفی در تاریخ سیاسی جهان بود. این نقطه‌ی عطف، درس‌های گران‌بهایی برای جنبش کمونیستی به همراه داشته و هرچند در ابتدای آن و برای مدّتی کوتاه، عرصه در سطح جهانی بر طرفداران سوسیالیسم مارکسی تنگ گردید، امّا با فرونشستن “گردوخاک” به پا شده از این موضوع، و تعمیق بحران سرمایه‌داری جهانی، دوباره مبارزات کارگران و زحمتکشان جهان برعلیه مناسبات ارتجاعی و استثمارگر سرمایه‌داری با شدّتی بیش از قبل از سر گرفته شد. این تعمیق مبارزات طبقاتی دیر یا زود انقلاب را در دستور مبارزهٔ طبقاتی طبقهٔ کارگر در این یا آن نقطه از جهان قرار خواهد داد. اوضاع به‌غایت بحرانی جامعهٔ ما چه در عرصهٔ اقتصادی و چه در عرصهٔ سیاسی، یک حرکت گستردهٔ توده‌ای برعلیه جمهوری اسلامی را بسیار محتمل کرده است. در این شرایط حساسی که جامعهٔ ما در آن بسر می‌برد و به‌ویژه بعد از نه‌تنها تجربهٔ قیام ۱۳۵۷ بلکه اعتراضات توده‌ای سال ۱۳۸۸، کمونیست‌های ایرانی بایستی با دقّت بیشتری مواضع نیروهای سیاسی را رصد کرده و به‌ویژه تلاش کنند با تأکید بر مبانی سوسیالیسم علمی، اپورتونیسم را در هر شکل و شمایلی که هست بی‌رحمانه نقد و افشاء کنند. امید که این نوشته در خدمت این موضوع باشد.

متن کامل در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.